یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

اوباما و سیاست زور مشروع


اوباما و سیاست زور مشروع
انتخاب هیلاری کلینتون به سمت وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا یک بار دیگر این بحث را قوت بخشیده که واشنگتن همچنان سیاست های خصمانه و توسعه طلبانه خود را دنبال خواهد کرد.
این در حالی است که باراک اوباما در اولین نطق خود پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با بیان این نکته که آمریکا مسیری طولانی و دشوار در پیش دارد، بر شعار انتخاباتی خود تاکید کرده و اذعان داشته بود که «تغییرات در راه است.»
اما آیا بواقع تغییراتی که اوباما طی مبارزات انتخاباتی خود بر آن پای می‌فشرد، امکان پذیر است یا خیر؟ آیا ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری اوباما با تغیرات گسترده در سیاست خارجی خود مواجه خواهد بود یا اینکه سخنان نامزد دموکرات‌ها تنها یک ترفند انتخاباتی بوده است؟ در این بین انتخاب هیلاری کلینتون به مقام وزارت امور خارجه چه تاثیری بر سیاست خارجی دولت آینده آمریکا خواهد گذاشت؟
بر این اساس به نظر می رسد در شرایطی که چهره‌ آمریکا به عنوان داعیه‌دار هژمونی جهانی، پس از جنگ عراق و افغانستان مخدوش شده، ایالات متحده برای تدوام هژمونی خود مجبور به بازسازی روابط خارجی خویش است و به نوعی برای ادامه سلطه، به «زور مشروع» نیاز دارد؛ در این راستا اوباما می‌تواند به عنوان نمادی ظاهری از تغییر در ایالات متحده، در حقیقت به تداوم سیاست‌های سلطه طلبانه‌ کاخ سفید ادامه دهد.
در این بین باید توجه داشت که برخلاف عقیده‌ رایج، نه تنها دموکرات‌ها نسبت به جمهوری خواهان «درونگرا» نیستند، بلکه با استفاده از شیوه‌های خاصی همچون توسل به «قدرت نرم»، اهداف خود را در سطح نظام بین‌الملل دنبال می‌کنند.
در این راستا دموکرات‌ها ضمن رد نظامیگری جمهوری خواهان، به سلطه بر جهان از طریق دیپلماسی و فشار اقتصادی اعتقاد دارند؛ از این رو اگر چه انتخاب اوباما به عنوان نخستین رئیس جمهور سیاهپوست آمریکایی آفریقایی‌تبار تا حد زیادی می‌تواند چهره مخدوش ایالات متحده نزد افکار عمومی جهان را ترمیم کند، با این حال نباید انتظار تغییر جدی و یا تحول در منافع و اهداف سیاست خارجی کاخ سفید را داشته باشیم، بخصوص که نگاهی به چگونگی فرایند تصمیم‌گیری در واشنگتن نشان می‌دهد با وجود توانایی‌های زیادی که رئیس جمهور مطابق با قانون اساسی در خصوص تعیین سیاست خارجی دارد، با این حال معمولا با محدودیت‌ها و فشارهای محیطی، ساختاری، نهادی، حزبی و ... نیز مواجه است؛ به نحوی که هر گونه تغییر جدی و یا چرخشی را در سیاست خارجی آمریکا عملا ناممکن می‌سازد.
به هر روی بحران اقتصادی جهان، مبارزه با تروریسم، جنگ در عراق، برخورد با ستیزه گران در افغانستان و مرزهای پاکستان، مسائل مربوط به محیط زیست، نحوه تعامل با کشورهایی نظیر ایران، روسیه، چین، کره شمالی، سوریه، ونزوئلا و ... از جمله مهمترین مباحثی است که باراک اوباما در دوره ریاست جمهوری خود با آنها مواجه می شود؛ در نتیجه باراک اوباما میراث دار مشکلات زیادی در تنظیم سیاست خارجی آینده‌ آمریکا خواهد بود،
به نظر می‌رسد اوباما در نحوه‌ تعامل با ایران و روسیه نیز دچار مشکلات مختلفی شود، بخصوص که وی در دوران مبارزات انتخاباتی خود نیز مواضع نسبتا متضادی را نسبت به ایران و روسیه اتخاذ کرد.
بر این اساس، با وجود آن که در حال حاضر آمریکا و روسیه در بسیاری عرصه‌ها به یکدیگر وابسته هستند، اما به نظر می‌رسد که مسکو می‌تواند از مذاکره و مباحثه با کاخ سفید درباره مسائلی که واشنگتن در آن ذینفع است، امتناع ورزد.
از سوی دیگر برجسته‌تر شدن مسائل مربوط به دموکراسی و حقوق بشر در روسیه نیز می‌تواند یکی از پیامدهای انتخاب اوباما به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا باشد؛ به طور کلی رهبران روسیه معتقدند که روسیه و آمریکا به یکدیگر نیاز دارند و با توجه به نقش اقتصادی و سیاسی آمریکا در جهان، برای آنها مهم است که چه کسی بر این کشور حکومت کند.
همچنین روس‌ها معتقدند که رئیس جمهور آینده آمریکا باید بر اساس تساوی حقوق و با احتساب منافع متقابل به روابط واشنگتن و مسکو سامان دهد.
در خصوص رابطه با ایران نیز با وجود آن که به نظر می‌رسد اوباما موضعی عمل‌گرایانه و انعطاف‌پذیر در سیاست خارجی آمریکا اتخاذ کند، با این حال نمی‌توان به وقوع تحولی چشمگیر، خوشبین بود؛ در واقع همچون گذشته، سیاست‌های خصمانه‌ ایالات متحده آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تداوم خواهد یافت و تغیر چندانی در روابط تهران و واشنگتن ایجاد نخواهد شد.
منبع : شبکه خبر دانشجو