یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

انقلاب اسلامی الگویی برای جهان پساسکولار


انقلاب اسلامی الگویی برای جهان پساسکولار
آیا انقلاب اسلامی ایران آن‌گونه كه معاصرانش می‌پندارند خارق‌العاده است؟ آیا انقلاب اسلامی تا بدان حد بی‌سابقه، شالوده‌شكن، واژگون‌كننده و دگرگون‌ساز است كه به تعبیر آنتونی پارسونز واقعه تاریخی‌ای است كه آن را از نظر عظمت می‌توان با انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه مقایسه كرد؟ (١)
شاید وقتی در سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی برخی از نخبگان سیاسی و استراتژیست‌های غربی اعتراف می‌كردند كه انقلابی كه در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) به سرنگونی شاه ایران انجامید،‏ بی‌شك یكی از وقایع مهم سیاسی نیمه دوم قرن بیستم به شمار می‌آید، (٢) عده‌ای این اظهارات را تحت تأثیر هیجانات اولیه ناشی از فضای انقلابی تلقی می‌كردند. اما اكنون زمان اندیشیدن درباره سرشت واقعی این انقلاب، پیامدهای پایدار آن و آنچه انقلاب اسلامی دگرگون كرد و آنچه آفریده فرا رسیده است.
امروزه هم ما در موقعیتی ایستاده‌ایم كه بتوانیم این رویداد به یاد ماندنی را در چشم‌انداز راستینش بازشناسی و تحلیل نماییم و پیرامون آنچه درباره عظمت این انقلاب گفته شده یا می‌شود، قضاوت كنیم و هم دستاورد‌های انقلاب اسلامی به اندازه‌ای است كه این قضاوت را آسان سازد. وقتی الكسی دوتوكویل در سال‌های پایانی عمرش (۱۸۵۱ ‌تا ۱۸۵۹م) كتاب انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن را می‌نوشت چیزی بیش از نیم قرن از زمان وقوع انقلاب فرانسه نگذشته بود. او می‌نویسد ما اكنون چندان از انقلاب فرانسه دور هستیم كه تحت تأثیر شور سودایی كسانی نباشیم كه شاهد این رویداد بوده‌اند. از سوی دیگر چندان بدان نزدیك هستیم كه بتوانیم احساسات بنیانگذاران انقلاب و هدف‌هایشان را دریابیم. به زودی كار بررسی این انقلاب دشوار خواهد شد. زیرا زمانی كه انقلاب‌های بزرگ موفق می‌شوند، علت‌های آنها دیگر ناپدید خواهند شد و همین مسأله موفقیت این انقلاب‌ها را فهم‌ناپذیر خواهد ساخت. (٣)
متأسفانه پاره‌ای از شبه روشنفكران دستپاچه این كشور ـ كه عمدتا چشم دیدن دگرگونی‌های خارج از قالب‌های ذهنی و باورهای كلیشه‌ای خود را ندارند ـ نمی‌خواهند باور كنند كه ما با این انقلاب به تجربه‌ای بزرگ رسیده‌ایم ولی از محتوای آن غافل ماندیم و هرگاه به این تجربه نزدیك شدیم تا آن را درك كنیم و از ثمرات آن بهره گیریم، آن را در قالبی ریختیم كه به كلی با ماهیت و اهداف خود ناهمساز بود. انقلاب اسلامی یك تغییر معمولی رژیم در یك كشور جهان سوم و تغییر سلطان ?ایكس? به ژنرال ?ایگرگ? از طریق یك كودتای نظامی یا تغییر یك حكومت از طریق انتخابات و حتی سقوط یك دیكتاتور با اعمال خشونت بدون تغییری اساسی در سازمان حكومت، نبود. انقلاب ایران، هم‌زمان با فرو ریختن كامل اساس یك حكومت مقتدر و مستبد و مورد حمایت یك ارتش متحد و وفادار، موجب برخاستن ایرانی كاملا متفاوت از میان ویرانه‌های نظام سرنگون شده بود. (٤)
آنچه اهمیت دارد این است كه روشنفكران ما نمی‌خواهند ایران متفاوت برخاسته از ویرانه‌های نظام پیشین را دریابند. زیرا درك انقلاب اسلامی‏ بی‌درك زمانه انقلاب ممكن نیست و جریان شبه روشنفكری ایران اثبات كرد كه تا كنون درك درستی از زمانه خود نداشته‌اند.
اگر این انقلاب هیچ دستاوردی نداشته باشد، حداقل به عنوان رخدادی در خور تحقیق است كه اغلب نظریه‌های انقلاب، فرضیه‌های ناتوانی دین در ایجاد جنبش‌های اجتماعی و استراتژی‌های توسعه را در جهان مورد تردید قرار داده است.
عده‌ای در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی گفتند: نتایج این انقلاب در سطح جهانی هنوز به طور كامل روشن نیست، لیكن آثار آن در برهم زدن موازنه استراتژیك منطقه حساس خاورمیانه كاملا مشهود است. (٥)
اگر چه درك این وادی در سال‌های اولیه انقلاب اسلامی كار مشكلی بود اما اكنون كه نزدیك به سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است با مطالعه تأثیرات آن در مسائل استراتژیك منطقه و دستاورد‌های آن به راحتی می‌توان عمق تأثیرات را درك كرد. نیازی نیست برای ارائه شاهد این مدعا به سال‌های گذشته برگردیم.
وقایع مربوط به انتفاضه در فلسطین و حركت حماسی اخیر حزب‌‌الله در لبنان بهترین دلیل می‌باشد.
حزب‌‌الله در مقاوت جانانه اخیر خود در مقابل تهاجم وحشیانه و همه‌جانبه اسرائیل به لبنان ماهیت تغییر استراتژی‌ها و تاكتیك‌های كهنه را در منطقه خاورمیانه نشان داد و هر تحلیل‌گر ساده‌ای می‌داند كه حركت حزب‌‌الله لبنان نمونه‌ای بسیار كوچك از تأثیرات انقلاب اسلامی در منطقه است.
ابطال اسطوره شكست‌ناپذیری اسرائیل چیزی شبیه به اسطوره شكست‌ناپذیری و برتری امریكا در سیاست‌های جهانی بود. اما همان‌طور كه انقلاب اسلامی استراتژی و تاكتیك‌های ایالات متحده را در گذشته، حال و آینده به زیر سؤال برد و پیامد‌های حوادثی كه در ایران اتفاق افتاد، در مورد كارایی سیاست خارجی امریكا و جریانات تصمیم‌گیری، نگرانی‌های جدی برای نظام سلطه به رهبری امریكا ایجاد كرد، (٦) پیروزی حزب‌‌الله در لبنان نیز سیاست‌های جدید امریكا و رژیم اشغال‌گر فلسطین را ابطال كرد.
لبنان در مقاوت اخیر خود به همان شیوه‌ای عمل كرد كه رزمندگان ایران در طول هشت سال دفاع مقدس در مقابل تهاجم همه‌‌جانبه امریكا، اروپا، شوروی و سایر كشورهای عربی حامی صدام عمل كردند. در اوضاع نظام سلطه جهانی كه امروزه به نام دموكراسی و حقوق بشر و آزادی، سیطره خود را بر ملت‌های مسلمان و ستم‌كشیده تحمیل می‌كند، جنگ تا پیروزی تنها منطق كارساز می‌باشد. تجاوز امریكا به افغانستان به بهانه مقابله با تروریسمی كه پایه‌گذار آن بود و همچنین تجاوز به عراق و ساقط كردن دولتی كه دست‌نشانده غرب بود و امریكا آن را در مقابل جمهوری اسلامی تا دندان مسلح كرده بود، بهترین دلیل برای این منطق است.
همه این تهاجمات نشان می‌دهد كه امریكا، خاورمیانه و دنیای اسلام را تحت تأثیر نفوذ انقلاب اسلامی بر نمی‌تابد. امریكا و اروپا به دنبال خاورمیانه‌ای هستند كه در آن مانند گذشته دولت‌ها مطیع، گروه‌ها و احزاب سیاسی وابسته و مزدور و ملت‌ها خاموش و زبان‌ها بسته و اسرائیل نیز لولوی سر خرمن آزادی و استقلال و تمامیت ارضی جهان اسلام باشد. انقلاب اسلامی این معادله سنتی را در منطقه به هم ریخت و به كابوسی از استقلال‌طلبی، آزادی‌خواهی، مطالبه حقوق انسانی و حیات مجدد جهان اسلام برای غرب تبدیل شد.
امریكا و اروپا در انقلاب اسلامی منافع حیاتی زیادی را از دست دادند. بازگشت به دوران سلطه نیاز به خاورمیانه جدیدی دارد كه عاری از حركت‌های اسلامی مشابه انقلاب اسلامی باشد. افغانستان و عراق به عنوان پایگاه جدید و پاكستان و تركیه به عنوان پایگاه‌های سنتی امریكا در منطقه، نقطه اصلی و اساسی سیاست‌های جدید امریكا در منطقه خاورمیانه است و اسرائیل نیز مترسكی است كه پیوسته در بوستان آزادی مسلمانان كاشته می‌شود تا جلوی هر گونه آزادی و عدالت‌خواهی را در منطقه سد نماید.
اكنون امریكا نه تنها در افغانستان و عراق به اهداف خود دست نیافت بلكه مقاومت اصیل حزب‌‌الله لبنان در جلوگیری از تجاوز رژیم صهیونیستی و شكست سیاست‌های خاورمیانه جدید به دولت خودسر و جنگ‌افروز امریكا نشان داد كه از پرتو انوار انقلاب اسلامی دیگر منطقه خاورمیانه، منطقه دست‌آموزی برای غرب نیست. حمایت قاطع آزادی‌خواهان جهان از مقاومت لبنان نشان داد كه علی‌رغم هیاهوی تبلیغاتی بنگاه‌های سخن‌پراكنی وابسته به صهیونیسم جهانی، امریكا، رژیم صهیونیستی و حامیان اروپایی آنها هیچ وجهه‌ای به عنوان حامیان آزادی، دموكراسی و حقوق بشر در جهان ندارند.
چه خوب گفت معمار بزرگ انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) به حقوقدان‌های مدعی حقوق بشر:
نظر آن ملتی كه نهضت را به وجود آورد و قدرت‌های بزرگ را شكست و بعد از این هم دنبال همین قدرت‌ خواهد بود، تمام حظّ مال اینهاست. نظرهای اینها میزان است ... شما ای حقوقدان‌های ما، ای جمعیت حقوق بشر، دنباله این حقوقدان‌ها نروید. شما مثل این قشر زحمت‌كش حقوق را اجرا كنید. اینها جمعیت حقوق بشر هستند، اینها برای حقوق بشر زحمت می‌كشند، اینها تأمین آسایش بشر را می‌كنند و شما صحبت می‌كنید، اینها عمل می‌كنند. (٧)
چه بپذیریم و چه نپذیریم انقلاب اسلامی آثار خود را در زنده كردن دین به عنوان برانگیزاننده جنبش‌های اجتماعی در دنیای پساسكولار گذاشته است. اكنون بر خلاف دهه‌های آغازین قرن بیستم تنها دین است كه می‌تواند شور آزادی‌خواهی، حقوق بشر و مردم‌سالاری را در میان ملت‌های عقب نگه‌‌داشته شده و خواستار انقلاب، استقلال و رشد و ترقی برانگیزاند. سیطره مطلقه سكولاریسم كه حاصل مدرنیته و دستاورد انقلاب فرانسه برای جهانیان بود دستاوردی جز خشونت، جنگ‌افروزی، تولید سلاح‌های كشتار جمعی، نابودی محیط زیست، فساد اخلاقی، سلطه و سیطره بر ملت‌ها و سایر مصائب گریبانگیر تمدن جدید، به همراه نداشته است. اگر چه مدرنیته در حوزه علوم تجربی و فن‌آوری و اطلاعات دستاوردهای بزرگی به همراه داشته است اما این دستاوردها نه بشر را عقلانی‌تر كرد و نه خوشبختی و سعادت، حقوق بشر و آزادی را گسترش داده است.
جهان آینده جهان پساسكولار و جهان تشنه معنویت و عدالت و جهان انقلاب‌های دینی است. اسلام به عنوان یك دین جهانی، دین رحمت و مهربانی و وحدت، دین عقلانیت، معنویت و عدالت است و استعداد آن را دارد كه فضای جدیدی برای جهان پساسكولار فراهم سازد. علت اصلی تهاجم جهان سكولار به پیامبر عظیم‌الشأن اسلام در دهه‌ اخیر نیز ناشی از همین است. جهان سكولار اراده معطوف به معنویت، عقلانیت و عدالت‌خواهی اسلامی را احساس می‌كند. گسترش اسلام در سه دهه اخیر در جهان سكولار نشان می‌دهد كه آینده از آن اندیشه‌ای است كه عقلانیت، معنویت، عدالت و فراوانی نعمت را در كنار هم فضیلت بشمارد. انقلاب فرانسه و دستاوردهای لیبرالیستی و سوسیالیستی آن هیچ‌گاه استعداد همنشینی این چهار اصل را نداشته است. اگر سكولاریسم به عنوان مذهب عصر مدرنیته خواستار جهانی شدن بود و پیامدهای آن زدودن همه مرز‌های ملی و سكولار كردن همه جهانیان بود، چرا باید از جهانی شدن عقلانیت، معنویت و عدالت اسلامی هراس داشته باشیم؟
دوتوكویل در بررسی انقلاب فرانسه به درستی می‌نویسد كه در وقایع‌نامه‌های تاریخ مكتوب دنیا آورده نشده است كه انقلاب سیاسی‌ای چنین صورتی به خود گرفته باشد. تنها در برخی از انقلاب‌های مذهبی می‌توان چنین قرینه‌ای پیدا كرد. از همین روی اگر بخواهیم به بررسی انقلاب فرانسه در پرتو جنبشی همانند آن در كشورها و دوره‌های دیگر بپردازیم، باید به انقلاب‌های بزرگ مذهبی در گذشته بازگردیم. (٨)
اكنون عصر بازگشت انقلاب‌های بزرگ مذهبی است. انقلاب اسلامی ایران طلیعه آغاز چنین انقلاباتی برای جهان پساسكولار است. انقلاب اسلامی علی‌رغم تلاش‌هایی كه دشمنان آن می‌كنند تا آن را برهم‌زننده آرامش، آسایش و حاكمیت ملت‌های منطقه و جهان معرفی كنند، مانند همه انقلاب‌های مذهبی استعداد نزدیك ساختن ملت‌هایی را دارد كه اكنون به دلیل شرایط حاكم بر نظام جهانی، نه تنها چیزی از یكدیگر نمی‌دانند بلكه بدون اینكه یكدیگر را دیده باشند، دشمن هم به حساب می‌آیند. انقلاب اسلامی همان‌‌طور كه در میان ایرانیان حس جدیدی از همنوعی و مهربانی و وحدت ایجاد كرد می‌تواند این حس همنوعی را در میان سایر ملت‌ها ایجاد نماید. انقلاب اسلامی بر خلاف انقلاب فرانسه سرچشمه سیاسی ندارد بلكه از سرچشمه‌ای مذهبی برخوردار است. كرامت انسانی، یكی از توصیه‌‌های مشترك همه دین‌هاست. هر دینی به نفع انسان بدون توجه به آلودگی‌هایی كه سنت‌های محلی، قومی، نژادی و سایر برتری‌جویی‌های بشری تحمیل می‌كنند، عمل می‌كند. (٩)
انقلاب اسلامی به دلیل اینكه در گستره‌ای فراتر از سنت‌های نژاد، خاك، خون، قبیله و ملت عمل می‌كند نمی‌تواند تنها در مرزهای زادگاهش محدود شود. اگر همه قدرت‌ها دست به دست هم دهند كه راه گسترش یك انقلاب مذهبی را سد نمایند، اگر آن انقلاب یك انقلاب مذهبی باشد، امكان ندارد در محدوده مرزهای زادگاه خود اسیر شود. دقیقا همین وجوه انقلاب اسلامی است كه منافع قدرت‌های حاكم بر نظام جهانی را به خطر می‌اندازد.
آیا انقلاب اسلامی الگوی انقلاب‌های جهان پساسكولار خواهد شد؟ آنچه مسلم است جهان مدرنیته با همه معضلاتش یك جهان مذهبی نیست. بنابراین اگر روزی مردم علیه چنین جهانی قیام كنند هیچ جایگزینی جز مذهب برای جهان جدید نخواهند داشت.
پاورقی:
۱. آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین، تهران، هفته، ۱۳۶۳، ص۱۹۵.
۲. ویلیام سولیوان ، مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران، هفته، ۱۳۶۱، ص۶.
٣. الكسی دوتوكویل، انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نقره، ۱۳۶۵، ص۲۸.
٤. آنتونی پارسونز، همان، ص۱۹۵.
٥. ویلیام سولیوان، همان، ص۶.
٦. ر ك: جان. دی استمپل، درون انقلاب اسلامی، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۷، ص۴۳۷.
٧. صحیفه امام، ج۸، ص۵۶.
٨. الكسی دوتوكویل، همان، ص ۳۷ و ۳۸.
۹. همان، ص۳۹.
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید