جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا
دیکتاتور حقیر
آقای رئیسجمهور، قصه مردمانی را باز میگوید که ته اجتماع جا ماندهاند. آدمهایی که به هیچ وجه و در هیچ کجا جدی گرفته نشدهاند و حال فرصتی پیدا میکنند تا به واگویی احوال نهچندان خوشایند خود بپردازند. ایده اصلی این نمایشنامه این است که بر اساس قانون کشوری (ناکجاآباد) یک انسان فقیر میتواند، روزی رئیسجمهور آن کشور شود.
همین امر دستمایهای است برای نویسنده، که به لایههای زیرین زندگی یک زوج از طبقة پایین اجتماع بپردازد و حرفهایش را در قالب این شخصیتها بگوید.
موقعیت نمایش ایجادشده توسط نویسنده، کارکرد خوبی دارد و همین امر باعث میشود، بیننده به دیدن ماجرا تشویق شود. اما ادامه دادن این موقعیّت و افزودن کشش داستانی و کشمکش میان شخصیت چیز دیگری است. نویسنده به این عناصر متوسّل میشود تا داستانش را ادامه دهد: با فاصلههای زمانی معیّن ما شاهد آرزوهای پیش پا افتاده این زوج هستیم که با خرج کردن تمامی پساندازشان به آنها جامة عمل میپوشانند، چیزهایی مثل کیک تولد، غذای مطبوع و... اما نکتة اصلی اینجاست که این آدمها در میانه برگزاری لحظه به لحظة جشن پیروزیشان در انتخابات، از درونیات و احساسات و آرزوهای خود سخن میگویند و در رؤیاهایشان غرق میشوند.
نویسنده دائماً سعی دارد این دو شخصیت را با حقایق بیرونی از یک طرف و با رؤیای زیبای امشب از طرفی دیگر روبهرو سازد و از این رهگذر به مفاهیم مورد نظرش برسد. اما این ماجرا در برخی از لحظات نمایشنامه کارکردی تکراری پیدا میکند و اگرچه نمایش میتواند با توسل به این امر به راهش ادامه دهد اما، بهتر بود تمهیدهای بصری یا فضاسازیهای تازهای برای ادامه یافتن خط سیر داستانی در این نمایشنامه گنجانده میشدند.
اما در میان دو شخصیت نمایشنامه، مرد به صورتی توصیف شده است که ما در لحظاتی میتوانیم چهرة یک دیکتاتور بزرگ را پیش خود متصور شویم. او با توجه به پسزمینة تجربی که نویسنده در اختیارش قرار داده است (کار کردن در چاپخانه و خواندن بسیاری از آثار تاریخی و ادبی و یادداشت برداشتن از جملات قصار و...) جملات مهمی را مربوط یا نامربوط بر زبان میراند و در این میان، زمانی که زن اشاره میکند که بایستی نطق ریاستجمهوری را از خود بگوید، ناگهان درونیات خفته و ذات تحقیرشدهاش را نمایان میسازد. جالبترین نکتهای که از واگوییهای این آدمها در این شب به ذهن متبادر میشود، زاده شدن دیکتاتورها از میان انسانهای تحقیرشده و از درون سیاهچالهای آسمانخراشهاست.
اما طراحی صحنه این نمایش تا حدود زیادی توانسته است القاکنندة نظرات کارگردان و حس و حال صحنه باشد. نحوة چیدمان صحنه به گونهای است که فضای مشخصی در میان اشیاء و لوازم کهنه و نامشخص به وجود آمده است. با یک نگاه میتوانیم، نتیجة سالها سرک کشیدن به سطلهای زباله و جمعآوری لوازم و وسایل کهنه و از کار افتاده را ببینیم. اما نکتة مهمتر که در فضاسازی کمک شایانی کرده است، لولههایی هستند که از سقف آویخته شدهاند و آب از آنها چکه میکند. این تمهید کاملاً بصری، از دو نظر اهمیت دارد:
۱) صدای قطرههای آب که در سطل یا ظروف دیگر میافتند، قسمتهایی از نمایش را با موسیقی طبیعی زندگی مطرود و نابودشدة این آدمها همراه میسازد و ریتم گذشت زمان این شب بزرگ را در ذهن تداعی میکند.
۲) شکل لولهها و نحوة کارگذاری آنها به خوبی نشان میدهد که فضای مورد نظر نویسنده و کارگردان در یک زیرزمین قرار گرفته است و زمانی که صدای عبور فاضلاب را از لولهها میشنویم به درک حس درونی زن و مرد نائل میشویم.
کارگردانی نیز در خدمت نمایشنامه است. حرکات و نحوه قرارگیری بازیگران بر صحنه، از شیوة طراحی جدا نیستند و آدمها میتوانند بدون تصویرسازیهای دور از ذهن یا انجام حرکات بیربط، به بازی سادهای بپردازند که توجیه مناسبی برای محل زندگی و شخصیت آنها محسوب میشود. تنها نکتهای که گاه باعث ملال خاطر میشود، انجام برخی حرکات و ساختن فضاهای شاد کاذب برای این دو نفر است. اگرچه این تمهید میتواند در لحظاتی تماشاگر را به سوی درک دنیای درون این آدمها بکشاند اما، تکرار باعث از میان رفتن اثر نمایشی آن خواهد شد.
بازیها نسبتاً روان انجام میشوند، اما لهجة جنوبی بازیگر مرد، تا حدود زیادی در نقش که ظاهراً آدمی اهل ناکجاآباد است، تأثیر منفی میگذارد و ما دائم از فضای تقریباً خارجی طراحی و شیوة گویش، خارج میشویم و به جنوب بازمیگردیم. بهخصوص برای کسانی که با این شیوه گویش و لهجه آشنایی دارند، این امر باعث تمرکززدایی میشود. اما از طرفی دیگر انرژی بازیگران و تمرکز آنها بر ایفای نقش قابل ملاحظه است. حالت نوسانی انرژی که در نقشها تصویر شده است، باعث میشود آنها دائماً از فضایی به فضای دیگر و از حسّی به حس دیگر تغییر جهت بدهند که احساس میشود در این امر تا حدودی زیادهروی شده است. همین نکته زمان نمایش را بیش از آنچه بایست باشد، جلوه میدهد. به اعتقاد نگارنده با حذفیاتی که از موارد مشابه صورت میگیرد و ایجاد ریتم درونی و بیرونی مناسبتر برای حرکت بازیگران، زمان نمایش کوتاهتر شده، اثر موجز میشود.
نمایش «آقای رئیسجمهور» در یک نگاه کلی اثری است که میتواند، حرفش را به مخاطب برساند و قصهاش را به صورتی روان برای تماشاگر بازگو کند. اما با کمی تغییر و حذفیات میتواند به شکل مطلوبتری دست پیدا کند.
مشهود محسنیان
منبع : سورۀ مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم مجلس شورای اسلامی ایران انتخابات مجلس شورای اسلامی مجلس رئیس جمهور رهبر انقلاب سیدابراهیم رئیسی انتخابات دولت سیزدهم دولت
تهران ترافیک سیل فضای مجازی شهرداری تهران پلیس قتل بارش باران ازدواج آموزش و پرورش سلامت افزایش حقوق بازنشستگان
گاز قیمت خودرو خودرو قیمت طلا مالیات نفت نمایشگاه نفت قیمت دلار بانک مرکزی پالایش و پتروشیمی مسکن حقوق بازنشستگان
نمایشگاه کتاب کتاب تلویزیون نمایشگاه کتاب تهران زنان حضرت معصومه (س) سینمای ایران سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه روسیه رفح اوکراین ولادیمیر پوتین ترکیه جو بایدن حمله به رفح مصر بنیامین نتانیاهو
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر سردار آزمون لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران بازی باشگاه استقلال
هوش مصنوعی فناوری ایلان ماسک فیبرنوری اپل ناسا مغز
تخم مرغ فشار خون آسم هندوانه کبد چرب