یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا
بومبرنگ استراتژی شوک و بهت
استراتژی نظامی آمریکا علیه عراق در ماه مارس ۲۰۰۳ با عنوان <شوک و بهت> به مرحله اجرا درآمد. پیامدهای این امر پس از حدود ۵ سال به شکل جدیدی از رفتار امنیتی تبدیل شده است. گزارش NIE دارای جهتگیری و محتوایی بود که بر اساس آن بسیاری از کارگزاران موضوعات امنیتی و تحلیلگران مسائل استراتژیک در شرایط <شوک و بهت> جدید قرار گرفتند. به نظر میرسد شرایط رفتاری جدید آمریکا بیش از عملیات نظامی آن کشور علیه عراق منجر به بهت بینالمللی گردیده است.
نهتنها تحلیلگران مسائل ایران و خاورمیانه، انتظار چنین گزارشی را نداشتند، بلکه بسیاری از محافظهکاران آمریکایی نیز در برابر مفاد این گزارش دچار شوک و بهت شدند. <مارکس> بر این اعتقاد بود که حوادث تاریخی به دو گونه اتفاق میافتند؛ بار اول آن، ماهیت استراتژیک دارد. چنین شرایطی را میتوان در استراتژی آمریکا علیه عراق مورد ملاحظه قرار داد. شرایط استراتژیک عراق نهتنها منجر به سقوط صدامحسین شد، بلکه زمینههای لازم برای ناامنی منطقهای در عراق را نیز به وجود آورد. هماکنون گزارش NIE بیش از هر مجموعه دیگری، گروههای محافظهکار آمریکایی را دچار <شوک، بهت و نگرانی> نموده است. بولتون را میتوان چهره شاخص این گروه دانست که بیش از سایر محافظهکاران، دچار بهت و شوک گردیده است.
چنین روندی نشان میدهد که محافظهکاران آمریکایی بیش از هر مقطع زمانی، در فضای نگرانی نسبت به آینده امنیت منطقهای قرار گرفتهاند. معمای امنیت در شرایط جدید، منجر به ابهام، تردید و نگرانی در ساختار سیاسی آمریکا گردیده است. نتیجه گزارش NIE را میتوان حاشیهای شدن فزاینده گروههای تندرو در آمریکا دانست؛ گروههایی که از سال ۱۹۹۸ و در چارچوب کمیسیون رامسفلد برای طراحی امنیت ملی آمریکا، بر ضرورت بهکارگیری پرشدت ابزار نظامی تاکید داشتند؛ گروههایی که عموما از ادبیات و جهتگیری استراتژیک <ژومینس> حمایت به عمل میآوردند. ژومینس بر بهکارگیری الگوهای مبتنی بر شدت عمل و اقدامات تصاعدیابنده تاکید داشته است. گزارش NIE ، پایان منازعهگرایی پرشدت محافظهکاران آمریکایی محسوب میشود.
کسانی که چنین گزارشی را تنظیم نمودهاند، نسبت به فضای امنیتی ناشی از اقدامات پرشدت آمریکا نگران بوده و مطلوبیت آن را برای آینده سیاسی و امنیتی آن کشور در منطقه مورد تردید قرار دادهاند؛ گروههایی که تلاش دارند تا از یک سو استراتژی امنیتی آمریکا را بازسازی و ترمیم نمایند واز سوی دیگر، راههای جدیدی را برای هویتیابی گروههای محافظهکار در عرصه امنیت ملی آمریکا ایجاد نمایند. گزارش یادشده به گونهای گروههای مختلف را دچار شوک و بهت نموده که برخی از کارگزاران اجرایی ایرانی نیز بدون توجه به اهداف واقعی و نتایج عملی این گزارش، آن را نقطه اوج حقانیت ایران نامیدهاند. بنابراین چنین روندی را بهمثابه پیروزی مسرتبخش برای مردم ایران تلقی میکنند، در حالی که واقعیتهای استراتژیک بیانگر آن است این گزارش بیش از هر اقدام اجرایی و تصمیم امنیتی برای مشروعسازی اقدامات نهادهای آمریکایی در طولانیمدت موثر خواهد بود. به عبارت دیگر، گزارش NIE ، علیرغم نکات مثبتی که برای ایران خواهد داشت، به منزله بازسازی سیاستهای فرسایشی نهادهای امنیتی - استراتژیک آمریکا محسوب میشود.
به این ترتیب، میتوان گزارش NIE را از دو جهت مورد بررسی قرار داد؛ محافظهکاران افراطی در آمریکا و ایران آن را نشانه ضعف قدرت ملی آمریکا میدانند. آنان تلاش دارند تا چنین گزارشی را در فضای هیجانی و در قالب بازی با جمع جبریصفر مورد تحلیل قرار دهند.
در حالی که تفسیر دیگری نیز نسبت به پیامدهای این گزارش وجود دارد؛ استراتژیستها بر این اعتقادند که گزارش NIE ، علیرغم اینکه مطلوبیت زیادی برای ایران ایجاد کرده؛ اما ساختار دفاعی و امنیتی آمریکا را از بسیاری مخاطرات دور خواهد ساخت. به طور کلی، این گزارش به گونهای تنظیم شده است که تاکید بیش از حد آن، منجر به ایجاد ذهنیتی میشود که آمریکاییها عاملیت بسیاری از فرآیندهای بینالمللی و منطقهای را دارا میباشند.
به همین دلیل است که باید گزارش NIE بر مبنای پیامدهای رفتار بینالمللی آمریکا مورد بررسی قرار گیرد. آمریکاییها تلاش دارند تا براساس انتشار این گزارش، تکنیکهای جدیدی از رفتار در برخورد با ایران را مورد پیگیری قرار دهند. زمانی که یک بازیگر از تکنیک <حفظ کردن چهره رقیب>face safing استفاده میکند، به معنای آن است که تلاش دارد تا از طریق آن به بخش دیگری از منافع و مطلوبیتهای خود نائل شود. این امر به منزله جلوهای از استراتژی مصالحه میباشد. طبعا مجموعههایی همانند رایس، گیتس و نیکلاس برنز را میتوان در زمره افرادی دانست که از الگوی همکاری و مصالح موثر با ایران حمایت به عمل میآورند.
با توجه به چنین رویکردی، طبیعی به نظر میرسد که گزارش NIE مورد توجه ساختار سیاسی و تصمیمگیران آمریکایی قرار داشته است. این گزارش براساس ضرورتهای آینده در رفتار امنیتی آمریکا تنظیم گردیده است. به این ترتیب نمیتوان آن را <گزارش فریب> دانست، به همان گونهای که گزارش یادشده نمیتواند به عنوان وضعیت غیرپیشبینی در طرحریزی استراتژیک آمریکا مورد محاسبه قرار گیرد. این گزارش توانسته است فضای رفتاری ایران- آمریکا را بازسازی نماید. مارکس بر این اعتقاد بود که <دیالکتیک هگل> روی سر خود راه میرود. وتر <ماتریالیسم دیالکتیک> را به منزله بازسازی اندیشهای میدانست که منجر به اصلاح تحلیل رفتار دیالکتیکی گردیده است؛ به همان گونهای که مجموعههایی همانند گیتس و رایس بر بازسازی رفتار استراتژیک آمریکا تاکید داشته و تلاش دارند تا فضای تعامل را از <رویارویی> به <محدودسازی> تبدیل نمایند.
ابراهیم متقی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس مجلس شورای اسلامی مجلس انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور وزارت کشور رئیس جمهور رئیسی رهبر انقلاب
ایران زلزله سلامت تهران هواشناسی سیل فضای مجازی شهرداری تهران سازمان هواشناسی پلیس بارش باران قتل
خودرو نفت یارانه قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو گاز ایران خودرو بانک مرکزی نمایشگاه نفت بازار خودرو مالیات
نمایشگاه کتاب رضا عطاران کیانوش عیاری تلویزیون نمایشگاه کتاب تهران کتاب سینمای ایران نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران دفاع مقدس سریال مهران مدیری کتابخوانی
فناوری اینترنت
رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین اسرائیل غزه آمریکا حماس روسیه رفح اوکراین افغانستان نوار غزه
پرسپولیس فوتبال هوادار استقلال لیگ برتر لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران رئال مادرید سپاهان باشگاه پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بازی
شفق قطبی ایلان ماسک اپل طوفان خورشیدی ناسا گوگل مایکروسافت هوش مصنوعی فیبرنوری ماهواره
استرس فشار خون بارداری افسردگی شیر زایمان