سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مهرورزی یا همدلی; شعار یا عمل؟!


مهرورزی یا همدلی; شعار یا عمل؟!
یکی از شعارهای دولت نهم در بدو تاسیس، مهرورزی بود. مهرورزی برخلاف شعارهای سیاسی، برای توده مردم آشنا است و همه می توانند آن را بفهمند. تولید چنین شعارهای همه فهم و عامه پسند در فضای سیاسی ایران امری عادی و شایع است.
یک شعار سیاسی برخاسته از ادبیات سیاسی، هماهنگ با بینش سیاسی خاص و الهام بخش راهکارهای متناسب برای نیل به هدف مشخص است. شعاری که خارج از ادبیات سیاسی در فضای سیاسی تزریق می شود با وجود همه فهم و باب ذوق همگان بودن، از چنان کلیت و ابهامی برخوردار است که شمول آن را بر بینش و راهکار و هدفمندی می زداید. چنین شعارهای کلی و مبهم با وجود خوشایندی و زیبایی، ممکن است در جریان عمل و تعین، نتیجه ای معکوس دهند و این، اثر همان کلیت و ابهام است.
شعارهایی چون اصلاح طلبی و مهرورزی، سرنوشتی این چنین دارند و از اینجا است که با گذشت نیمی از عمر دولت نهم، پرسش از «دامنه شعار مهرورزی و چگونگی آن در عمل» سوال به جا و قابل توجهی است.
جریان عزل و استعفاها در دولت نهم به گونه ای بوده است که آقای احمدی نژاد در هشتمین نشست خبری خود با خبرنگاران، تاکید کرد; هرگاه تشخیص دهد، افراد را تغییر می دهد و افزود که علت تغییرات در دولت شتابی است که تحولات و پیشرفت کشور در پیش گرفته است.
وی در همین جلسه گفت که سلسله استعفاها مطلقا در راه نیست و این مقدار تغییراتی که در دولت اتفاق افتاده، امری طبیعی است. هرچند آقای احمدی نژاد عزل و استعفاها در دولت را امری طبیعی دانسته اما پرسش خبرنگار حاکی از وجود چیزی غیرطبیعی در دولت نهم است که استعفای روز بعد مهدی کلهر، مشاور اطلاع رسانی و رسانه آقای احمدی نژاد، بیش تر به این نگرانی ها دامن می زند. (هرچند که این استعفا از نوع استعفاهای پیشین نبود.)
پاسخ مسئله را می توان در آنچه آقای علی لاریجانی گفته و همچنین در کلام خود آقای احمدی نژاد یافت و از این پاسخ دریافت که دامنه مهرورزی دولت نهم تا چه حدی است. آقای علی لاریجانی در جمع دانشجویان و اعضای جامعه اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: «به دلیل اینکه سلایق مدیریتی من با رئیس جمهور یکی نبود و ممکن بود موجب سایش و وقت گیری شود، از این سمت استعفا دادم». از سوی دیگر آقای احمدی نژاد در همان نشست مطبوعاتی بیان کرد که از ابتدا چهارپنج وزیر غیر از فهرست مد نظر وی بوده اند و «بالاخره شرایطی برقرار شد و برخی دوستان که خیلی هم زحمت کشیدند، آمدند.»
سخن آقای لاریجانی معنای روشنی دارد; اختلاف سلایق. همین موضوع را می توان به عنوان معیاری در دیگر عزل و استعفاها قلمداد کرد; چنان که آن چهارپنج وزیر خارج از فهرست نیز خارج از سلیقه قرار می گیرند. موضوع بر سر وجود معیاری براساس مبانی و اصول مشخص نیست، بلکه این «سلیقه شخصی» است که تعیین کننده کارآیی و شایستگی مدیر یا وزیر است و بنابراین معیار، دامنه مهرورزی نیز نمایان می شود. شعار مهرورزی که به دلیل کلیت و ابهام آن از دامنه ای گسترده برخوردار است در عمل دولت نهم، تعیین مبتنی بر سلیقه می یابد، به گونه ای که حتی کسانی با اشتراک اصول و مبانی با دولت نهم نیز از دامنه آن خارج می شوند، کسانی چون آقایان لاریجانی یا ذوالقدر.
در این بین، جای تعجب نیست که منتقدانی چون آقای اکبر اعلمی مشمول بی مهری شوند، چراکه حتی کسی چون آقای احمد توکلی از همراهان و موافقان اصولی دولت نهم نیز از این امر مستثنی نشد و یکی از پایگاه های خبری - تحلیلی نزدیک به دولت نهم در مورد وی چنین قضاوت کرد: «از جدال ناجوانمردانه شما و دوستانتان با رئیس جمهور که بلافاصله بعد از مشخص شدن اعضای کابینه نهم آغاز گردیده است و اکنون که به انتخابات نزدیک می شویم شدت گرفته، خسته شده ایم.»
معیار سلیقه در مهرورزی نشان داده که دامنه گسترده مهرورزی چنان تنگ است که حتی افراد همجناح را نیز بیرون می راند و تاب تحمل انتقاداتی چنان نرم و ملایم را ندارد. برطبق این معیار معلوم می شود که دولت نهم منتقدین خود را در جشنواره مطبوعات چگونه ارزیابی می کند. به این گونه است که شعار مهرورزی هر چند در ابتدا خوش آب و رنگ است و نویددهنده همکاری و همگامی با نخبگان کشور، اما درعمل، به ضدخویش تبدیل شده است; به گونه ای که آقای لاریجانی لازم دید به دولت اندرز دهد و بگوید: «یکی از مسائلی که دولت باید از آن بیشتر استفاده کند، ظرفیت بیشتر نخبگان در اداره کشور است.»
گویا تنگ بودن دایره مهرورزی دولت نهم است که آقای هاشمی رفسنجانی را در همایش حزب اعتدال و توسعه به یاد زمان قبل از انقلاب می اندازد و در جمع ترکیبی از جناح های مختلف می گوید: "ترکیب موجود در این مراسم شبیه همدلی پیش از انقلاب اسلامی است; در زمانی که حوزه، دانشگاه، بازار و احزاب در جهت انقلاب همراه شده بودند و امام خمینی (ره) مانند رهبری هوشیار این کشتی را در اقیانوس کشور هدایت می کرد.»
آقای هاشمی در این همایش تاکید بر همدلی جناح ها و احزاب دارد و به نظر وی; «وقت آن رسیده که دست از دعواها و خشونت ها و متهم کردن ها برداریم و کاری را که امام خمینی (ره) در پیش رو گذاشته است و بارها آثار آن را دیده ایم، ادامه دهیم.» شعار همدلی که ایشان عنوان کردند دعوتی بود از احزاب به همکاری با یکدیگر تا از ظرفیت مدیران و نخبگان به نحو بهتری استفاده شود. معلوم است که آنچه آقای هاشمی از دعوا و خشونت و متهم کردن مد نظر دارد، به حوادث چند هفته اخیر اشاره دارد که از سخنرانی آقای احمدی نژاد در دانشگاه علم وصنعت اوج گرفت.
سوال می کنیم که آیا شعار همدلی به سرنوشت شعار مهرورزی دچار نخواهد شد؟ پاسخ این پرسش را در آینده می توان یافت. اما، همدلی همانند مهرورزی شعاری است همه فهم و عامه پسند که خارج از ادبیات سیاسی به فضای سیاسی تزریق می شود. تنها با اتکا به شرایط بحرانی و تشبیه ایران به کشتی «در یک اقیانوس متلاطم» نمی توان اصولی برای همدلی تدوین کرد.
در واقع، فقدان ادبیات سیاسی بنیادین و منسجم است که به این گونه ابهام گویی ها مجال می دهد و حتی باعث می شود که موضوع مهمی چون گزارش اطلاعاتی آمریکا در مورد پرونده هسته ای ایران در حد یک «درز اطلاعات» ارزیابی شود.
آنچه برای فضای سیاسی ایران اهمیت دارد، روشن شدن این نکته است که مبهم گویی، نه تنها نتیجه ای ضد می دهد، بلکه بیش از هرچیز امکان ها و فرصت ها را از مدیران و اهل سیاست در ایران می گیرد. بنابراین، مسئله نه مهرورزی است و نه همدلی; بلکه مسئله این است که به جای شعارهای مبهم و سخن از سر مصلحت گفتن، کلامها و شعارها در حیطه ادبیات سیاسی و مبتنی بر اصول عقلانی سیاسی زاده شوند و در فضایی عینی ارزیابی گردند.
در این صورت است که جناح های سیاسی قادر خواهند بود به جای ابهام گویی اصولی را به دست آورند که از یک سو، تشخص سیاسی آنها عینی تر شده و در نتیجه دامنه فعالیت سیاسی شان شفاف گردد و از سوی دیگر، نحوه تعامل و همکاری جناحها با یکدیگر وضوح یابد و به این وسیله، امکانات بالقوه جناح ها و احزاب مجال فعلیت یابند. این راهی است که باید طی شود و الا توان ها و فرصت ها یکی پس از دیگری از کف می روند.
نویسنده : محمدباقر کریم زاده
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو