یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


گذر زمان جبری فرا راه هنرها و معماری سنتی


گذر زمان جبری فرا راه هنرها و معماری سنتی
برای زندگی روزمره امروزی آیا معماری و هنرهای سنتی می تواند جوابگوی نیازهای ما باشد؟
آیا دائم نشستن و فکر کردن به مسائل فلسفی ،فرهنگی وهویتی می تواند مشکلات مارا حل کند؟
گذر زمان جبر را وارد میکند ،جبری که معماران وهنرمندان این هنر، ومخاطبان را از هنرها ومعماری سنتی جدا ویا دور می کند،این جبر می تواند جبر اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی،تکنولوژیک ویا سیاسی باشد،به هر حال موجودیت جبردر تمامی موارد بر اثر گذر زمان است ،باید بپذیریم که معماری و هنرهای سنتی یکی پس از دیگری بر اثر جبر گذر زمان از بین خواهند رفت همانگونه که از ابتدا تا به حال در هر دوره کم رنگ وکم رنگ تر شده و در آخر ضعیف یا از بین رفته اند. گذر زمان می تواند ارزشها را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد ،به گونه ای که شاید در یک زمان چیزی که درجامعه ارزش بوده است پس از گذشت زمان به یک ضد ارزش تبدیل شود و یا اینکه ارزش آن در سطوح بالاتر و یا پایین تر قرار گیرد،پس آیا می توان با صراحت گفت که گذر زمان یک واقعیت غیر قابل انکار در تغییر و یا تضعیف هنرها ومعماری سنتی می باشد؟به هر حال جبر زمان و جود دارد و بهترین راه مقابله با آن همراهی با آن است ،یعنی با این جبر همراه شد و آن را واقعیتی غیر قابل انکار دانست.
سنت به اعتقاد من باید گسست کامل از آن باشد منتها گسستی که آگاهانه و هوشیارانه است و به بقای فرهنگ می‌اندیشد نه تخریب آن. شاید هنرومعماری مبتنی بر سنت باشد اما دیگر متعلق به آن نیست. من معتقدم سنت متعصب حاصل یک جهان‌نگری مداوم و تقلیدی است که امروز منسوخ شده، اگر موسیقی ایرانی نمی‌تواند شعر معاصر را در خود جا دهد به این خاطر است که نتوانسته با تپش‌های زندگی امروزی همراه شود، اتفاقی که در شعر معاصر با هوشمندی نیما افتاد گسستن از سنت شعر کلاسیک بود از راه نقد آن. نیما به این نتیجه رسید که جهان‌بینی شاعر کلاسیک مبتنی بر سوبژکتیویته است؛ او به پیرامون خود نگاه عینی و ابژکتیو ندارد. نیما سعی کرد که این رویه را در شعر خود دنبال نکند. خوب! این یعنی نقد تاریخ. اما نغمه‌های محزون موسیقی ،معماری و دیگر هنرهای ایرانی هنوز هم گرفتار همان جهان‌بینی سوبژکتیو است که از دیرباز بر کلیت فرهنگ ما حاکم بوده است. به همین دلیل پاسخگوی نیاز نسل امروز نیست. من متاسفم که هنوز چنان نگاه هویت‌خواهانه و متصلبی بر هنرهاو معماری ایرانی حاکم است که حاضر نیست به آن نگاه انتقادی بیندازد و طرحی نو بیاورد ...
گویا جبری که از آن سخن به میان است در خصوص هنر ومعماری ایرانی به جای تکامل تدریجی آن بر اساس نیازهای روز و نوع جهان بینی و فرهنگ و هویت ایرانی جبری است کنترل نشده که متاسفانه سعی درحذف هنر و معماری ایرانی و جایگزینی آن با هنرها و معماری همگام با زمان ،مطابق با نیازهای جدید به روز و بسته بندی شده اما وارداتی دارد ،و به نظر من این هیچ دلیلی ندارد مگر مقابله متعصبانه بعضی افراد که سعی در حفظ هنر و معماری ایرانی به شکل سنتی خود(سنت متعصبانه) و عدم توجه به جبر زمان هستند و بدون توجه به قابلیتهای جدید در هنرها و معماری ایرانی و نیازهای جدید بشری بر سنتی بودن آن اصرار می ورزند و مخالف با همگام نمودن آن با زمان بر اساس اصول و فرهنگ و جهان بینی ایرانی هستند.
امیر نوری