یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

خداحافظی با سرطان


خداحافظی با سرطان
تعطیلات آن سال برای خانم رانیر اصلا تعطیلات خوبی نبود. او که همیشه شاغل بود و این بار در تعطیلات فرصت پیدا کرده بود بیشتر به خودش فکر کند وقتی مشغول استحمام بود متوجه شد یک توده سفتی در سینه‌اش حس می‌شود. این قضیه در تمام تعطیلات فکر و ذکر او را مشغول کرده بود...
خانم رانیر ۷۴ ساله که رییس انجمن بیماران و پرستارـ ماما است بیش از هر کس دیگری می‌دانست که موضوع را نباید شوخی گرفت و اتفاقا باید پیگیری شود. او برای روزنامه آینه یکشنبه کار می‌کرد و در سال ۱۹۸۷ عنوان روزنامه‌نگار پزشکی را به خود اختصاص داده بود. خانم راینر می‌گوید: «وقتی به پزشک مراجعه کردم او مرا به یک سرطان‌شناس که از همکاران قدیمی بود معرفی کرد. او و یکی دیگر از پزشکان به من گفتند که به سرطان آن هم از نوع تهاجمی مبتلا هستم. من بسیار ناراحت شدم اما نه به این دلیل که سرطان دارم و یا یکی از پستان‌ها باید برداشته شود بلکه به این دلیل که ناچارم شیمی‌درمانی را تحمل کنم. من که در آن زمان ۷۰ ساله بودم می‌دانستم با افزایش سن احتمال ابتلا به این سرطان وجود دارد و سال‌ها به زنان آموزش داده بودم که چطور خود را معاینه کنند و آن را شناسایی کنند به همین دلیل تمام مراحل درمان و جزییات آن را می‌شناختم.
به این ترتیب طی عمل جراحی یکی از سینه‌ها به همراه گره‌های لنفاوی برداشته شد و با توجه به پیشنهاد خودم سینه دیگر هم بررسی شد و پزشکان ناچار شدند آن را هم عمل کنند چون علایم اولیه سرطان را نشان می‌داد. پس از اسکن و بررسی‌های کامل مشخص شد بخشی دیگر از بدنم درگیر نیست و به همین دلیل شیمی‌درمانی و رادیوتراپی لازم نشد ولی دارو مصرف می‌کردم. با اینکه ۷۰ ساله بودم اما برداشتن سینه‌ها ظاهرم را به شدت تغییر داد و درد و ناراحتی‌های پس از عمل بیشتر آزارم می‌داد چون سن و سال زیادی داشتم اما تمام مشکلات را با خوش‌رویی پشت سر گذاشتم چون خودم سال‌ها به بیماران آموزش داده بودم که همیشه صبور باشند و امید خود را از دست ندهند. حتی پیش از عمل درست روی محل توده پستان با قلم نوشتم خداحافظ توده مزاحم! که همین موضوع در اتاق عمل موجب خنده همگان شده بود و پزشک معالج به من گفت که این روحیه شوخ‌طبعی نشان می‌دهد من تسلیم بیماری نشده‌ام.
شاید باور نکنید که در تمام درمان حتی یک لحظه به مرگ فکر نکردم و اتفاقا چون در تمام عمر آرزو داشتم رمان بنویسم و به دلیل مشغله زیاد انجام نشد فکر کردم حالا که فعالیت اجتماعی‌ام کمتر است به این آرزو دست پیدا کنم. اکنون چهار سال از جراحی من می‌گذرد و هیچ اثری از سرطان در بدنم وجود ندارد. اتفاقا به پیشنهاد یکی از کارگردان‌های تلویزیونی قرار شد در یک سریال پزشکی ایفای نقش کنم و من هم با کمال میل پذیرفتم. تنها عامل مقاومت من در برابر بیماری تلاش برای زنده ماندن و داشتن تجربیات تازه است و از اینکه خداوند چنین فرصتی به من داد بسیار خوشحالم.»


منبع: BBCNews
ترجمه: فرشته آل‌علی
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید