دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

ژنرال کودتاگر


ژنرال کودتاگر
در پاکستانی که شهروندانش به وسیله دو اقلیت نظامی گرای ارتشیان و افراطی گرای فرقه دیوبندی اداره می شوند ژنرال پرویز مشرف دست به کودتای دیگری زد تا صورتی دیگر در تباهی های خودکامانه اقتدارگرایان را به نمایش بگذارد. مشرف که در انتخاباتی نمایشی و بدتر از تحمیلی انتصابی با کسب قریب ۹۹ درصد آرا به وسیله مجلسی خودساخته و شکل یافته پس از نخستین کودتای ژنرال در سال ۱۹۹۹ خود را پیروز می دانست، می باید منتظر می ماند تا دادگاه عالی پاکستان به ریاست محمدافتحارچودری قانونی بودن انتخاب وی را که ریاست ستاد ارتش را نیز به عهده داشته است به ریاست جمهوری تائید نماید.
اما پس از فشارهای جامعه بین الملل و آشکار شدن فضاحت مبارزه نمایشی وی با طالبان و فرهنگ وابسته و بازگشت بانو بوتو و به حرکت درآمدن جامعه مدنی قضات تصمیم می گیرند تا کودتای سفید مشرف را تائید نهانی نکنند. مشرف با آن که ژنرال های مورد اعتماد را که در پست های مهم گمارده بود و عملا ارگان های قدرت را در اختیار داشت حتی حاضر نشد به طور ظاهری یونیفورم نظامی را از تن خارج کند و محدودیتی هر چند حداقل را بر قدرت بی پایان و غیرقانونی خود و دیگر ژنرال های سازمان مخوف اطلا عات داخلی (ISI) بپذیرد.
البته ترس قابل درک مشرف آن است که ژنرال های به ظاهر متحد با وی همان کاری را بکنند که با سلف کودتاچی وی ژنرال ضیا»الحق و با انفجار هواپیمای وی کردند. مشرف پس از تصمیم احتمالی اعلا م نشده دادگاه عالی رسما قانون اساسی به همراه فعالیت تمامی رسانه های غیردولتی را معلق اعلا م کرد و اظهار داشت: «دادگاه عالی پاکستان بخش های مختلف دولت را از کار انداخته است و در مسیر مبارزه با تروریزم اخلا ل ایجاد کرده است.» وی مطبوعات مستقل را نیز متهم کرد که به تشویق عناصر انتحاری می پردازند. ارتش و پلیس نظامی در پی تعلیق قانون اساسی و موکول شدن انتخابات مجلس به زمانی نامعلوم به دادگستری های شهرهای مختلف هجوم برده و به ضرب و شتم قضات، وکلا و حقوقدانان پرداختند. نیویورک تایمز از حقوقدانی می نویسد «که با سری خونین به سوی کامیون های ارتشی کشیده می شدند». این در حالی است که بانو رایس خواهان «بازگشت به مسیر قانونی و قطع ارتباط با ارتش» شده است!
مشرف که از متحدان نزدیک پرزیدنت بوش در جنگ با آنچه که تروریزم می نامند می باشد و از کمک های سرشار مالی و نظامی آمریکا برای مبارزه اسمی و نمایشی با طالبان بهره می برد، بی توجه به خواست جامعه مدنی پاکستان و بین الملل تنها در مسیر خودکامگی ژنرالی کودتاگر گام برمی دارد. ژنرال مشرف که از تهدیدات تروریستی سخن می گوید هیچ گاه توضیح نداده است که چگونه در کشوری که سرویس های اطلا عات داخلی بر کوچکترین امور واقفند گروه هایی همچون لشکر جهنگوی، سپاه صحابه و گروه های تروریستی مشابه با کدام حمایت به عملیات می پردازند و چگونه با توطئه ای تروریستی بر ضد پارلمان هند پیش می روند. ژنرال «پیشگام مبارزه ضدتروریستی» هیچ گاه توضیح نداده است که ۳۰ هزار طالبان که در جریان جنگ افغانستان با هواپیماهای پاکستانی به پاکستان منتقل شده اند در کجا و به چه کاری مشغولند البته ژنرال کودتاچی و آنچه که مبارزه با تهدید تروریستی می نامد، سابقه ای طولانی و پر از سرافکندگی دارد. یک نمونه این جنگ بی امان بر ضد تروریزم ارجاع یک زن ساده روستایی به نام «مختاربی بی» به دادگاه عالی ضد تروریزم در سال ۲۰۰۴ است.
جرم نابخشودنی مختاربی بی که به دستور شورای میروالا در جمع تماشائیان مورد تجاوز عمومی قرارگرفته است آن است که در مقام دفاع ازحیثیت خود برآمده و اظهار داشته است اگر برادر ۱۲ ساله او را با دختری از قبیله اعیانی «می» در حال قدم زدن دیده اند چرا او باید به این خاطر «مجرم» شناخته شود و به دستور شورا مورد تجاوز قرار گیرد. (عاصمه جهانگیر تایم آسیا ۴ اکتبر ۲۰۰۴). البته ژنرالی که دوست دارد پرزیدنت باشد بی آنکه حتی یونیفورم را از تن خارج کند در مواردی دیگر نیز رفتاری مشابه داشته اند: زمانی که خانم دکتر شایزه خالد در بلوچستان پاکستان با چشمان بسته در پاسگاهی مورد تجاوز سرهنگ حماد همکار برجسته مشرف در مبارزه با تروریزم قرار می گیرد و از ترس کشته شدن به وسلیه اهالی قبیله خود (که به دلیل عقب ماندگی و اعاده حیثیت جاهلی به جای مجازات مجرم به مجازات قربانی می پردازند) به ژنرال پناه می برد ژنرال ضدتروریست به وی توصیه می کند: «تا همراه همسر خود از کشور خارج شود» و در عین حال اظهار می دارد که «ممکن نیست که ارتش اصیل پاکستانی اقدام به چنین عملی کرده باشد.»
واقعیت آن است که سیستم فئودال میلیتاریستی پاکستان دارای مشکلی زایشی و مولودی است زیرا کشور نه براساس مفهوم دولتی مدرن که براساس فکری فرقوی تاسیس می شود و به دلیل این سرشت از بدو تاسیس همیشه اسیر اقدام ژنرال هایی خودکامه بوده است که در ارتباط با ملا کان و زمینداران بزرگ و افراطیون مذهبی فرقه دیوبندی که صورت هندی - پاکستانی - افغانی و هابیت است امکان رشد و شکوفایی را از جامعه مدنی پاکستان سلب کرده اند. ژنرال هایی که حاضرند همواره بر ضد هر قدرت مدنی خواه ترقی خواه و اصلا ح طلب (ذوالفقار علی بوتو) و خواه محافظه کار «نواز شریف) دست به کودتا بزنند. ژنرال هایی که وقتی تاریخ مصرفشان مطابق قواعد خشونت محور به پایان می رسد توسط همکاران جوان تر خود که همگی در دورن سازمان اطلا عاتی وحشت زای (ISI) و در دامن خشونت و تعصبات طالبانی شکل گرفته اند با سو» قصد و انفجار سر به نیست شوند. انفجار هواپیمای ژنرال ضیا »الحق و مرگ وی و سو» قصد های انفجاری متعدد بر ضد خود مشرف حاکی از این نیت جا افتاده در میان نظامیان پاکستانی است.
اگر رابیندرانات تاگور از نمادهای برجسته و سمبل ریشه های مشترک دیرینه و مستمر دوستی عمیق ایران و هند است و اقبال لا هوری متفکر عظیم پارسی گو نماد روح مروت و مدارای صورت های بهتر مدنیت ایرانی در آینه پاکستان است، مکتب دیوبندی که صورت هندی - پاکستانی - افغانی وهابیگری و تعصبات قبیلگی است نماد خود را در شبه قاره هند در موجودی قاچاقچی - تروریست و نکبت زایی به نام طالبان و روش های وابسته می یابد که در قلب سازمان اطلا عاتی پاکستان و تعصبات قبیلگی و بر ضد ایران شکل یافته است و متحد عملی نظامیان پاکستانی و مشرف است.
فرهنگ طالبانی که ژنرال حمید گل (رئیس سابق سرویس های اطلا عاتی پاکستان)، شاهزاده سعودی ترکی الفیصل و دهشت افکن بزرگ بن لا دن سه گوشه مثلث خالق آن بوده اند. و آن طور که محمد عجم در شرق الا وسط می نویسد. در سال های ۸۰ میلا دی به کمک و حمایت سیا از ۲۵ کشور جهان به جمع نیرو برای جنگ با شوروی اشغالگر وقت افغانستان پرداختند.
اگر چه جنگ جهادی همراه با شوروی به پایان رسید این دیو آزاد شده از بطری به عنوان محصول مشترک ژئوپلیتیک سعودی - پاکستان همچنان توانست تا با بازگرداندن طالبان به قدرت در افغانستان به آسیای مرکزی و منابع آن چنگ اندازی نماید و مدنیت نرمش پذیر ایرانی را در محاصره گیرد.
نویسنده : دکتر امیر مدنی
منبع : روزنامه مردم سالاری