پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دموکراسی بوش در عراق


دموکراسی بوش در عراق
در آغاز باید بگویم كه من هیچگاه در صدد نیستم كه از دموكراسی به عنوان یك شیوه برای رسیدن به حكومت و قدرت بكاهم، زیرا به رغم همه موارد موجود در آن- اولین مورد اینكه فقط ثروتمندان ومیلیاردرها از طریق آن به قدرت می رسند- هنوز سیر در كشورهای غربی مورد پسند و رضایت مردم آنجاست و صندوق های رای گیری وسیله ای شفاف و عادلانه برای برگزیدن حكام توسط شهروندان است.
ولی دموكراسی «ما ما امریكا» مورد دیگری است وگرچه چین و چروك در صورت آن كاملا هویدا شده و دچار هذیان گشته ولی آقای بوش و طرفدارانش همچنان مصرانه می گویند كه دموكراسی آنها در اوج جوانی و طراوت است و آنها این دموكراسی را با شیوه های مختلف آرایش می كنند و فقط خود آنها از زیبایی و چهره نگاری اش لذت می برند.
آنها برای انتقال دموكراسی آرایش شده خود به عراق از شیوه ای غیر دموكراسی بهره جستند و دموكراسی خود را از طریق لوله های تفنگ منتقل كردند و دموكراسی آنها موجب راه اندازی جنگی داخلی در عراق شد كه عراق را پاره پاره كرد و زیرساخت های آن را ویران ساخته و زمین را به آتش وآسمان عراق را به دود و رودهایش را به خون و شب هایش را به اندوه و روزهایش را به ترس مبدل ساخت ولی به دلیل حماقت و یا هذیان گویی از شدت ضربه وارده، آنها همچنان با اصرار عجیبی تلاش دارند كه بگویند دموكراسی در عراق در حال رسوخ است و زمانی كه به بار بنشیند مردم عراق اندوه را فراموش كرده واز حالت سرخوردگی و بیچارگی بدر خواهند شد.
ولی باید گفت هیچ شخص عاقل و حتی كم عقل دیگر فریب دموكراسی امریكا و هم پیمانانش را نخواهد خورد، زیرا زیر و بم این دموكراسی كاملاً آشكار شده است ولی از فرعون و كم عقلی اش چه می توان گفت؟
چندین دهه گذشته جوانان كشورهای عربی و اسلامی برای رسیدن به دموكراسی غربی سر از پا نمی شناختند و درآن دموكراسی راه نجاتی را برای خود می دانستند، ولی فرمانروایان امریكا و غرب و در راس همه آنها بوش و به دنبال او تونی بلر- ما از آنها تشكر می كنیم- نقاب از چهره بر كشیده و زشتی و قباحت دموكراسی خود را بر همگان آشكار ساختند.
بنابراین پرده ها از روی چشمان برداشته شد و اوهام دوستداران دموكراسی غرب محو گردید و عشق به نفرت و یا دست كم به ترس تبدیل شد و همین امر موجب گردید كه (دوستداران) دموكراسی به واقعیت های موجود بیشتر واقف شوند.
آنچه كه امریكا با سركشی تمام خواستار انتقال دموكراسی خود به كشورهای جهان سوم شد موجب گردید كه میان آن كشورها و دموكراسی مورد نظر فاصله زیادی به وجود آید.
امریكا در دموكراسی خود در عراق وافغانستان زشت ترین جنایت های انسانی را مرتكب شد، زنان و نوامیس را مورد تجاوز قرار داد ومردم را خوار و كرامت آنها را خدشه دار و انسانیت آنها را لكه دار كرد و آنها را در زندان ها به بدترین شكل توسط جلادها و سگ ها شكنجه داد وترس را در آنجا حاكم كرد و به رغم همه موارد انجام شده رییس جمهور بوش همچنان برای تجاوز به دیگر كشورها برنامه ریزی می كند وخواستار انتقال دموكراسی خود به آن كشورهاست.
آیا بوش از خود نمی پرسد كه چرا این كارها را می كند؟ آیا او وجدان ندارد كه او را به دلیل كشتن این همه انسان بی گناه وخونریزی ها واعمال شكنجه، مورد بازخواست قرار دهد؟ آیا وجدان او از كشته شدن بیش از هفتصد هزار عراقی و چندین برابر آن زخمی وناقص العضو توسط نیروهای امریكایی و انگلیسی تجاوزگر تحت لوای انتقال دموكراسی، دچار عذاب نمی شود، اگر این همه كشته و مجروح و ناقص العضو عراقی او را دچار عذاب وجدان نمی كند آیا تابوت های بیش از سه هزار سرباز امریكایی ومجروح و ناقص العضو شدن بیش از بیست هزار امریكایی در گرداب ویتنام دوم موجب تحریك وجدان اونیز نمی شود؟!
شب ها چگونه پلك بر هم می گذارد در حالی كه در زندان های مخفی و علنی مردم به شدت شكنجه می شوند؟ چگونه است كه او مرتباً شاهد ادامه كشتار مردم در عراق وافغانستان و فلسطین توسط ماشین جنگی خود است ولی هیچ تاثیری در وجدان او به وجود نمی آید. آیا اصلا او وجدانی دارد یا اینكه وجدان او مرده است ودیگر هیچ امیدی به آن نمی رود؟ شاید از اینكه مرتباً علیه حق و به سود باطل گام برداشته وجدان او مرده باشد!
مرد اول كاخ سفید شب ها چگونه می خوابد، در حالی كه می بیند عراق مدت چهار سال است كه توسط اودر تاریك ترین دوران خود به سر می برد واین كشور یكپارچه - كه هیچگاه آتش و اختلاف طائفه ای را تجربه نكرده - اینگونه در آتش جنگ داخلی و طائفه ای می سوزد؟ او شب ها چگونه می خوابد در حالی كه بیش از دو میلیون عراقی از عراق گریخته تا اینكه در دیگر كشورها در چادرها به سر برند؟ اكنون در عراق بیش از یك و نیم میلیون عراقی خانه وكاشانه خود را رها كرده اند تا اینكه در اردوگاه های كثیف به سر برند. همه این موارد تحت عنوان دموكراسی امریكا در عراق پدید آمده است. این، اندكی از موارد بیشماری است كه دموكراسی(زور) در عراق پدید آورده، دموكراسی ای كه انسان و درخت و سنگ را نابود ساخته و آتش آن همه جا را فرا گرفته است.
باید پرسید كه آیا آتش در نهایت جز خاكستر چیزی بر جای می گذارد؟ در اینجا این پرسش مطرح می شود كه آیا جورج دبلیو بوش چه مواردی را محقق ساخته است؟ پاسخ كاملاً روشن است. ناامیدی و یاس. كاری كه او در عراق به انجام رساند لكه ننگی بر پیشانی تاریخ امریكا و مردم امریكاست. تجاوز به عراق لكه ننگی بر پیشانی ملتی است كه برای رهانیدن كشور خود ازدست استعمارگران با قدرت تمام جنگیده بود.
ما می گوییم كه نو محافظه كاران افراطی می توانستند حتی بدون شلیك یك گلوله و بدون وارد شدن به تونل تاریكی كه بوش و دولتش و ارتش ستمگری كه شكستش بر همگان آشكار شده ولی بوش به رغم اعتراف به آن همچنان اعتقاد دارد كه پیروزی در آینده امری حتمی است، گردونه اهداف اصلی خود را كه دستیابی به نفت عراق را محقق سازند. اكنون همه می دانند كه هدف اصلی از تجاوز به عراق در اختیار گرفتن نفت این كشور و غارت آن تا آخرین قطره است. آنها به ۱۱۵ میلیارد بشكه نفت ذخیره عراق چشم دارند.
نكته جالب اینجاست كه رابرت گیتس، وزیر دفاع امریكا اعلام كرده كه امریكا می تواند سومین جنگ را نیز راه اندازی كند!
ایالات متحده امریكا اگرخود دست به كشتار نزد، قاتلان را بر آن می دارد كه به نیابت از او كشتار به راه اندازند و كشته شدن اطفال بی گناه را نظاره گر شود و طوری وانمود سازد كه همانند گرگ داستان حضرت یوسف بیگناه است.
امریكا می خواهد وانمود سازد كه آنچه كه اسراییل در سرزمین فلسطین مرتكب شده و آنچه كه دولت اشغالگر به سر لبنان وارد آورده به او ارتباطی ندارد ولی آیا تهاجم اسراییل به كشورهای عربی با چه جنگنده ها وتانك هایی صورت پذیرفته و آیا این جورج دبلیو بوش نبود كه اعلام كرد كاری كه ژنرال های اسراییلی به انجام می رسانند دفاع از خود است؟ آیا این جورج دبلیو بوش نبود كه اعلام كرده و می كند تجاوز و اشغال عراق و افغانستان درواقع مبارزه علیه تروریسم است و از نظر او و دار و دسته اش كاملاً قانونی ومشروع است؟!
همه این كارها در حالی صورت می پذیرد كه مدافعان از كشورها همه تروریست و قاتل هستند.
اگر گفتن سخن حق برای جورج بوش واقعاً سنگین است بهتر آن است كه از باطل سخن گفتن دست بردارد و ستمی مضاعف بر ملت فلسطین تحمیل نكند.
دولت امریكا و در راس آن جورج بوش جنگ هایی را راه اندازی كرده كه با سازمان ملل متحد و منشورش كاملاً در تضاد است. منشور سازمان ملل متحد حتی تهدید نسبت به بكارگیری زور علیه یك كشور را مجاز نمی داند، بنابراین می توان گفت كه امریكا با چالشگری خود روح قانون بین المللی و عرف و مشروعیت آن و همه قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته است.
ایالات متحده امریكا با سركشی خود عملا معاهده سال ۱۹۴۹ ژنو را لگدمال كرد.
معاهده ژنو كه هدف از آن حفظ حقوق بشر است و بوش و بلر با وقاحت تمام منادی آن شده اند عملاً نادیده گرفته شده است و بوش و بلر با ارتكاب اعمال ضد انسانی در ابوغریب و گوانتانامو ودیگر زندان ها و همیاری قدرتمندانه با اسراییل جنایتكار و تجاوزگر در واقع اولین كسانی هستند كه با وضوح تمام بندهای روشن این معاهده را از حیز انتفاع خارج ساختند. همه این كارها و مواضع ضد بشری از سوی دو كشور بزرگ مدعی دموكراسی، دیواری از نفرت علیه دولت های امریكایی و انگلیسی واسراییلی به وجود آورده و موجب گردیده كه دموكراسی نزد ساكنان خاورمیانه پس از گذشت چهار سال از تجاوز و اشغال عراق بنا به گفته ادموند پرك به زشت ترین مورد در جهان تبدیل شود.
مترجم: سید محسن ساری
منبع : روزنامه جوان