شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

آسیب شناسی خانوادگی جامعه پزشکان


آسیب شناسی خانوادگی جامعه پزشکان
همه ما از روزی که پزشکی را انتخاب کردیم، پذیرفتیم که تنش‌های زندگی ما بیشتر از دیگر اقشار است و این زندگی پرتنش و گاهی خسته کننده جزو ماهیت رشته ما است، درست مانند یک آتش‌نشان که از روزی که می‌پذیرد شغل او چیست، خطر را به جان می‌خرد. برای همین جای گله‌گذاری نیست که چرا دوره تحصیلی ما این همه طولانی است، چرا ما باید طرح برویم یا چرا درآمد ما چنین و چنان است. شاید نتوان گفت که مشکلات زندگی کاری به خصوص زندگی خانوادگی یک پزشک تفاوت زیادی از نظر کیفی با بقیه جامعه ندارد و شاید تغییرات کمی جزئی نیز به لحاظ ماهیت شغلی‌مان باشد. اگر یک پزشک، از کار خود رضایت خاطر نداشته باشد و گرچه راه سخت پرفراز و نشیب را طی کرده ولی معتقد است که آنچه را جستجو می‌کرده نیافته است، به طور قطع این سرخوردگی‌ها را به دیگر عرصه‌های زندگی‌اش و از جمله خانواده سوق می‌دهد.
● اشکال کار کجاست؟
تا به حال شاید بارها از خود پرسیده‌ باشید که چرا بعضی از پزشکان ما پس از طی دوران طولانی تحصیل و درس با ابراز نارضایتی از حرفه پزشکی، مدام خود را با جگرکی و پنچرگیر و لباس‌فروش مقایسه می‌کنند.
به طور معمول در همه جای دنیا، انتخاب پزشک فقط از طریق ارزیابی معلومات علمی او نیست. یعنی تنها با بررسی آگاهی‌های نظری فرد، پزشک را انتخاب نمی‌کنند بلکه این انتخاب از طریق مصاحبه کامل می‌شود. به این معنا که اگر شخصی شرایط لازم از نظر توانمندی‌های علمی را داشت، راجع به انگیزه‌هایش برای ورود به دنیای پزشکی، راجع به شرایط خانوادگی‌اش و حتی ابعاد شخصیتی او را بررسی می‌کنند. حال در کشور ما که تنها یک آزمون علمی شخصیتی و رفتاری مناسب مشخص کننده ورود به دانشکده پزشکی است امکان دارد فردی که اصولا ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری مناسب برای پزشک شدن را نداشته باشد، راهی این وادی بشود.
شاید بعضی از شما مانند من راجع به برخی ویژگی‌های لازم برای پزشک شدن موافق باشید و بعضی دیگر را تایید نکنید. یکی از آن نمونه‌ها، این است که پزشکان باید ابتدا از شرایط مالی خوب برخوردار باشند و خانواده آنها درسطحی از نظر اقتصادی باشد که بتواند به لحاظ مادی تامین کننده‌شان باشد، چون امکان خواندن این رشته با فشارهای مالی وجود ندارد.
قصد این است که پزشک خوب تربیت شود نه اینکه به گسترش عدالت از نظر داشتن پزشک میان همه اقشار بیندیشیم، چون اگر پزشک در خانواده نسبتا مرفه رشد کرده باشد،‌ از آرامش بیشتری برخوردار است و نیازهای کمتری را برای رسیدن به برخی ضروریات اولیه زندگی در خود احساس می‌کند.
من شخصا با این موضوع موافق نیستم ولی به راستی باید این واقعیت تلخ را پذیرفت. وجود این همه مشکل در جامعه پزشکی به یک سو و اینکه دایم برخی همکاران می‌گویند ما فلان چیز را که نیاز ضروری است، نداریم یا چرا تامین نیستیم، از سوی دیگر قابل تامل است.
دیگر ویژگی یک پزشک این است که به شرایط شغل آینده خود وقوف کامل داشته باشد و آرزوهای خود را با آن افق دور بسنجد. او باید بداند دوره تحصیل پزشکی طولانی است، دوره تحصیلی‌اش شبیه به یک دوره آموزش نظامی است که دانشجوی سال بالاتر به او مسلط خواهد بود و باید در گذر از این سلسله مراتب، ماهیت آنها و شرایط را بپذیرد. چه بسا صبور بودن و انعطاف به خرج دادن در مقابل کسی که رتبه علمی بالاتری از تو دارد (باوجود اینکه خطا کردن هم توسط او قابل تصور باشد) کار ساده‌ای به نظر برسد که در عمل بسیار دشوار باشد.
چنین سیستمی در کشورهای پیشرفته در آموزش پزشکی وجود دارد و عملی است. در آنجا پزشک استاد عموما خطا و اشتباه نمی‌کند و از روی صلاحیت و توانمندی‌های علمی‌اش در آن رتبه ایستاده است. متاسفانه در کشور ما خیلی از این مسایل جنبه سیاسی و اداری پیدا کرده است. ریاست بیمارستان و ریاست دانشگاه تنها مقام علمی نیست و چه بسا مقامی اداری و یا سیاسی باشد. به طور دقیق اشکال در تربیت صحیح و اصولی پزشک همین جاست. دانشجوی پزشکی استاد خود را ملاک قرار می‌دهد. نارضایتی او و مقایسه کردن خودش با درآمد و یا زندگی یک جگرکی یا غیره
نشان دهنده فقدان توانایی استادان او برای ایفای نقش مدل یا نمونه بودن است. افراد نباید انتظار داشته باشند پزشک شدن، همه مزایای اجتماعی را به آنها عطا کند. در واقع هر کس به اندازه زحمت خود و توانمند بودنش بهره‌ای خواهد برد. شخصیت ابوعلی سینا ورازی و معلومات فردی آنهاست که توانسته تداعی‌گر نام پزشک برای آنها باشد نه تنها مدارک دولتی آنها. هم عصر با این پزشکان جاویدان، دیگر پزشکانی هم بوده‌اند که در دربار و غیره مشغول طبابت بودند اما هیچ نشانی از آنان باقی نمانده است.
اگر ضوابط علمی و شخصیتی جزو ویژگی‌های یک پزشک نباشد، بدیهی است نه به عنوان یک پزشک بلکه به عنوان یک فرد در جامعه که قرار است تشکیل خانواده بدهد و همه او را برای عنوانش ملزم به داشتن صفاتی می‌دانند، موفق نخواهد بود.
شخصیت پزشکی داشتن یعنی صبور و بردبار بودن،‌ دقیق و منظم زندگی کردن، تاحدودی وسواس در کارها داشتن و در یک کلام، حل مشکلات مردم با بینش علمی در حوزه سلامت و انتظار پاداش معنوی از آنها.
بدیهی است این خصوصیات ذاتی که باید در وجود یک پزشک باشد، او را قادر خواهد ساخت درباره مسایل خانوادگی‌اش هم این‌گونه عمل کند و برمبنای گذشت و فداکاری و توجه به حقوق دیگران، خانواده‌اش را اداره کند. چون اصولا دیدگاه او چنین است. دقت فرمودید که تنها با تربیت اصولی پزشک در دانشکده‌ها می‌توان مشکلات را حل کرد.
به این ترتیب خیلی از مشکلات این قشر که به دلیل دیدگاه اشتباه آنهاست، از بین می‌رود. این‌طور نمی‌شود که امروز به جای پزشک، عده‌ای تکنسین که به برخی فنون و مهارت‌ها آشنا هستند و ذهنیت و دیدگاه آنها نسبت به جهان و انسان هیچ تغییری نکرده به جامعه تحویل داده شود. پزشکانی که در گذشته تربیت می‌شدند واجد این ویژگی‌ها بودند و برای همین هیچ‌گاه درباره حق‌العلاج مباحثه‌ای با بیمارشان نداشتند، چه رسد به جنجال و کشاندن موضوع به جراید و مطبوعات.
● راه‌حل منطقی
به هر حال پزشکان هم به واسطه انسان بودن دارای بعضی صفات شخصیتی‌اند که هر چند دارابودن این صفات در کل جامعه نیز ناپسند است ولی برای آنها غیرقابل پذیرش و حاد تلقی می‌شود. مانند بی‌نظمی یا مال دوستی. این صفات شخصیتی در میان مردم هم نامطلوب است ولی اگر پزشکی دارای این خصایص باشد باید حتما به سرعت آنها را رفع کند. یا اگر چنین قصدی ندارند بهتر است راهنمایی شوند تا به دنبال مشاغل دیگر بروند که بازده مالی بالاتری دارد.
درباره آسیب‌شناسی‌های خانوادگی جامعه پزشکان و اینکه موفقیت و امکان زندگی ایده‌آل‌تر او در چگونه ازدواجی محقق خواهد شد، باید گفت انتخاب شریک زندگی برطبق چارچوب خاصی تعریف نمی‌شود و کلیات درباره همه صادق نیست. خواندن درس پزشکی موجب نمی‌شود افراد از نظر ماهیت با دیگران تفاوت کنند و بهتر است برای سنجش منطقی شرایط ازدواج تن به مشاوره دهید. ملاک‌هایی که با معیارهای مادی آمیخته باشد، زیربنای خوبی برای ساختن یک زندگی آرام نیست.
منبع : هفته نامه سپید