شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


قلمرو خصوصی فرانک کاپرا


قلمرو خصوصی فرانک کاپرا
هرچند قیاس فیلم وین ونگ با كارهای استاد بزرگ سینمای اجتماعی و كمدی- رمانتیك فرانك كاپرا عین بی تدبیری و تساهل است، اما در قسمت هایی از فیلم «آخرین تعطیلات» او همان روح كاپرایی جاری است و بهتر بگوییم او هم مثل صدها فیلمساز دهه های اخیر قصد داشته كه مثل «استاد» فیلم بسازد.
در «آخرین تعطیلات» جورجیا برد كه كاراكتر اصلی است مثل شخصیت های كاپرایی در برابر سیستم معیوب بیمه در آمریكا و همچنین فساد های كاری و سیاسی موجود در این كشور قرار می گیرد و با آدم های وابسته به این نمادها آشنا و یا رودررو می شود و بیننده به یاد شور و وجد فیلم های درخشان كاپرا می افتد و در یك لحظه حس می كنید كه كاراكتر های اصلی «آقای دیدز به شهر می رود» (۱۹۳۷) و «آقای اسمیت به واشینگتن می رود» (۱۹۳۸) كه هر دو را جیمز استوارت بازی می كرد، مقابل شما از نو تجدید حیات یافته و زنده شده اند و البته این تصوری بیش نیست و حقیقت چیزی به جز این است.
با این حساب نباید تعجب كنیم كه سناریویی كه «آخرین تعطیلات» براساس آن ساخته شده، یك فیلمنامه ارژینال و فراموش شده از مرحوم جی بی پریستلی دستیار سال های دور «استاد كاپرا» است.با این حال جای تعجب دارد كه چرا كویین لطیفه نتوانسته است در رل اصلی فیلم كه كاراكتر جورجیا باشد چنان بدرخشد كه پیشتر از او دیده ایم و از قضا برای نقش های كاپرایی نیز مناسبت داشته است.
او پیشتر در «ساقط كردن خانه» (۲۰۰۳) و «آرایشگاه» (۲۰۰۵) در چنین نقش هایی به خوبی جا افتاده و صحنه را به خوبی شلوغ و پرحرارت ساخته بود و از آنجا كه «آخرین تعطیلات» یك كمدی- رمانتیك و كار شلوغ اجتماعی است، انتظار این است كه لطیفه در بطن آن به خوبی بنشیند، اما به دلایلی ناشناخته او صحنه را قبضه نمی كند و روح كاپرایی فیلم به شدت ناكامل می ماند.هرچه هست وین ونگ بااستعداد كه كار قبلی اش فیلم «به خاطر وین دیكسی» بود، در فیلم جدیدش ما را با زنی آشنا می كند كه تمامی عشق و زندگی اش آشپزی و آوازه خوانی است. از این طریق او با پولدارها هم آشنا می شود و تنها تردید و خدشه زندگی او زمانی شكل می گیرد كه از خود می پرسد آیا به داخل زندگی آنان نقب بزند و یكی از آنها شود یا همانی كه هست بماند، ولی این سئوال ها نیز بسیار دیر و فقط زمانی به سراغ او می آید كه دیگر دیر شده و مشكلاتی بزرگ وی را احاطه كرده اند.
براساس سناریوی تغییر یافته و مثلاً «به روز شده» فیلمسازان از روی كار اصلی پریستلی، ما به هتل پاپ در یك شهر توریستی در چك سفر می كنیم و آنجا تا دلتان بخواهد همان ثروتمندان بی خیالی كه وصفشان آمد و یا «سیاستمداران به مسافرت رفته» مشاهده می شوند. با این حال زنی كه توصیفش را آوردیم، با این حقیقت تلخ نیز مواجه است كه آخرین روز های زندگی اش را می گذراند و بر اثر ابتلا به یك بیماری صعب العلاج باید به زودی زود با زندگی وداع گوید.اگر كاپرا بود، از مرگ هم زندگی می ساخت، اما چون كار در دست ونگ است سوژه مركزی فوق سبب می شود كه یك رخداد پر از شور زندگی، سرشار از عامل تباهی شود و «شما»ی بیننده آن را بیشتر از زندگی حس كنید. صحنه ای تصنعی مثل نمایی كه كویین لطیفه چهره و دستش را به سوی آسمان می گیرد و می پرسد چرا من؟
جزیی از ناكامی های ونگ در قیاس با كارهای كاپرا است و حتی وقتی فیلمسازان سعی داشته اند كه ندای لطیفه را به آوازهای كلیسایی و سرودهای انجیلی پیوند بدهند، باز هم توفیقی به دست نمی آورند.ونگ، ژرار دپاردیو را نیز به خدمت گرفته است و این بازیگر «بزرگ تر از زندگی» نقش یك آشپز مجرب به نام دیدیه را بازی می كند، اما این عامل «معمولاً موثر» نیز نتوانسته است فیلم ونگ را از یك سطح معین بالاتر ببرد.
دپاردیو كه شاید این آخرین رل او در یك فیلم انگلیسی زبان بوده باشد، در جایی گفته است كه این شاید برابر با بهترین نقش او (مثلاً در فیلمی مانندwonderful Steak A) باشد. اگر این گفته را به رغم دشوار و غیر قابل هضم بودنش بپذیریم، باید یادآور شویم كه سایر اجزای این اثر سینمایی دلنشینی و تاثیر گذاری لازم را ندارند و فاقد رنگ و بویی هستند كه از كار های این ژانر انتظار آن می رود. كاپرا؟ با او كاری نداشته باشید. وی بزرگ تر از آنی بوده است كه «آخرین تعطیلات» حتی قادر به نزدیك شدن به آن باشد. وارد وادی او نشوید.
●خلاصه داستان
در نیواورلئان آمریكا و در زمان حاضر به سر می بریم. كاراكتر اصلی قصه زنی است به نام جورجیا برد كه زندگی اش با آوازه خوانی در گروه «كر» كلیسای محل زندگی اش و آشپزی می گذرد و در مورد دوم او از امریل لاگاسه كه یك آشپز بزرگ است، خط می گیرد. با این حال وقتی جورجیا برای یك چكاپ عادی به مطب پزشك می رود، آنجا به او گفته می شود كه دچار یك بیماری داخلی سخت شده است و به زودی خواهد مرد.
او از شغلش كه آشپزی و كار در یك هتل است كناره می گیرد و هرچه دارد، می فروشد و با پول هایش یك سوئیت را در هتلی شیك در كارلووی واری چك (كه هر ساله یك فستیوال عمده فیلم نیز در آن برگزار می شود) كرایه می كند.از قضا در همان زمان متیو كراگن هم كه مدیر فروشگاه محل كار جورجیا بوده، در آن هتل سكنی گزیده است. او به آنجا آمده تا به معامله های تجاری مردی به نام استوارت كه یك سناتور است، رونق بیشتری ببخشد.
جورجیا آنجا با سرآشپز هتل كه یك فرانسوی به نام دیدیه است، دوست می شود و راه های مختلف آشپزی را به یكدیگر می آموزند و به طباخ های كامل تری بدل می شوند. جورجیا با چند مهمان میلیونر و میلیاردر دیگر كه در هتل ساكن اند نیز دوست می شود و محبوبیت بیشتری را در هتل به دست می آورد. كراگن كه به هویت او شك برده است، به یكی دو كارگر هتل رشوه می دهد تا با انجام تحقیقاتی اطلاعات بیشتری را درباره این زن به دست آورند. كشف آنها صرفاً این است كه جورجیا در اصل همان زنی نیست كه ادعایش را دارد، ولی خود جورجیا بیماری اش را افشا و اعلام می كند كه فقط چند روز دیگر زنده خواهد ماند.
از آن پس طرفداران جورجیا بیشتر و بدخواهان كراگن فزون تر می شوند. یكی از كارگران هتل كه شون نام دارد و دل به جورجیا باخته، از وی خواستگاری می كند. جورجیا نمی داند چه بگوید، اما از بیمارستان خبر می رسد كه در تشخیص بیماری جورجیا اشتباهی روی داده بود و او نه تنها نمی میرد بلكه از هر كس دیگری سالم تر و قوی تر است! در نمای آخر فیلم جورجیا و شون یك رستوران مشترك و جدید را دایر می كنند تا كاسبی مفصل تری داشته باشند و میلیونر ها را با بوی خوش غذاهایشان سركیسه كنند.
● آخرین تعطیلات(Last holiday)
▪ محصول: آمریكا (۲۰۰۵)
▪ كارگردان: وین ونگ
▪ بازیگران اصلی: كویین لطیفه، ال ال كول جی، تیموتی هاتون و ژرار دپاردیو
▪ مدت: ۱۱۱ دقیقه.
علی جعفر
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید