شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آشنایی با آیین یهودیت


۱- عبرانیان
یهودیان مانند اعراب و آشوریان ، از نژاد سامی هستند. زبان ، ادبیات ، فرهنگ ، آداب ، رسوم و اعتقادات این اقوام چنان به یكدیگر نزدیك است كه دانشمندان معتقد شده اند اصل آنها به یك جا می رسد و برای بررسی و تحقیق در زمینه فرهنگ سایر اقوام سامی انداخت . مثلا اگر به بررسی ادبیات عرب مشغول باشیم ، با مطالعه و تحقیق در زبانهای عبری ، سریانی و حبشی در كار خود موفقیت بیشتری كسب خواهیم كرد. از سابقه تاریخی قوم عبرانی اطلاع دقیقی در دست نیست . برخی دانشمندان معتقدند كه نام ((عبرانی )) را كه كنعانیان پس از ورود حضرت ابراهیم (ع ) به سرزمین كنعان به او داده اند و وی را عبرانی خوانده اند كه بعدها جزو القاب او شد و لقب مذكور در خاندان وی باقی ماند؛ زیرا عبرانی از ماده ((ع ب ر)) به معنا گذر كردن از نهر می آید، به اعتبار این كه حضرت ابراهیم (ع ) از ورود فرات عبور كرد و وارد كنعان شد. برخی نیز معتقدند كه عبرانی منسوب به عابر نیای حضرت ابراهیم (ع ) است . همچنین كسانی با توجه به نام آزر پدر (یا عموی ) آن حضرت ، گفته اند اصل خاندان وی آریایی است . اما دانشمندان این نظریه را تاءیید نمی كنند؛ زیرا از معنای لغوی واژه آزر در قرآن كریم و متون اسلامی اطلاع درستی نداریم . نام پدر ابراهیم (ع ) در تورات تارح است .
۲- حضرت ابراهیم (ع )
عظمت حضرت ابراهیم خلیل (ع ) به حدی است كه وی همواره موجب نزاع یهودی و مسیحیت و اسلام بوده است و هر یك ، آن حضرت را از خود می داند. از این رو، خدای متعال فرموده است : ((ما كان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لكن كان حنیفا مسلما و ما كان من المشركین )) (آل عمران : ۶۷). وی حتی میان مشركان مكانی بلند داشت و آثار وی در مكه مكرمه مورد زیارت و تقدیس آنان قرار می گرفت . نسب حضرت ابراهیم (ع ) تا حضرت آدم (ع ) در تورات آمده است . نسب نامه های تورات به كتب اسلامی نیز راه یافته و بدون دقت در اصل و منشاء آن پذیرفته شده است . به عقیده اهل كتاب (در نتیجه جمع بندی حوادث كتاب مقدس ) حضرت ابراهیم (ع ) حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد، یعنی حدود ۴۰۰۰ سال پیش در شهر اور به دنیا آمد و به گفته تورات در آغاز ابرام (یعنی پدر بلند مرتبه ) نامیده می شد. خدای متعال نام وی را در سن نود و نه سالگی به ابراهیم (یعنی پدر اقوام ) تبدیل كرد. شهر اور نزدیك یك قرن پیش در عراق در ساحل فرات از زیر خاك بیرون آمد و آثار باستانی بسیاری در آنجا یافت شد. به گفته تورات پدر حضرت ابراهیم (ع ) كه تارح نامیده می شد، پسر خود ابراهیم (ع ) و همسر وی ساره و نوه خویش حضرت لوط (ع ) را برداشت و به سرزمین كنعان در غرب فلسطین عزیمت كرد. آنان در بین راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر حران سكونت گزیدند. این شهر در جنوب تركیه فعلی و در مرز سوریه قرار دارد. پدر حضرت ابراهیم (ع ) در تورات تارح خوانده می شود، ولی قرآن مجید وی را آزر بت پرستی معرفی كرده است (انعام : ۷۴). پدر حضرت ابراهیم (ع ) در سلسله اجداد حضرت رسول اكرم (ص ) قرار می گیرد. علمای شیعه معتقدند همه پدران آن حضرت تا حضرت آدم (ع ) یكتا پرست بوده اند، و به همین دلیل گفته اند آزر عموی آن حضرت بوده و استعمال ((اب )) به جای ((عم )) در زبان عربی صحیح است ، از آن جمله در قرآن كریم (بقره : ۱۳۳) چنین چیزی دیده می شود. تورات می گوید حضرت ابراهیم (ع ) در ۷۵ سالگی به امر خدا از شهر حران عازم كنعان شد. وی همسر خود ساره و برادر زاده اش حضرت لوط (ع ) و چند نفر از مردم حران را برداشت و همگی به كنعان رفتند و در آنجا روی كوهی در شرق بیت ایل خیمه زدند. حضرت ابراهیم (ع ) پس از چندی در حبرون (الخلیل ) ساكن شد و تا آخر عمر در آنجا بود و اكنون مقبره خانوادگی وی در آن مكان است . حضرت لوط (ع ) به شهر سدوم و شهرهای مجاور آن رفت . مردم آن شهرها به سبب نافرمانی و بی اعتنایی به پیام وی به امر خداوند نابود شدند. این حادثه در قرآن مجید نیز آمده است . دو موضوع بسیار مهم در تاریخ حضرت ابراهیم (ع ) وجود دارد كه در تورات كنونی اشاره ای به آنها نشده است : یكی جریان بت شكنی و به آتش افكندن وی و دیگری داستان بنای كعبه . قرآن مجید (در سوره های انبیا و صافات ) داستان بت شكنی و به آتش افكندن او را آورده است .
همچنین قرآن كریم از بنای كعبه به دست آن حضرت و به كمك حضرت اسماعیل (ع ) سخن می گوید (بقره : ۱۲۷). از آنجا كه این فرزند در پیری به او عطا شد (ابراهیم : ۳۹)، بنای كعبه در اواخر عمر شریف وی صورت گرفته باشد. تورات داستان ذبح فرزند را می آورد و می گوید حضرت ابراهیم (ع ) ماءموریت یافت حضرت اسحاق (ع ) را قربانی كند، ولی این مساءله را با وی در میان نگذاشت و به او گفت : ((می خواهم گوسفندی قربانی كنم و آن گوسفند را خداوند برایم خواهد فرستاد.))... اما در قرآن مجید آمده است : ((فلما بلغ معه السعی قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحك فانظر ماذا تری قال یا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین )) (صافات : ۱۰۲). همان طور كه می دانیم فرزند از مرگ نجات یافت و خداوند قوچی را فدیه او قرار داد...
۳-اسماعیل (ع ) و اسحاق (ع )
درباره حضرت ابراهیم (ع ) در تورات می خوانیم :
(۱) بعد از این وقایع ، كلام خداوند در رؤ یا به ابرام رسیده ، گفت : ((ای ابرام مترس من سپر تو هستم و اجر بسیار عظیم تو.)) (۲) ابرام گفت : ((ای خداوند یهوه مرا چه خواهی داد و من بی اولاد می روم و مختار خانه ام این العاذار دمشقی است .)) (۳) و ابرام گفت : ((اینك مرا نسلی ندادی و خانه زاده ام وارث من است .)) (۴) در ساعت كلام خداوند به وی رسیده ، گفت : ((این وارث تو نخواهم بود بلكه كسی كه از صلب تو درآید وارث تو خواهد بود.)) (۵) و او را بیرون آورده ، گفت : ((اكنون به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار هر گاه آنها را توانی شمرد.)) پس به وی گفت : ((ذریت تو چنین خواهد بود.))... (۱۸) در آن روز خداوند به ابرام عمهد بست و گفت : ((این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم یعنی نهر فرات به نسل تو بخشیده ام .)) (پیدایش ۱۵: ۱ - ۱۸). سپس تورات عهد یاد شده را به حضرت اسحاق (ع )، نیای بنی اسرائیل اختصاص می دهد و در همان سفر پیدایش می گوید:
(۱۸) و ابراهیم به خدا گفت : ((كاش كه اسماعیل در حضور تو زیست كند.)) (۱۹) خدا گفت : ((به تحقیق زوجه ات ساره برای تو پسری خواهد زایید و او را اسحاق نام بنه و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت تا با ذریت او بعد از عهد ابدی باشد (۲۰) و اما در خصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم اینك او را بركت داده بارور گردانم و او را بسیار كثیر گردانم . دوازده رییس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم (۲۱) لیكن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت كه ساره او را بدین وقت در سال آینده برای تو خواهد زایید.)) (پیدایش ۱۷: ۱۸-۲۱). به گفته تورات ، خداوند بارها به حضرت ابراهیم (ع ) وعده نسل فراوان داده بود. كنیز آن حضرت به نام هاجر پسری را به دنیا آورد كه اسماعیل (یعنی خدا می شنود) نامیده شد. پس از چهارده سال ساره فرزندی به دنیا آورد كه او را اسحاق (یعنی می خندد) نامیدند.
كتاب تورات در این قسمت به كوتاهی سخن می گوید و فقط اشاره ای می كند كه حضرت اسماعیل (ع ) در فاران ساكن شد و مادرش برای او زنی از مصر گرفت . سایر مسائل مربوط به وی در تورات به فراموشی سپرده شده است و حتی یك جمله درباره بنای كعبه در این كتاب دیده نمی شود. پیدا شدن آب برای اسماعیل (ع ) نیز كه طبق احادیث اسلامی در مكه بوده و اكنون هم به نام زمزم باقی است ، به گفته تورات در مكانی به نام بئرشبع بوده است ! از نظر تورات ، حضرت اسحاق (ع ) جانشین حضرت ابراهیم خلیل (ع ) گردید و دو فرزند تواءم برای او به دنیا آمد. آنكه نخست دیده به جهان گشود، عیسو نامیده شد. این كلمه در لغت به معنای پرمو است . به گفته تورات این كودك در هنگام تولد موهای بسیاری بر تن داشت . تواءم دیگر یعقوب (یعنی تعقیب می كند) خوانده شد؛ زیرا هنگام تولد، كودك قبلی را تعقیب كرد و پس از او به دنیا آمد.
۴- اسرائیل
حضرت یعقوب (ع ) دوازده پسر داشت و به اسرائیل ملقب بود. اهل كتاب این اسم مركب را چنین معنا می كنند: كسی كه بر خدا مظفر شد، ولی اصل معنای آن در عبری چنین است : كسی كه بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات ، كشتی گرفتن حضرت یعقوب (ع ) با خدا كه به پیروزی او بر خدا انجامید، علت ملقب شدن وی به اسرائیل است (پیدایش ۳۲: ۲۴-۳۲). اهل كتاب از زمانهای قدیم گفته اند كه مقصود از خدا در این داستان ، یكی از فرشتگان خداست (رك .: هوشع ۱۲:۳-۴). پس از چندی حادثه مفقود شدن حضرت یوسف (ع ) پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شده كه بنی اسرائیل در مصر اقامت كنند. مطالب سفر پیدایش تورات به اینجا خاتمه می یابد. در آغاز سفر خروج تورات می خوانیم كه دوازده پسر حضرت یعقوب (ع ) در مصر زندگانی خوبی داشتند و نسل ایشان در آن سرزمین منتشر شد. مدت توقف آنان در مصر چهارصد و سی سال بود (خروج ۱۲: ۴۰). دوازده قبیله بنی اسرائیل كه در اصطلاح بسیط نامیده می شوند، در علوم و فنون پیشرفت كردند و همین امر موجب حسادت مصریان شد. علاوه بر این ، مصریان می ترسیدند بنی اسرائیل با نیروی خود زمام امور را به دست گیرند؛ از این رو، به استضعاف آنان اقدام كردند و كارهایی دشوار و جانكاه به عهده ایشان گذاشتند. همچنین مقرر شد كه قابله های مصری نوزادان پسر بنی اسرائیل را برای كشتن معرفی كنند و فقط داشتن دختر برای آنان مجاز باشد.
۵- دین مردم صحرانشین
عبرانیان در آغاز قومی صحرانشین بودند و نخستین اقامت آنان در شهرها در زمان حضرت یوسف (ع ) بود.(۱) صحرانشینی در اعتقادات و مراسم دینی آن تاثیر فراوانی داشت . هنگامی كه حضرت موسی (ع ) آنان را از دست فرعون نجات داد، مجبور شدند مدت چهل سال در صحرای سینا بمانند، ولی پس از آن پیوسته در شهرها به سر می بردند و تمدنی را پایه گذاری كردند كه میراث گرانبهای قوم یهود شد. مسیحیت نیز زاییده همین تمدن است .۶- تحول افكار در اقوام بنی اسرائیل
تحت افكار ملتها امری عادی و طبیعی است و عبرانیان در خلال كوچ و جابه جایی تحت تاءثیر اندیشه های ملل گوناگون قرار می گرفتند. در سوره اعراف ، آیه ۱۳۸ آمده است كه بنی اسرائیل هنگام خروج از دریا و نجات از دست فرعون ، به گروهی بت پرست برخوردند. آنان از حضرت موسی (ع ) تقاضا كردند برای ایشان نیز بتی قرار دهد و این خواسته به شدت رد شد. همچنین هنگامی كه در مصر مستقر بودند، باورهای مصریان در آنان تاءثیر گذاشته بود، به گونه ای كه پس از ترك آن سرزمین ، به تقلید مصریان كه گاو را مقدس می دانستند، آنان نیز گوساله ای ساختند و به عبادت آن مشغول شدند.
۷- حضرت موسی (ع )
در باب دوم سفر خروج تورات می خوانیم كه یك تن از بنی اسرائیل (۲) با یكی از دختران قبیله خود ازدواج كرد و دارای پسری شد. مادر نوزاد به منظور نجات وی از چنگال ماءموران فرعون او را مدت سه ماه پنهان كرد. از آنجا كه مخفی نگه داشتن كودك برای همیشه ممكن نبود، مادرش صندوقی تهیه كرد و منافذ آن را با قیر اندود و كودك زا در آن نهاد و در میان نیزارهای رود نیل رها كرد. خواهر وی در آن حوالی ایستاد تا ببیند چه بر سر او خواهد آمد. اندكی پس از آن ، دختر فرعون كه برای شستشو به سوی نیل آمده بود، صندوق را مشاهده كرد و یك تن از كنیزان خود را به دنبال صندوق فرستاد. هنگامی كه صندوق را برای وی آوردند، آن را گشود و دید كودكی در آن گریه می كند. دل او بر آن كودك سوخت و گفت معلوم می شود این كودك از بنی اسرائیل است . در آن حال خواهر كودك جلو آمد و پیشنهاد كرد زنی را برای شیر دادن وی بیاورد. دختر فرعون پذیرفت و خواهر كودك مادر خود را نزد آنان آورد. دختر فرعون به او گفت این كودك را با خود ببر و شیر بده ، من نیز مزد تو را خواهم داد. پس از چند سال وقتی كودك بزرگ شد مادرش او را نزد دختر فرعون برد. دختر فرعون او را به پسری پذیرفت و نام موسی (موشه در عبری یعنی : از آب كشیده شده ) را بر او نهاد. این داستان با آنچه خداوند متعال در سوره قصص فرموده است ، بسیار نزدیك است . بر اساس برخی محاسبات تاریخی ، این حادثه در حدود ۱۲۵۰ ق .م . رخ داده است . به هر حال حضرت موسی (ع ) امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با كافران آماده كرد و احكام خدا را به آنان تعلیم داد. وی قوم بنی اسرائیل را بركت داد و در صد و بیست سالگی در مكانی به نام موآب ، حوالی دریای میت ، درگذشت و بنی اسرائیل برای او سی روز عزاداری كردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت می شود و تورات بدان پایان می یابد:
(۵) پس موسی بنده خداوند در آنجا به زمین موآب برحسب قول خداوند مرد (۶) و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن كرد (۳) و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است (۷) و موسی چون وفات یافت ، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش كم شده بود (۸) و بنی اسرائیل برای موسی در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحه گری برای موسی سپری گشت (۹) و یوشع بن نون از روح حكمت مملو بود، چون كه موسی دستهای خود را بر او نهاده بود و بنی اسرائیل او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه خداوند به موسی امر فرموده بود عمل كردند (۱۰) و نبیی مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است كه خداوند او را روبرو شناخته باشد (۱۱) در جمیع آیات و معجزاتی كه خداوند او را فرستاد تا آنها را در زمین مصر به فرعون و جمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید (۱۲) و در تمامی دست قوی و جمیع آن هیبت عظیم كه موسی در نظر همه اسرائیل نمود (تثنیه ۳۴: ۵ - ۱۲).
۸. تاءسیس یهودیت
در باب سوم سفر خروج می خوانیم كه حضرت موسی (ع ) در بیابان حوریب در دامته كوه ، صدای خدای متعال را از میان آتشی از بوته خار شنید كه با او سخن می گوید.
در قرآن مجید نخستین سخن خداوند از درختی در بیابان طوی چنین آمده است :
فلما اءتاها نودی یا موسی . انی اءنا ربك فاخلع نعلیك انك بالواد المقدس طوی . و اءنا اخترتك فاستمع لما یوحی . اننی اءنا الله لا اله الا اءنا فاعبدنی و اءقم الصلوهٔ لذكری . ان الساعهٔ آتیه اءكاد اخفیها لتجزی كل نفس بما تسعی . فلا یصدنك عنها من لا یومن بها و اتبع هواه فتردی (طه : ۱۱ - ۱۶). تورات می گوید خداوند به حضرت موسی (ع ) وعده داد بنی اسرائیل را از دست مصریان نجات دهد و سرزمین كنعان و حدود آن را كه اماكن پر بركتی بودند، به ایشان عطا كند. از این رو، حضرت موسی (ع ) رسالت یافت نزد فرعون برود و از او بخواهد كه بنی اسرائیل را رها كند. وی با معجزاتی عازم مصر شد و مقرر گردید حضرت هارون (ع ) به وی كمك كند. به گفته تورات ، خدای متعال به حضرت موسی (ع ) قدرت داد تا به اعجاز، عصای خود و برادرش را به اژدها تبدیل كند و نیز از دست خود نور سفیدی ساطع نماید. فرعون جمعی از جادوگران را گرد آورد تا با حضرت موسی (ع ) مسابقه بدهند. اژدهای مزبور تمامی آلات و ادوات آنان را بلعید و آنان دانستند كه كار آن حضرت جادو نیست . به فرموده قرآن مجید آنان بدون ترسی از فرعون به حضرت موسی (ع ) ایمان آوردند. پس از این معجزات چند عذاب بر مصریان فرود آمد و هر بار فرعون قول می داد بنی اسرائیل را مرخص كند، اما به قول خود عمل نمی كرد. تورات ده نوع عذاب را برشمارد:
۱. تبدیل شدن آبهای مصریان به خون ؛
۲. زیاد شدن قورباغه میان آنها؛
۳. زیاد شدن پشه ؛
۴. زیاد شدن مگس ؛
۵. مرگ حیوانات مصریان بر اثر وبا؛
۶. مبتلا شدن مصریان و چارپایان آنان به دمل ؛
۷. فرود آمدن تگرگ بر آنان و تلف شدن مقدار زیادی از حیوانات و مزارع ؛
۸. زیاد شدن ملخ ؛
۹. تاریك شدن مساكن مصریان تا سه روز؛
۱۰. هلاك شدن نخست زادگان انسان و حیوان همه مصریان حتی نخست زاده خود فرعون .
قرآن مجید نشانه های حضرت موسی (ع ) را نه عدد می داند (اسراء: ۱۰۱) و ظاهرا مقصود تنها نشانه هایی است كه برای فرعون آورده بوده و گرنه به صریح قرآن كریم و تورات معجزات آن حضرت بیش از این عدد بوده است . برخی از این عذابها در قرآن مجید به گونه ای مذكور است (اعراف : ۱۳۰ و ۱۳۳).
به گفته تورات ، فرعون سرانجام تسلیم شد و حضرت موسی (ع ) و هارون (ع ) را شبانه طلبید و به آنان گفت با بنی اسرائیل به هر جا كه می خواهید بروید. پس آنان به سوی دریای سرخ در شرق مصر كوچ كردند و آنجا اردو زدند. قوم موسی از دور آمدن فرعونیان را مشاهده كردند. در آن هنگام حضرت موسی (ع ) دست خود را به طرف دریا دراز كرد و دریا شكافته شد و خشك گردید و بنی اسرائیل به آسانی از آن عبور كردند.(۴) آنگاه لشكریان فرعون وارد شدند و حضرت موسی (ع ) به امر خداوند با اشاره دست ، آنان را غرق كرد. تورات درباره غرق شدن شخص فرعون چیزی نگفته است . از قرآن مجید و احادیث اسلامی بر می آید كه بنی اسرائیل به امر خدا از مصر خارج شدند، نه به اذن فرعون (شعراء:۵۲). همچنین به صریح قرآن كریم ، حضرت موسی (ع ) به فرمان الهی عصای خود را به دریا زد، نه اینكه دستش را به سوی دریا دراز كند. بنی اسرائیل در حوالی شبه جزیره سینا توقف كردند و در آنجا برای آنان از آسمان چیزی مانند شبنم و نیز مرغ بلدرچین كه به عربی سلوی نامیده می شود، فرود می آمد و آنان آنها را می خوردند. این جریان تا چهل سال یعنی در تمام مدت سرگردانی بنی اسرائیل در بیابان ادامه داشت . تورات می گوید آن غذای شبنم گونه من نامیده شد؛ زیرا بنی اسرائیل با دیدن آن به زبان عبری پرسیدند: ((مان هوء)) یعنی آن چیست ؟
۸- الواح و ده فرمان
هنگامی كه سه ماه از خروج بنی اسرائیل از مصر گذشته بود، حضرت موسی (ع ) ماءموریت یافت برای گفتگو با خداوند به بالای طور سینا (یعنی كوه سینا) برود. وی در آنجا دو لوح دریافت كرد كه فرمانهای خداوند بر آنها نقش بسته بود. قرآن كریم از ((ابواح )) به صیغه جمع نام می برد، (اعراف : ۱۴۵). از جمله آن فرمانها ده حكم بسیار مهم است كه به ده فرمان معروف شده است :
۱. برای خود خدایی جز من نگیرد؛
۲. به بت سجده نكنید؛
۳. نام خدا را به باطل نبرید؛
۴. شنبه را گرامی بدارید؛
۵. پدر و مادر را احترام كنید؛
۶. كسی را به قتل نرسانید؛
۷. زنا نكنید؛
۸. دوری نكنید؛
۹. بر همسایه شهادت دروغ ندهید؛
۱۰. به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید.
پس از آن ، تفصیلاتی درباره این احكام در باب ۲۱ به بعد سفر خروج آمده است .
۹- گوساله پرستی
تورات می گوید وقتی بنی اسرائیل مشاهده كردند حضرت موسی (ع ) در مراجعت از طور سینا تاءخیر كرد، نزد حضرت هارون (ع ) رفتند و از او درخواست كردند تا برای آنان خدایانی بسازد و آن حضرت موضوع را به حضرت موسی (ع ) اطلاع داد و خواست آنان را هلاك كند، اما بر اثر شفاعت وی از آن صرف نظر كرد. حضرت موسی (ع ) آن دو لوح را برداشت و به سوی بنی اسرائیل آمد. هنگامی كه وی كار زشت آنان را مشاهده كرد، لوحها را بر زمین زد و به مؤ اخذه برادرش پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد كرد و آن را در آب ریخت و به بنی اسرائیل نوشاندو سپس امر كرد شمشیرهای خود را بردارند و به مدت نصف روز یكدیگر را بكشند. قرآن مجید داستان مذكور را تقریبا به همین وضع در موارد مختلف نقل كرده است ، جز اینكه ساحت مقدس حضرت هارون (ع ) را از چنین كار ناروایی پاك دانسته است (طه : ۹۰). سازنده گوساله در قرآن كریم فردی به نام سامری است .
اهل كتاب به كلمه ((سامری )) در قرآن كریم اعتراض كرده و گفته اند چنین كسی وجود نداشته است ؛ زیرا سامری به شهر سامره در فلسطین منسوب است و آن شهر را پادشاهی به نام عمری كه سالها پس از حضرت موسی (ع ) می زیسته ، ساخته است (كتاب اول پادشاهان ۱۶:۲۴).
مرحوم علامه بلاغی پاسخ داده است كه در بنی اسرائیل فردی به نام شمرون بن یساكار بن یعقوب وجود داشته كه خاندان وی شمرونی نامیده می شود (پیدایش ۴۶:۱۳ و ۲۶:۲۴). شمرونی در تلفظ عربی سامری شده است . (۵)
تورات می گوید خداوند به حضرت موسی (ع ) دستور داد وی دو لوح سنگی مانند لوحهای خرد شده بتراشد تا خداوند وصایای مذكور را بر آنها بنویسد. قرآن كریم نیز به این مطلب اشاره كرده است (اعراف : ۱۵۴).۱۰- تورات با تاریخ یهود
تورات واژه ای عبری و به معنای قانون است ؛ زیرا در كتاب تورات احكام و قوانین زیادی وجود دارد. نام دیگر تورات شریعت است .
متخصصین كتاب مقدس تورات چهار منبع اساسی برای تورات قائلند:
۱. منبع الوهیمی E ؛
۲. منبع یهوهی J ؛
۳. منبع كاهنی P ؛
۴. منبع سفر تثنیه D (كه منبعی ویژه است ).
یكی از قدیمی ترین و معروفترین نقدهای تورات و كتاب مقدس را دانشمند و فیلسوف هلندی باروخ (بندیكت ) اسپینوزا ۸ (۱۶۳۲-۱۶۷۷) در كتابی به نام رساله ای در الهیات و سیاست (به زبان لاتینی ) انجام داده است . اسپینوزا در كتاب خود با ذكر دلیلهایی اثبات می كند كه برای بررسی اعتبار كتاب مقدس باید به شواهد تاریخی و انتقادی آن پرداخت و متاءسف است كه پیشینیان این شناخت را متروك داشته اند و یا اگر چیزی در باب آن نگاشته اند از دسترس ما به دور مانده است . وی می افزاید اكنون ما در شرایطی زیست می كنیم كه مسائلی تعصب آمیز به نام دین معروف شده است و مردم برای عقل در اعتقادات خود سهمی قائل نیستند. از این رو من با نومیدی نسبی پای در این راه می نهم و در نخستین گام به بررسی نویسندگان كتاب مقدس (و قبل از همه به مؤ لف اسفار پنجگانه تورات ) می پردازم :
تقریبا همه (اهل كتاب ) معتقدند كه موسی تورات را تاءلیف كرده است ، به گونه ای كه فرقه فریسیان از یهود در تاءكید بر این عقیده ، مخالف آن را مرتد دانسته اند. به همین دلیل ابن عزرا كه دانشمندی نسبتا آزاد اندیش بود، برای اظهار نظر خویش در این باب جراءت نكرد و تنها با اشاراتی مبهم ، اشتباه بودن این اعتقاد عمومی را متذكر شد. اما من بدون ترس و واهمه پرده ابهام را از روی سخنان ابن عزرا برخواهم داشت و حقیقت را برای همه آفتابی خواهم كرد.(۶)
۱۱- عهد عتیق
عهد عتیق نامی است كه مسیحیان در مقابل عهد جدید به كتاب یهودیان داده اند. مسیحیان به هر دو عهد عقیده دارند. عهد عتیق به زبان عبری و اندكی از آن به زبان كلدانی نوشته شده است . این دو زبان مانند عربی از زبانهای سامی هستند. كتاب تورات در آغاز عهد عتیق قرار دارد. همچنین نسخه ای از عهد عتیق به زبان یونانی وجود دارد كه از روی نسخه عبری ترجمه شده و آن را ترجمه سبعینیه (یا ترجمه هفتاد) می نامند. گفته می شود این ترجمه حدود سال ۲۵۸ ق .م . به امر بطلمیوس فیلادلفوس پادشاه مصر، توسط ۷۲ تن انجام گرفته است . این نسخه تفاوتهایی با اصل عبری دارد و از همه مهمتر آنكه بخشها اپوكریفا ۸ یعنی پوشیده ، نام دارد و از قدیم الایام مورد شك بوده است ، اما مسیحیان معمولا آن را می پذیرفته اند. حدود پنج قرن پیش ، در جریان نهضت اصلاح دین ، اعتبار این قسمتها مورد سوءظن جدی مسیحیان پروتستان واقع شد. پس از مدتی ، به سال ۱۸۲۶ جمعیت بریتانیایی و جمعیت آمریكایی طبع و نشر كتاب مقدس به طور رسمی آنها را از كتاب مقدس كردند. كلیساهای كاتولیك و ارتدوكس با این عمل مخالفند و قسمتهای مذكور را بخشی از عهد عتیق می شمارند. اینك سخنی پیرامون ارجاع به كتاب مقدس : همه ما با شیوه ارجاع به قرآن كریم آشنا هستیم و می دانیم به جای ذكر صفحه از نام سوره و شماره آیه استفاده می شود. پرهیز از ذكر صفحه در صدها كتاب باستانی و مشهور معمول است ، مانند آثار افلاطون ، ارسطو، هومر، هرودت ، شكسپیر و غیره . برای ارجاع به این آثار تمهیدهایی اندیشیده اند و ابواب و فصول و شماره هایی ساخته اند تا ارجاع به چاپهای خاصی محدود نشود و برای همه كارساز باشد.
هنگام ارجاع به كتاب مقدس ، نخست نام كتاب ، آنگاه شماره باب و سرانجام شماره فقرات ذكر می شوند؛ مثلا ((پیدایش ۱:۲۷)) یعنی سفر پیدایش ، باب ۱، بند ۲۷.
عهد عتیق ۳۹ كتاب دارد كه از نظر موضوع به سه بخش تقسیم می شوند:
۱. تورات و بخش تاریخی عهد عتیق ؛
۲. حكمت ، مناجات و شعر؛
۳. پیشگوییهای انبیا.
۱-۱۱- بخش تاریخی عهد عتیق
بخش تاریخی عهد عتیق با تورات و تورات با سفر پیدایش آغاز می شود. آفرینش جهان ، آدم و حوا و خوردن معرفت نیك و بد همچنین اخراج آنان از باغ عدن ، داستان فرزندان آدم ، طوفان نوح ، حوادث مربوط به حضرت ابراهیم ، اسماعیل ، اسحاق ، یعقوب و یوسف در این سفر آمده است . چهار سفر بعدی سیره حضرت موسی (ع ) و تاریخ بنی اسرائیل را شرح می دهد. این سیره تولد، بعثت ، هجرت (خروج از مصر در حدود ۱۲۹۰ ق .م .)، تشكیل حكومت و رحلت آن حضرت را در بردارد. مقدار زیادی از احكام و قوانین ، ضمن عباراتی منسوب به وحی ، در این چهار سفر وجود دارد. به عقیده یهودیان و مسیحیان ، مؤ لف اسفار پنجگانه تورات حضرت موسی (ع ) است . تاریخ بنی اسرائیل از زمان حضرت یوشع (ع ) به بعد در دوازده كتاب بعدی ادامه می یابد.
این بخش مشتمل بر ۱۷ كتاب است :
۱. سفر پیدایش (آفرینش جهان ، داستانهای حضرت آدم ، نوح ، ابراهیم ، اسماعیل ، اسحاق ، یعقوب و یوسف )؛
۲. سفر خروج (تولد و بعثت حضرت موسی ، خروج بنی اسرائیل از مصر به سینا و احكام )؛
۳. سفر لاویان (احكام كاهنان یعنی روحانیون یهودی كه از نسل هارون و از خاندان لاوی هستند)؛
۴. سفر اعداد (آمار بنی اسرائیل در عصر حضرت موسی ، شریعت و تاریخ ایشان )؛
۵. سفر تثنیه (تكرار احكامی كه در اسفار پیشین آمده است و تاریخ بنی اسرائیل تا رحلت حضرت موسی )؛
مجموع این پنج سفر تورات خوانده می شود.
۶. صحیفه یوشع (تاریخ و سیره یوشع بن نوح جانشین حضرت موسی )؛
۷. سفر داوران (تاریخ قاضیان بنی اسرائیل ، قبل از نصب پادشاهان )؛
۸. كتاب روت (شرح حال زنی به نام روت ، از جدات حضرت داوود)؛
۹. كتاب اول سموئیل (تاریخ سموئیل نبی و تعیین شائول - یعنی طالوت - به سلطنت )؛
۱۰. كتاب دوم سموئیل (پادشاهی حضرت داوود)؛
۱۱. كتاب اول پادشاهان (ادامه پادشاهی داوود و پادشاهی حضرت سلیمان و جانشینان او)؛
۱۲. كتاب دوم پادشاهان (ادامه تاریخ پادشاهان بنی اسرائیل تا حمله بخت نصر و جلای بابل )؛
۱۳. كتاب اول تواریخ ایام (نسب نامه بنی اسرائیل و تكرار تاریخ ایشان تا وفات داوود)؛
۱۴. كتاب دوم تواریخ ایام (تاریخ پادشاهی حضرت سلیمان و ملوك بعدی تا جلای بابل )؛
۱۵. كتاب عزرا (نوسازی اورشلیم یعنی بیت المقدس )) آزادی یهودیان همراه عزیر)؛
۱۶. كتاب نحمیا (نوسازی اورشلیم و بازگشت یهودیان از زبان نحمیا اردشیر اول پادشاه هخامنشی )؛
۱۷. كتاب استر (رفع خطر نابودی از یهود با وساطت استر، همسر یهودی خشایارشا، مدفون در همدان ).
۲-۱۲. حكمت ، مناجات و شعر
این بخش مشتمل بر ۵ كتاب است :
۱. كتاب ایوب (ابتلا، بی صبری و صبر آن حضرت !)؛
۲. كتاب مزامیر یعنی زبور داوود (مجموعه ۱۵۰ قطعه مناجات )؛
۳. كتاب امثال سلیمان نبی (كلمات حكمت آمیز)؛
۴. كتاب (اسم مستعار حضرت سلیمان ، مشتمل بر نگرش بدبینانه به جهان )؛
۵. كتاب (اشعار عاشقانه ).
۳-۱۲. پیشگوییهای انبیا
بخش پیشگوییهای انبیا مشتمل بر هشدارها و تهدیداتی پیرامون سرنوشت بنی اسرائیل است . برای فهمیدن این پیشگوییها خواننده باید از جریانات آن زمان كاملا آگاه باشد.
این بخش مشتمل بر ۱۷ كتاب است :
۱. كتاب اشعیا (طولانی ترین و معروفترین كتاب پیشگویی در عهد عتیق )؛
۲. كتاب ارمیا (پیشگویی )؛
۳. كتاب مراثی ارمیا (نوحه سرایی آن حضرت بر خرابی اورشلیم )؛
۴. كتاب حزقیال (پیشگویی )؛
۵. كتاب دانیال (پیشگویی و شرح مجاهدات حضرت دانیال نبی مدفون در شوش )؛
۶. كتاب هوشع (پیشگویی )؛
۷. كتاب یوئیل (پیشگویی )؛
۸. كتاب عاموس (پیشگویی )؛
۱۰. كتاب یونس (پیشگویی و داستان رفتن وی در شكم ماهی )؛
۱۱. كتاب میكاه (پیشگویی )؛
۱۲. كتاب ناحوم (پیشگویی )؛
۱۳. كتاب حبقوق (پیشگویی حضرت حبقوق نبی مدفون در تویسركان )؛
۱۴. كتاب صنیفا (پیشگویی )؛
۱۵. كتاب حجی (پیشگویی )؛
۱۶. كتاب زكریا (پیشگویی )؛
۱۷. كتاب ملاكی (پیشگویی ).
۲-۱۱- اپوكریفای عهد عتیق
اینك برای آشنایی با اپوكریفای عهد عتیق نامهای آن كتب را می آوریم . لازم است اشاره كنیم كه نسخه هایی از كتاب مقدس كه دارای اپوكریفاست ، هم از نظر تعداد كتب اپوكریفا و هم از نظر ترتیب ، با یكدیگر اختلاف دارند. منبع بیشتر این كتابها ترجمه سبعینه است . تاكنون اپوكریفا به زبان فارسی دیده نشده است ، اما نسخه هایی از آن به عربی و انگلیسی و زبانهای دیگر وجود دارد. یك مجموعه اپوكریفا در ۲۴۱ صفحه به زبان عربی ، مشتمل بر ۱۰ كتاب زیر است :
طوبیا، یهودیت ، استر (یونانی )، حكمت ، یشوع بن سیراخ ، باروك ، نامه ارمیا، دانیال (یونانی )، مكابیان اول و مكابیان دوم .
۱۳- عقاید و احكام مذهبی
علام دینی ، پزشك و فیلسوف یهودی ، موسی بن میمون (۱۱۳۵ - ۱۲۰۴ م .) به آیین یهود لباسی نو پوشاند و سیزده اصل برای آن ترتیب داد، به این شرح :
۱. وجود خدا؛
۲. یگانگی او؛
۳. مجرد بودن او؛
۴. نداشتن زمان ؛
۵. حكمت او در امور؛
۶. عدالت ؛
۷. قابل تقرب بودن از راه عبادت .
اینها مربوط به خدا بود، اما سایر امور:
۸. اعتقاد به نبوت ؛
۹.برتر بودن حضرت موسی (ع )؛
۱۰. اعتقاد به آسمانی بودن تورات ؛
۱۱. عدم جواز نسخ احكام ؛
۱۲. آمدن مسیحای موعود؛
۱۳. قیامت و جاودانگی نفس آدمی .
۱-۱۳- خدا در یهودیت
یهودیت (مانند اسلام و مسیحیت ) از آغاز بر توحید استوار شده است و همه انبیای یهود، از حضرت موسی (ع ) تا انبیای پرشمار بعدی ، با شرك مبارزه كرده اند. بدیهی است كه پیروان ادیان توحیدی نیز در مواردی از دین خود غافل می شوند و به گونه هایی از شرك روی می آورند. این مساءله هیچ گاه نظر پژوهشگران را نسبت به اصل این ادیان تغییر نداده است . آنان با قطع نظر از لغزشهای پیروان یك دین ، از تحقیقات خود دانسته اند كه ادیان دو گونه اند:
الف ) ادیانی كه مردم را از شرك بر حذر می دارند، مانند ادیان ابراهیمی ؛ب ) ادیانی كه شرك را به مردم تعلیم می دهند، مانند ادیان شرقی .
نام خاص خدا در دین یهود یهوه یعنی باشنده (موجود) است . این نام بسیار احترام دارد و بر زبان آوردن آن حتی از طریق قرائت تورات حرام است . بر اثر این تحریم ، كسی تلفظ حقیقی آن را نمی داند و گاهی در كتابهای علمی مغرب زمین ، از باب احتیاط آن را بدون حركت (YHWH) ثبت می كنند. اما گروهی از محققان برآنند كه تلفظ حقیقی آن یهوه است . هنگامی كه معبد سلیمان بر پا بود، بالاترین مقام مذهبی یهود حق داشت سالی یك بار در روز عاشورای تقویم یهودی (دهم ماه تشری ، در اوایل پاییز)، در قدس الاقداس آن معبد، نام یهوه را بر زبان آورد و دعا كند. هنگام تلاوت تورات نام مزبور به ادونای به معنای آقای من تبدیل می شود و حركات همین كلمه را روی آن می گذارند؛ از این رو، گاهی آن را یهوه ضبط كرده اند.(۷)
یكی دیگر از نامهای خدا اهیه اشر اهیه است به معنای هستم آنچه هستم . این نام در سفر خروج ۳:۱۴ و در برخی ادعیه اسلامی (مانند دعای شب عرفه ) آمده است و بر اثر نسخه برداری افراد كم اطلاع ، به آهیا شراهیا تبدیل گردیده است .
۱۴- طهور انبیا
یهودیان به نبوت معتقدند و در مورد آن بحثهای كلامی گسترده ای دارند. همچنین برای نبوت معنای ویژه ای قائلند كه پیشگویی است و پیامبران بزرگی همچون اشعیا، ارمیا، حزقیال و هوشع به عنوان نبی یعنی پیشگو شهرت دارند.
پیامبران بسیاری در كتاب عهد عتیق مطرح شده اند. (۸) اشعیا، ارمیا، عاموس با بیانات شیوای خود به بنی اسرائیل هشدار می دادند و آنان را از عاقبت كارهای زشت و ناروایشان بر حذر می داشتند و متذكر می شدند كه اسارت ذلت باری در پیش دارند. اما آنان به این گفتارها كمترین توجهی نمی كردند و از سوی دیگر به قتل و حبس و آزار پیامبران خود كمر می بستند (قرآن مجید از این امور بسیار سخن گفته است ). هفده كتاب پایان عهد عتیق كه كتابهای نبوت نام دارد، مشتمل بر این پیشگوییهاست .
از ۲۶ پیامبر مذكور در قرآن كریم ۲۰ تن به اهل كتاب مربوط می شوند: آدم ، نوح ، ابراهیم ، لوط، اسماعیل ، اسحاق ، یعقوب ، یوسف ، موسی ، هارون ، داوود، سلیمان ، الیاس ، الیسع ، عزیز (عزرا)، ایوب ، یونس ، زكریا، یحیی و عیسی .
از آن انبیا ۶ تن به اهل كتاب ربطی ندارند: ادریس (مگر به نام اخنوخ در سفر پیدایش ۵:۲۴)، شعیب (مگر به نام رعوئیل در سفر خروج ۲:۱۸ یا به نام یترون در سفر خروج ۳:۱)، ذوالكفل ، هود، صالح و محمد.
۱۵- حكومت بنی اسرائیل
پس از حضرت موسی (ع )، حضرت یوشع بن نون (ع ) به امر خدا به رهبری قوم برخاست . وی از رود اردن كه از شمال به جنوب فلسطین كشیده شده است ، گذشت و بلاد كنعان و حدود آن را فتح كرد. به ادعای عهد عتیق سكنه بومی آن مناطق قتل عام شدند و آن سرزمین به بنی اسرائیل اختصاص یافت . جریان این جنگها در ششمین كتاب عهد عتیق ، به نام صحیفه یوشع موجود است . پس از حضرت یوشع (ع ) مردان بزرگی در بنی اسرائیل به رهبری مردم اشتغال داشتند كه داوران بنی اسرائیل نامیده می شوند. آنان عموما سمت پیامبری یا پادشاهی نداشتند. تاریخ این رهبران در سفر داوران آمده است .
آخرین داور بنی اسرائیل حضرت سموئیل (ع ) دو پسر داشت كه شایستگی رهبری قوم را نداشتند. از این رو، مردم از آن حضرت درخواست كردند كه پادشاهی برای آنان برگزیند. در واقع بنی اسرائیل در آن زمان پادشاهی نداشتند. سموئیل پس از اصرار زیاد مردم ، از طرف خدا جوانی را به پادشاهی آنان نصب كرد.
نخستین پادشاه بنی اسرائیل حدود ۱۰۳۰ سال قبل از میلاد انتخاب شد. نام این پادشاه در عهد عتیق (كتاب اول سموئیل ، باب ۹به بعد) شائول و در قرآن كریم طالوت است (بقره : ۲۴۷).
پس از انتخاب نخستین پادشاه ، جنگ مهمی میان بنی اسرائیل و فلسطینیان آن زمان رخ داد و پیروزی نصیب بنی اسرائیل گردید. مهمترین قهرمان این قوم جلیات بود كه در قرآن كریم جالوت نامیده شده است . وی به دست حضرت داوود (ع ) كشته شد و لشكر وی گریخت . حضرت داوود (ع ) جانشین حضرت طالوت شد (حدود ۱۰۱۵ سال قبل از میلاد) و حضرت سلیمان (ع ) به جای پدرش حضرت داوود (ع ) نشست و مهمترین و با شكوهترین دوران بنی اسرائیل را به وجود آورد. وی معبد بسیار بزرگی در شهر اورشلیم (یعنی شهر سلامت ) ساخت كه به نام هیكل سلیمان معروف شد. (هیكل در زبان عبری به معنای ساختمان بلند است ). این معبد بعدا یك بار حدود ۵۸۷ ق .م . به دست بختنصر و بار دیگر در سال ۷۰ م . به دست شاهزاده رومی ، تیتوس (Titus) خراب شد.
اهل كتاب بر مبنای محتویات دروغین عهد عتیق (كتاب اول پادشاهان ، باب ۱۱) معتقدند كه حضرت سلیمان (ع ) بر اثر وسوسه همسران بت پرست خویش ، در آخر عمر بت پرست و خطاكار شد! قرآن كریم با تمجید فراوان از آن حضرت ، ساحت قدس وی را پاك كرده است .
پس از رحلت حضرت سلیمان (ع )، فرزندش رحبعام زمام امور مملكت بنی اسرائیل را در كف گرفت و چون وی به ستمكاری پرداخت گروهی از مردم از فرمان او بیرون رفتند و تنها دو سبط یهودا و بنیامین در سرزمین یهودا (به نام یكی از فرزندان حضرت یعقوب ) كه بخش نسبتا كوچكتری بود، برای او باقی ماند. این قسمت كه شامل شهر اورشلیم (قدس ) نیز می شد، اهمیت بسیاری داشت و نام ((یهودی )) از اینجا می آید. ده سبط دیگر حكومت مستقلی به نام اسرائیل به رهبری فردی به نام یربعام بن ناباط در شمال فلسطین تشكیل دادند. یربعام یكی از استانداران حضرت سلیمان (ع ) بود.
تجزیه كشور مبداء ضعف و بدبختی آنان بود. پادشاهان یهودا و اسرائیل نیز عموما گنهكار بودند و مردم را به گناه و بت پرستی دعوت می كردند.
۱۶- اسارت بابل
به هر حال پیشگوییهای انبیای بنی اسرائیل تحقق یافت (۹) و پس از چندی آشوریها كه در شمال بابل در عراق و سوریه كنونی حكمرانی داشتند و پایتخت آنان شهر نینوا بود به اسرائیل تاختند و عده كثیری را به اسیری بردند. چند سال بعد، پادشاه بابل بختنصر كه در عهد عتیق نبوكدنصر (یعنی بت ((نبو)) تاج را نگهداری می كند) نامیده می شود، به اورشلیم حمله كرد و مردم یهودا را كشت و عده ای را به اسارت به بابل برد كه تا مدتی طولانی در آنجا بودند. اسیر شدن مردم اسرائیل و یهودا موجب پراكندگی آنان در خاورمیانه و سرزمینهای دیگر شد. این اسارت اهمیت ویژه ای داشت ؛ زیرا گروهی از مردم اسرائیل نیز كه در حمله پیشین توسط آشوریها از اسارت معاف شده بودند، در این یورش همراه با ساكنان یهودا به بابل كوچ داده شدند. این موضوع جلای بابل نامیده می شود.
یهودیان در زمان اسارت ، برخی آداب و اخلاق مشركان را پذیرفتند و كمتر كسی در بین آنان از جلای وطن و اسیری و دشواری پرستش خدا رنج می برد.
باید توجه داشت كه انحصار طلبی و خود بزرگ بینی خوی و خصلت جدانشدنی قوم كوچك یهود است و سایر اقوام جهان در واكنش به این صفات ، با یهودیان از در دشمنی و ستیز در آمده و به تحقیر آنان پرداخته اند. شاید نخستین ویرانی شهر قدس و گرفتار شدن بنی اسرائیل به دست بابلیان در حدود شش قرن قبل از میلاد نیز به همین علت بوده است . ارمیای نبی از جانب خدای متعال پیام آورده بود كه بنی اسرائیل نباید در برابر آن دشمن مقاومت كنند. ایشان این پیام را به چیزی نگرفتند و آن پیامبر را زندانی كردند. پس از سقوط شهر قدس ، ارمیا آزاد شد (ارمیا ۳۹:۱۴).
۱۷- تجدید معبد
هنگامی كه كورش (یعنی خورشید) بنیانگذار سلسله هخامنشی بابل را فتح كرد، یهودیان آزاد شدند و اجازه بازگشت به سرزمین خود را یافتند. اما بسیاری از آنان حاضر نبودند بابل را ترك كنند و در بابل و اطراف آن پراكنده شدند. اعلامیه كورش در مورد آزادی یهود حدود سال ۵۳۸ ق .م . صادر شد. كورش با این كار در میان یهود محبوبیت زیادی به دست آورد.
گروهی از یهودیان نیز به فلسطین بازگشتند و به بازسازی شهر قدس آغاز كردند. در آن دوران همسایگان آن سرزمین احساس خطر كردند و مانع بر پایی یك حكومت مقتدر یهودی بر خاك فلسطین شدند. پس از آن حكومتهای ناتوانی در مناطق مختلف فلسطین بر پا شد و پس از چند قرن آشفتگی ، شهر قدس برای بار دوم به دست رومیان ویران شد و این ویرانی یهودیان را در جهان پراكنده ساخت . از آن پس ، یهودیان در كشورهای بیگانه زندگی سختی را می گذراندند و انواع خواری و سركوفتگی را در جسم و جان خود می چشیدند.
۱۸- پیدایش كنیسه
پس از بازگشت یهود از بابل ، جامعه دینی نظام تازه ای یافت و معابدی ساخته شد كه بعدا كنیسه (synagogue) نامیده شد.این معابد مانند سایر معبدها معماری خاصی داشتند و در آنها قربانگاه و اماكن ویژه دیگری وجود داشت . هم اكنون نیز معبد یهودیان كنیسه نامیده می شود.
قبله یهود معبد سلیمان (مسجد اقصی ) است . فقط سامریان قبله را كوه جرزیم در نزدیكی شهر نابلس می دانند. آنان روزی سه بار نماز می خوانند: نماز صبح ، نماز عصر و نماز مغرب . در صورتی كه دست كم ده مرد در كنیسه وجود داشته باشد نماز برگزار می شود و در این حال یك نفر كه معمولا پیرتر از سایرین است و عبری را خوب می داند، جلو می ایستد و قسمتهایی از تورات یا دعاهایی به عبری می خواند و در مواردی ركوع می كنند. معروفترین عبارتی كه خوانده می شود، شمع (یعنی بشنو) نام دارد كه از تورات گرفته شده است :
(۴)ای اسرائیل بشنو یهوه خدای ما یهوه واحد است (۵) پس یهوه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما(تثنیه ۶:۴-۵).
۱۹- تاءثیر عقاید مزدیسنی و فرهنگ پارسی
یهودیان نیز مانند سایر اقوام تحت تاءثیر محیط قرار داشتند و پس از تماس با برخی تمدنهای باستانی ، خواسته یا ناخواسته ، بسیاری از مفاهیم و اعمال آنها را وام گرفتند، ولی باید توجه داشت كه آنان پیوسته و در تمام موارد، مسائل یاد شده را به رنگ اخلاقیات توحیدی خاص خویش در می آوردند. مثلا داستان طوفان نوح ، خواه از بابلیها اقتباس شده باشد یا نه ، آن گونه كه در سفر پیدایش آمده است ، از خدای واحد، مهربان و درستكار سخن می گوید. این داستان به داستان پر- نپیشتیم (napishtim-Per) كه روی الواح میخی حك شده است و علاوه بر شرك صریح ، خدایانی خودخواه ، ستیزه جو، احساساتی و حسود را مطرح می كند، چندان شباهتی ندارد. این تمایز در سایر داستانها و قوانین و باورهایی كه گفته می شود یهود از اقوام دیگر اقتباس كرده اند، نیز مشهود است .
در تورات تقریبا ذكری از قیامت نیست (مگر یكی دو اشاره مبهم ، مثلا تثنیه ۸:۱۶). از نظرات تورات (لاویان باب ۲۶ و تثنیه باب ۲۸) دینداری و بی دینی در جلب نعمتهای این جهان و سلب آنها تاءثیر مستقیم و قطعی دارند. از سوی دیگر، كتاب تلمود از قیامت بسیار سخن گفته است .
یكی از باورهای اصیل یهودیت كه به تصور پژوهشگران ، از بیگانگان گرفته شده ، اعتقاد به رستاخیز مردگان است . این اعتقاد با آرمان مسیحایی گره خورده و چیزی مانند اعتقاد به رجعت را پدید آورده است . ایرانیان باستان می گفتند در زمان آینده ، پس از آنكه آهورمزدا بر هماورد خود انگرو مئنیو پیروز شود و او را نابود كند، مردگان برخواهند خاست ، ولی شكل عالی و معنوی این آموزه دستاورد اصیل الهامات یهود است و با اعتقاد خشك و بی روح مغان ایران زمین شباهتی ندارد. به گفته پژوهشگران ، اعتقاد به جاودانگی روح از قدیم میان بنی اسرائیل وجود داشته و در چندین مورد از كتاب مقدس بدان اشاره شده است ، ولی آن باور پس از بازگشت از بابل ، با عقیده به جاودانگی قوم و قیام مسیحا پیوند خورد و اعتقاد به رستاخیز مردگان را پدید آورد. این نظریه با قرآن مجید تعارض دارد؛ زیرا از داستان برانگیخته شدن حضرت موسی (ع ) در اوایل سوره طه بروشنی می فهمیم كه اعتقاد به رستاخیز در نخستین پیام او وجود داشته است .(۱۰)
۲۰- اعیاد یهودیهود عیدهایی دارند از این قرار:
۱. روز شنبه : در این روز افراد خانواده دسته جمعی غذا می خورند و طی آن ، بزرگ خانواده جام شرابی بر دست می گیرد و با خواندن دعا، آن را تبرك می كند و افراد خانواده از آن شراب می خورند. تعطیل شنبه یكی از ده فرمان است (خروج ۲۰:۸-۱۱).(۱۱)
۲. عید اول ماه : به عبری به آن روش حودش می گویند كه به معنای آغاز ماه است .
۳. سال هفتم یا سال انفكاك : طبق تورات هر هفت سال یك بار باید وامها را بخشید و كارهایی انسانی از قبیل آزاد كردن بردگان اسرائیلی و مانند آن انجام داد (تثنیه ۱۵). نام عبری این سال شمیطا به معنای رها كردن است .
۴. سال یوبیل :این عید هر پنجاه سال یك بار می آید كه اعمال انسانی و اخلاقی بسیاری در آن انجام می شود (لاویان باب ۲۵).
۵. عید فصح : در لغت به معنای چشم پوشی كردن است كه به مناسبت چشم پوشی خداوند از قتل نخست زادگان بنی اسرائیل در حین نزول این بلا به فرعونیان چنین نامی به آن داده شده است ). این عید هفت روز طول می كشد و آغاز آن چهاردهم ماه نیسان در فصل بهار است و مراسم آن در تورات (خروج باب ۱۲) آمده است . این عید مهمترین عید است و مسیحیان نیز به خاطر تقارن آن با خاك سپاری حضرت عیسی (ع ) آن را گرامی می دارند. از دو سه قرن پیش تاكنون گاهی یهودیان متهم شده اند كه یك كودك یا بزرگسال مسیحی را كشته و از خون آنان در مراسم عید فصح استفاده كرده اند. كتابهایی نیز در این باب نوشته شده است .
۶. عید هفته ها: این عید پنجاه روز پس از عید فصح به مناسبت گذشتن هفت هفته و آماده شدن محصول برگزار می شود. نام عبری آن شاووعوت یعنی هفته هاست .
۷. عید اول سال : این عید كه به عبری روش هشانا (راءس السنهٔ ) نامیده می شود در اوایل مهر (اعتدال خریفی ) قرار دارد. در آن روز به نشانه آمادگی برای ده روز ایام توبه بوق می نواختند. روز دهم اهمیت خاصی داشت و به آن یوم ها كیپور می گفتند.
۸. یوم كیپور: یعنی روز كفاره ؛ این عید مهم در دهمین روز ماه تشری واقع است و آن را ((عاسور)) یعنی عاشورا می نامند. یهودیان از غروب روز قبل تا شبانگاه این روز، به منظور كفاره گناهان ، روزه می گیرند و از خوردن ، آشامیدن ، استحمام و كار پرهیز می كنند و در كنیسه ها به عبادت و استغفار مشغول می شوند. در آن روز، یهودیان بنیادگرا لباس ویژه ای بر تن می كنند و از پوشیدن كفش چرمی خودداری می كنند.
۹.عید سایبانها: در روز بیست و دوم ماه تشری به نشانه زندگی كردن بنی اسرائیل در خیمه های تیه در عصر حضرت موسی (ع ) مدت یك هفته در خیمه زندگی می كنند نام این عید به زبان عبری سكوت یعنی سایبانهاست .
۱۰. عید گشایش : در عبری حنوكا نامیده می شود؛ یادبود پیروزی یهود بر استعمارگران یونانی در سال ۱۶۸ ق .م . است . در این روز معبد سلیمان به دست یهود از پلیدیها و خرابیهای دشمن تطهیر شد.این عید یك هفته پس از عید سایبانهاست .
۱۱. عید قرعه ها: در عبری پوریم نام دارد. این روز به مناسبت رفع خطر قتل عام یهودیان به توطئه هامان وزیر خشایارشا عید قرار داده شده است . شرح مفصل این ماجرا در كتاب استر در عهد عتیق آمده است . وجه تسمیه این روز آن است كه هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه كشیده بود. مزبور در ماه اسفند قرار دارد.
۲۱- فرقه های یهودی
همه دینها پس از اندك زمانی فرقه های متعدد پیدا می كنند. مسائل اجتماعی و تنوع مشربها، فرقه ها را پدید می آورد. برخی از این فرقه ها نیرومند و برخی ناتوانند، همچنین فرقه هایی پرجمعیت و فرقه هایی كم جمعیت هستند.
فرقه های شناخته شده یهود پس از بازگشت از بابل پدید آمده اند و درباره فرقه های قدیمتر اطلاع چندانی در دست نیست .
۱-۲۱- فریسیان
كلمه فریسی در عبری به معنای عزلت طلب است . این لقب بر جدایی و امتیاز آنان دلالت دارد. این فرقه دو قرن قبل از میلاد پدید آمد و تاكنون هم اكثریت یهود از آن هستند. اصل این فرقه به فرقه حسیدیم (به معنای پارسایان ) بر می گردد. فرقه حسیدیم سه یا چهار قرن قبل از میلاد برای زدودن آثار بت پرستی و انحراف میان یهودیان پدید آمد. آنان در جنگهای مكابیان شركت داشتند و در راه دین جانبازی كردند و شهید شدند.
در قرن هجدهم نیز موج تازه ای به نام حسیدیم میان یهودیان شرق اروپا پیدا شد كه از این حركت الهام می گرفت .
فریسیان یك قرن قبل از میلاد از میان حسیدیم برخاستند. آنان از نظر فكری با صدوقیان تضاد و مخالفت روشنی داشتند. این فرقه خدا را از جسم و صفات جسمانی منزه می دانست . همچنین در مسائل مربوط به اراده آدمی راه میانه ای را پذیرفته بود و نیز رستاخیز مردگان و دادگاه عدل الهی را می پذیرفت و به عبادات از قبیل نماز و غیره اهمیت می داد. فریسیان در جامعه یهود موقعیت خوبی به دست آوردند و اكثریت تابع آنان شدند.
فریسیان علاوه بر عهد عتیق كه تورات مكتوب نامیده می شد، به تورات شفاهی نیز معتقد شدند. تورات شفاهی گفته های حكیمانه دانشمندان یهود است كه به عقیده آنان نسل به نسل از زمان حضرت موسی (ع ) برای قوم یهود باقی مانده است . این گفته ها در فاصله قرن دوم تا پنجم میلادی ، در كتابی بسیار بزرگ به نام تلمود جمع آوری شده و زیربنای فكر و اعتقاد بنی اسرائیل قرار گرفته است . پس از این ، در باب آن سخن خواهیم گفت . فریسیان دارالعلمهای مختلفی تشكیل دادند و اوقات خود را صرف مطالعه در دقایق تورات كردند و نكته های تازه ای به دست آوردند. به عقیده آنان در تورات حتی یك حرف كم یا زیاد یا بی مورد و فاقد معنا و مقصود نیست ، بلكه درون هر حرف و كلمه ای اسراری نهفته و رموزی خفته است . امور داخلی یهود در فاصله بازگشت از بابل تا خرابی دوم شهر قدس در دست حاخامهای فریسی و گاهی صدوقی بود. همچنین آنان با حضرت عیسی مسیح (ع ) بسیار مخالف بودند و برای تصلیب او تلاش كردند. نام فریسیان به تكرار، در اناجیل چهارگانه آمده است .
۲-۲۱- صدوقیان
نام این فرقه به صادوق بن اخیطوب كه از طرف حضرت داوود (ع ) به كهانت منصوب شده بود، مربوط می شود (كتاب دوم سموئیل ۸:۱۷ و ۱۵:۲۴). این منصب در عصر حضرت سلیمان (ع ) نیز برای صادوق باقی ماند(كتاب اول پادشاهان ۲:۳۴). كاهنان بنی صادوق در كتاب حزقیال مورد تعریف و تمجید قرار گرفته اند و امانت داری آنان ستوده شده است (حزقیال ۴۴:۱۵). صدوقیان به جای نماز، برای قربانی اهمیت ویژه ای قائل بودند. بسیاری از كاهنان هیكل سلیمان و حاخامهای سنهدرین از این فرقه برخاستند. روابط آنان با والیان رومی نیز خوب بود.
صدوقیان بر خود لازم می دیدند سنتهای گذشته را حفظ كنند و با تجدید نظر و تفسیر به راءی فریسیان و آداب و عادات آنان مخالفت می ورزیدند. آنان قائل به جسمانیت خدا بودند و می گفتند قربانی و هدایایی كه در راه خدا می دهیم ، مانند چیزهایی است كه به یك پادشاه یا حاكم بشری داده می شود. صدوقیان جاودانگی نفس و قیامت را انكار می كردند و می پنداشتند سزای نیكی و بدی در همین دنیا داده می شود و در مورد اراده انسانی به اختیار مطلق معتقد بودند. صدوقیان مانند فریسیان با حضرت مسیح (ع ) مخالفت بودند و نام آنان به تكرار در اناجیل چهارگانه آمده است . پس از خرابی اورشلیم در سال ۷۰ م . دیگر اثری از این فرقه باقی نماند.
۳-۲۱- سامریان
نام سامریان از منطقه ای به نام سامره می آید كه در زمان تجزیه سرزمین فلسطین پس از حضرت سلیمان (ع ) ، مركز كشور اسرائیل بود. این فرقه پس از بازگشت از اسیری بابل پدید آمد و برخی معتقدند كه نژاد آنان اسرائیلی نیست و احتمالا مخلوطی از اسرائیلی و آشوری است . این فرقه بسیار كوچك تنها پنج سفر تورات و كتاب یوشع را می پذیرد و ۳۳ كتاب دیگر عهد عتیق را رد می كند. همچنین تورات این فرقه با تورات رایج اندكی اختلاف دارد و زبان سامری نیز با زبان عبری متفاوت است كه البته این تفاوت اندك آن را از عبری بودن خارج نمی كند. سامریها به قداست كوه جرزیم در نزدیكی شهر نابلس اعتقاد دارند و آن را قبله خود می دانند و می گویند قبله حضرت موسی (ع ) نیز همان بوده است ، ولی حضرت داوود (ع ) از پیش خود، مكان معبد سلیمان (مسجد اقصی ) را قبله معرفی كرده است .
این فرقه به مسائل مذهبی توجه مخصوصی دارد و مراسم ویژه ای انجام می دهد.
۴-۲۱- اسنیان
ریشه كلمه اسنی احتمالا به معنای شفا دهنده است ،به این معنا كه آنان در اندیشه شفای روان خود بوده اند. در وجه تسمیه این كلمه ،احتمالا دیگری (مانند تعمید دهنده ) نیز وجود دارد.
این گروه حدود دو قرن پیش از میلاد به وجود آمدند و با خراب شدن اورشلیم ، آنان نیز مانند صدوقیان و بعضی فرقه های دیگر از بین رفتند و جز نامی از ایشان باقی نماند،تا اینكه نیم قرن پیش به سال ۱۹۴۷ ،برخی آثار مكتوب آنان همراه با نسخه هایی از عهد عتیق كه تحریر كرده بودند، در غارهای فلسطین در كرانه بحرالمیت به دست آمد و مقداری از نقاط ابهام مربوط به اعتقادات و جامعه آنان حل شد.
اسنیان مالكیت فردی را قبول نداشتند و به ازدواج روی خوشی نشان نمی دادند.در روز چندین بار غسل می كردند و به این منظور حوضهای بزرگی ساخته بودند كه در اكتشافات اخیر آنها را از زیر خاك بیرون آورده اند. هنگام طلوع فجر از خواب بر می خاستند و پس از عبادت تا ظهر به كار مشغول می شدند،سپس دست از كار می كشیدند و به طور دسته جمعی ناهار می خورند و همین طور شام آنان دسته جمعی بود. روز شنبه به طور كلی از كار دست می كشیدند و عبارت و تفكر و مطالعه تورات می پرداختند.
گفته می شود قبله آنان خورشید بود، نه معبد سلیمان و ظاهرا آن را از میتراپرستان گرفته بودند.
سطح معلومات آنان در زمینه تفسیر و عرفان بالا بود و افرادشان نیز در حدود قرن اول میلادی ۴۰۰۰ نفر گزارش شده است كه با در نظر گرفتن محدودیتهای عضوگیری در آن جامعه ، عددی بزرگ به نظر می آید.
به عقیده برخی دانشمندان ، افكار این فرقه زیر بنای مسیحیت فعلی گردید. حتی ممكن است اعضای این فرقه همگی مسیحی شده باشند. گفته می شود یحیی بن زكریا (تعمید دهنده ) نیز از آنان بوده است . بیابان گردی آن حضرت به قول اناجیل (و نیز احادیث اسلامی ) می تواند شاهدی بر این موضوع باشد.
۵-۲۱- قانویان
كلمه قانونی كه در لغت به معنای غیور و متعصب است ، بر گروهی اطلاق می شد كه با شدت تمام با استیلای رومیها بر فلسطین مخالفت می كردند. آنان معمولا خنجری در زیر لباس خود مخفی می كردند و در فرصت مناسب هواخواهان رومیان را از پای در می آوردند. بیگانگان آنان را از فرقه های دیگر مشخص می كردند و خطر آنان را جدی می گرفتند. چنین به نظر می رسد كه این عده از نظر سایر اعتقادات خود با فریسیان تفاوتی نداشتند.
۶-۲۱- قارئون
قارئون از كلمه ((قراء)) در عربی و عبری می آید كه در مقابل تفسیرهای تكلف آمیز فریسیان ، به قرائت كتب آسمانی اشاره دارد.
این فرقه كه پس از ظهور اسلام پدید آمده است ، با تلمود (تورات شفاهی ) مخالفت می كند و بر معنای ظاهری تورات تعصب می ورزد و همواره با فریسیان درگیری داشته است . رهبر آنان در ابتدا یك ربانی یهودی به نام عنان بود كه با ابوحنیفه معاشرت داشت و اصطلاحات فقه اسلامی را از وی آموخت . وی در عصر منصور دوانیقی در بغداد این فرقه را بنیاد نهاد. سپس فردی به نام بنیامین نهاوندی آن مكتب را در ایران آن روز ترویج كرد و تغییراتی در آن داد و نام قارئون (در عبری قرائیم یعنی قرائت كنندگان ) را به جای عنانیه بر آن نهاد.
در قرون گذشته اكثر قارئون در جهان اسلام زندگی می كردند. اكنون آنان در اسرائیل ، روسیه ، اوكراین و كشورهای دیگر به سر می برند. نام شبه جزیره كریمه (Crimea) در اوكراین از عنوان فرقه قرائیم گرفته شده است . دانشمندان بزرگی از قارئون برخاسته اند كه مباحث آنان در الهیات یهودی توجه محققان را به خود جلب كرده است . آنان در مباحث خود از اصطلاحات اصول فقه حنفی بهره می گیرند.
۷-۲۱- دونمه
نام فرقه دونمه به تركی استانبولی به معنای مبدل شده است و در بعضی اوقات به آنان شبتین می گویند كه به شبتای صبی مؤ سس گروهشان نسبت داده می شود.
نامبرده به سال ۱۶۲۶ در شهر ازمیر (غرب تركیه ) به دنیا آمد و پس از مطالعه و بررسی الهیات و عرفان یهودی كم كم مدعی شد كه مسیحای یهود است و برای نجات آنان آمده است . برخی یهودیان اروپا و تركیه و خاورمیانه دعوتش را پذیرفتند و گروه بی شماری نزد او گرد آمدند.
وی كه خود را نخستین فرزند خدا می نامید، گفت در سال ۱۶۶۶ قیام خواهد كرد. وی قبل از رسیدن موعد مذكور به اورشلیم و قاهره رفت . در آن ایام یهودیان از خوشحالی به جشن و شادی پرداختند و شعار می دادند: ((زنده باد مسیح پادشاه )) و ((زنده باد سلطان صبی .))
شبتای صبی در سال ۱۶۶۶ به جای آنكه به اورشلیم مسافرت كند، به استانبول رفت و بلافاصله از طرف پادشاه عثمانی دستگیر شد و در روز ۱۶ سپتامبر ۱۶۶۶ او را به حضور پادشاه آوردند و از او خواستند مسلمان شود. وی پس از پذیرفتن اسلام ، نام خود را به محمد افندی تغییر داد و با یك بانوی مسلمان ازدواج كرد.
وی همچنین بسیاری از پیروان خود را به پذیرش اسلام ترغیب نمود، ولی باز هم بسیاری از یهودیان او را مسیحا می دانستند. آنان در توجیه این مساءله می گفتند كه تنها شبحی از شبتای مسلمان شده و خود او برای یافتن ده قبیله گم شده بنی اسرائیل به آسمان رفته است و به زودی ظهور خواهد كرد. یكی از فعالان این مرام می گفت : همان گونه كه موسی در كاخ فرعون پرورش یافت ، لازم بود كه مسیحا در كاخ سلطان عثمان بماند تا بتواند نفوس گم گشته اسلام را نیز نجات دهد.
شبتای صفت مسیحایی خویش را نگه داشت و مجاز بود به عنوان تبلیغ اسلام میان یهودیان ، با آنان تماس بگیرد. وی فرقه ای پدید آورد كه اعضای آن بی درنگ به رسم مسلمانان عمامه بر سر گذاشته ، پیرو آداب اسلامی شدند و به بازگشت سریع شبتای به عنوان منجی حقیقی بنی اسرائیل امیدوار ماندند.
مرگ وی به سال ۱۶۷۶ اتفاق افتاد و برادرش اتباع او را دور خود جمع كرد. پس از آن ، اتباع این فرقه در ظاهر به سنن اسلامی و در باطن به سنن یهودی عمل می كردند.
اكنون چند هزار نفر از آنان در تركیه یافت می شوند.
۲۲- انتظار ظهور مسیحا
اندیشه انتظار مسیحا ماهیتا یهودی است . اقوام عصر قدیم ، بر اثر نومیدی از وضع موجود و بی توجهی به آینده ، به گذشته خویش می بالیدند و كمال شادكامی اجتماعی و ملی را در آن می دیدند. گونه ای از این گذشته گرایی را چكامه سرایان یونانی و رومی ، هزیود (Hesiod) و اوید (Ovid) ماهرانه ترسیم و توصیف كرده اند. این دو تن برای جهان پنج دوره و پنج نژاد پیاپی قائل شدند و گفتند: انسانها در نخستین دوره كه عصر زرین نامیده می شود، شادمان و به دور از درد و رنج ، بی كشت و كار از محصولات زمین بهره می بردند. مردن ایشان نیز به شكل خواب بی رؤ یایی بود كه طی آن به بزم فرشتگان نگهبان جهان پر می كشیدند. در سوی دیگر این طیف ، واپسین دوره یا عصر آهنین وجود داشت كه از همه آشفته تر بود و آن دو چكامه سرا در آن دوره روزگار می گذراندند.
یهودیان نیز به عنوان قومی دیندار و معتقد به اینكه جهان را موجودی خوب و كامل آفریده است ، كمال را در آغاز آفرینش قرار می دادند و می گفتند نخستین انسان كه مستقیما به دست خدا آفریده شده است ، لزوما باید كامل و كامروا باشد. با این وصف ، یهودیان كامیابی و فضیلت را نه در دوران طلایی گذشته ، بلكه در آینده و واپسین روز می جویند. این عبارت كتاب مقدس میان یهودیان رایج بود: ((اگر چه ابتدایت صغیر بود، عاقبت تو بسیار رفیع می گردد))(ایوب ۸:۷).
یهودیان پس از نخستین ویرانی شهر قدس ، همواره در انتظار یك رهبر الهی فاتح بوده اند كه اقتدار و شكوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سلیمان برگرداند.
شخصیت مورد انتظار ماشیح (مسح شده ) خوانده می شد. ماشیح لقب پادشاهان بنی اسرائیل بود؛ زیرا بر اساس یك سنت ، پیامبران در حضور جمع ، اندكی روغن بر سر آنان می مالیدند و بدین شویه نوعی قداست برای ایشان پدید می آمد. این لقب در زمانهای بعد به پادشاه آرمانی یهود اطلاق شد.
دلهای بنی اسرائیل از عشق به مسیحای موعود لبریز بود و در مقابل ، حاكمان ستمگر همواره در كمین چنین رهبر رهایی بخشی بودند. در باب دوم انجیل متی می خوانیم كه هیرودیس كبیر، پادشاه فلسطین پس از زاده شدن حضرت عیسی در صدد قتل او بر آمد، اما چون وی را به فرمان الهی به مصر بردند خطر را از سر گذراند.
واژه فارسی ((مسیحا)) از روی كلمه عبری ((ماشیح )) با توجه به تلفظ لاتینی آن (Messiah) ساخته شده است .
مهمترین مژده مسیحایی در كتاب اشعیای نبی آمده است :
(۱) نهالی از تنه یسّی (پدر داوود) بیرون آمده ، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شكفت (۲) و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت ، یعنی روح حكمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس از خداوند (۳) خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤ یت چشم خود داوری نخواهد كرد و بر وفق سع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود (۴) بلكه مسكینان را به عدالت داوری خواهد كرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حكم خواهد نمود. جهان را به عصای دهان خویش زده ، شریران را به نفخه لبهای خود خواهد كشت (۵) كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند میانش امانت (۶) گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل كوچك آنها را خواهد راند (۷) گاو با خرس خواهد چرید و بچه های آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو كاه خواهد خورد (۸) و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد كرد و طفل از شیر باز داشته شده دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت (۹) و در تمامی كوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهند كرد؛ زیرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آبهایی كه دریا را می پوشاند (اشعیا ۱۱:۱-۹).شور و التهاب انتظار موعود در تاریخ پر نشیب و فراز یهودیت و مسیحیت موج می زند. یهودیان در سراسر تاریخ محنت بار خود هر گونه خواری و شكنجه را به این امید بر خود هموار كرده اند كه روزی مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج رهاند و فرمانروای جهان گرداند.
در سراسر تاریخ بنی اسرائیل كسانی به عنوان موعود یهود برخاستند و با گرد آوردن برخی افراد ساده لوح بر مشكلات آنان افزودند. در این میان حضرت عیسی بن مریم (ع ) ظهور كرد و با داشتن شخصیتی بس والا و روحی الهی ، دین بزرگی را بنیاد نهاد و گروه بی شماری را به ملكوت آسمان رهنمون شد، ولی بیشتر یهودیان او را رد كردند.
در عصر ما نیز كه یهودیان صهیونیست بر پای خاسته و با اشغال فلسطین ، در صدد بر آمده اند حقارت همیشگی قوم یهود را بر افكنند، چیزی از تب و تاب انتظار موعود كاسته نشده است . درست است كه اقلیتی ناچیز از یهودیان بر اثر دلبستگی شدید به امیدهای قدیم ، تشكیل دولت صهیونیستی را مخالف آرمان مسیحایی شمرده و پیوسته با آن مخالفت كرده اند، ولی سواد اعظم یهودیت آن را از جان و دل پذیرفته و آن را رهگشای عصر مسیحا دانسته اند. هم اكنون صهیونیستهای اشغالگر فلسطین ، علاوه بر دعاهای مسیحایی روزانه ، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم اسرائیل غاصب (پنجم ماه ایّار عبری )، پس از دمیدن در شیپور عبادت ، این گونه دعا می كنند:
اراده خداوند، خدای ما چنین باد كه به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد.
۲۳- غلبه رومیان و انقراض یهود
پس از نوسازی اورشلیم مستقر شدن یهودیان در آن مشكلاتی پدید آمد و مبارزه با پادشاهان ستمگر و بت پرست سوریه آغاز شد جنگهای مكابیان با استعمارگران سوریه به پیروزی یهود انجامید كه در كتابهای اپوكریفا شرح داده شده است .
در این دوران غالبا بنی اسرائیل زیر فرمان مشركان بودند و ظهور حضرت مسیح (ع ) نیز در همین دوران بود كه شرح آن به طور مفصل خواهد آمد. همچنین در این عصر احكام و قوانینی از طرف علمای یهود صادر می شد و نمایندگان دول استعمارگر فرمان می راندند. علمای یهود در مجمعی به نام سنهدرین اجتماع می كردند و درباره امور مذهبی تصمیم می گرفتند.(۱۲)
۲۴- ویرانی اورشلیم و آوارگی یهود
در سال ۷۰ م . تیتوس ، پسر امپراطور روم ، اورشلیم را محاصره و ویران كرد و مردم بی شماری را از دم شمشیر گذراند. وی سنهدرین را نیز از بین برد.
پس از این حادثه ، یهودیان در كشورهای مجاور در اروپا و آفریقای شمالی پراكنده شدند و با گذشت زمان عده ای به مدینه منوره كه یثرب نامیده می شد، رفتند و در آنجا سكنی گزیدند. به گفته منابع اسلامی ، انگیزه این گروه از یهودیان در انتخاب مدینه برای سكونت ، انتظار مقدم مبارك حضرت رسول خاتم (ص ) بود.
بعدها، در عصر خلیفه دوم ، مسلمانان شهر قدس را با مذاكره از مسیحیان تحویل گرفتند. به نوشته طبری (در حوادث سال ۱۵ هجری ) مسلمانان هنگام تحویل گرفتن قدس ، در صلحنامه خود در برابر مسیحیان متعهد شدند كه هیچ گاه به یهودیان اجازه سكونت در آن شهر را ندهند.(۱۳)
۲۵- تلمود
كلمه ((تلمود)) به معنای آموزش از فعل ثلاثی عبری ((لمد)) (یعنی یاد داد) می آید و با واژه ((تلمیذ)) و مشتقات آن كه در زبان عربی رباعی هستند ارتباط دارد. تلمود به كتابی بسیار بزرگ كه احادیث و احكام یهود را در بر دارد اطلاق می شود.
زمانی كه یهودیان به بابل تبعید شدند گروهی به نام سوفریم (یعنی كاتبان ) میان آنان پدید آمد. كاتبان كسانی بودند كه به كتابت تورات و مضامین مذهبی اهتمام داشتند. مهمترین سوفر عزرا (عزیر) بود كه در قرن پنجم قبل از میلاد می زیست و شاید پس از موسی (ع ) بزرگترین شخصیت یهود باشد. عزرا تصمیم گرفت شریعت موسی (ع ) را بارور سازد و از عبارات كتاب عهد عتیق نیازهای جامعه یهود را بر آورد. اقدام وی سرآغاز سنت شفاهی یهود بود.
پس از عزرا روشی در تفسیر و تاءویل متون مذهبی رایج شد كه میدراش نامیده می شود و اختراع آن را به وی نسبت می دهند. واژه ((میدراش )) به معنای جستجو است ؛ زیرا دانشمندان از خلال میدراش به جستجوی معانی نهفته می پرداختند و می خواستند همه مسائل روزانه زندگی را از تورات استخراج كنند. پس از تاءسیس مجمع كبیر برای رسیدگی به امور مذهبی ، كم كم این فكر رواج یافت كه تفسیر تورات پس از حضرت موسی (ع ) نسل به نسل به دست اعضای آن مجمع رسیده است . سپس پنج زوج دانشمند به توالی به تفسیر و وضع قوانین جدید پرداختند كه دو زوج آخر آنان به نام هیلل و شمعی (شمای ) بسیار معروف شدند. این دو تن در حدود سال ۱۰ م . در گذشتند. در این دوره ، یكی از دو زوج ناسی یعنی رئیس و دیگری آوبت دین یعین رئیس دادگاه نامیده می شد. تمام این قضایا میان فریسیان جریان داشت و صدوقیان با آن مخالف بودند و تنها به ظاهر تورات اهتمام می ورزیدند. هیلل و شمعی هر كدام مكتبی را بنیاد نهادند و شاگردان آنان در هفتاد سال اول تاریخ میلادی به نشر افكار و اندیشه های ایشان پرداختند و سرانجام ، موفقیت نصیب هیلل شد. گفته می شود اختلافات این دو رهبر از ۳۰۰ مورد تجاوز می كرد و شمعی در برداشتهای خود از هیلل سختگیرتر بود. هیلل اولین فرد از سلسله تنّائیم است . دومین فرد این سلسله كه حلقه ارتباط بین هیلل و دانشمندان بعدی محسوب می شود، یوحانان بن زكای است . هنگامی كه لشكر تیتوس در سال ۷۰ م . به ویران كردن اورشلیم مشغول بود، یوحانان پیوسته یهودیان را به آرامش دعوت می كرد؛ زیرا از نابودی یهودیان نگران بود. یهودیان سخن او را نپذیرفتند؛ از این رو، وی به انتقال مركز علمی و مذهبی اقدام كرد. او برای این هدف ، نخست خبر بیماری و سپس مرگ خود را شایع كرد و پیروانش وی را در تابوتی نهاده ، به عنوان خاك سپاری از شهر خارج كردند. از آنجا كه او شخصیتی ممتاز بود، سربازان تیتوس (كه بر دروازه های اورشلیم با سرنیزه جنازه ها را آزمایش می كردند) به جسد وی كاری نداشتند. یوحانان در خارج شهر خود را به فرمانده كل لشكر رساند و از او تقاضا كرد كه شهرك یاونه در فلسطین را در اختیار وی قرار دهد. این خواهش پذیرفته شد و او در آنجا كار علمی خود را تعقیب كرد و بدین وسیله علوم هیلل و دیگر دانشمندان گذشته را به نسلهای آینده انتقال داد.
پس از یوحانان فردی به نام ایشماعل بن الیشع به تفسیرهای تلمودی پرداخت و كار عمده وی آن بود كه هفت اصل تفسیری هیلل را به سیزده اصل رساند. همچنین فردی به نام عقیبا بن یوسف در همین عصر از اهمیت ویژه ای برخوردار است . این دانشمند بر تلمود حق بزرگی دارد. زیر بنای تلمود به شكلی كه می بینیم تا اندازه زیادی مرهون زحمات اوست . با این وصف ، افتخار تدوین متن تلمود به عقیده بسیاری از دانشمندان نصیب شخصی به نام یهودا هناسی شد. وی در سال ۱۳۵ م . (سه سال پس از در گذشت عقیبا) به دنیا آمد و پس از آگاهی بر تفسیرهای عقیبا و دیگر دانشمندان تصمیم بر كتابت آنها گرفت . این و پس از آگاهی بر تفسیرهای عقیبا و دیگر دانشمندان تصمیم بر كتابت آنها گرفت . این دانشمندان میان قوم خود موقعیت خوبی پیدا كرد و بیش از پنجاه سال ناسی یعنی رهبر بود.
یهودا هناسی برای تورات شفاهی نام میشنا را برگزید كه در عبری به معنای مكرر و مثنی است ، در مقابل میقرا به معنای خواندنی و مقروء. تلمود، میشنا نامیده می شود، زیرا مثنای تورات است ، ولی تورات میقرا است .زبان میشنا عبری عامیانه است كه به ارزش ادبی عبری عهد عتیق نیست . میشنا شش بخش دارد كه هر فصل سدر نامیده می شود و مجموع آن ۶۳ رساله در ۵۲۳ فصل است به این شرح :
۱. سدر زراعیم (بخش بذرها، احكام محصولات و نتاج حیوانات ) ۱۱ رساله
۲. سدر موعد (بخش عید، درباره روزهای یادبود) ۱۲ رساله
۳. سدر ناشیم (بخش نسوان ، احكام زناشویی ) ۷ رساله
۴. سدر نزیقین (بخش زیانها، احكام اموال و زیان به نفوس ) ۱۰ رساله ۵. سدر قداشیم (بخش مقدسات ، مقدسات دین یهود) ۱۱ رساله
۶. سدر طهاروت (بخش طهارتها، احكام پاك و ناپاك ) ۱۲ رساله
جمع: ۶۳ رساله
تفسیر میشنا، گمارا نامیده می شود. این واژه به معنای تكمیل است و نویسندگان این تفاسیر ادعا می كردند مطالب آنان باقی مانده سخنان دانشمندان گذشته است كه كتاب میشنا را تكمیل می كند. در گمارا نخست یك مقطع از عبارت میشنا نقل می شود و پس از آن به تفسیر و تحلیل و آوردن شواهدی برای آن مقطع می پردازند.
دو نوع گمارا برای میشنا نوشته شده است : یكی گمارای فلسطینی به دست دانشمندان یهودی فلسطین و دیگری گمارای بابلی كه مبسوطتر و جالب تر است و به دست گروهی از دانشمندان یهودی كه در بابل مانده بودند، نوشته شده و از گمارای فلسطینی مفصل تر است . تلمود به اعتبار این دو گمارا دو گونه است : تلمود فلسطینی و تلمود بابلی .
در تلمود به دو عنصر اساسی برخورد می كنیم : یكی هلاخا به معنای راه و روش كه عبارت است از دستورهای دینی برای زندگی صحیح و دیگری اگادا به معنای روایت كه عبارت است از داستانها و شواهدی از پیشوایان یهود یا بزرگان اقوام مختلف كه به منظور تاءیید موضوع نقل می شود.
مقدار زیادی از مطالب تلمود در كتب اسلامی پراكنده شده و برخی از مسلمانان تعدادی از آنها را بی چون و چرا پذیرفته اند و كسی به دنبال اصل و منشاء آنها نرفته است .
این گونه روایات را اسرائیلیات می نامند. البته مطالب صحیحی نیز در تلمود یافت می شود كه در پاره ای موارد با آیات و احادیث اسلامی مطابقت دارد.
تلمود به عنوان دائرهٔ المعارف پر محتوای یهودیت محافظت از این آیین را بر عهده داشته و منبع قوانین فقه یهود بوده است . مسیحیان به علت بدگویی این كتاب از حضرت عیسی مسیح (ع ) همواره با آن مخالف بوده اند. رهبران كلیسا در قرن ششم میلادی مخالفت خود را با آن اعلام كردند، ولی این كتاب تا قرنها مساءله ای نیافرید و جوامع یهودی مراقب بودند كه احساسات مسیحیان را نسبت به آن تحریك نكنند. در سال ۱۲۳۹ م . یك یهودی كه به مسیحیت روی آورده بود، پاپ را به سوزاندن آن كتاب تشویق كرد و تلمود سوزی را بنیاد نهاد. پس از آن تاریخ ، ارابه های پر از نسخه های تلمود به میدانهای شهر برده می شد و به كام آتش می رفت و یا برای استفاده از چرم آن به سازندگان كفش سپرده می شد.
اكنون چند نسخه خطی از تلمد بابلی در كتابخانه های جهان یافت می شود و تنها نسخه كتابخانه شهر مونیخ در آلمان كامل است .
اولین و معروفترین چاپ متن عبری تلمود به دست فردی به نام دانیال بومبرگ در شهر ونیز (ایتالیا) صورت گرفت (تلمود بابلی در سالهای ۳- ۱۵۲۰ و تلمود فلسطینی در سالهای ۴- ۱۵۲۳). تعداد صفحات تلمود بابلی در این چاپ ۵۸۹۴ صفحه است كه در چاپهای مختلف رعایت می شود تا برای ارجاع به آن كتاب عظیم مورد استفاده قرار گیرد. تلمود به برخی زبانهای اروپایی ترجمه و منتشر شده و ترجمه انگلیسی آن در ۱۸ جلد بزرگ در لندن به چاپ رسیده است . خلاصه ای از آن كتاب نیز به زبان فارسی ، به نام گنجینه ای از تلمود در سال ۱۳۵۰ ه .ش . در تهران انتشار یافته است .
۲۶- قبالا
عرفان (یا تصوف ) در ادیانگ واكنشی به شریعت و تعقل (فقه و فلسفه ) است . عرفان از ذوق بر می خیزد، قابل نفی یا اثبات نیست و با هنر رابطه ای تنگاتنگ دارد. عرفان همچون آتش لطیف است و هر چیز را به كام خود می كشد و به جلو می رود. ادیان هند و خاور دور سراسر عرفانی اند و در عصر ما با اندكی تبلیغ ، بسیاری از مردم آمریكا و اروپا را به سوی خود كشیده اند.
عرفان و علوم اعلای یهودی قبالا (یعنی مقبول ) نامیده می شود. عرفان یهودی مكتبی زایا و بارور است و در حیات معنوی بنی اسرائیل بسیار تاءثیر داشته و دارد. آثاری در این باب یافت می شود كه از همه مهمتر كتابی است به نام زوهر (یعنی درخشان ). درباره مؤ لف واقعی این كتاب سخن بسیار است . در دانش قبالا پیرامون عرش الهی ، اسم اعظم ، حوادث آخر الزمان ، ظهور مسیحا، رجعت و قیامت بسیار بحث می شود. در این فن ، علم حروف نقش مهمی را بر عهده دارد.
۲۷- یهودیت در اروپا
یودیان در سرزمینهای اسلامی زندگی خوبی داشتند و شماری از آنان به مقامات اجتماعی بلندی نائل شدند. این در حالی بود كه یهودیان مقیم كشورهای اروپایی مجبور بودند در اماكن خاصی به نام گتو (Ghetto) با ذلت تمام زندگی كنند. همچنین بسیار اتفاق می افتاد كه مسیحیان آنان را به زور به آیین خود در می آوردند. این گونه افراد در ظاهر مسیحی می شدند، ولی در باطن یهودی می ماندند و تعبیر یهودیان مسیحی نما (Marranos) به چنین افرادی دلالت دارد كه در اصطلاح یهودیان ایران ، آنوس خوانده می شوند. یهودیان اندلس در دوران فرمانروایی مسلمانان در آن سامان زندگی خوبی داشتند. هنگامی كه به سال ۱۴۹۲ اندلس به طور كامل از دست مسلمانان خارج شد، یهودیان نیز از آن سرزمین تبعید شدند. آنان به كشورهای اسلامی شمال آفریقا روی آوردند، ولی تنها اندكی از ایشان در آن ورطه هولناك از چنگال دزدان دریایی و ناخدایان آزمند رهیده ، به ساحل امن و امان رسیدند و در دامان پر مهر اسلام قرار گرفتند. منش نیك و رفتار انسانی مسلمانان با بیگانگان زبانزد تاریخ نگاران یهودی و مسیحی است .۲۸- یهودیت در عصر جدید
یهودیان اروپا بر اثر فشارهایی كه برای آنان به وجود آمده بود، نمی توانستند بین مسیحیان و اقوام دیگر زندگی كنند و تبعیدهای پیاپی هر چه بیشتر آنان را به فكر وطن مستقل می انداخت . اندیشه پدید آوردن كشوری مستقل برای یهود سابقه ای طولانی دارد با این وصف ، زندگی میان ملتهای غیر یهودی از نظر اقتصادی برای عموم یهودیان بسیار بهتر بود و به همین دلیل ، پس از تاءسیس كشور اسرائیل ، یهودیان حاضر به مهاجرت به آن نبودند؛ از این رو، برای تشویق آنان به مهاجرت ، در تمامی سرزمینهای یهودی نشین اروپا و آسیا و آفریقا سازمانهایی به وجود آمد. دستگاههای تبلیغاتی اسرائیل نیز باغ سبزی را به یهودیان نشان می دادند. گروهی از یهود پس از مهاجرت ، به وطن قبلی بازگشتند و به برنامه های پیشین خود میان اقوام دیگر ادامه دادند.
۲۹- پیدایش صهیونیسم و تاءسیس دولت اسرائیل
یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان دین خود را نعمتی الهی می دانند كه مخصوص نژاد بنی اسرائیل است . با این وصف هر گاه كسی بخواهد یهودی شود باید ذلتهای این قوم را به او تفهیم كرد تا اگر مرد این میدان نیست ، پا در آن نگذارد. (۱۴)تحمیل یهودیت به ندرت وجود داشته است . (۱۵)یهودیان معمولا مردم را به صهیونیسم دعوت می كنند.
در اواخر قرن نوزدهم گروه بزرگی از یهودیان روسیه اخراج شدند. عده ای از آنان غرب اروپا ساكن شدند و گروهی هم به فلسطین رفتند و در مكانی نزدیك دریای مدیترانه ساكن شدند و نام صهیون را برای آنجا برگزیدند. فلسطین در آن شكوفایی دولت بنی اسرائیل در عصر داوود و سلیمان (ع ) مركز نظامی بوده است . این نام همواره یادآور اقتدار آن قوم بوده و در كتابهای انبیای متاءخر بسیار از آن یاد شده است .
در همان زمان ، یهودیان اروپا و روسیه با نادیده گرفتن سنت انتظار، برای كسب استقلال و عزت برخاستند و صهیونیسم را بنیاد نهادند و به دنبال آن ، خطرناك دانستند و مسلمانان را از همكاری با مهاجران بر حذر داشتند.(۱۶) مسلمانان هنگامی از عمق فاجعه آگاهی یافتند كه راه چاره بسته شده بود.
استكبار جهانی به سركردگی انگلستان و آمریكا به پشتیبانی همه جانبه برخاست . صهیونیستها با اتكا به آن حمایتها و با بهره برداری از ضعف و زبونی رهبران كشورهای اسلامی ، موقعیت خود را محكم كردند و وضعی را پیش آورند كه اكنون با تلخكامی شاهد آن هستیم .
در نیم قرنی كه از تشكیل رژیم صهیونیستی می گذرد، غاصبان فلسطین از هیچ جنایتی فروگذار نكرده اند و با شیوه های گوناگون به گسترش سلطه ظالمانه خود ادامه داده اند. همچنین آنان قطعنامه ها و بیانیه های مجامع بین المللی را به چیزی نگرفته اند. كسانی هم كه صلح طلبی صهیونیستها را باور كرده اند، در اندك زمانی به دورویی و ناجوانمردی آنان پی برده اند.
پینوشتها:
۱- این موضوع در سوره یوسف ، آیه ۱۰۰ آمده است .
۲- نام وی در احادیث اسلامی عمران و در تورات عمرام بن قهات بن لاوی بن یعقوب است (خروج ۶: ۱۴-۲۰).
۳- دفن كننده معلوم نیست و برخی می گویند مقصود خداوند است .
۴- از نظر اهل كتاب دریایی كه بنی اسرائیل از آن عبور كردند دریای سرخ بود كه در مرز مصر قرار داشت . جمعی از مسلمانان این دریا را رود نیل دانسته اند.
۵- البلاغی ، محمد جواد، الهدی الی دین المصطفی ، صیدا: مطبعهٔ العرفان ، ۱۳۳۱ ه .ق .، ج ۱، صص ۹۸ - ۹۹.
۶- Spinoza, Benedict de, A Theologico - Political Treatise, ch. VIII
۷- ابوالبختری وهب بن وهب كه در آغاز عصر بنی العباس بن جعل حدیث اشتغال داشت ، در یكی از احادیث ساختگی خویش ، یاهو را اسم اعظم خدا معرفی كرد و این امر به مذاق صوفیان خوش آمد و آن را ترویج كردند. تركیب ((یاهو)) از نظر دستور زبان عربی كاملا غلط است و از یهوه اقتباس شده است . یهو و یاهو نام برخی از بتهای خاورمیانه قدیم بوده است .
۸- نام برخی از این پیامبران در دعای ام داوود كه در روز پانزدهم ماه رجب خوانده می شود، آمده است .
۹- این مطلب بر اساس دیدگاه كلامی است و تاریخ قطعی پیشگوییها معلوم نیست .
۱۰- چنان كه در ۸، تاءسیس یهودیت گذشت .
۱۱- شنبه را به عبری شبات می گویند و ریشه آن به معنای استراحت كردن و دست از كار كشیدن است ، مانند كلمه ((سبت )) در عربی ، واژه فارسی ((شنبه )) از شبات گرفته شده است .
۱۲- كلمه سنهدرین از واژه یونانی ((سیندریون )) به معنای مجمع می آید.
۱۳- الطبری ، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوك ، چاپ لیدن ، ۱۹۶۴، ج ۱، ص ۲۴۰۵.
۱۴- ر.ك .: گنجینه ای از تلمود، ص ۸۴.
۱۵- مثلا به وسیله اصحاب اخدود كه در سوره بروج از آنان یاد شده است .
۱۶- نمونه ای از این هشدارها در تفسیر المنار، ذیل آیه ۴۵ سوره نساء آمده است .

منبع:كتاب آشنایی با ادیان بزرگ، ص ۷۲
منبع : خبرگزاری فارس