شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


دلار ویژگی یک «ارز واسطه» را ندارد


دلار ویژگی یک «ارز واسطه» را ندارد
● نیاز دنیا به دلار
۱) اما دنیا به این کاغذهایی که آمریکا چاپ می کند، احتیاج دارد. تا قبل از سال ۱۹۳۱ پول واسطه در دنیا پول ملی انگلیس بود و بعد از سال ۱۹۳۱ میلادی دلار جایگزین پول ملی انگلیس به عنوان پول واسطه در اقتصاد بین الملل شد.
۲) تجارت بین الملل چرا به یک ارز واسطه احتیاج دارد؟ کشورها با یکدیگر داد و ستد دارند و هر کشور نمی تواند در صادرات و واردات از پول ملی خود استفاده کند. نیاز به یک ارز واسطه اجتناب ناپذیر است. از سال ۱۹۳۱ به بعد، دلار ارز واسطه است.
۳) صادرات دنیا در دهه ۹۰ سالیانه ۸ درصد و از سال ۲۰۰۱ میلادی به بعد سالیانه ۱۵درصد افزایش می یابد لذا به نسبت افزایش صادرات نیاز به ارز واسطه نیز به همین نسبت افزایش می یابد اگر موجودی دلار به عنوان ارز واسطه در بیرون از آمریکا از سال ۲۰۰۱ به بعد، سالیانه ۱۵درصد افزایش نیابد، جهان برای تجارت با کمبود نقدینگی و دلار روبرو می شود. لذا پول واسطه باید متناسب با رشد صادرات دنیا در سال افزایش یابد.
۴) اما افزایش دلار در خارج از آمریکا چگونه حاصل می شود؟ به نسبتی که واردات آمریکا بیشتر از صادرات این کشور باشد، دلار از آمریکا خارج می شود و به این طریق ارز واسطه در اقتصاد بین الملل افزایش می یابد.
۵) افزایش دلار در خارج از آمریکا هم به سود آمریکا و هم به سود جهان است به سود آمریکاست چون مساوی با افزایش دلار در خارج از آمریکا، کالا وارد آمریکا شده و آمریکائی بیشتر مصرف می کند بدون اینکه تولید کند و به سود توسعه صادرات دنیاست چون ارز لازم برای رشد صادرات و تسویه حساب های بین المللی را فراهم می کند.
۶) اما ارز واسطه باید دو ویژگی شاخص داشته باشد:
الف) ارز واسطه باید به میزان موردنیاز در سال رشد کند نه کمتر و نه بیشتر، اگر کمتر از حد نیاز تجارت بین الملل رشد کند جهان با کمبود ارز واسطه روبرو می شود و اگر بیشتر از نیاز باشد ارز واسطه به میزان مازاد بودن، سالیانه کاهش ارزش می یابد.
ب) ارزش ارز واسطه باید حتی المقدور ثابت باشد و یا حداقل سالیانه و بطور مستمر و طی دوره های طولانی کاهش ارزش پیدا نکند. دلار از سال ۱۹۳۱ به عنوان ارز واسطه جایگزین پول ملی انگلیس شد و تا سال ۱۹۷۱ ارزش آن در مقابل طلا ثابت بود. از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۷۱ یک اونس طلا معادل ۳۱ دلار بود طی ۴۰سال مردم دنیا اطمینان داشتند، که این ارز واسطه، معادل طلاست و ارزش آن ثابت است. اما دلار از سال ۱۹۹۹ تا حال ۷۳درصد در مقابل یورو کاهش ارزش داشته است. دلار فقط طی یک سال گذشته ۱۹درصد کاهش ارزش داشته است.
۷) کاهش ارزش دلار به عنوان پول واسطه، ارزش دلار را به عنوان پول واسطه زیر سؤال می برد. در وضع حاضر چین ۱۵۰۰میلیارد دلار ذخائر ارزی دارد که ۶۳درصد آن دلار است. ارزش واقعی و نه اسمی ذخائر دلاری چین فقط طی یک سال گذشته ۱۹درصد کاهش یافته است. چین هر سال مقداری مازاد تجاری دارد. با روند کاهش ارزش دلار مقابل یورو، و ارزهای دیگر، قسمت عمده مازاد تجاری چین با سقوط ارزش دلار از دست می رود. با سقوط ارزش دلار همه دستاوردهای مازاد تجارت خارجی چین خنثی می شود. چین با سقوط ارزش دلار و حفظ ذخائر ارزی به دلار دارد روی یک نقطه می دود. تا چه زمانی چین حاضر است ذخائر ارزی خود را به دلار نگهداری کند؟ یعنی آنچه را که با مازاد تجارت خارجی بدست می آورد با سقوط ارزش دلار از دست بدهد سقوط ارزش دلار به مفهوم دویدن چین روی یک نقطه است.
۸) اشکال اساسی این است که در وضع حاضر دلار بیشتر از نیاز توسعه صادرات دنیا در سال افزایش می یابد. در واقع دنیا با مازاد دلار روبروست. برای توسعه صادرات به میزان سالیانه ۱۵درصد، دنیا به این همه دلار احتیاج ندارد. در واقع آمریکا دارد از این مسئله سوءاستفاده می کند.
۹) تزریق دلار از آمریکا برای رشد صادرات دنیا یک مطلب است و سوءاستفاده کردن این کشور از این نکته، مسئله ای دیگر. اینکه آمریکا از دنیا کالا وارد کند و در کارخانه اسکناس سازی، دلار چاپ کند و در مقابل واردات کالا به دنیا بدهد یک مسئله است و تزریق دلار متناسب با نیاز جهانی مسئله ای دیگر.
۱۰) آمریکا چه میزان دلار اضافی و مازاد بر نیاز به دنیا تزریق می کند؟ در واقع آمریکا چه میزان کالا در سال وارد می کند و در ازای آن دلاری به بازار تزریق می کند که دنیا به آن احتیاج ندارد؟ آیا می شود ادعا کرد به میزانی که ارزش دلار از سال ۱۹۹۹ تاکنون سقوط کرده است، دلار مازاد به اقتصاد دنیا تزریق شده است؟ دلار از سال ۹۹ تاکنون ۷۳درصد در مقابل یورو سقوط کرده است آیا می شود گفت ۷۳درصد دلاری که به دنیا از سال ۹۹تاکنون تزریق شده مازاد بوده است؟ آیا سقوط ۱۱درصدی دلار در سال ۲۰۰۶ به معنای آن است که ۱۱درصد دلار از کل دلار تزریقی، مازاد بوده است؟ پاسخ به این سؤال به بررسی های عمیق تر احتیاج دارد اما قطعاً بخشی قابل ملاحظه از سقوط ۷۳درصدی دلار از سال ۹۹ تاکنون به سبب تزریق دلار مازاد به اقتصاد بین الملل و سوءاستفاده آمریکا از مسئله نیاز دنیا به ارز واسطه بوده است.
۱۱) سقوط ۷۳درصدی دلار، به کشورها و کسانی که ذخیره دلاری دارند و یا دارائی های دلاری دارند تأکید می کند که نگهداری دلار و داشتن دارائی دلاری پس انداز خوبی نیست.
۱۲) اگر واردات آمریکا نصف شود و در واقع تزریق دلار به خارج از آمریکا متوقف شود دلار مازاد ظرف چند سال جذب خواهد شد؟ در واقع سؤال اصلی این است که اگر صادرات دنیا سالیانه ۱۵درصد افزایش یابد تا چند سال دیگر ارز مازاد به عنوان ارز واسطه در تجارت بین الملل کفایت می کند؟
۱۳) شاید پاسخ سؤال فوق دشوار باشد اما یک چیز مسجل است تا زمانی که دلار مازاد بر احتیاج، بیرون از آمریکا وجود دارد، ارزش دلار کاهش می یابد. در واقع به میزانی که دلار مازاد بیرون از آمریکا وجود دارد ارزش دلار باید در مقابل ارزهای دیگر کاهش یابد و این اجتناب ناپذیر است.
۱۴) چگونه دلار کمترین کاهش ارزش را خواهد داشت؟ زمانی که تزریق دلار مازاد به بازار جهانی به وسیله آمریکا قطع می شود. یعنی صادرات و واردات آمریکا مساوی شود. اما نظر به اینکه واردات آمریکا دو برابر صادرات این کشور است و آمریکا هیچ راهبردی برای کاهش قابل ملاحظه این کسری ندارد، لذا سقوط بیشتر ارزش دلار اجتناب ناپذیر است در واقع اصرار آمریکا برای تداوم کسری با وجود سیلاب دلار مازاد بیرون از آمریکا، به سقوط ارزش دلار شتاب بیشتری خواهد داد.
● نتیجه گیری
۱) برگرفته از مطالب فوق، سقوط ارزش دلار، نقش دلار را به عنوان پول واسطه زیر سؤال برده است.
۲) ارزی می تواند پول واسطه باشد که کشور مالک ارز واسطه از این مسئله سوءاستفاده نکند.
۳) ارزی می تواند پول واسطه باشد که ارزش آن ثبات نسبی داشته باشد دلار که تنها در کمتر از ۱۰ سال ارزش آن ۷۳ درصد سقوط کرده است به وسیله مردم و دولت ها به عنوان پول واسطه مورد استقبال قرار نخواهد گرفت.
۴) به میزانی که دلار در سال سقوط می کند همه دارندگان این ارز واسطه و یا کسانی که دارائی دلاری دارند در واقع به آمریکا مالیات می دهند. سقوط۷.۱۸ درصدی دلار در سال ۱۳۸۶ به مفهوم آن است که همه کسانی که در سال ۱۳۸۶ در خارج از آمریکا زندگی می کردند و موجودی دلاری داشته اند،
۷.۱۸ درصد به دولت آمریکا مالیات داده اند و یا به زبان صریح تر همه کسانی که از سال ۹۹ تاکنون در خارج ازآمریکا موجودی دلاری داشته اند ۷۳ درصد موجودی خود را طی این مدت به دولت آمریکا مالیات داده اند.
۵) بزرگترین عاملی که در وضع موجود باعث شده تا دلار به میزان بیشتری سقوط نکند، دولت چین است. چین اکنون ۱۵۰۰ میلیارد دلار ذخائر ارزی دارد که ۶۳ درصد آن به دلار است. بزرگترین زیان کننده از سقوط ارزش دلار، چین است که ارزش واقعی ذخائر ارزی آن با سقوط دلار به شدت کاهش می یابد، و چین با ذخائر صدها میلیارد دلاری خود مانع سقوط بیشتر دلار است. اما چین تا چه زمانی به این پشتیبانی ادامه می دهد؟ چین اگر روزگاری تصمیم به قطع این حمایت بگیرد سقوط قابل ملاحظه دلار اجتناب ناپذیر است. البته این بحث تنها شامل چین نمی شود، این بحث شامل همه کسانی می شود که در خارج ازآمریکا هستند و مالک ۳۷۰۰ میلیارد دلاری هستند که در بیرون آمریکا وجود دارد.
۶) آیا اگر آمریکا سریعاً طی یک سال آینده، به روند تزریق دلار به بازار جهانی خاتمه ندهد، یعنی صادرات آن مساوی با واردات آن نشود، عمر دلار به عنوان پول واسطه را باید در دنیا تمام شده تلقی کرد؟ آیا دارندگان دارائی های دلاری بیش از یک سال دیگر با مشاهده سقوط دلار بر حفظ دارائی دلاری خود پابر جا خواهند ماند؟
۷) در پایان یک سال، عمده مالکین ۳۷۰۰ میلیارد دلار خارج از آمریکا برای از دست ندادن قدرت خرید خود، درصدد تبدیل دلار به غیر دلار خواهند بود و در این مرحله، چین وکشورهای دیگری که عمدتا دلار مازاد دارند، قادر به کنترل سقوط بیشتر دلار نخواهند بود. به اعتقاد نگارنده مقاومت چین در مقابل سقوط بیشتر دلار نمی تواند میان مدت و یا درازمدت باشد و حداکثر کوتاه مدت خواهد بود. در سال ۲۰۰۳ میلادی دولت ژاپن در موضعی مشابه برای جلوگیری از سقوط دلار ۲۰۰ میلیارد دلار از بازار خریداری کرد معذالک دلار سقوط کرد و دولت ژاپن نیز عمده توان مالی خود را از دست داد.
۸) در صورت سقوط ۴۰ درصدی دلار طی سه سال آینده، چین بزرگترین بازنده خواهد بود. چین همه دستاوردی مازاد تجاری خود طی ۱۰ سال گذشته را با این سقوط از دست می دهد.
۹-اگر آمریکا طی سه سال آینده، همان طور اداره شود که طی سه سال گذشته، و یا به زبان دیگر، آمریکا اقدامی چشم گیر و تعیین کننده برای ثبات دلار ایجاد نکند، آیا در میان مدت، دلار به عنوان پول واسطه همچنان می تواند به موجودیت خود ادامه دهد؟
۱۰) رئیس جمهور آینده آمریکا کسی است که پاسخ این سؤال را با عملکرد خود، خواهد داد.
● مصرف انرژی، پاشنه آشیل آمریکا
▪ بالا بودن مصرف
۱) یک اتومبیل آمریکائی به طور متوسط هر روز ۷ لیتر مصرف بنزین دارد و یک اتومبیل آلمانی دو لیتر.
۲) بالا بودن مصرف بنزین آمریکا به چیدمان آمریکا مربوط می شود و در کوتاه مدت و میان مدت قابل تغییر نیست. مسئله آمریکا در ۹۰ درصد موارد (به استثنای مناطق بسیار محدودی) این است که فاصله بین محل زندگی تا محل کار بسیار طولانی است و آمریکا فاقد وسائل حمل و نقل عمومی مثل مترو و اتوبوس برای طی کردن این فاصله است.
۳) مصرف ۷ لیتر بنزین برای هر خودرو، به سادگی نشان می دهد اکثر آمریکائیان با وسائل نقلیه شخصی به محل کار می روند و این فاصله بسیار طولانی است. بسیاری از آمریکائیان در روز برای رفتن به محل کار و بازگشت ۱۵۰ کیلومتر رانندگی می کنند.
۴) اشکال آمریکا این است که ۶ میلیون کیلومتر راه آسفالته دارد، و در کنار ۶ میلیون کیلومتر راه آسفالته و در فاصله ای طولانی از یکدیگر کارخانجات، واحدهای مسکونی و محل کار قرار دارد. آمریکا به شدت پراکنده است و فاصله بین محل کار تا محل زندگی بیش از حد طولانی است و فاقد سیستم حمل و نقل عمومی در ۹۰ درصد موارد برای طی کردن این فاصله است.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید