شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اعتیاد به کار


اعتیاد به کار
امروزه در اکثر مقالات روانپزشکی‌ با واژه‌هایی جدید و نو تعریف مانند اعتیاد به کار«Work abilic»، اعتیاد به اینترنت chat addiction و اعتیاد به موبایل cellular addiction روبرو می‌شویم. اعتیاد به کار که با اصطلاح workaholism از آن یاد می‌شود، اعتیادی است که برای شخص ممکن است لذت بخش و یا خسته کننده و مشکل‌ساز باشد.
از نظر تاریخی وقتی در گذشته‌یی نه چندان دور Dounbar واژه‌ی اعتیاد به کار را در مقاله‌یی به کاربرد به علت مبهم بودن معیارهای تشخیصی چندان مورد پذیرش جامعه واقع نشد. با آمدن واژه‌‌ی کاروشی Karoshi در فرهنگ ژاپن به معنای «مرگ در اثر کار زیاد» باز تمام افکار متوجه مقاله قبلی دونبار و معیارهای چهارگانه قراردادی او شد.
● دونبار معتقد بود در اعتیاد به کار:
۱) بیمار کار خود را به عنوان جایی امن و فارغ از امور پیش‌بینی نشده زندگی می‌داند «Base of security» که ممکن است به کمک آن از احساسات و تعهدات خانواده دور شود.
۲) معتادان به کار اجازه می‌دهند کارشان در فهرست امور زندگی بیشترین درجه اهمیت را پیدا کند.«most important choice» آنها حتی به خاطر ضرورت‌های شغلی قول و قرارهای خانوادگی را به راحتی می‌شکنند.
۳) در اعتیاد به کار ترشح پاتولوژیک آدرنالین و کورتیزول در مواجهه با ضرورتهای شغلی تجربه‌یی دائمی و هر روزه می‌باشد.
۴) معتادان به کار نمی‌توانند کار نکنند حتی در موقعیتهای آزاد و استراحت، باز فکرشان مشغول به کار است. ذهن این افراد ناخود آگاه به سمت مسائل کاری پر می‌کشد.
اعتیاد به کار در هر دو نظام طبقه‌بندی بیماریها دراروپا و آمریکا ICD ۱۰ و DSM ۴ نیز به نوعی تعریف شده است.
▪ ICD ۱۰ درتعریف اعتیاد به کار آن را این‌گونه توصیف می‌کند:
ـ فرد مبتلا به شکلی کاملاً پاتولوژیک به کار خود نگاه می‌کند و به آن عمل می‌کند، به نحوی که برای سلامت فرد و خانواده و زندگی اجتماعی‌اش زیان بار است.
ـ ICD ۱۰ تأکید می‌کند هر چند کار و تلاش زیاد در پاره‌یی از فرهنگ‌ها و خانواده‌ها به عنوان ارزش و Value اجتماعی پذیرفته شده است ولی اعتیاد به کار فرم افراطی آن می‌باشد.
در اعتیاد به کار فرد به طوری کاملاً بیمارگونه از توانایی‌های خود برای رسیدن به محرک‌های مبهم بیرونی استفاده می‌کند.
ـ ICD ۱۰ به عدم اقناع فرد به چیزی و مبهم بودن تلاشهای او برای فردا به عنوان نکته‌ی کلیدی در تشخیص تأکید دارد.
ـ از دیدگاه ICD ۱۰ این افراد اجازه می‌دهند کار آنها در اولین اولویت زندگی قرار گیرد به حدی که سلامت روحی و روانی خود و خانواده‌ی آنها مورد غفلت و neglect قرارمی‌گیرد.
ـ DSM ۴ نیز درکتابچه‌ی‌ ضمیمه‌ی خود این اختلال را طیف بیماریهای وابسته به تکانه‌های عصبی«NOS» قرار داده است. طبق این تعریف این بیماران هیچگونه پایانی برای تلاشهای بیرونی و کاری خود متصور نیستند.
ـ درDSM ۴ اضافه بر این آمده است که این بیماران طوری رقابتی عمل می‌کنند که باید برنده شوند و صدایی دائماً از درون به آنها می‌گوید، سریعتر انجام بده، سخت‌تر کار کن و برای بیشتر داشتن بجنگ.
● اصطلاح ناآشنا و نوتعریف در مقوله‌ی اعتیاد به کار
toxic acheiving یا «موفقیتهای کشنده» و خطرناک می‌باشد. برای این بیماران تلقی موفقیت و نحوه‌‌ی تلاش برای رسیدن به آن کاملاً خطرناک می‌باشد.
اینها بر این باورند هرچه بیشتر به دست آورند شادتر خواهند بود. اینها خواستن را صرفاً برای داشتن پذیرفته‌اند.
روانشناسان ژاپنی معتقدند، کارگران ژاپنی که با کاروشی در محیط کار از بین رفته‌اند با ۳ ویژگی تایپ A شخصیتی از سایر همکاران خود متمایز می‌شوند.
۱) فشار زمان موقع کار time pressure
۲) وجود حس رقابت جویی در محیط کار competitive ness
۳) داشتن حس خصومت و کینه با همکاران خود hostility
● راهکارهای درمانی
▪ بپذیرید پرکاری بیش از حد نوعی اعتیاد است و به زندگی خانوادگی شما لطمه‌ی جدی وارد می‌سازد. از فاز «انکار» خارج شوید.
▪ سعی کنید با خود منصف باشید. خانواده و خود را به خاطر کار فراموش نکنید.
▪ در مقابل کوه توقعات و تقاضاها نه بگوئید. شاید اولویت اصلی در زندگی خود شما باشید نه دیگران.
▪ تقاضاها و توقعات سیری ناپذیر خود را دوباره معنا کنید.
▪ امتحان کنید آیا می‌توانید هفته‌یی یکبار بدون موبایل، بدون ترافیک و بدون کار زندگی کنید.
▪ برای خود بی‌نهایت را در امروز قرار دهید نه فردا.
دکتر محمد مجد زاده
اعصاب و روان
منبع : هفته نامه پزشکی امروز