سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق سیاسی جان‌لاک


اخلاق سیاسی جان‌لاک
جان‌لاك یكی از معروف‌ترین فیلسوفان سیاسی دنیای جدید است كه مشی وی تاثیر بسیار زیادی بر اندیشه‌های مربوط به آزادی و حكومت در متفكران دیگر داشته است. فلسفه سیاسی جدید از قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی به بعد شاید یك نوع گسست با فلسفه سیاسی قدیم ایجاد كرد. فیلسوفان جدید معتقد بودند كه در صورتی كه اقتدار حكومتی محدود و آزادی‌های شخصی بیشتر شود منافع فرد بهتر تامین خواهد شد. با چنین هدفی و در راه تحقق آن نظریه‌پردازان از اصول قانون طبیعی، حكومت مبتنی بر رضایت حكومت محدود و مسوول حق انقلاب مردم و نیز از اصول توان ضروری برای ایجاد سازوكارهای لازم برای مردم هواداری می‌كردند. جان لاك متولد اوت ۱۶۳۲ میلادی از جمله اندیشمندانی است كه نقش بسیار مهمی در پیشبرد و تعالی فلسفه سیاسی جدید ایفا كرد. برای اینكه اخلاق سیاسی را از نظر لاك بررسی كنیم، لازم است كه نظر او را در مورد طبع انسان تشریع نماییم. لاك می‌گفت كه همه انسان‌ها از یك گوهرند. همه به طور یكسان در برابر موهبت‌های طبیعت زاده شده‌اند و همه قوا و استعدادهای یكسانی دارند. انسان‌ها موجودات عاقلی هستند كه غایت آنها در خودشان است.
بنابراین چون انسان‌ها مجهز به نیروی عقل می‌باشند با انگیزه همدلی و عشق حقوق یكدیگر را محترم می‌دانند. لاك انسان را عضو یك نظام اخلاقی و تابع قانون اخلاقی می‌دانست. از این جهت دیدگاه وی با افرادی چون ماكیاولی و هابز متفاوت است كه معتقد بودند كه اعمال افراد براساس انگیزه‌های خودخواهی، لذت جسمانی و حیوانی انجام می‌شود. جالب است كه لاك نیز مانند ارسطو انسان را موجودی بالطبع اجتماعی می‌دانست. خداوند انسان را به صورت چنان موجودی آفرید كه برای تنها زیستن مناسب نبود. بنابراین در او میل به همنوع را ایجاد كرد كه به انگیزه آن داخل اجتماع شود. وضع طبیعی مورد نظر لاك با افرادی چون هابز متفاوت است. لاك معتقد بود كه برخلاف هابز در وضع طبیعی انسان‌ها جنگ علیه همه وجود ندارد بلكه افراد بر اساس قانون طبیعی به یكدیگر احترام می‌گذارند. اما چند مشكل مهم باعث می‌شود تا انسان‌ها برای بهتر شدن زندگی خود با تشكیل حكومت از وضع طبیعی وارد وضع مدنی شوند. از جمله اینكه در شرایط و وضع طبیعی قانون نوشته شده و مستقر، قاضی شناخته شده و بی‌طرف و قوه اجرایی وجود ندارد.
بنابراین انسان‌ها تصمیم می‌گیرند تا با تشكیل یك حكومت و واگذاری اختیارات خود به او از این وضعیت خارج شوند و پای در جامعه مدنی بگذارند. لاك مقرر می‌دارد كه هیچ قانون و اقتداری نمی‌تواند ناقض اصول اولیه وضع طبیعی یعنی حفظ جان و مال و آزادی انسان باشد. او یك فیلسوف اخلاق‌گراست اما اخلاقی كردن جامعه را بر عهده خود افراد می‌گذارد كه با استفاده از قوه عقلانی مصلحت خویشتن را بهتر از حكومت تشخیص می‌دهند. ایجاد حكومت و اقتدار نیز صرفا بر اساس رضایت خود افراد در جهت حفظ منافع آنهاست. قدرت حكومت چنین دیدگاهی محدود است و نمی‌تواند در تمام جنبه‌های سرنوشت او دخالت نماید. دولت صرفا زمینه مناسب را ایجاد می‌كند تا انسان با كمك از عقل به اهداف و غایات خود دست یابد.
منبع : روزنامه تهران امروز