یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

برای کمیته‌ آنتی دوپینگ که در کودکی مرد!


برای کمیته‌ آنتی دوپینگ که در کودکی مرد!
بعد از بازی‌های المپیک ۲۰۰۰ سیدنی بود که با دوستان در کمیته ملی المپیک به فکر تشکیل کمیته‌ای برای مبارزه با دوپینگ افتادیم. می‌خواستیم مجموعه‌ای را در کشور داشته باشیم که برای مبارزه با دوپینگ راساً اقدام کند. البته تا آن موقع آقای دکتر فراهینی رئیس وقت فدراسیون پزشکی ورزشی اقدامات خوبی انجام داده بود، اما این کارها مدون نبود و مدیریت خاصی هم بالای سر آن وجود نداشت تا کارها به چشم بیاید. بعد از آن جلسه ما نشستیم درباره این مجموعه حرف زدیم. از آنجا که سازمان جهانی مبارزه با دوپینگ (وادا) در بیانیه‌ای رسمی در سال ۱۹۹۹ اعلام موجودیت کرده بود ما باید هرچه سریعتر برنامه‌های خودمان را آماده می‌کردیم تا به عنوان یکی از پیشروترین کشورها در مبارزه با دوپینگ، از آسیایی‌ها جلوتر قدم برداریم. چند سال قبل از آنکه وادا متولد شود من با فدراسیون جهانی وزنه برداری همکاری داشتم و می‌دانستم که برای مبارزه با دوپینگ چه برنامه‌هایی باید در دستور کار قرار بگیرد. بعد از آنکه مذاکرات ما در کمیته ملی المپیک به نتیجه رسید، با آقای هاشمی‌طبا صحبت کردیم و ایشان هم گفتند هرچه زودتر آیین‌نامه مبارزه ملی با دوپینگ را بنویسید به شرطی که در این آیین‌نامه دو نهاد دولتی و غیردولتی با هم دیده شوند. دبیر کل و رئیس کمیسیون پزشکی کمیته ملی المپیک به عنوان مدیران غیردولتی و رئیس فدراسیون پزشکی ورزشی و معاون فنی (معاون ورزش قهرمانی) سازمان تربیت بدنی هم به عنوان مدیران دولتی در آن حضور داشتند. این ساختار در اردیبهشت ۸۰ (اوایل سال ۲۰۰۱) نوشته و تصویب شد. ۲ سال بعد (۲۰۰۳) وادا در کپنهاگ به کشورها اعلام کرد که باید نادو (ستادهای ملی مبارزه با دوپینگ) را تشکیل دهند که این نهادها حتماً باید مورد تأیید دولت باشد. این کاری بود که ما در سال ۲۰۰۱ انجام داده بودیم؛ اما متأسفانه این حرکت رو به جلو و پیشگامی ما چندان هم دوام نیاورد.
یک سال بعد از تشکیل رسمی نادو در ایران و هنگام بازی‌های آسیایی ۲۰۰۲ بوسان، در کره‌جنوبی با آقای دکتر دادکان درباره تشکیل کمیته‌ای به نام آنتی دوپینگ صحبت کردم و ایشان هم خیلی استقبال کرد. دکتر آن موقع سرپرست فدراسیون بود؛ اما بلافاصله با خانم یونچی رئیس روابط عمومی فدراسیون فوتبال تماس گرفت و به او گفت که خبر تولد کمیته آنتی دوپینگ فدراسیون را به رسانه‌ها بدهد. تلاش‌های بین‌المللی آن روز ما جواب داد و من توانستم با یکی از مدیران بخش آنتی دوپینگ فیفا ارتباط برقرار کنم و نمونه‌های ما به آزمایشگاهی در لوزان برود که با مدیریت او اداره می‌شد. این برنامه‌ها حتی در ۱۶ آبان سال ۸۴ به تدوین آیین‌نامه مبارزه با دوپینگ فدراسیون فوتبال ایران هم منجر شد. کاری که آن موقع در هیچ کشور آسیایی انجام نشده بود. از این زمان به بعد مخالفت‌های دوستانمان در سازمان تربیت بدنی شدت گرفت. آنها معتقد بودند فدراسیون فوتبال به هیچ عنوان نمی‌تواند رأساً برای مبارزه با دوپینگ اقدام کند. در حالی که بخشنامه‌های ۸۹۸ و ۹۴۹ فیفا، فدراسیون‌های عضو را موظف کرده بود برای مبارزه با پدیده شوم دوپینگ نه تنها تشکیلات مبارزه با دوپینگ را راه‌اندازی که اقدام به نمونه‌گیری و مدیریت نتایج هم بکنند. این در کد انضباطی فیفا (FDC) هم آمده. در مدتی که آقای دادکان رئیس فدراسیون بود چه او و چه آقای نوآموز حمایت خوبی از کمیته آنتی دوپینگ داشتند اما بعد از رفتن آنها همه چیز خراب شد. فدراسیون پزشکی ورزشی وقتی فدراسیون را بدون رئیس دید چه در زمان سرپرستی آقای هاشمی و چه در زمان کمیته انتقالی به انحاء مختلف سعی کرد کمیته آنتی‌دوپینگ فدراسیون را معلق کند. بعد از انتخاب آقای کفاشیان به ریاست فدراسیون فوتبال هم فدراسیون پزشکی دست برنداشت تا اینکه آقای کفاشیان از من درباره مشکلات فدراسیون پزشکی با کمیته آنتی دوپینگ سؤال کرد و من هم مجموعه‌ای ۱۲۰ صفحه‌ای از تمام مکاتبات و آیین‌نامه‌های بین‌المللی موجود و حتی نظر شورای حکمیت بین‌المللی در ورزش (CAS) را به ایشان دادم اما چون در اساسنامه جدید فدراسیون که توسط کمیته انتقالی نوشته شده بود، نامی از کمیته آنتی‌دوپینگ برده نشده بود، به نظر می‌رسید رئیس فدراسیون فوتبال به جای برطرف کردن نقص اساسنامه فدراسیون به دنبال پاک کردن صورت مسئله است و به این ترتیب شرایط به گونه‌ای شد که بعد از توهین رسانه‌ای رئیس فدراسیون پزشکی ورزشی به من، نتوانستم تحمل کنم و اول خرداد سال قبل استعفا دادم تا کمیته آنتی دوپینگ که در سال ۸۱ متولد شده بود با استعفای من در ۶ سالگی فنا شود.
نکته‌ای که درباره این کمیته نادیده گرفته شد این بود که این کمیته با ارتباطاتی که برقرار کرده بود، با آیین‌نامه‌ای که داشت و با کنترلی که در محدوده فعالیت‌های فوتبال ایجاد کرده بود به عنوان سرمایه‌ای بزرگ می‌توانست در کنار فوتبال باشد اما دوستان ما قدر این سرمایه را ندانستند. ما در ۱۷ ماه آخر فعالیت‌مان ۳۶۰ نمونه دوپینگ گرفتیم که بیش از ۶۰ درصد نمونه‌های گرفته شده در طول یک سال از کل ورزش ایران است. در آن سال کلاً در ورزش کشور ۵۴۰ نمونه گرفته شد و این نشان می‌دهد که ما تا چه اندازه در کارمان پیشرفت داشته‌ایم. با حضور کمیته آنتی‌ دوپینگ، در بخش ملی، درهمه رده‌های فوتبای و فوتسال نمونه‌گیری داشتیم تا پروژه دوپینگ مدیریت شده توسط هر فردی در تیم‌های ملی به بن‌بست بخورد. در رده‌های مختلف باشگاهی هم با توجه به میزان اهمیت مسابقات نمونه‌گیری داشتیم که این در راستای همان قانون معروف TDP انجام می‌شد تا بدانیم از کدام مسابقات و کدام ورزشکاران تست بگیریم. همان فرمولی که من برای بازی‌های آسیایی دوحه به شورای المپیک آسیا پیشنهاد دادم و مورد موافقت قرار گرفت. ما در بحث علمی فوتبال به دنبال طراحی مدل گروه ورزشی فوتبال با عنوان اختصاری FMG بودیم که متأسفانه اجازه ندادند این تیم در فدراسیون تشکیل شود و من ترجمه‌اش را برای فیفا فرستادم و شاید این پروژه را در کشوری دیگر پیاده کنم.
نکته آخر درباره مبارزه با دوپینگ در فوتبال این است که ما در مورد پرونده علی مولایی برای اولین بار در فوتبال ایران پا را از دایره ارتکاب جرم توسط ورزشکار فراتر گذاشتیم و به عوامل دوپینگ پرداختیم که متأسفانه اجازه ندادند این پروژه ادامه داشته باشد و عقیم ماند. امیدوارم زیرشاخه فدراسیون پزشکی ورزشی بتواند همه ابعاد گسترده دوپینگ در فوتبال این مملکت را شناسایی کرده و ریشه آن را بخشکاند.
دکتر محمدرضا شریف
رئیس سابق کمیته آنتی‌دوپینگ فدراسیون فوتبال
عضو کمیته آنتی‌دوپینگ
منبع : خبر آنلاین


همچنین مشاهده کنید