پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تاکتیک های طالبان ؛ رازهای پیروزی آنها


تاکتیک های طالبان ؛ رازهای پیروزی آنها
موفقیت های طالبان را می توان به طور گسترده یی به استفاده آنها از طیف گسترده یی از آرایش های نظامی نامنظم و نامتقارن برای خنثی کردن برتری نظامی ناتو مرتبط دانست. با در نظر گرفتن تاکتیک های پیچیده ترور و شبکه اطلاعاتی پیچیده، طالبان موفق شده است با به راه انداختن جو خشونت و ترور بی ثباتی و ناامنی را در بخش گسترده یی از افغانستان حکمفرما کند. با توجه به اینکه آدم ربایی و بمب گذاری حتی در کابل به امری عادی تبدیل شده است، امروز جنگ نه تنها در مرزها و نقاط حاشیه یی و دورافتاده کشور بلکه در قلب افغانستان به راه افتاده است. حملات اخیر نظیر حمله جسورانه به زندان قندهار در ژوئن سال ۲۰۰۸، موجب بالا تر رفتن اعتبار و وجهه طالبان شده و نشان داده است آنها توانایی این را دارند نه تنها از نیروهای افغانی بلکه از شبکه های اطلاعاتی کشورهای غربی نیز بگریزند.
ظاهراً طالبان در جبهه دیگری نیز در حال دست یافتن به پیروزی است و آن چیزی نیست جز جلب توجه و فتح احساسات و قلب های مردم افغانستان. طالبان با بهره برداری از خشم و نفرت افراد محلی نسبت به نیروهای ناتو و ایساف و دولت افغانستان که اقدام به ریشه کن کردن خشخاش ها می کنند و در ضمن با بمباران های اشتباه جان غیرنظامیان را در خطر قرار می دهند سعی می کند توجه را به خود جلب کند. نرخ بیکاری بسیار بالا، و عقیم ماندن پروژه های بازسازی به رغم صرف میلیاردها دلار، از دیگر عواملی است که به طالبان کمک کرده است بتواند راحـت تر همدردی و هواخواهی مردم عادی افغانستان را به دست آورد. البته اینها همه غیر از حمایت هایی است که طالبان از سوی طبقه سنتی افغانستان و سران برخی از قبایل این کشور دریافت می کند.
این مساله پیشتر در سال ۲۰۰۷ نیز مشهود بود. زمانی که ICOS تحلیلی ارائه داد که در آن آگاهی های محلی از مبارزات تبلیغاتی طالبان ارزیابی شد. تقریباً نیمی از مردمی که در این تحقیق مشارکت کرده بودند با خاطرنشان کردن ناامیدی گسترده مردم افغانستان نسبت به ناتو و دولت افغانستان، نسبت به توانایی افغانستان برای دستیابی به موفقیت تردید داشتند و بیشتر از یک چهارم کسانی که در مصاحبه شرکت کرده بودند حمایت خود را از طالبان اعلام کرده بودند.
● ناکامی های بین المللی
توسعه و بسط اینچنینی دامنه حضور طالبان در واقع به معنای ناکامی جامعه بین المللی برای محقق کردن تمام وعده هایی که براساس آنها زندگی بهتری را پس از جنگ برای مردم افغان به ارمغان خواهد آورد. هفت سال از حمله امریکا به افغانستان می گذرند و بیشتر کشور هنوز از فقدان امکانات اولیه رنج می برد و اکثر مردم افغانستان تنها به دنبال یک لقمه نان و یک سرپناه هستند. تحقیقات میدانی توسط ICOS نشان دهنده این است که اکثر افغان ها نگران تامین آذوقه برای خانواده هایشان هستند. شکست جامعه جهانی در توجه کافی به نیازها و آرزوهای جمعیت افغان و کانالیزه کردن آنها به صورت سیاست های پاسخگوی مفید یکی از جنبه های کلیدی است که موجب افزایش جمعیت تروریست ها در افغانستان می شود.
خصوصاً این مساله درباره رویکرد جدید برای پایان دادن به تولید بومی تریاک در افغانستان کاملاً درست است. در سیاست فعلی نکته کلیدی ریشه کن کردن خشخاش است که با اجرای این سیاست جامعه کشاورز افغانستان از غرب دور شده و رفته رفته به دامان طالبان پناه می برند. ICSO طرح جایگزینی را پیشنهاد کرده است که تریاک در برابر دارو نام دارد. در این طرح به برخی از تولیدکننده های تریاک در افغانستان مجوز داده می شود که تریاک را به مرفین که مصرف دارویی دارد تبدیل کنند. اگر این طرح جواب بدهد، می تواند به تولیدکنندکان و کشاورزان خشخاش کمک کند تا مشت و زرع خود را به صورت قانونی درآورده و از تولیدکننده تریاک به بازاری برای مرفین که مصرف دارویی دارد، تبدیل شوند. سیاست اخیر ریشه کن کردن تریاک از سوی دیگر تنها منابع درآمد آنها را تخریب می کرد حال اینکه هیچ منبع جایگزینی هم برای آنها آماده نمی کرد. در این زمینه، طالبان خود را به عنوان حامی خانواده های بومی افغانستان معرفی کرد و با اجازه دادن به آنها برای تولید تریاک سعی کرد منطقه را تحت کنترل خود درآورد. نتیجه غم انگیز این است که به رغم تزریق سرمایه گسترده جامعه بین المللی در افغانستان و به رغم تمایل جهانی برای موفقیت در افغانستان، این کشور یک بار دیگر با خطر جدی گرفتار شدن در دستان طالبان مواجه است. چنانچه این مساله رخ دهد تلاش های بین المللی برای توسعه و بازسازی افغانستان دیگر سرمایه یی در اختیار نخواهند داشت.
تا زمانی که جامعه جهانی توجه خود را که مسائلی فراتر از ابعاد سنتی نظامی اند، دستیابی به اهداف به صورت ریشه یی و برگرداندن حمایت های قبلی معطوف نکند، این خطر وجود دارد که طالبان به راحتی از بیخ گوش ناتو عبور کرده و کنترل افغانستان را در دست بگیرند.
● دو برابر کردن نیروها، پشتیبانی از تلاش های توسعه
امنیت باید به موازات تلاش ها برای توسعه کشور افزایش یابد. تا زمانی که طالبان با قدرتی توسعه نیافته می جنگد، پیروز است. برای نشان دادن این مساله به مردم افغانستان که ناتو چیزی جز تعهد و اعتقاد به جنگ علیه طالبان ارائه نمی کند، ایساف باید به نیروهای نظامی قوی دسترسی داشته باشد.
تعداد کل نیروهای بین المللی که با ایساف کار می کنند باید به سرعت به دو برابر یعنی حداقل ۸۰ هزار نیرو برسد.
اخیراً ناتو فرماندهی نیروهای بین المللی را بر عهده دارد و بیشتر سربازان ایساف از سوی کشورهای عضو ناتو تامین می شوند. با این حال اعزام نیرو از سوی کشورهای عضو ناتو، زمانی که با جمعیت یا تولید ناخالص داخلی شان مقایسه می شود، متغیر است. برای مثال، فرانسه و اسپانیا به ازای هر میلیارد دلار تولید ناخالص ملی امریکا تنها یک سرباز به افغانستان اعزام کرده اند. این در حالی است که انگلیس و ترکیه هر کدام به ازای هر یک میلیارد دلار تولید ناخالص ملی امریکا سه سرباز اعزام کرده اند. افزایش نیرو به تنهایی برای موفقیت کافی نیست و امنیت و توسعه دو مساله جدایی ناپذیر از فعالیت های بازسازی افغانستان هستند. توسعه بدون امنیت و برقراری قانون به طور حتم افغانستان را به سوی دودستگی و چند تکه شدن پیش می برد. از سوی دیگر، برقراری امنیت به بهای از دست دادن توسعه نیز به صرفه نیست. توسعه اقتصادی و اجتماعی برای ثبات بلندمدت در افغانستان مولفه هایی ضروری هستند. فقدان یک دولت واقعی و ثبات زمینه را برای رشد و نمو خشونت و درگیری و بی ثباتی بیشتر فراهم می کند. استراتژی جامعه بین الملل در افغانستان باید شامل تعهد جدی به بهبود زندگی افغان ها به صورتی سریع و اصولی باشد. این مساله در مقابله با تبلیغات طالبان علیه غرب و دولت افغانستان نقشی بسیار مهم بازی می کند. استراتژی به دست آوردن قلب مردم افغانستان برای برطرف کردن فقر در استان های جنوبی افغانستان به نیروهای بین المللی کمک می کند که ماموریت شان را عملی کنند. برای آنکه تلاش های بازسازی افغانستان به یک داستان موفقیت آمیز بدون ابهام تبدیل شود، ضروری است جامعه بین الملل اهدافی تعریف شده درخصوص توسعه برای خود قرار دهد. اخیراً افغانستان شاهد چالش هایی نظیر نرخ بالاتر مرگ و میر مادران، شکست در تقویت برنامه های آموزشی، بیکاری بسیار بالا، آوارگی گسترده مردم به خاطر قحطی، عدم توانایی برای برداشت محصول، ریشه کن شدن اجباری گیاه خشخاش و ویرانی روستاها در خلال درگیری میان نیروهای بین المللی و شورشیان طالبان است.
نواحی وجود دارند که غرب باید توجه بیشتری برای بهبود وضعیت آنها معطوف کند. باید اولویت هایی در نظر گرفته شود و در نتیجه تاثیری مثبت بر زندگی مردم افغان گذاشته شود. افزایش سطح خشونت ها و حمایت از طالبان نشان دهنده نیاز به سازمان های جدید دموکراتیک است تا سیاست های معنادار حامی فقرا را به اجرا بگذارند. فقر نخستین دشمن بازسازی افغانستان است و باید آن را شکست داد. تا آنجا که به کمک های بین المللی مربوط می شود افغانستان کمترین مقدار کمک های بین المللی را در مقایسه با دیگر کشورهایی که شاهد جنگ بوده اند، دریافت می کند. پاسخ به بحران های اضطراری نظیر گرسنگی نه تنها یک ضرورت بشردوستانه است بلکه بخشی از تلاش ها برای بازسازی افغانستان نیز هست. سیاست های جامعه جهانی در افغانستان باید شرایط را به گونه یی در کنار هم قرار دهد که در نهایت دولت افغانستان بتواند خود توسعه اقتصادی و اجتماعی را در کشور به انجام برساند. و این مساله بسیار مهم است که جامعه جهانی اجازه ندهد درگیری ها در افغانستان بر آینده جوانان افغان تاثیر بگذارد. بهبود وضعیت سوادآموزی و آموزش، مهیا کردن امکانات بهداشت عمومی، ساختن زیرساخت های ضروری و لازم و مهیا کردن گزینه های اقتصادی و فرصت های شغلی برای تبدیل شدن افغانستان به کشوری که از لحاظ اقتصادی حیاتی دوباره یافته است بسیار ضروری هستند.
ایمن کردن افغانستان و دستیابی به یک آینده شکوفا و پررونق نیازمند این است که نسل جوان افغانستان مشارکت کنند و افغان هایی که آرمان صلح دارند رهبری جامعه را در دست بگیرند. رهبری افغان ها باید جوانان افغانی را به مهارت های لازم مجهز کند. جامعه بین الملل نقشی بسیار مهم در ساختن ظرفیت های بومی و قوت بخشیدن به مالکیت افغان ها دارد. این اهداف با برقرار کردن ارتباط میان افغان ها، سرمایه گذاری روی زیرساخت ها، بهداشت عمومی و آموزش قابل دستیابی هستند. بخشیدن مالکیت فعالیت های توسعه به افغان ها سیاستی است که به عموم افغان ها کمک می کند بار دیگر اعتماد به نفس خود را بازیابند و به دولت خود و جامعه جهانی اعتماد کنند.
منبع : روزنامه اعتماد