جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

من و برادرم


من و برادرم
دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در بخش تلخیص و نقد و بررسی كتب تاریخی، گزیده ای از كتاب «من و برادرم» را كه به خاطرات اشرف پهلوی اختصاص دارد تقدیم علا قمندان و پژوهشگران تاریخ معاصر كرده است. خاطرات اشرف پهلوی نخستین بار در بهار سال ۱۹۸۰ تحت عنوان «چهره هایی در آینه: خاطرات تبعید» به زبان انگلیسی انتشار یافت و ترجمه فارسی آن به فاصله سه سال صورت گرفت. همزاد محمدرضا پهلوی دو مقدمه جداگانه برای متن انگلیسی و فارسی كتاب خود نگاشته است. بخشهایی از این دو مقدمه كه یكی در سال ۵۹ و دیگری در سال ۶۲ نوشته شده، در مقدمه دیگری به قلم محمود طلوعی ادغام گردیده است. كتاب حاضر كه در ۹ فصل و سیصد و هفتاد و پنج صفحه تدوین شده توسط نشر علم و در تابستان ۷۵ در شمارگان پنج هزار نسخه به بازار كتاب كشور عرضه شده است.
در بخشی از این خاطرات می خوانیم:
«پدرم از صمیم دل یك فرد مذهبی بود، اما در عین حال به این واقعیت نیز پی برده بود كه بسیاری از آداب و رسومی كه موجب عقب ماندگی ایران شده بود بقایای سنتهای دیرین اجتماعی است و نه از مبانی دین اسلام... از طرف دیگر حتی در قرآن، چادر به اصطلاح امروز الزامی نیست. بلكه قرآن از زن می خواهد كه در رفتار و لباس خود رعایت اعتدال را بكند. ولی این حكم قرآن به حجاب منتهی گردید كه از بقایای دورانهای گذشته است. اما باید به این موضوع توجه داشت كه در حال حاضر در بیشتر كشورهای اسلامی حجاب به عنوان یك نماد سیاسی ضد غربی احیاء شده است، نه برای اجرای یكی از احكام مذهبی.» (صص۷۱-۷۰) صرف نظر از تناقضات این فراز كه از یك سو حجاب صرفاً چادر قلمداد شده و از سوی دیگر گسترش روزافزون رویكرد بانوان مسلمان در كشورهای اسلامی تحت سلطه غرب، به دلیل ضدیت با غرب - نه پیروی از فرهنگ اسلامی - عنوان می شود (هرچند وقتی اشرف از فرهنگ دینی می گوید بیش از این نباید انتظار داشت) باید در نظر داشت ضدیت رضاخان با فرهنگ این مرز و بوم صرفاً در مقابله با حجاب بانوان خلاصه نمی شد بلكه «سرداری» - لباس سنتی مردان ایرانی - نیز مورد تعرض قرار می گرفت و به صورت تحقیرآمیزی در انظار عمومی توسط عوامل دیكتاتوری قیچی می شد، حتی در مورد بانوان فقط با چادر مقابله نمی شد و هر نوع حجابی یعنی روسری و مقنعه نیز از سر بانوان كشیده می شد: «حالا رضاشاه می خواست با كمك نظمیه و به خشونت جلو برود... این مراسم را كشف حجاب نام نهادند...مدرس در زندان خواف وقتی حكایت را شنید به خنده گفت: بعد از املاك، نوبت ناموس مردم شده است.» (این سه زن، مسعود بهنود، نشر علم، چاپ چهارم، سال ،۷۵ صص۲۷۷-۲۷۶)
دفاع كتاب «من و برادرم» از چنین تحقیری كه با دستور انگلیسی ها از طریق رضاخان بر ایران رفت و هدفش جز تخریب فرهنگ یك ملت بزرگ نبود، (تصمیمی كه همزمان در تركیه و ایران به اجرا درآمد و طی آن مردان و زنان ایرانی می بایست لباسهای سنتی را به كناری نهند و به زور كلاه و پوششی به سبك اروپایی بر تن نمایند) آیا جز بی هویت نشان دادن یك ملت است؟ هرچند رضاخان قبل از كودتا تظاهر به پایبندی به فرهنگ دینی می كرد اما همزمان با تحكیم قدرتش خواسته بیگانه را در مبارزه با فرهنگ ملی و از میان بردن سنت ها و اعتقادات دینی با شدت و جدیت تمام پی گرفت.
منبع : روزنامه همشهری