سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

زیباترین‌ آثار مکرمه؛‌ نقش‌ آرزوهای‌ برباد رفته‌


زیباترین‌ آثار مکرمه؛‌ نقش‌ آرزوهای‌ برباد رفته‌
مكرمه‌ قنبری‌، در دنیای‌ خیالی‌ اش‌، گاه‌ رنج‌های‌ مسیح‌ را و زمانی‌ آهوان‌ پناه‌ برده‌ به‌ حرم‌ امام‌ هشتم‌ را تصویر می‌كند.
«مشهدی‌ مكرمه‌ قنبری‌، بانوی‌ روستای‌ دریكنده‌ بابل‌ پس‌ از مرگ‌، پا به‌ مرزهای‌ آن‌ سوی‌ ایران‌ گذارده‌ است‌ تا جایی‌ كه‌ تهیه‌كنندگان‌ فیلم‌ هالیوود پیشنهاد ساختن‌ فیلمی‌ از زندگی‌ او را داده‌اند. این‌ اتفاق‌ مهمی‌ است‌ حتی‌ اگر به‌ تحقق‌ هم‌ نپیوندد».
نمایشگاهی‌ از چهل‌ اثر مكرمه‌ قنبری‌ از اول‌ اردیبهشت‌ در نگارخانه‌ دی‌ به‌ نمایش‌ در آمد. فریال‌ سلحشور، مدیر این‌ نگارخانه‌ درباره‌ مكرمه‌ می‌گوید: « این‌ نقاشی‌ها نشانه‌ توانایی‌ و قدرت‌ هنرمندی‌ است‌ كه‌ ساده‌ زیست‌ و برای‌ دل‌ خود نقش‌ بر كاغذ زد، بی‌توجه‌ به‌ هیاهوی‌ اطراف‌ و تعریف‌ و تمجیدها هر روز فقط‌ نقاشی‌ كرد و سرانجام‌ در اوج‌ شهرت‌ جهان‌ را واگذاشت‌.»
او برای‌ نقاشی‌های‌ مكرمه‌ كه‌ در حدود ده‌ سال‌ آخر عمر او اجرا شده‌ است‌، دوره‌های‌ مختلفی‌ قایل‌ است‌: «پاره‌یی‌ از نقاشی‌های‌ آغازین‌ او با دوده‌ و رنگ‌های‌ گیاهی‌ روی‌ كاغذ كشیده‌ شده‌ و چهره‌های‌ فرزندان‌ و صحنه‌های‌ زندگی‌ خانوادگی‌ اش‌ را نشان‌ می‌دهد، كه‌ با رنگ‌های‌ ملایم‌ صورتی‌ و خاكستری‌ اجرا شده‌اند. پس‌ از آن‌ كارها بتدریج‌ رنگین‌تر شده‌ و گاهی‌ در هر دو روی‌ صفحه‌ كاغذ نقاشی‌ شده‌اند و در آنها تصویر چهره‌ خود هنرمند را همراه‌ با كودكانش‌ در طبیعت‌، با درختانی‌ میوه‌، گل‌ها و پرندگان‌ و حیوانات‌ خانگی‌ محبوبش‌ می‌بینیم‌.»
این‌ كارشناس‌ نقاشی‌ ادامه‌ می‌دهد: «با ادامه‌ این‌ سیر نقاشی‌، مكرمه‌ مسحور دنیای‌ درونی‌، خواب‌ها و رویاهایش‌ می‌شود. شاید زیباترین‌ كارهای‌ مكرمه‌ قنبری‌ متعلق‌ به‌ زمانی‌ است‌ كه‌ نقاش‌ آرزوهای‌ بر باد رفته‌اش‌ را ترسیم‌ می‌كند. در این‌ آثار مكرمه‌ شاعر را می‌بینیم‌ كه‌ جوان‌ رویایی‌اش‌ را رو در روی‌ خود نقاشی‌ می‌كند. با گل‌هایی‌ در دست‌، در فضایی‌ شاد و رنگین‌كمانی‌ بالای‌ سر. یا همراه‌ او سوار بر مرغی‌ پر و بال‌ گسترده‌ به‌ سوی‌ آسمان‌ می‌رود و به‌ این‌ ترتیب‌ در كهنسالی‌ ناكامی‌های‌ زندگی‌ پررنج‌ یك‌ عروس‌ چهارده‌ ساله‌ با دامادی‌ پنجاه‌ و چند ساله‌ و سال‌های‌ دشوار تحمیل‌ شوهری‌ خشن‌ و سختی‌های‌ برآوردن‌ فرزندان‌ بسیار را پشت‌ سر می‌گذارد و خود را سرخوشانه‌ به‌ دست‌ قلم‌ موی‌ بازیگرش‌ می‌سپارد تا یوتوپیای‌ رنگینش‌ را بسازد.»
مدیر نگارخانه‌ دی‌ معتقد است‌ مكرمه‌ در طول‌ این‌ ده‌ سال‌، بتدریج‌ توانایی‌هایش‌ را كشف‌ كرده‌ است‌: «او به‌ خود اعتماد می‌كند و با حمایت‌ كوچك‌ترین‌ پسر كه‌ بهره‌یی‌ از هنر دارد و مشوق‌ اصلی‌ مادر است‌ جهان‌ بیكران‌ و سحرآمیزش‌ را می‌سازد. این‌ قلمرو او را خالاترین‌ نقاش‌ نائیو معاصر می‌كند. مكرمه‌ با همان‌ دست‌هایی‌ كه‌ برنج‌ می‌كاشت‌ و عروس‌ها را می‌آراست‌، چنین‌ لطیف‌ و دل‌انگیز رویاهایش‌ را بر كاغذ و بوم‌ و دیوار و چوب‌ می‌نشاند و با روح‌ جوانش‌ ما را همراه‌ خود به‌ هر جا كه‌ می‌خواهد می‌كشاند. در این‌ سرزمین‌ از شوهر شلاق‌ به‌ دست‌ و سخت‌ دل‌ دیوی‌ می‌سازد شاخدار و خشمگین‌، با دندان‌های‌ آماده‌ دریدن‌. گاهی‌ اوقات‌ فكر می‌كنم‌ آیا این‌ انتقام‌ ماندگار توانسته‌ است‌ اندكی‌ خیال‌ نازك‌ نقاش‌ ما را آرام‌ كند؟ دلهره‌ها و هراس‌های‌ مكرمه‌، گاهی‌ در گوشه‌ كنار آؤار شاد و رنگین‌ او خود را نشان‌ می‌دهند. آنجا كه‌ عروس‌ و دامادهای‌ آراسته‌ را با دسته‌های‌ گل‌ نقش‌ می‌كند ولی‌ ناگهان‌ در گوشه‌یی‌ تصویر حیوانی‌ خشمگین‌ با دندان‌های‌ تیز یا ماری‌ پیچیده‌ درهم‌ را نقاشی‌ كرده‌ است‌، كه‌ مخاطب‌ مجذوب‌ فضای‌ پرنقش‌ و نگار تابلو را، یكباره‌ بیدار می‌كند.»
سلحشور ادامه‌ می‌دهد: «آنچه‌ بانو مكرمه‌ را از دیگر نقاشان‌ نائیو دنیا متمایز می‌كند خلوص‌ ذهن‌ و جان‌ اوست‌. در جهان‌ امروز، نقاشان‌ نائیو به‌ دلیل‌ ارتباط‌ با دنیای‌ هنر به‌ نوعی‌ زیر تاؤیر نقاشی‌ رسمی‌ قرار می‌گیرند و این‌ ارتباط‌ بر خلاقیت‌ آنان‌ اؤر می‌گذارد. این‌ اتفاق‌ در زندگی‌ نقاش‌ روی‌ نداده‌ است‌. او تنها از محیط‌ اطراف‌ خود و همچنین‌ از مشاغلی‌ كه‌ به‌ آنها پرداخته‌ بهره‌ گرفته‌. او آرایشگر عروس‌های‌ ده‌ یا مامای‌ دهكده‌یی‌ است‌ كه‌ این‌ امور به‌ تكنیك‌ نقاشی‌ و نوع‌ نگرش‌ زیبایی‌شناسانه‌اش‌ كمك‌ كرده‌.
مكرمه‌، در دنیای‌ خیالی‌ اش‌، انسان‌ بی‌تعصب‌ و پاكی‌ است‌ كه‌ در نقش‌هایش‌ گاه‌ رنج‌های‌ مسیح‌ مصلوب‌ را تصویر می‌كند و زمانی‌ آهوان‌ پناه‌ برده‌ به‌ حرم‌ حضرت‌ رضا(ع) را و در كنار آنها رستم‌ و سهراب‌ یا صحنه‌های‌ جنگ‌ رستم‌ و افراسیاب‌ را می‌بینیم‌. همچنین‌ افسانه‌های‌ بومی‌ مازندران‌ را كه‌ بسیاری‌ از آنها را در سینه‌ داشت‌ بر دیوارهای‌ خانه‌ یا بوم‌ نقاشی‌ آورده‌ است‌.»
مكرمه‌ قنبری‌ نقاش‌ توانایی‌ بود با تخیلی‌ شگرف‌ كه‌ تا لحظه‌یی‌ كه‌ می‌توانست‌ با شوقی‌ كودكانه‌ نقاشی‌ كرد و هنگام‌ بیماری‌ زمانی‌ كه‌ آخرین‌ نمایشگاهش‌ در خرداد ماه‌ ۸۴ در گالری‌ دی‌ افتتاح‌ می‌شد وقتی‌ فرزندش‌ از او پرسید كه‌ مادر در چه‌ حالی‌؟ او لحظه‌یی‌ میان‌ خواب‌ و بیداری‌ پاسخ‌ داد: «پسرم‌ حالم‌ خوب‌ است‌، دارم‌ نقاشی‌ می‌كشم‌.»
منبع : روزنامه اعتماد