یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نظر‌خواهی (درباره کاهش نرخ ارز)


نظر‌خواهی (درباره کاهش نرخ ارز)
وقتی ریاست محترم جمهوری در مصاحبه اول خود یکی از محورهای طرح تحول اقتصادی را تقویت ریال در مقابل ارزهای خارجی بیان کردند حالی بین خوشحالی و نگرانی پیدا کردم؛ خوشحال از اینکه قرار است تورم به عنوان مهم‌ترین عامل نابسامانی اقتصادی مورد توجه دولتمردان قرارگیرد و موضوع یکی از محورهای اصلی طرح تحول اقتصادی واقع شود زیرا به نظر می‌رسد تنها راه افزایش قدرت پول ملی، کاهش پایدار تورم و نگهداشت آن در حد ۲ تا ۳‌درصد در سال است و اما نگرانی از این بابت بود که نکند مقام محترم ریاست‌جمهوری خیال آن را دارند که در قالب طرح اصلاح نظام ارزی، به صورت دستوری نرخ ارزهای خارجی را کاهش داده و از این طریق قدرت ریال را تصنعی افزایش دهند. این تردید وجود داشت تا اینکه سرپرست محترم امور اقتصادی و دارایی راه حل دوم را به عنوان یکی از محورهای طرح تحول اقتصادی مطرح کردند. از آنجایی که از نظر نگارنده افزایش بیشتر قدرت پول ملی در شرایط بروز بیماری هلندی، مانند آن است که برای یک بیمار مبتلا به فشار خون داروی افزایش فشار خون تجویز شود و موجبات مرگ بیمار فراهم شود؛ لذا منتظر مصاحبه دوم ریاست محترم‌جمهوری شدم که خوشبختانه ایشان در این مصاحبه اشاره ای به این تجویز داروی معکوس نکردند. با این حال زمزمه‌های ناخوشایندی از اجرایی شدن این تصمیم به گوش می‌رسد که ذهن نگارنده را مشغول کرده و موجب آن شده است که در خیال، نظر اشخاص مختلف را در این زمینه جست‌وجو کرده و خود را متقاعد سازم که این نگرانی بی‌مورد است. در این نظر‌خواهی ابتدا نظر یکی از کارگران زحمتکش تولیدی را جویا می‌شوم و پس از توضیحات لازم با کمال تعجب با پاسخ مثبت این کارگر شریف روبه‌رو می‌شوم.
وی می‌گوید اگر دلار ارزان شود، ما هم می‌توانیم از خمیر‌ دندان،‌ شامپو، صابون خارجی استفاده کنیم و قادر خواهیم بود طعم خوش شکلات‌های خارجی را به فرزندانمان بچشانیم و ده‌ها مورد دیگر، و وقتی به او می‌گویم در این صورت تولیدات داخلی تعطیل شده و در نتیجه شما هم بیکار خواهی شد می‌گوید تولید کارخانه ما مدت‌ها است تعطیل شده ولی در وضعیت استخدامی ما تاثیری نداشته است. موضوع را با فردی از طبقه متوسط مطرح می‌کنم، می‌گوید طرح خوبی است اگر دلار ارزان شود کالای مورد مصرف ما هم ارزان می‌شود، زیرا هم اکنون نیز بسیاری از کالاهایی که مصرف می‌کنیم خارجی است و بنابراین روی سبد مصرفی امثال من، این تصمیم آثار کاهشی داشته و تورم را برای این طبقه کاهش می‌دهد. ضمن اینکه من‌بعد به جای رفتن به کیش و شمال به سواحل خلیج‌فارس و مدیترانه خواهیم رفت، چون هزینه آن به مراتب کمتر خواهد بود. این بار با یکی از اشخاص متعلق به دهک‌های بالای درآمدی صحبت می‌کنم، ایشان از این تصمیم بسیار خرسند است و می‌گوید هم اکنون با فروش بخشی از املاک خود می‌تواند به همان میزان در بهترین نقطه دوبی، ترکیه و بخش‌هایی از اروپا ملک خریداری کند و اگر قیمت ارز کاهش یابد، با همین میزان سرمایه حتی در ناف بورلی هیلز هم می‌تواند چندین ویلا خریداری نماید؛ بنابراین چرا باید با این طرح مخالف باشد! از طبقات اجتماعی خارج می‌شوم و نظر یک واردکننده را می‌پرسم. او می‌گوید تنها راهی که می‌توان تولید‌کننده داخلی را به رقابت وادار کرد آن است که او را از طریق واردات ارزان‌تر تحت فشار قراردهی تا هم کیفیت کالای خود را افزایش دهد و هم در قیمت کالای تولیدی خود کاهش به‌وجود آورد بنابراین تصمیم دولت می‌تواند تصمیم خوبی باشد مشروط بر آنکه با کاهش تعرفه نیز همراهی شود.
نظر یک صنعتگر مونتاژکار نیز خیلی شبیه واردکننده است. در این مورد نظر رییس یکی از بانفوذترین سازمان‌های مردم نهاد متولی بخش صنعت را جویا می‌شوم، ایشان بدون آنکه اندکی تفکر و تامل کند، می‌گوید این تصمیم یک انقلاب ایجاد می‌کند مشروط بر آنکه نرخ بهره بانکی نیز مانند کشورهای اروپایی به ۳ تا ۴‌درصد برسد. وقتی به او می‌گویم که در آنجا نرخ تورم هم ۲ تا ۳‌درصد است و تازه این چه ارتباطی به نرخ ارز دارد، می‌گوید شما نرخ بهره را پایین بیاور همه چیز درست می‌شود و بالاخره از ادای پاسخ اصلی طفره می‌رود. این بار می‌روم سراغ اقتصاددان‌ها و از یکی از آنها که به نظر کینزی می‌آید می‌پرسم نظر شما چیست؟ وی می‌گوید، نظریه‌های علم اقتصاد می‌گوید وقتی مازاد تراز بازرگانی زیادی دارید و در عین حال تورم هم دارید، یا باید تورم را پایین بیاورید یا قدرت پول خود را افزایش دهید و از آنجایی که دولت قادر نیست نرخ تورم را کاهش دهد، بنابراین چاره‌ای جز افزایش قدرت پول ملی برایش باقی نمی‌ماند. به ایشان می‌گویم ولی این نظریه چرا در کشورهایی مثل چین و هند که ذخایر ارزی هنگفتی داشته و از آن مهم‌تر این ذخایر ناشی از مازاد صادرات کالای تولیدی است و نه مازاد ناشی از صادرات ثروت، تاکنون مورد عمل واقع نشده است؟ می‌گوید مباحث اقتصادی پیچیده‌تر از آن است که شما از آن سر در بیاوری. نظر یک اقتصاددان دیگر آن است که براساس قدرت خرید، ریال نسبت به ارزهای خارجی ارزش بیشتری دارد و بنابراین این اقدام می‌تواند بجا باشد.
ضمن آنکه بخش مهمی از واردات ایران کالای صنعتی و واسطه‌ای است و بنابراین کاهش نرخ ارزهای معتبر می‌تواند در کاهش قیمت تمام شده کالاهای ساخته شده موثر باشد. متوجه می‌شوم که نظر این اقتصاددان به نظر مونتاژ‌کار خیلی نزدیک است. از یک طرفدار دولت سوال می‌کنم و او پاسخ می‌دهد اصولا کاهش ارزش ریال طی سال‌های گذشته توطئه دشمن بوده که به وسیله ایادی خارجی و داخلی خود اقدام به این کار کرده است بنابراین با افزایش قدرت ریال ما سایر ارزها را مانند دلار به یک کاغذ‌پاره تبدیل می‌کنیم و از این طریق هم قدرت خود را به آنها نشان می‌دهیم.
برای حفظ عدالت نظر یک سیاستمدار مخالف دولت را جویا می‌شوم. او می‌گوید طراحان این ایده، پوست خربزه خوبی زیر پای دولت نهم قرار می‌دهند که ما را برای انتخابات آینده امیدوارتر می‌کند! بالاخره از یک دولتمرد می‌پرسم منظور شما از این کار چیست و او می‌گوید با ذکر مثالی قضیه برای شما روشن می‌شود و ادامه می‌دهد فرض کنید دولت قیمت دلار را ۸۰درصد کاهش دهد، در آن صورت قیمت بنزین در ایران تقریبا معادل آمریکا می‌شود بنابراین ما با یک تیر دو نشان زده‌ایم؛ هم قدرت پول ملی را افزایش داده‌ایم و هم با این کار یارانه هنگفت بنزین را که حدود ۳۰ تا ۴۰میلیارد دلار است، حذف کرده‌ایم که البته کاهش ارزش دلار در این حد نخواهد بود ولی برای روشن شدن قضیه این مثال را زدم. وقتی گفتم خوب سر صنعت چه می‌آید؟ گفتند غصه این قضیه را نخورید.
مشکل صنعت را با افزایش تعرفه و جوایز صادراتی حل خواهیم کرد. با این حساب دیدم که تنها کسانی که نگران این تصمیم‌گیری دولت است امثال من (منتقدین دولت) هستند که به بلندمدت می‌اندیشند و بقیه به درستی می‌پندارند که در بلند مدت همه ما مرده‌ایم.خوب که فکر می‌کنم می‌بینم که نفع شخصی من هم در افزایش قدرت پول ملی است زیرا آپارتمان مسکونی‌ام که به برکت تصمیم‌هایی از این نوع طی سه سال گذشته از حدود ۲۰۰هزار دلار به ۷۰۰هزار دلار افزایش یافته، در صورتی که دولت ۳۰درصد ارزش دلار را کاهش دهد یک شبه به یک‌میلیون دلار افزایش خواهد یافت و من هم‌میلیونر خواهم شد حال اینکه بر سر تولید داخلی و تولیدکننده چه خواهد آمد غصه‌ای است که قاعدتا صاحبان تصمیم باید بخورند؛ هرچند که تا به حال رسم بر این نبوده است که آنها در ازای تصمیمات اینچنینی پاسخگو باشند.
غلامرضا سلامی
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید