جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ایران و ونزوئلا


ایران و ونزوئلا
نزدیکی و ارتباط میان کشورها معمولاً بر اساس مجموعه ای از ملاحظات شکل می گیرد. این ملاحظات دربرگیرنده پیوندها یا مشترکاتی است از حوزه های فرهنگی، تاریخی، زبان، نژاد و مذهب گرفته تا ملاحظات جغرافیایی و مسائل مرزی، تا زمینه های فعالیت های مشترک اقتصادی و تجاری.
از این دست ملاحظات که بگذریم، برخی مسائل دیگری که جنبه منطقه ای پیدا می کند، دربرگیرنده منافع مشترک چندین کشور می شود که معمولاً در قالب پیمان ها، همکاری ها یا اتحادیه های منطقه ای عمل می کند. به عنوان مثال پیوند میان ایران با افغانستان یا عراق بر اساس ملاحظات تمدنی (زبان فارسی، مذهب و پیوندهای تاریخی) معنا و مفهوم پیدا می کند. پیوند میان ایران و ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان یا روسیه باز در پرتو ملاحظات فوق است که معنا و مفهوم می یابد.
مناسبات با چین یا کره جنوبی در پرتو ملاحظات اقتصادی بالاخص در حوزه انرژی است که معنا و مفهوم پیدا می کند. هر دو می توانند در بخش انرژی در ایران سرمایه گذاری کنند (همچنان هم که کرده اند). اگر این چارچوبه ها را بپذیریم در آن صورت رابطه با برخی از کشورهای امریکای جنوبی از جمله ونزوئلا معلوم نیست که بر اساس کدامین معیارها اعم از فرهنگی، اقتصادی، زبانی، دینی یا امنیتی توجیه پیدا می کند.
به سخن دیگر، کدامین مشترکات ایران و ونزوئلا را به یکدیگر پیوند می دهد؟ آیا ما با ونزوئلا پیوندهای قومی، زبانی، نژادی یا جغرافیایی داریم؟ آیا ایران و ونزوئلا دارای مشکلات و مصائب اجتماعی مشابهی هستند که بتوانند از تجربیات یکدیگر بهره گیرند؟ آیا ونزوئلا از نظر توسعه یافتگی در حدی است که بتواند صنعت و دانش پیشرفته در اختیار ایران بگذارد؟
با در نظر گرفتن جمعیت ۲۶ میلیونی ونزوئلا، به علاوه بعد مسافت ۱۰ هزار کیلومتری میان دو کشور، آیا تجار، صنایع و تولید کنندگان ایرانی می توانند به ونزوئلا به عنوان بازاری برای محصولات و کالای ساخت ایران نگاه کنند؟ آیا ونزوئلا می تواند به لحاظ کشاورزی دانش و تجربیات پیشرفته ای در اختیار ایران قرار دهد؟ آیا ونزوئلا می تواند توان نظامی ایران را افزایش داده و جنگ افزار های پیشرفته در اختیار ایران قرار دهد؟
آیا ونزوئلا از چنان جایگاهی در مجامع بین المللی برخوردار است که حمایت آن کشور از ایران حکم «فرشته»ای برای دیپلماسی ما در عرصه بین المللی باشد؟ نیازی نیست که انسان یکی از مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی ایران باشد یا عضو کمیسیون امنیت ملی و خارجه مجلس شورای اسلامی تا دریابد که پاسخ به همه سوالات فوق منفی است.
می ماند اینکه پس چرا در حالی که برخی از کشور های همسایه و منطقه حسرت یک لبخند هم از مسوولان جمهوری اسلامی ایران در دلشان مانده و به رغم هزار و یک جور منافع و مصالح مشترک هرگز به ایران دعوت نشده اند، اما تصویر آقای چاوس از مسوولان کشورمان هم بیشتر بر روی صفحه تلویزیونمان ظاهر می شود؟
باز هم نیازی نیست که انسان از دانش عمیق بین المللی برخوردار باشد تا بتواند به رمز و راز «ازدواج موقت» میان تهران و کاراکاس پی برد. به جای تمامی مولفه هایی که باعث نزدیکی میان دو کشور می شود (و حتی یکی از آنها هم میان ما و ونزوئلا وجود ندارد)، ایران و ونزوئلا یک وجه اشتراک اساسی دارند و آن هم ضدیت با امریکا است. همین کافی است تا ایران و ونزوئلا بشوند یک روح در دو کالبد.
اما حتی اگر فرض بگیریم که ضدامریکایی بودن می تواند فی نفسه دلیل استراتژیکی برای نزدیکی میان کشورها باشد، اما باز هم مشکل حل نمی شود. اگر پس فردا در ونزوئلا انتخابات برگزار شود و حکومت جدید ضدامریکا نباشد، تکلیف نزدیکی ما با آنها چه می شود؟ تکلیف سرمایه گذاری ها و خرج و مخارجاتی که ما امروز محض گل روی آقای چاوس ضدامریکایی داریم در آن سر دنیا هزینه می کنیم چه می شود؟
در سال های نخست انقلاب که ما با انقلابیون ساندنیست نیکاراگوئه ارتباط داشتیم، میلیون ها دلار به آنان کمک کرده و وام دادیم و سرمایه گذاری کردیم. اما از بخت ما، در نخستین انتخابات آزاد آن کشور، مخالفین امریکا از قدرت کنار گذارده شدند و این پایان ماه عسل «ازدواج موقت» ما با نیکاراگوئه بود.
مطالبات ایران، به اصطلاح حسابدارها، بدل شد به «دیون معوقه». تا اینکه در راستای استراتژی ستیز با امریکا، چندی پیش جناب اورتگا که مجدداً در انتخابات به قدرت رسیده بودند همچون آقای چاوس آمدند به ایران و محض گل و سبزی روی شان ما هم آن مطالبات را بخشودیم؛ ضمن آنکه نمی بخشیدیم هم فرقی نمی کرد چون نداشتند که بدهند. علی القاعده وقتی به جای ملاحظات اقتصادی، دیپلماتیک، امنیتی، تجاری، فرهنگی و غیره، ملاک خصومت با امریکا بشود، حاصل کار بهتر از «سوخت شدن مطالبات» از آب در نخواهد آمد.
صادق زیباکلام
منبع : روزنامه شرق