جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ابعاد ایمان به پیامبر اعظم(ص) در قرآن و روایات


ابعاد ایمان به پیامبر اعظم(ص) در قرآن و روایات
خداوند انسان را آفرید و او را گرامی داشت (۱) و نیازهای او را به لطف خویش عطا نمود تا مسیر كمال و عبودیت را بپیماید و به سعادت دنیوی و اخروی نایل گردد. از آنجا كه انسان موجودی اجتماعی است و از سوی دیگر شناخت كافی نسبت به جهان پیرامون خود نداشته و مصالح اجتماعی خویش را به طور صحیح نمی شناسد و همچنین عدالت جویی و عدالت خواهی او فطری است، به كسی نیاز دارد كه او را در این امور راهنمایی كند. درست به همین دلیل است كه خداوند پیامبران را به سوی انسانها فرستاده است.
پیامبران آمده اند تا مردم را ارشاد نموده و نسبت به وظایف انسانی و الهی خویش آگاه سازند و همچنین آنان را در مسیر تزكیه و تعلیم و تربیت یاری نموده، جامعه را به سوی گسترش عدالت كه از اهداف مهم بعثت انبیا می باشد، سوق دهند و بدین ترتیب انسانها را به آنچه مطلوب خداوند است نایل گردانند. چنانكه قرآن كریم در آیه ۲۵ سوره حدید می فرماید: «پیامبران خود را با دلایل و بینات فرستادیم تا در میان مردم عدالت را برپا كنند.»
● ایمان چیست؟
انسانها باید از نیروی ایمان برخوردار باشند تا هم در امور دنیوی و استقرار عدالت در جهان مادی موفق شوند و هم در امور اخروی به سعادت ابدی نایل گردند.
ایمان از ریشه «أمن» به معنای ضد خوف می باشد و در لغت به معنی تصدیق و مخالف تكذیب است(۲).
اما در اصطلاح چنانچه از آیات متعدد قرآن استناده می شود، ایمان نور است و به معنای اذعان و تصدیق چیزی و التزام به لوازم آن است. مثلاً ایمان به خدا در واژه های قرآن، به معنای تصدیق یگانگی او و پیغمبرانش و تصدیق به روز جزا و بازگشت به سوی او و تصدیق هر حكمی است كه فرستادگان او آورده اند.(۳)
البته بین مفهوم لغوی و اصطلاحی ایمان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. چنانكه گفته شده، ایمان از ریشه «امن» گرفته شده است و مؤمن به واسطه ایمان آوردن از عذاب الهی ایمن شده است.(۴)
همچنین انسان مؤمن با ایمان آوردن، اعتقادات خودش را از شك و تردید امنیت می بخشد كه همانا تردید، آفت اعتقاد است. به تعبیر دیگر، ایمان، انسان را در اعتقادش استوار می سازد.(۵)
● لزوم ایمان به پیامبران الهی
لازمه ایمان به خدا، ایمان و تصدیق پیامبران او و همچنین تصدیق كتابهای پیامبران می باشد كه البته لازمه این ایمان، اطاعت از دستورات آنها و بلكه عین اطاعت از آنهاست.(۶)
چنانكه قرآن در سوره مؤمنون هم ایمان اعتقادی و علمی و هم ایمان عملی و نیروی اطاعت و انقیاد در روان را مد نظر قرار داده است و دو ركن ایمان در مؤمنان را، اعتقاد به اصول توحید و نبوت و معاد و صفات خدای تعالی و دیگری، التزام عملی و جوارحی و قیام به ادای وظایف و پیروی از برنامه مكتب عالی قرآنی می داند.(۷)
قرآن می فرماید: «پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است (و او به تمام سخنان خود كاملاً مؤمن می باشد) و همه مؤمنان (نیز) به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش ایمان آورده اند (و می گویند:) ما بین هیچ یك از پیامبران او تفاوت نمی گذاریم (و به همه ایمان داریم) و (مؤمنان) گفتند: ما شنیدیم و اطاعت كردیم، پروردگارا (انتظار) آمرزش تو را (داریم) و بازگشت (ما) به سوی توست.»(۸)
● ایمان به وحی بر پیامبر(ص)
در واقع كسی كه به خداوند ایمان داشته باشد، به پیامبرانی كه از سوی او برای هدایت بشر فرستاده شده اند ایمان آورده، چنانكه پیامبر اكرم(ص) به گواهی قرآن به آن ایمان داشته است.
اما نكته اینجاست كه حضرت ختمی مرتبت(ص)، افضل(۹) پیامبران الهی است كه ایمان به آن حضرت، طبق نص آیات قرآن واجب است.(۱۰) «امنوا با... ورسوله والكتب الذی نزل علی رسوله»(۱۱)
و نیز آیات زیادی از كتاب خدا دستور به ایمان به پیامبر اكرم(ص) داده اند. از جمله آیه ۸۱ سوره آل عمران فرموده: «به خاطر بیاورید هنگامی كه خداوند از پیامبران و پیروان آنها پیمان مؤكد گرفت: به او ایمان بیاورید و او را یاری كنید.»
در نتیجه این آیه بر لزوم ایمان به پیامبر(ص) از سوی جهانیان از آدم تا خاتم دلالت دارد. حضرت علی(ع) در این باره می فرماید: «خدا پیامبری را از آدم و بعد از او نفرستاد، مگر آن كه میثاق را در امر حضرت محمد(ص) اخذ فرمود.» (۱۲)
بنابراین آیات و روایات به ایمان نسبت به پیامبر(ص) قبل از ایمان به پیامبران الهی صراحت دارد و بر آن تأكید می نماید.
اما مسأله ایمان به پیامبر(ص) از جنبه های متفاوتی قابل بحث می باشد، ولی آنچه اساسی به نظر می رسد، بررسی مسأله ایمان به آن حضرت در موارد عصمت، اخذ وحی و حقانیت رسالت آن بزرگوار و همچنین ایمان به وعده های پیامبر اكرم(ص) می باشد.
● ابعاد ایمان به پیامبر(ص)
▪ ایمان به عصمت پیامبر اكرم(ص)
عصمت یعنی مصونیت از گناه و اشتباه؛ یعنی پیامبران نه تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار می گیرند و مرتكب گناه می شوند و نه در كار خود دچار خطا و اشتباه می شوند. عصمت یك حالت راسخ در نفس معصوم و یا یك ملكه نفسانی است كه آثار ویژه ای دارد كه هرگز از آن جدا نمی شود.(۱۳)
معصوم در پرتو حالت كاملی از تقوا و پاكدامنی كه در نفس و روان او راسخ و پابرجا می باشد، به پایه ای می رسد كه پیوسته عصیان و خلافكاری را از محیط زندگی طرد كرده و ساحت خود را از گناه و لغزش پاك نگه می دارد.(۱۴)
عصمت پیامبر اكرم(ص) و پیراستگی او از خطا و اشتباه در اخذ وحی از مقام ربوبی و یا در ابلاغ رسالتی كه بر عهده گرفته است به طور صریح در آیات قرآن مطرح شده است.
خداوند در سوره اعلی می فرماید: «ما بزودی (قرآن) را بر تو می خوانیم و هرگز فراموش نخواهی كرد».
همچنین در سوره نجم درباره پیامبرش می فرماید: «او از روی میل نفسانی سخن نمی گوید».
همچنین در آیات بعدی همین سوره می فرماید: «قلب (پاك او) در آنچه دید، هرگز دروغ نگفت. آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله می كنید و... چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نكرد (آنچه دید واقعیت بود).» (۱۵)
گواه دیگر درباره مصونیت پیامبر از خطا و لغزش، آیه تطهیر می باشد. آنجا كه می فرماید: «خداوند می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.»(۱۶)
این آیه از بارزترین دلایل عصمت اهل بیت(ع) بوده و طبق آن، مطلق پلیدی و آلودگی معنوی اعم از صغیره و كبیره از اهل بیت(ع) نفی شده است. چنانكه ابوسعید خدری می گوید: «رسول خدا(ص) درباره این آیه مباركه فرمود: این آیه درباره من و علی و فاطمه و حسن و حسین فرود آمده است».(۱۷)
بنابراین با دقت در آیات متعددی از قرآن كریم و روایات ائمه(ع) می توان دریافت كه بر عصمت پیامبر اكرم(ص) تأكید و تصریح شده است و آن حضرت اول معصوم آن چهارده نور الهی است و این موضوعی است كه همه مؤمنان واقعی به رسول ا...(ص) بدون تردید آن را پذیرفته اند و هیچ گاه به خود شك و تردید راه نمی دهند.نكته قابل توجه در بحث عصمت این است كه یكی از اهداف اساسی پیامبران الهی، هدایت و تربیت مردم بوده است و تحقق این هدف در گرو شرایطی است كه مهمترین آن، ایمان افراد به صدق گفتار مربی است و بدون تحقق چنین شرطی، سخن و برنامه مربی نیز تحقق نمی یابد. هر گاه عمل مربی با گفتار او مطابق باشد، طبعاً اعتماد شنونده را جلب می كند و گرایش مردم به آن مكتب را سبب می شود و همچنین در صورت تناقض عمل مربی با گفتار او، در عامه باعث ایجاد تنفر می شود و گرایشی هم صورت نمی گیرد. (۱۸)
و سرانجام این كه آیات متعددی از قرآن كه دستور اطاعت بی قید و شرط از همه دعوتهای پیامبر(ص) را صادر كرده، نشان از گواه قرآن بر عصمت این شخصیت اعظم دارد. بنابراین كسی كه پیامبر اكرم(ص) را به عنوان یك فرستاده معصوم از سوی خداوند متعال بداند و این مسأله را باور داشته باشد، در طول حیات خود و در تمام عرصه های زندگی به سخنان و سیره و سنت آن حضرت توجه می كند و آن بزرگوار را به عنوان اسوه خود تلقی كرده، گام در جای پای ایشان می نهد.
▪ ایمان به نزول وحی بر پیامبر(ص)
«وحی» در لغت به معانی اشارت، كتابت، نوشته، رساله، سخن پوشیده، اعلام در خفا، شتاب و هر چه از كلام یا نوشته یا پیغام یا اشاره كه به دیگری به دور از توجه دیگران القا و تفهیم شود می باشد (۱۹) و در اصطلاح قرآن به معانی اشاره پنهانی، هدایت غریزی و الهام آمده است كه شاخصه نبوت است و در قرآن بیش از هفتاد بار تكرار شده است.
البته وحی رسالی طبق آیات ۵۱ و ۵۲ سوره شوری، سه گونه است؛ یكی القای مستقیم و بلاواسطه بر پیامبر(ص) می باشد، دیگری رسیدن صدای وحی به گوش پیامبر است كه جز او كسی نشنود و در نهایت، وحی وسیله فرشته است و جبرئیل پیام الهی را به روان پیامبر فرود می آورد. كه هر سه نوع وحی بر پیامبر(ص) نازل شده است.(۲۰)
آیاتی كه بر نزول وحی بر پیامبر(ص) ناظر می باشد، عمدتاً مواردی است كه آن حضرت را به انجام كاری دستور داده و یا از انجام كاری نهی می كند كه از آن جمله، زمانی است كه خداوند به پیامبر اكرم(ص) دستور می دهد دعوت خود را در مرحله ای سری و در مرحله دیگر میان خویشاوندان آن حضرت و سرانجام به صورت دعوت همگانی انجام دهد. (۲۱)
آیاتی كه با استفاده از آنها نزول وحی بر پیامبر (ص) ثابت می شود، بسیارند؛ از جمله آیه ۵۰ انعام كه می فرماید: «من جز از وحی الهی پیروی نمی كنم...» و نیز در سوره تكویر می فرماید: «محققاً قرآن گفتار فرستاده بزرگوار (فرشته وحی) است...». (۲۲)
این آیات به صراحت به موضوع نزول وحی بر حضرت رسول(ص) اشاره دارند.
همچنین در سوره نجم آمده: «آنچه می گوید چیزی جز وحی كه بر او نازل شده، نیست... در حالی كه در افق اعلی قرار داشت (یعنی جبرئیل بین آسمان و زمین بود)... در اینجا خداوند آنچه را وحی كردنی بود به بنده اش وحی نمود...».(۲۳)
با این همه صراحت، بعضی غرض ورزان و خاورشناسان، نزول وحی بر پیامبر اكرم(ص) را زیر سؤال برده و آن را یك الهام قلبی یا نوعی شعور و یا استعدادی در وجود پیامبر(ص) به عنوان نابغه بشری تلقی می كنند !در حالی كه مسأله نزول وحی با همه این موارد متفاوت است.
اگر نظر آن دسته را توجه كنید كه معتقدند نوعی القائات قلبی است كه این در مورد «محدث» یعنی كسانی كه با آنها سخن گفته می شود مطابقت می كند؛ در حالی كه محدثان پیغمبر نبوده اند؛ مثل علی(ع) كه خیلی از معارف غیبی را از ناحیه الهی می گیرد، اما پیامبر نیست و یا مادر مسیح و مادر موسی كه با فرشتگان صحبت می كردند، اما پیامبر نبوده اند. و این نوع القائات و مكنونات قلبی یا نوعی استعداد كه در درجه ای شكوفا شود و با عالم دیگر ارتباط برقرار كند در مورد پیامبر صادق نیست؛ بلكه هر بشری می تواند این زمینه را در وجودش فراهم كند و چنان در مسیر هدایت پیش برود كه با عالم بالا ارتباط برقرار كند؛ چنانكه بسیاری از عالمان و دانشمندان مكاشفه ها داشته و دارند، اما نمی توان آنان را پیامبر خواند.
وحی به پیامبر(ص) اختصاص دارد و اگر انسان باور داشته باشد كه هر چه پیامبر آورده حاصل وحی الهی بوده و مورد تأیید و رضایت الهی است، در عمل همواره می كوشد از دستاوردهای وحی تبعیت كند و پیرو واقعی آن بزرگوار باشد.
▪ ایمان به حقانیت رسالت پیامبر(ص)
بسیاری از آیات قرآن بر حقانیت رسالت پیامبر(ص) دلالت دارد. آیه ۲۹ سوره فتح به این مسأله صراحت دارد: «محمد فرستاده خداست»(۲۴)؛ یعنی خدا در قرآن شهادت می دهد كه حضرت محمد(ص) فرستاده و رسول خداست. همچنین خداوند در آیه ۶ سوره صف می فرماید: «و چون عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل !به درستی كه من رسول خدایم... و مژده دهنده ام به پیامبری كه بعد از من می آید و نام او احمد است...».
در آیه ۱۱۹ بقره نیز می فرماید: «ای پیامبر !ما تو را به حق فرستادیم كه مردم را مژده دهی به بهشت و بترسانی آنها را از عذاب جهنم...».
قید «به حق» در این آیه برای توجه دادن به حقانیت و درستی رسالت پیامبر اكرم(ص) و مطابق با واقع و موافق با حكمت بودن آن است؛ یعنی پیامبری تو ثابت و محقق است و هیچ بطلانی در آن راه ندارد.(۲۵)
بدون تردید، كسی كه حقانیت رسالت پیامبر اعظم(ص) را باور داشته باشد، به خود اجازه نمی دهد غیرمتعهدانه عمل كند، زیرا آنگونه كه خدا فرموده است، خدا و پیامبرش همواره بر اعمال انسان ناظرند(۲۶)، این احساس همواره با او خواهد بود و سرچشمه عمل به باور انسان برمی گردد و عمل از باور برمی خیزد.
▪ ایمان به وعده های پیامبر(ص)
همه پیامبران الهی علاوه بر دعوت به توحید و یكتاپرستی، امتها را به بهشت بشارت و از دوزخ بیم داده اند. چنانكه در سوره یس می خوانیم: «می گویند: ای وای بر ما !چه كسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت. آری این همان است كه خداوند رحمان وعده داده و فرستادگان (او) راست گفتند.» (۲۷)
همچنین در سوره احزاب می فرماید: «هنگامی كه مؤمنان لشكر احزاب را دیدند، گفتند: این همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده بود و خدا و رسولش راست گفته اند و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنها نیفزود.»
در آیه ای دیگر آمده: «پروردگارا !آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده دادی به ما عطا كن و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان؛ زیرا تو هیچ گاه از وعده خود، تخلف نمی كنی.» (۲۸)
با دقت در این آیات، به دست می آید كه وعده های پیامبران دو گونه بوده؛ دسته ای در مورد امور دنیوی مثل خبر پیروزی یا شكست گروه مؤمنان در غزوات و... بوده و دسته دیگر در امور اخروی مثل بشارت به بهشت و ترساندن از جهنم و شمردن نعمتهای اخروی برای اعمال به وسیله پیامبر(ص) می باشد كه به شهادت خود قرآن، وعده های پیامبران بویژه پیامبر اعظم(ص) تحقق یافتنی و حتمی است و شكی در آن نیست و بدون تردید، همین وعده هاست كه درستكاران را در ادامه كارهایشان، امیدوارانه به پیش می برد و از كجرویها و زشتكاریها بازداشته، خوف از جهنم و عذابهای اخروی را همواره با خود دارند و به این كه روزی پس از مرگ به حسابرسی و جزای اعمال خویش دست خواهند یافت و زندگی سعادتمندی را برای خویش رقم خواهند زد، امیدوارند.
بنابراین هرچه انسان در اعتقاد و ایمان به عصمت و حقانیت رسالت و نیز صدق وعده های پیامبر اكرم(ص)راسخ تر باشد، از همت و پشتكار بالایی برخوردار خواهد شد و موفقیتهای زیادی در زندگانی دنیوی و اخروی برای خویش مهیا می سازد.
۱- اسراء/۷۰
۲- «كتاب العین»، ج ۸، ص ۳۸۸؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص ۲۱
۳- «ترجمه تفسیر المیزان»، سید محمدحسین طباطبایی، ج ۱۵، ص ۴۰
۴- «تفسیر تبیان»، ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی الطوسی، ج ۱، ص ۵۴
۵-«تفسیر المیزان»، ج ۱، ص ۴۳.
۶- «تفسیر نمونه»، ناصر مكارم شیرازی، ج ۲۲، ص ۲۰۸ و ۲۰۹
۷- «تفسیر انوار درخشان در تفسیر قرآن»، سید محمدحسین الهمدانی، ج ۱۱، ص ۲۳۳
۸- بقره/۲۸۵
۹- «بدایهٔالمعارف الالهیه»، محسن خرازی، ج ۱، ص ۲۸۲
۱۰- همان، ص ۲۶۶ و ۲۶۷
۱۱- نساء/۱۳۶
۱۲- «تفسیر مجمع البیان»، شیخ ابوعلی الفضل بن حسن الطبرسی، ج ۴، ص ۱۴۳.
۱۳- «منشور جاوید»، جعفر سبحانی، ج ۵، ص ۱۲(به نقل از: «تفسیر المیزان»، ج ۲، ص ۱۴۲)
۱۴- همان
۱۵- نجم/۷-۱۱
۱۶- احزاب/۳۳
۱۷- «منشور جاوید»، ج ۵، ص ۶ و ۷
۱۸- همان، ج ۵، ص ۳۷-۴۰
۱۹- «علوم قرآنی»، محمدهادی معرفت، ص ۲۰
۲۰- همان، ص ۲۰-۲۶
۲۱- «منشور جاوید»، ج ۶، ص ۱۱۲-۱۱۸
۲۲- تكویر/۱۹
۲۳- نجم/۳-۱۰
۲۴- «تفسیر اثنی عشری»، ج ۱۲، ص ۱۷۰؛ و آیات دیگر نظیر ۱۴۴ آل عمران و ۱۵۸ اعراف ناظر بر این موضوع اند.
۲۵- تفسیر «اطیب البیان فی تفسیر القرآن»، سید عبدالحسین طیب، ج ۲، ص ۱۷۰
۲۶- توبه/۱۰۵
۲۷- یس/۵۲
۲۸- آل عمران/۱۹۴
صغری عبدلی- مركز فرهنگ و معارف قرآن
منبع : روزنامه قدس