جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

گزارش البرادعی، پیروزی در غبار؟!


گزارش البرادعی، پیروزی در غبار؟!
اتفاقات عجیب و غریب بی مقدمه و ناگهانی به سراغ آدمی می آیند و با غافلگیری، هر پیش بینی را برهم می زنند. در این غافلگیری است که فضا، حال و هوایی تیره و مبهم پیدا کرده و هر سخنی بی نقد و دلیل موجه به نظر می رسد. یکی از این اتفاقات خبر ناگهانی پیروزی هسته ای است.
گزارش ۵۸ پاراگرافی محمد البرادعی باعث خشنودی مقامات ایران شده است و این خشنودی به حدی است که پی در پی پیامهای تبریک و شادباش پیروزی فرستاده می شود. عنوان اصلی این پیامها «پیروزی تاریخی ملت شریف ایران» است که «در بزرگترین رویارویی سیاسی با قدرت‌های سلطه‌گر پس از پیروزی انقلاب اسلامی» به دست آمده است.
پیامهای تبریک و شادباش آن قدر خوش بینانه است و چنان فضایی به وجود آورده که گویا همه چیز تمام شده و همگان در برابر خواست ایران سر تسلیم فرو آورده اند و الآن وقت شادی و سرور است و به گفته آقای احمدی نژاد؛ «به احترام ماه صفر این جشن را به تعویق می‌اندازیم و ان‌شاءالله روز بیستم فروردین یک جشن سراسری در کشور به برکت این پیروزی بزرگ ملی بر پا خواهیم کرد».
آیا گزارش البرادعی به معنای ختم پرونده هسته ای ایران و بازگشت آن از شورای امنیت به آژانس است؟ آیا اعلام ختم موارد شش گانه از سوی دبیر کل آژانس به معنای پایان یافتن تمام مسائل و شفاف شدن پرونده هسته ای ایران است؟ آیا دبیر کل آژانس در گزارش خود تصریح کرده که دیگر هیچ مشکلی در مورد پرونده هسته ای ایران وجود ندارد؟ اعلام پیروزی هسته ای مبتنی بر گزارش محمد البرادعی است و در صورت وجود جواب مثبتی به پرسشهای فوق می توان به حق شادباش گفت و توقع جشن پیروزی را داشت و الا جز خوشبینی صرف چیز دیگری در میان نیست.
به گزارش فرارو، دکتر علی خرم، صاحبنظر امور هسته ای، ضمن اشاره به نکات مثبت این گزارش گفت؛ «اما نسبت به گزارش ماه با توجه به گفته آن مقام آمریکایی روشن می شود که دسترسی ایران به فناوری هسته ای مفروض قدرتهای غربی است و کسی در آن تردیدی ندارد، اما مسئله در چگونگی آن است. در حقیقت، حتی آمریکاییان نیز قبول دارند که ایران بالاخره قدرت هسته ای آینده خواهد بود، اما مسئله این است که رفتار این قدرت آینده چگونه خواهد بود و در کنار چه قدرتی خواهد ایستاد؟ نوامبر البرادعی نقاط منفی بیشتری دارد. به عبارتی او مسئله سازی جدیدی در موضوع فعالیتهای هسته ای ایران انجام داده است».
در واقع، نه تنها البرادعی در گزارش خود به صراحت ماهیت صلح آمیز پرونده هسته ای ایران را مورد تاکید قرار نداده، بلکه به مواردی اشاره کرده که می تواند به نگرانی ها دامن زند. البرادعی در گزارش خود به نکاتی از قبیل «پروژه نمک سبز»، «آزمایش مواد انفجاری قوی» و «موشک دارای توان خروج و بازگشت به جو زمین» اشاره کرده و می‌گوید: «این موضوعی بسیار مهم و مایه نگرانی جدی و اساسی در مورد هرگونه ارزیابی ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته‌ای ایران است.»
در پاراگراف ۵۷ ، البرادعی چنین نتیجه گیری کرده است: «ایران اگرچه بطور خاص، برخی اطلاعات مشروح بیشتر را درباره فعالیتهای جاری خود ارائه داده است، لکن آژانس در موقعیتی نخواهد بود که قبل از دریافت برخی توضیحات پیرامون ماهیت مطالعات ادعایی، و بدون اجرا شدن پروتکل الحاقی، در جهت ارائه تضمینهای معتبر مبنی بر فقدان مواد و فعالیتهای هسته ای اظهار نظر نشده در ایران، پیشرفتی داشته باشد.»
این نتیجه گیری از دو جهت قابل بررسی است: الف- اعتماد سازی، ب- رابطه سه گانه فنی، حقوقی و سیاسی پرونده هسته ای ایران. بررسی این دو جنبه از آن جهت اهمیت دارد که گروه ۱+۵ در روز دوشنبه ۲۵ فوریه (۶ اسفند) نشست مشترک دارند و احتمال دارد پیش نویس قطعنامه علیه ایران در روز جمعه به تصویب شورای امنیت برسد.
الف) اعتمادسازی. موضوع اساسی در مورد پرونده هسته ای ایران مسئله اعتماد به فعالیت هسته ای ایران است. در واقع، موضوع عدم اعتماد است که این همه سر و صدا به پا کرده و پرونده ایران را از آژانس به شورای امنیت کشانده و موجب تصویب دو قطعنامه علیه ایران شده است. کاندولیزا رایس تفاوت سیاست آمریکا در قبال فعالیت هسته ای برزیل و ایران را بر اساس همین موضوع توجیه کرد و گفت؛ «مسئله در داشتن و نداشتن اعتماد است.»
مسئله این است که آیا گزارش البرادعی می تواند مدرکی برای اعتماد به فعالیتهای هسته ای ایران و جوابی به مخالفان آن و به خصوص آمریکا باشد؟ با توجه به پاراگرافهای ۵۴ ، ۵۵، ۵۶ و ۵۷ روشن می شود که نمی توان چنین امیدی به این گزارش داشت و حتی البرادعی بهانه هایی به دست مخالفین داده و راه را برای تصویب قطعنامه سوم باز کرده است.
درست است که البرادعی در گزارش خود به صراحت می گوید؛ «آژانس توانسته است نتیجه گیری نماید که پاسخهای ارائه شده توسط ایران بر اساس برنامه کاری، با یافته های آژانس مطابقت دارند»، اما به نظر می رسد مسائلی بیشتر روزنامه نیویورک تایمز در گزارش مفصل دو سال پیش خود به مطلب مهمی اشاره کرده بود. این روزنامه به نقل یکی از مقامات عالیرتبه آمریکا نوشت: «ایران در نهایت به فناوری هسته ای دسترسی پیدا خواهد کرد و در این حال غربی ها باید امیدوار باشند که با مرور زمان شاهد تغییر حکومت در این کشور باشند.» به نظر این روزنامه، راه واقع گرایانه برخورد با برنامه هسته ای ایران در «عقب انداختن زمان پیوستن این کشور به باشگاه قدرت های هسته ای» است. ایجاد کرده تا آن که ختم مسائل باشد.
ب) رابطه سه گانه فنی، حقوقی و سیاسی. برخی رابطه این سه بخش را به صورت یک جانبه و علت و معلول می پندارند، به گونه ای که یکی علت برای بعدی است. بنابر این تصور، وجه فنی پرونده هسته ای علت وجه حقوقی آن و این یکی علت وجه سیاسی است.
بنابر چنین تصوری، چنان که علت، حل و فصل شود و دیگر اختلافی در مورد آن نباشد، معلول نیز خود به خود مرتفع می شود و گمان می رود که همین که البرادعی حل فصل مسائل شش گانه را اعلام کند، مسئله فنی پرونده حل شده و باید انتظار حل مسئله حقوقی و سیاسی را داشت. شاید خوشبینی به وجود آمده از گزارش البرادعی بر اساس چنین تصوری است. از این رو، پرونده هسته ای تمام شده پنداشته شده، حتی اگر البرادعی در گزارش خود به آن اذعان نکرده باشد.
نکته مهم در توجه به این موضوع است که سه وجه مذکور رابطه ای متقابل دارند و نمی توان به صورت یک جهتی در نظر گرفت. در حقیقت، رابطه این وجوه به صورت علت-معلول و خطی نبوده، بلکه رابطه ای مثلثی دارند. به بیان دیگر، هر یک از وجوه سه گانه حکم یکی از زوایای مثلث دارد که نسبت یکسانی با دیگر زوایا دارد. بنابراین، وجه فنی زاویه ای است که نسبت همانند با وجوه حقوقی و سیاسی دارد و بالعکس.
اولین و روشن ترین نتیجه ای که از این رابطه معلوم می شود این است که با حل و فصل یکی از وجوه سه گانه، وجوه دیگر خود به خود حل نمی شوند و کماکان به صورت مسئله مفتوح باقی می مانند و حتی می توانند آن وجه حل شده را به صورت دیگری احیاء کنند. آنچه که اهمیت دارد توجه به رابطه متقابلی است که این وجوه با یکدیگر دارند.
موضوع دیگر، یادآوری این مسئله است که پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت رفته است. این امر بدان معنا است که اصولا نقطه ثقل زوایای مثلث پرونده هسته ای ایران بر زاویه سیاسی است و نه دو زاویه دیگر. اگر پرونده در آژانس می ماند یا به آن بازمی گشت، آن گاه نقطه ثقل به زاویه فنی بازمی گشت، اما در حال حاضر وضعیت این گونه نیست.
به بیان روشنتر، اگر پرونده ایران به شورای امنیت نرفته بود و در سطح شورای حکام باقی مانده بود، گزارش البرادعی کارآ بود و می توانست راهی برای حل آن باشد، اما اکنون این پرونده بیشتر از آن که فنی یا حقوقی باشد، ماهیت سیاسی پیدا کرده است. گزارش البرادعی نه تنها حل و فصل وجه فنی را در خود ندارد، بلکه ابزاری برای تقویت زاویه سیاسی نیز هست.
نقش تعیین کننده زاویه سیاسی نکته ای است که باید بیشتر به آن توجه شود. آمریکا و متحدینش توانستند پس از لغو تعلیق از سوی ایران، پرونده را به شورای امنیت بکشاند و این امر فرصت طلایی به آن کشور داد تا ماهیت پرونده هسته ای ایران را سیاسی کند. در این صورت، دو زاویه فنی و حقوقی تضعیف شده و زاویه سیاسی غالب بر دو زاویه دیگر شد.
روزنامه نیویورک تایمز در گزارش مفصل دو سال پیش درست است که البرادعی در گزارش خود به صراحت می گوید؛ «آژانس توانسته است نتیجه گیری نماید که پاسخهای ارائه شده توسط ایران بر اساس برنامه کاری، با یافته های آژانس مطابقت دارند»، اما به نظر می رسد مسائلی بیشتر ایجاد کرده تا آن که ختم مسائل باشد. خود به مطلب مهمی اشاره کرده بود. این روزنامه به نقل یکی از مقامات عالیرتبه آمریکا نوشت: «ایران در نهایت به فناوری هسته ای دسترسی پیدا خواهد کرد و در این حال غربی ها باید امیدوار باشند که با مرور زمان شاهد تغییر حکومت در این کشور باشند.» به نظر این روزنامه، راه واقع گرایانه برخورد با برنامه هسته ای ایران در «عقب انداختن زمان پیوستن این کشور به باشگاه قدرت های هسته ای» است.
با توجه به گفته آن مقام آمریکایی روشن می شود که دسترسی ایران به فناوری هسته ای مفروض قدرتهای غربی است و کسی در آن تردیدی ندارد، اما مسئله در چگونگی آن است. در حقیقت، حتی آمریکاییان نیز قبول دارند که ایران بالاخره قدرت هسته ای آینده خواهد بود، اما مسئله این است که رفتار این قدرت آینده چگونه خواهد بود و در کنار چه قدرتی خواهد ایستاد؟
شاید به همین دلیل است که روسیه به نفع خود می داند تا به هر صورت خود را شریک هسته ای ایران نشان دهد و پیشنهادهای سخاوتمندانه ای از قبیل پیشنهاد اخیر چندین میلیارد دلاری عربستان بیشتر برای آن کشور حکم ولخرجی نفتی دارد تا مقوله جدی اقتصادی-سیاسی.
موضوع زمان و عقب انداختن عضویت ایران در باشگاه قدرتهای هسته ای کانون اصلی مخالفتهای آمریکا و متحدینش است و محور اصلی قطعنامه های صادره از شورای امنیت را تشکیل می دهد. در حقیقت، شورای امنیت و نه آژانس، جایی است که آمریکا می تواند این کانون محوری را حفظ کند و با فشار بر ایران و ایجاد جهت گیریهای لازم جایگاه ایران را در آن باشگاه تعیین کند.
روشن است که آمریکا هیچگاه قدرتی که در شورای امنیت دارد را رها نخواهد کرد و گزارشهای البرادعی هر قدر هم که در مورد فعالیتهای ایران مثبت باشد، تاثیری در تصمیم آن کشور نخواهد گذاشت. آمریکا سعی خواهد کرد تا با ابهام افکنی در چنین گزارشهایی یا رو کردن اطلاعات تازه، پرونده را در شورای امنیت نگه دارد تا آن که بالاخره جایگاه مطمئن ایران در باشگاه قدرتهای هسته ای معلوم شود.
اینک، شورای امنیت به سوی تصویب قطعنامه سوم حرکت می کند و این چیزی است که حتی جواد وعیدی، معاون امنیت بین‌الملل دبیر شورای عالی امنیت ملی، آن را «دور از انتظار» نمی داند. پرونده ایران در شورای امنیت با وجود گرد و غبار به پا شده از پیروزی هسته ای، راه خود را می رود. آیا بهتر نیست که به جای سرمستی پیش از موعد، با دقت و تدبیر به سرانجام پرونده ایران در شورای امنیت توجه شود؟
دکتر جمشید ممتاز
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو