پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
بحر در کوزه
● گفتوگوی با دکتر محمد دبیرسیاقی
به مشاهیر این و آن رو کردن و از کیسه دیگران اندوختن بحث تازهای نیست. قیل و قال امروز، گذشتهای کوتاه دارد و سر دراز خواهد داشت. خاصه اگر بنشینیم و صبر پیش گیریم تا دیگران از متفکران و شعرایمان دفاع کنند. وقتی «اورهان پاموک» مولوی را شاعری فارسی زبان و ایرانی میداند صد البته میپذیریم و تحسینش میکنیم اما بسنده نمیتوان کرد به گفتهها و نوشتههای دیگران. البته بحث مولانای تورانی(!) بحث این چند روزه نیست. قریب به دو دهه است که آغاز و هر بار تندتر و آتش آن تیزتر شده است. شاید کمی بداقبالیمان هم باشد. قونیه از ترکیه است و شاعر ایرانی میهمان میزبانانی که دل و دین دادهاند در ره نام و نشان گرفتن از مولانا. با تمام اینها از روم گفتن و ترک و تاجیک و ایرانی، ما را به ترکستان میبرد. از شعر و اندیشه اگر بگوییم مرزها دریده میشود و شاعری میبینیم که در قبای قومیت و ملیت نمیگنجد. وقتی از دکتر دبیرسیاقی میپرسیم، از پیشینه تاریخی شاعر میگوید و گرچه خود را مولویشناس نمیداند اما ارادتش به مولانا از همین گفتوگوی کوتاه پیداست.
چیزی که میخواستم بدانم مساله جدیدی نیست اما جدیدا پررنگتر شده است. در مورد این سوء تفاهم یا سوءاستفاده تاریخی بفرمایید. مولانای ترک و تاجیک و ایرانی!
پدر مولانا اوایل قرن هفتم به علت حمله مغول، به آسیای صغیر و قونیه میرود. در آن زمان آسیای صغیر تحت حکومت سلجوقیان بود که شعبهای از آن، خوارزمشاهیان بر آن منطقه حکومت میکردند. بعد هم که مقارن شد با حمله مغول و سلطه چندین ساله آنها بر ایران. ترکهای ترکیه خلط مبحث کردهاند. مولانا سالها در قونیه زندگی میکرده و به همین علت زبان ترکی را یاد گرفته اما تمام شعرهای او به زبان فارسی است. تمام آثاری که از او به جا مانده به فارسی است؛ مثنوی، غرلیات، رباعیات و.... تنها گاهی موارد از لغات ترکی استفاده کرده که در برخی اشعار آن دوره نیز دیده میشود. او در آن سرزمین با زبان ترکی آشنایی پیدا کرده بود و آن را یاد گرفته بود. به همین علت هم گاهی از بعضی کلمات این زبان استفاده کرده که تعداد آنها اندک است:
گفتم شتر به ترکی
گفتم دوه
که البته «دوه» اول ترکی است و «دوه» دوم فارسی و از «دویدن است». انصاف این است که ترکهای ترکیه این وسط آب را گلآلود کردهاند و میخواهند استفاده کنند. اگر قونیه بروید میبینید که فاصله چندانی با مرز ایران ندارد. چون تقسیمبندیهای امروزی در آن زمان نبوده، خود این امر سبب شده تا مدعیانی پیدا شوند. اما این قسمتها همیشه تحت حکومت ایران بوده. سلطان ملکشاه و سلطان سنجر و آلب ارسلان همه بر این نواحی حکومت میکردهاند. همین است که میگوید:
▪ از حلب تا کاشغر میدان سلطان سنجر است!
تفکر عرفانی که در اشعار مولانا وجود دارد تا پیش از او در اشعار سنایی و عطار هم دیده میشود اما شعر و اندیشه مولانا از سنخ دیگری است. این تفاوت را در چه میبینید. اندیشه عطار یا سنایی چه محدودیتهایی دارد که به این پایه نمیرسد و یا به تعبیر دیگر مولوی چه ویژگیهایی دارد که او را برتر از شعرای سلف قرار میدهد؟
به هر حال افراد نمیتوانند همه یکجور و یک شکل باشند و مثل هم فکر کنند. مولوی مطالعات فراوان داشته و بسیاری از اندیشهها و تالیفات او نیز ریشه در تفکرات شعرا و متفکران پیش از او دارد. این امر دقیقا در مورد حافظ هم صدق میکند. او هم از معلومات پیش از خود استفاده کرده و خب معلوم است دانشی که در زمان حافظ به دست رسیده، بیشتر از شعرای قبل از او بوده. حوضچهای بوده که تمام شعرای پیش از او آمدهاند و آبی به آن ریختهاند و هر بار افزونتر شده است تا رسیده به حافظ که توانسته از همه آنها استفاده کند. شعر و دانش و تفکر زمان مولوی هم جلوتر است از سنایی و عطار. بین اینها چیزی قریب به ۱۵۰ سال فاصله است. استعداد شعرا نیز هر کدام با یکدیگر تفاوت دارد. ضمن اینکه مولوی به بسیاری از علوم روز خود واقف بوده. ۴۷ تا از نغمههای و دستگاههای موسیقی ایرانی را وارد و مسلط بوده در حالیکه به عنوان مثال حافظ ۲۱ یا ۲۲ تا از اینها را میدانسته. ثلث قرآن را در مثنوی آورده است. به لحاظ سنی حنفی است و از لحاظ فروع شافعی و کامل با معلومات قرآنی و احادیث آشنایی داشته. اما با تمام این معلومات و دانش و تفکر هنوز خود را شاگرد سنایی و عطار میداند:
▪ عطار نور بود و سنایی دو چشم او/ما از پی سنایی و عطار میرویم
اما در مورد مسائل اخیر مورد دیگری هم است که باید بگویم. شعرایی مثل مولوی و حافظ و فردوسی جهانی هستند. چرا مراسم باشکوهی به مناسبت هزاره فردوسی در ایتالیا بر پا میشود؟ چرا یکی از میادین این شهر را به نام این شاعر ایرانی نامگذاری کردهاند؟ مجسمه فردوسی، اهدایی شهر تهران به شهر رم در این میدان نصب شده است. چون اینها شعرای جهانی هستند. دید جهانشمول دارند. اینها را نمیشود محدود به یک منطقه یا ناحیه یا کشور دانست. گوته شاعر جهانی است. خیام جهانی است. مولوی جهانی است. چطور میشود اینها را محدود کرد.
یاسر نوروزی
۱. از اشعار امیر معزی
۱. از اشعار امیر معزی
منبع : شهروند امروز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس اصفهان بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو کارگران
نمایشگاه کتاب سریال شهاب حسینی عفاف و حجاب کتاب جواد عزتی مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال پرسپولیس فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام گوگل اپل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی