یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مرغداری های بی‌مرغ را چه می شود.


مرغداری های بی‌مرغ را چه می شود.
استان کرمانشاه با توجه به موقعیت کوهستانی، بهره مندی از آب و هوای مدیترانه ای، چمنزارها، بوته زارها، مراتع ممتاز جنگل های وسیع و نادر«ون» و «بلوط» و نیز استعدادهای بسیار مساعد کشاورزی و دامپروری، و صدها فاکتور تابع و مستقل خدادادی سالهاست، که پرورش و نگهداری«ماکیان» را در صفحات زرخیز و زیبای خود، مد نظر قرار داده، و ضمن هدف قرار دادن تولید بیشتر، کیفیت راندمان این مهم را، در چارچوب و سرلوحه این فعالیت اقتصادی، اجتماعی، قرار داده است حال قضیه آن جا نمود میابد، که چرا این استان مستعد در یکی دو دهه گذشته و مخصوصا امروز، نتوانسته است، آن طور که باید و شاید، در امر توسعه موفقیت آمیز«مرغداری ها» گام های اساسی را حداقل متوسط طی کند؟
به نظر نگارنده، اگر مسوولین عزیز قصور را به گردن مرغدار و نیروی فعال در بخش مزبور، بیندازند، و آنها رابه سهل انگاری، عدم علا قه، نداشتن پشتکار و...، متهم نمایند، نه تنها توجیهی خارج از مدار عقلا نیت خواهد بود، بلکه گناهی سخت نا بخشودنی است. چرا که نگارنده مدت (۱۷) سال هست، که در حوزه علمی پژوهشگری اجتماعی، سیاسی، آن هم در دو مقوله تئور یک و میدانی، بجد فعالیت دارم، و از نزدیک با این قشر سخت کوش، مشتاق کار و سخت علا قه مند به ترقی کشور و به تبع آن سربلندی شهروند ایرانی، به کرات در اکثر ابعاد و تقریبا همه جانبه، آشنائی داشته و دارم.
این مرغداران الحق زحمتکش، زن و مرد، پیر و جوان در کنار هم در سراسر کرمانشاه مدت های مدید است، که رنج پرورش و حراست از تولید گوشت و تخم مرغ را چون سایر نقاط ایران عزیز، به جان خریده اند.
اینک بعلت تلفات بیش از حد تصور، دغدغه امراض مختلف، هزینه های هنگفت تغذیه و سوخت و وسایط نقلیه و مهمتر در گرداب وام های کلا ن و ترس از آبروی خود و ضامنین فرورفتن و دهها عامل دیگر، باعث شده که اکثر این مرغدارای ها که در جای جای این دیار سبز، خودنمایی می کنند، با ورشکستگی یا دست کم دلهره، استرس و ناامیدی، خصوصا در خشکسالی سال گذشته و سالجاری، روبه رو شوند. که در دید نگارنده و با رویکردی منطقی و منصفانه، حال و روز و رنگ و رخسار این زحمتکشان ناامید به خوبی معرف این واقعیت انکارناپذیر است، که پناه بردن به شغل پر دردسر «مرغداری»، تحت این شرایط و... امری سخت اشتباه و استرس زا خواهد بود.
تماشای مرغداری هایی که مدتهاست متروکه شده و شب های تاریک و مهتابی، این صدای محزون چندین جغد با جوجه هایشان است، که سکوت پرمعنای این ساختمان های عریض و طویل را می شکند و روزها سرک کشیدن صدها مارمولک و سوسمار و دیگر خزندگان و جوندگان در کنار سرو صدای کلاغ ها، آدمی را نه تنها به اعماق تاریخ می برد، بلکه او را به یاد داستان ها و فیلم های سینمایی که جادوگرانی در برج و باروهایی مستحکم در هیات های وحشتناک ظاهر می شوند، می اندازد و این درد اقتصادی و بیشتر اجتماعی در این مقوله، یعنی مرگ، بیماری صعب العلاج و در یک کلام یاس از زندگی پرتلاش منهای سود! سخن این افراد ساعی آنجاست، که برای مراجعه به دستگاه های ذیربط اجرایی، بانک ها و... از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند ولی جز دردسر و دست آخر عاجز شدن و ناامیدی، هیچ عایدی نداشته است. در برخی از شهرستان های کرمانشاهان، این مرغداری ها، سالهاست، که متروکه مانده و بعضی از آنها، مکانی برای انبار کردن «قیرطبیعی» و «زغال سنگ» که بسیار غیربهداشتی می نماید (به علت پودر سمی آن) و سرایت به دستگاه تنفسی ساکنین، محسوب می شوند.
نگارنده با توجه به موارد فوق از کلیه دستگاه ها و بانک های ذیربط، خصوصا از وزارت محترم جهاد کشاورزی به جد می خواهم که نسبت به مشکلات این بنگاه های اقتصادی و تقلیل یا بخشودگی وام ها، تا حد امکان، اقدام لازم را مبذول فرماید.
نویسنده : شهرام قلی پور
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید