سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

حزب لیبرال دموکرات و کرسی حکومت در ژاپن


یك دهه پس از شكست ژاپن در جنگ جهانی دوم، حزب لیبرال دموكرات (جی مینتو) در ۱۵ نوامبر ۱۹۵۵ میلادی از ائتلاف و به هم پیوستن دو حزب لیبرال و دموكراتیك ژاپن موجودیت یافت و ایدئولوژی و اهداف خود را طی اعلامیه ای چنین اعلام كرد:
۱ ـ یك حزب سیاسی ملی و فراگیر كه هدفش خدمت به همه ملت و نه قشر و طبقه خاصی است.
۲ ـ طرفدار صلح ومسالمت جو است.
۳ ـ حزبی كه كمونیسم و سوسیالیسم طبقاتی را طرد ونفی می كند.
۴ ـ طرفدار سیستم پارلمان به شمار می رود.
۵ ـ حزبی پیشرو محسوب می شود.
۶ ـ خواهان ایجاد یك ژاپن مرفه است.
حزب لیبرال دموكرات (LDP) از سال ۱۹۵۵ تاكنون به جز یك دوره ۱۱ ماهه (۹۴ ۱۹۹۳) سكان هدایت ژاپن را بر عهده داشته است ، به طوری كه شاید بتوان این حزب را حاكم همیشگی ژاپن نامید.
لذا بررسی وآشنایی با جایگاه حزب لیبرال دموكرات در صحنه سیاسی ژاپن، دلایل تداوم حكومت این حزب وآینده آن، گفت وگویی را با «مینورو موریتا» (Minoru Morita) یكی از برجسته ترین تحلیلگران سیاسی ژاپن انجام داده ایم كه از نظرتان می گذرد:
برای اینكه وارد بحث شویم به عنوان مقدمه، با این سؤال شروع می كنم كه نقش احزاب سیاسی در جامعه امروزی ژاپن چیست؟
بعداز جنگ جهانی دوم، هدف اصلی ژاپن ، كنار گذاشتن قدرت نظامی و تقویت قدرت اقتصادی بود و احزاب سیاسی هم در همین ارتباط، فعالیت های خود را شروع كردند. البته حزب لیبرال دموكرات تاچندسال پیش، نیم نگاهی به بخش نظامی داشت، ولی پس از آن تمام سعی خود را معطوف تقویت قدرت اقتصادی كرد.
نقش دیگر احزاب در ارتباط با سیاست خارجی ژاپن است. هنگامی كه این كشور حاكمیت دوباره اش را پس از اشغال به دست آورد (دهه ۱۹۵۰ میلادی) در سال ۱۹۵۶ میلادی شخصی به نام «هاتویاما» به نخست وزیری رسید. وی ارتباط خوبی با اتحاد جماهیر شوروی داشت. پس از وی، فردی به نام «ایشی باشی» نخست وزیر شد. او سعی داشت روابط سیاسی ژاپن را با چین برقرار كند ، اما بیماری امكان ادامه فعالیت را به «ایشی باشی» نداد و به جای او «كیشی نو نوبوسكه» به قدرت رسید . خط مشی ای كه وی انتخاب كرد، ایجاد ارتباط با آمریكا بود، یكی از كارهای نوبوسكه ، امضای پیمان صلح با آمریكا بود. این مذاكرات سال ۱۹۵۸ شروع شد و ۱۹۶۰ به نتیجه رسید و از آن تاریخ ، ژاپن در صف متحدان آمریكا قرار گرفت.سال ۱۹۶۰ ، به دلیل اتحاد وهمراهی با آمریكا نقطه عطفی در زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ژاپن محسوب می شود. سپس در سال ۱۹۸۰ ، «ناكازونه» به قدرت رسید. در این دوره، اتحاد میان آمریكا و ژاپن به درجه بالایی رسید. سال ،۱۹۹۶ «ریوتارو هاشیموتو» به نخست وزیری رسید. وی با ادامه راه ناكازونه، مسأله حفظ امنیت اقتصادی ژاپن را دنبال كرد.
در سال ۲۰۰۱ ، جورج بوش در آمریكا و «جونیچیرو كوایزومی در ژاپن به قدرت رسیدند و دراین زمان بودكه اتحاد بین ژاپن وآمریكا به اوج خود رسید. روش و سیستمی كه كوایزومی اجرا می كند كاملاً یك سیستم آمریكایی است و دراین میان، پنج روزنامه بزرگ ژاپن:
« آساهی »،« یومیوری »،« نیهون كیزای »،« ماینی چی »و«سان كی »، این واقعیت را كه سیستم اجرایی كوایزومی ، كاملاً آمریكایی و به دستور بوش است ، آشكار و مطرح نمی كنند. مسلماً دولت نیز رسماً اعلام نمی كند كه مستعمره آمریكا هستیم، ولی در عمل چنین است.باتوجه به مطالبی كه عنوان كردید ، این سؤال مطرح می شود كه نقش حزب لیبرال دموكرات به عنوان بزرگترین حزب در صحنه سیاسی ژاپن چیست؟ و شما آن را چگونه ارزیابی می كنید؟بزرگترین نقش حزب لیبرال دموكرات در صحنه سیاسی ژاپن ، اتحاد با آمریكا بود ، همچنین این حزب مسیر پیشرفت و توسعه اقتصادی ژاپن را به وجود آورد. از سوی دیگر، امنیت ژاپن را به واسطه اتحاد با آمریكا بیمه كرد.درحال حاضر، به دلیل اینكه حزب لیبرال دموكرات، اقتصاد ژاپن را به دست آمریكا می سپارد و این مسأله برای مردم قابل پذیرش نیست، وضعیت خطرناكی پیدا كرده است و پاسخهایی هم كه حزب حاكم درمورد این سؤال می دهد، قانع كننده نیست و زمانی كه قدرتهای اقتصادی ژاپن در آمریكا سرمایه گذاری كنند، مردم متوجه مسأله خواهند شد و دیگر جوابهای سربالا هم تأثیری نخواهد داشت و این، پایان عمر حزب لیبرال دموكرات خواهد بود.دلیل این كه حزب لیبرال دموكرات از سال ۱۹۵۵ تاكنون ( به جز یك دوره یازده ماهه ۹۴۱۹۹۳) توانسته است قدرت را در ژاپن در اختیار داشته باشد، چیست؟یكی از دلایل مهم این است كه احزاب مخالف نتوانستند رشد كنند. برای نمونه، حزب سوسیالیست نتوانست مردم را جذب كند. حزب سوسیالیست برای اینكه رشد می كرد باید به جای اتحادیه های كارگری به مردم تكیه می كرد و درست زمانی كه حزب سوسیالیست این شانس را داشت كه خود را بالا بكشد، همان زمان از مردم جدا شد. اگر ما حزب دیگری كه متكی به مردم بود داشتیم ، احتمالاً همزمان با حزب لیبرال دموكرات رشد و پیشرفت می كرد. البته دلیل دیگر، پشتیبانی وزارت دارایی از حزب لیبرال دموكرات است.ارتباط حزب لیبرال دموكرات با سایر گروههای ژاپنی مانند صاحبان صنایع ، بوروكراتها و گروههای فشارچگونه است؟در رابطه با صنایع باید گفت پایه اصلی حزب لیبرال دموكرات راصنایع تشكیل می دهد. در مورد گروههای فشار باید بگویم درمیان سایر كشورها، این تصور وجود دارد كه گروههای فشار بر دولت ژاپن تأثیر گذار هستند كه این تصوری اشتباه است و چنین چیزی وجود ندارد.بنابراین به نظر شما گروه های فشار هیچ تأثیری ندارند؟زمانی بود كه این سازمانها با صنایع یك بده بستانی داشتند، ولی در حد قابل ملاحظه ای نبود و اساساً روی تشكیلات دولت، صنایع،پلیس ، دادستانی و مابقی ارگانهای دولتی كه در سیاست داخلی وخارجی ژاپن مؤثر هستند، تأثیری ندارند در حال حاضر ، این گروهها وجود دارند، ولی نقشی ندارند.در انتخابات اخیر مجلس مشاوران شاهد افزایش تعداد كرسی های حزب دموكراتیك و كاهش كرسی های حزب لیبرال دموكرات بودیم. دلیل این امر ازنظر شما چیست؟در این اواخر، قدرت حزب لیبرال دموكرات تا اندازه ای كم شده است. ۳۵ سال پیش كه دولت كوایزومی به قدرت رسید، از محبوبیت بالایی میان مردم برخوردار بود و در نتیجه ، انتظارات هم از دولت وی بالا بود، ولی پس از گذشت چند سال، وقتی مردم نتیجه كار رادیدند، احساس كردند كه به آنها خیانت شده است و نتیجه این شد كه حزب دموكراتیك از وجهه بهتری میان مردم برخوردار شد.اگر برداشت بین المللی این باشد كه با آوردن كوایزومی، وضعیت زندگی مردم ژاپن بهتر شده است، چنین تصوری درست نیست، بلكه بدتر هم شده است.
یك بخش كوچكی از صنایع، قدرت گرفته اند، ولی اكثریت آنها قدرتشان پایین آمده است. آمار اخیر نشان می دهد كه وضعیت اقتصادی روبه رشد است، ولی از دید مردم این مسأله صحت ندارد و آنها آن را قبول ندارند.بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مردم فكر كردند به دلیل حفظ و بیمه امنیت بایدبا آمریكا پیمان امنیتی بسته شود وحتی بر این مسأله تأكید نیز كردند، ولی بعداز چندسال به این نتیجه رسیدند كه این عمل اشتباه بود.تقریباً دو سوم مردم مسأله اعزام نیرو به عراق را اشتباه می دانند. یكی از عللی كه كاملاً روشن شده، این است كه پس از همكاری كوایزومی با بوش، مردم انتظار داشتند خیلی از مسائل حل شود اما آنچنان كه انتظار می رفت، نشد وبوش هم اشتباه كرد و مردم كاملاً متوجه این مسأله شده اند.بنابراین انتظار می رود درانتخابات آینده ، حزب دموكراتیك قدرت را به دست بگیرد.اگر در صحنه سیاسی ژاپن جابه جایی قدرت انجام پذیرد و حزب دموكراتیك قدرت را از حزب لیبرال دموكرات بگیرد، این مسأله چه عواقبی برای ژاپن خواهد داشت؟بالاخره، بیش از چهار دهه است كه حزب لیبرال دموكرات بر كشور حكومت می كند، و شاهد بودیم. وقتی در سال ۱۹۹۳ حزب لیبرال دموكرات، قدرت را برای یك دوره كوتاه از دست داد، دولت های بعدی خیلی سریع سقوط كردند. حال، این بار، اگر حزب دموكراتیك بتواند حزب لیبرال دموكراتیك را كنار بزند، چه روی خواهد داد؟عمر كوتاه دولت ها در ژاپن تجربه خوبی نبود. دولت هایی كه محاسبه منافع آمریكا را نمی كنند، برای مدت زیادی نمی توانند در قدرت باقی بمانند.دولت هایی كه بر سركار می آیند و می خواهندبمانند باید آمریكارا مدنظر داشته باشند.فقط حدود سالهای ۱۹۵۴ _ ۱۹۴۵ بود كه تأثیر مستقیم آمریكا بر روی ژاپن وجود نداشت. (زمان نخست وزیری « هاتویاما »و
« ایشی باشی ») و از زمان نخست وزیری« نوبوسكه » است كه ژاپن به سمت آمریكا چرخش می كند. در حقیقت، بعداز« نوبوسكه »، آمریكا سیاست و احزاب ژاپن را جهت داده و به حركت درآورده است. دولت هایی كه بلندمدت بودند و یا می خواهند بمانند، دولت هایی بودند، هستند و یا خواهند بود كه منافع آمریكا را در نظر بگیرند و حرف شنوی از آن داشته باشند.برای نمونه، دولت» تاناكا «با چین و كشورهای عربی ارتباط برقرار كرد و آمریكا را آنچنان كه باید مدنظر قرار نداد. درنتیجه خیلی دوام نیاورد و یا» هوزوكاوا «كه در سفر خود به واشنگتن به آمریكا نه گفت، دولتش ۸ ماه بیشتر دوام نیاورد. البته درداخل دولت وی ضعف هایی هم وجود داشت، ولی دلیل اصلی آن، نه گفتن به آمریكا بود. دولتی كه حرف شنوی از آمریكا داشته باشد، از آن دفاع می شود. دولت های» ناكازونه «و» كوایزومی «كه عمر طولانی داشته و دارند، به این دلیل است كه كاملاً آمریكایی رفتار می كردند و می كنند، سیاستی كه كوایزومی در پیش گرفته به سمتی پیش می رود كه درعمل ژاپن تبدیل به یكی از ایالت های آمریكا می شود. در حال حاضر ، این تفكر در میان مردم وجود دارد كه كوایزومی دست نشانده آمریكا است و هرچه برتعداد افرادی كه چنین عقیده ای دارند، افزوده شود، كار دولت كوایزومی دشوارتر می شود وحتی می توان گفت تمام خواهد شد.این در حالی است كه موضعگیری های رسانه های ژاپن بیشتر به نفع سیاست های كوایزومی است.البته روزنامه آساهی ادعا می كند كه منتقد دولت است. نظر شما چیست؟از پنج روزنامه اصلی ژاپن ،یومیوری ، سان كی و نیهون كیزای طرفدار دولت هستند.آساهییتا اندازه ای مواضع منفی دارد و منتقد دولت است و ماینیچی میانه رو است. البته آساهی هم در مسائل اقتصادی جانب دولت را می گیرد، ولی درمورد سیاست خارجی و بخصوص اعزام نیرو به عراق مخالف است
منبع : انجمن درمانگران ایران