دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

زمینه های قیام سیدالشهداء(علیه السلام)


زمینه های قیام سیدالشهداء(علیه السلام)
حوادث اجتماعی هرچند بزرگ باشند علل و ریشه های آنها هم عمیق تر خواهد بود. از جمله مسائلی كه در واقعه عاشورا توجه به آن لازم است بررسی علل وزمینه های پیدایش آن است، امری كه چه بسا كمتر مورد توجه و دقت نظر قرار می گیرد.
عوامل پیدایش برخی از رویدادهای سیاسی اجتماعی به روزها و ماهها قبل برمی گردد در حالی كه علل برخی دیگر از آنها را باید در دهها سال قبل از تاریخ وقوع، جستجو كرد. قیام سید الشهداء به عنوان بزرگترین حادثه تاریخ اسلام پس از رحلت رسول خدا(ص) از قبیل دوم است.
● ریشه یابی عاشورا در سقیفه
بعد از رحلت رسول خدا(ص) آنچه در سقیفه بنی ساعده رخ داد، ریشه در حوادث قبل از اسلام داشت و آنچه در آغاز سال ۶۱ هجری در كربلا رخ داد نیز سرچشمه ای جز سقیفه نداشت.
مهیار دیلمی در غدیریه خود می گوید:
اضالیل ساقت مصاب الحسین و ما قبل ذاك وما قد تلا
فیوم السقیفه یابن النبی تطرق یومك فی كربلا
و غصب ابیك علی حقه و امك حسن ان تقتلا
گمراهی و حیرت ها به حدی رسید كه مصیبت حسین و وقایع قبل و بعد از آن را به پا كرد.
ای زاده مصطفی! این خود روز سقیفه بود كه راه كربلا را هموار نمود.
و از آنجا كه حق پدر و مادرت غضب كردید، كشتن تو(برای قاتلانت) نیكو شد.
بررسی آنچه در سقیفه گذشت این امر را روشن می سازد که پس از رحلت رسول خدا(ص) هیچ گونه پایبندی از جانب امت، به دست آوردهای اسلام وجود نداشت و یا لااقل در آن موقعیت خاص صلاح خود را در این نمی دیدند که به دفاع از حقیقت بپردازند واین لاابالی گری، امت را به کشتن ولی خدا واداشت. به جرأت می توان ادعا کرد که پس از رحلت رسول خاتم همان ویژگیهای جاهلی عرب دوباره زنده شد و از زیر اسلامهای غیرحقیقی سر برآورد. امام علی(ع) در این باره می فرمایند:
" الا و ان بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیه " (۱)
آگاه باشید! تیره ورزی های شما بازگشته است به همان شکلی که در ابتدای بعثت پیامبر دچار آن بودید.
این کلام مولی الموحدین(ع) گواه صادقی است بر اینکه همه بدبختی ها، بدعت ها و انحرافاتی که متوجه اسلام گردید و همه ستم هایی که بر اولیاء خدا رفت به سقیفه می رسد.
از جمله عناصری که این امر را دامن زدند صنادید قریش بودند که اسلامشان جز از روی نفاق نبود. امیرالمومنین(ع) درباره ایشان می فرماید:
"... ما اسلموا و لکن استسلموا و اسروا الکفر، فلما وجدوا اعوانا علیه اظهروه"(۲)
اینان مسلمان نشدند بلکه فقط تظاهر به مسلمانی کردند و کفر در دل پروراندند و آنگاه که یار و همدستانی یافتندکفر پنهان خویش را آشکار نمودند.
رویدادهای پس از رحلت رسول خدا(ص) این حقیقت را تصدیق می­کند که عوامل رجعت طلب برای برگرداندن سنت­ها و عقاید دوران کهن با جدیت تلاش کردند و عده­ای از افراد ضعیف الایمان نیز بخاطر سستی اعتقاد با سکوت خویش زمینه را برای قدرت یابی آنان فراهم نمودند و به تدریج جامعه اسلامی به تباهی کشیده شد. البته این ارتجاع دور از انتظار نبود زیرا علاوه بر اینکه مشرکین به طور کلی در حجاز ریشه کن نشده بودند تعدادی از صحابه پیامبر نیز تظار به اسلام می­کرده و ایمان واقعی به رسالت حضرتش نیاورده بودند .
اصولا در هر انقلاب فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی چنین پدیده­ای قابل پیش­بینی است زیرا در هر نهضتی اولاً تحول اعتقادی – اخلاقی در افراد به کمال نمی­رسد ، ثانیاً همه افراد ، مشمول تحول نمی­شوند در نتیجه هم بقایای آثار اعتقادی – اخلاقی گذشته تا حدی در فرد مومن باقی می­ماند و هم عناصر تحول ناپذیر نقش ایفاء می­کنند و زمینه بازگشت جامعه به نظام پیشین را فراهم می­نمایند.
● تبلور انحرافات در سقیفه
خواندن اوراق تاریخ و بررسی آنچه بین حاضران در سقیفه گذشته به خوبی بر این مطلب گواه است كه مسلمانان آن برهه براموری غیر از شایستگی و لیاقت تكیه داشته اند. نكاتی پیرامون سقیفه هست كه بر فهم این مطلب كمك می كند:
الف ) انصار بعد از رحلت رسول خدا(ص) بی درنگ به سقیفه بنی ساعده رفته ومساله رهبری و خلافت را به شور گذاشتند. این اقدام چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ از این حركت دو نكته را می توان برداشت نمود:
۱) نگرانی انصار از حاكمیت قریش و انتقام كشته های بدر. چنانكه حباب بن منذر گفت: ما ترس از آن داریم كه كسانی از شما بر سر كا ر آیند كه ما پدران و برادران آنها را در جنگ كشته ایم، ترس از آنكه اینان از ما انتقام بكیرند.(۳)
۲) ترس هر یك از اوس و خزرج از حاكمیت یكدیگرو بازگشت كینه های گذشته. چنانكه ابوبكردر سقیفه به آنها گفت: اگر از میان شما انصار هریك از اوس و خزرج خلافت را بگیرند به خاطر مسائل جاهلیت با هم جنگ خواهید كرد.(۴)
ب) انصار در سقیفه می گفتند: منا الامیر و منكم امیر( یك امیر از ما و یك امیر از شما) و ابوبكر در پاسخ گفت: منا الامراء و انتم الوزراء(امیر از ما باشد و وزیر از شما).
آیا این ایده و طرز فكر با روحیه اسلام سازگاری دارد؟ مگر در سقیفه تقسیم ارث می كردند كه اینچنین به چانه زنی پرداخته بودند؟ آیا پیامبر اكرم(ص) نفرموده بودند هیچ كس بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوا و عمل صالح؟ و آیا اساسا زحمت انتخاب وصی بر عهده ملت است؟ آیا یوشع بن نون و شمعون الصفا و آصف بن برخیا را مردم برای وصایت برگزیدند؟
به نظر میرسد آنچه در سقیفه بنی ساعده مورد توجه مهاجرین و انصار بود پیشی گرفتن از قبایل دیگر و رقابت قومی و قبیله ای به سبك جاهلی بوده است و در حالی كه غالب آنها - اگر نگوییم همه آنها - به حقانیت علی(ع) و اولویت او اعتقاد داشتند ولی برای اینكه از قبیله رغیب عقب نمانند به چانه زنی بر سر خلافت می پرداختند.
● بازگشت جاهلیت، زمینه ساز قیام حسینی
وقتی مفسر و مدافع قران كریم علی بن ابی طالب(ع) از حق خود یعنی حكومت محروم شد و اهل بیت پیامبر(ص) مهجورشدند، جریان رجعت و بازگشت به عادات جاهلی سرعت یافت و در طول ۲۵ سال خلافت خلفای ثلاث انحرافات و بدعت های زیادی پدید آمد. لذا هنگامی كه علی(ع) زعامت جامعه را پذیرفت ، اصلاحات داخلی را بر هر امر دیگری ترجیح داد. لكن جبهه نفاق در عصر خلفا، مخصوصا زمان عثمان در پرتو قدرت سیاسی توانسته بود قدرت اقتصادی و نظامی قابل توجهی بدست آورد.
به همین جهت با ایجاد جنگهای داخلی و مشكلات دیگر مانع اصلاحات علی(ع) گردید و با شهادت مظلومانه آن رادمرد الهی، برنامه های اصلاحی او ناتمام ماند و با استیلای بنی امیه بر جهان اسلام ، جبهه نفاق با قدرت بیشتری جامعه را به سوی انحطاط و تباهی سوق داد و در اواخر حكومت معاویه فساد و تباهی به اوج خود رسید و بسیاری از عقاید و خلق و خوی جاهلی كه پیامبر اكرم(ص) برای اضمحلال آنها تلاشهای بسیاری نموده بود احیا گردید و سنت پیامبر(ص) و قرآن كریم رو به زوال نهاد.
پس از این انهدام عظیم فرهنگی، از حسین بن علی(ع) چیزی جز این انتظار نمی رفت كه برای احیاء دین اسلام و سنن بر باد رفته آن قیام نماید. چنان كه خود ایشان فرمود:
" من شما را به كتاب خدا و سنت پیامبرش فرا می خوانم، زیرا سنت پیامبر(ص) از بین رفته و بدعت زنده كردیده است"(۵)
و نیز فرمود:
" و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید"(۶)
وقتی امت اسلام گرفتار حاكمی چون یزید باشد فاتحه اسلام را باید خواند.
نتیجه سخن اینكه اسلام برای براندازی باورهای پوچ جاهلی آمده بود و مجاهدت های بسیاری نیز در این راستا از سوی پیامبر(ص) و مسلمانان صورت گرفته بود اما پس از گذشت مدتی نه چندان مدید آنچه در جامعه حاكم شده بود چیزی جز اسلام و آنچه بدان عمل می شد چیزی جز دستورات قرآن بود و همان باورهای غلط و سنن جاهلی دوباره به بار نشسته بود. قیام الهی سیدالشهداء(ع) نیز جز برای آگاهی دادن مسلمانان از وضعیت موجود و بیان غربت اسلام نبود.● خصیصه های جاهلی
آنچه جامعه عرب را به تباهی كشیده و در گوشت و خون آنها رخنه كرده بود را نمی توان در چند سطر به بیان نشست اما برخی از آنها را می توان چینن بر شمرد:
بت پرستی، خرافه اندیشی، زمامداری لجام گسیخته، تعصبات بی جهت بر قبیله، زبان و نسب، غرور و تكبر توانگران، جنگ های ممتد قبیله ای، تفرق سیاسی، تبعیت كوركورانه از نیاكان، شرب خمر، تعدی به نوامیس، قساوت و شقاوت، جهل و تحجر، ادبیات بی محتوا و...
اما طلوع اسلام همراه بود با مبارزات جدی بر علیه این خصلت های ناپسند و به عبارت دیگر، اسلام یك تحول همه جانبه در زندگی فردی و اجتماعی اعراب به دنبال داشت. ارمغانی كه اسلام برای آنها داشت عبارت بود از: یكتا پرستی، حاكمیت اولیاء الهی، پرورش قلمرو فكری، گسترش تجارت، دوری از تشریفات، وحدت سیاسی، ترویج فضایل و كمالات انسانی، كرامت نفس، عدالت و حق گرایی، ایثار و فداكاری، وحدت و برادری، تحول ادبی، انقلاب در نظام اقتصادی و ...
● جریانهای مخرب و خزنده
تلاش رسول مكرم اسلام بر این بود كه این ارزشها جایگزین خصیصه­های پیشین اعراب شود اما رخنه بعضی حركت ها در میان مسلمانان مانع از به ثمر نشستن این آرزو بود. و پس از رحلت پیامبر(ص) و با وجود ۲۳ سال تلاش بی وقفه ایشان برای هدایت مردم نیز این جریانات همچنان مشكل آفرین بودند.
این جبهه خطرناک که به جبهه نفاق معروف است متشکل از چند طیف بود؛ نخست آنانکه از روی طمع اسلام آورده بودند، دوم آنانکه از روی ترس، تظاهر به اسلام می نمودند، وسوم کسانیکه در اثر سستی ایمان، خواسته یا نا خواسته در خدمت کفر ونفاق بودند(هرچند گروه سوم، اصطلاحا منافق نامیده نمی شوند).
منافقان از ابتدای طلوع اسلام سعی در توقف حرکت روبه­رشد آن داشتند اما پس از استیلای مطلق اسلام بر همه مناطق و قدرت یافتن دین جدید، و پس از آنکه منافقان چاره ای جز پذیرفتن اسلام ندیدند به فکر آن افتادند که این مکتب نو بنیاد را در جهت تامین منافع خود سوق و گسترش دهند.
برخی از فعالیت­های منافقان در عصر رسالت را می توان چنین برشمرد: تضعیف سپاه اسلام در جنگ­های احد، خندق و تبوک، خدمت به یهود بنی نضیر، القاء شبهه و ایجاد تردید در مبانی عقیدتی، تضعیف ­شخصیت و قداست پیامبر اکرم(ص)، جعل حدیث، اجتهاد در برابر اوامر صریح رسول خدا(ص) و ...
با فرارسیدن سال دهم هجری و اعلام رسمی خلافت علی بن ابی طالب(ع) در غدیر خم، جبهه نفاق فعالیت جدی­تری را آغاز کرد. این جبهه، عناصر خود را در مدینه جمع نمود و در انتظار رحلت رسول خدا(ص)بود تا برنامه­های خود را به اجرا گذارد. پیامبر(ص) نیز جهت برهم زدن این اجتماع، عملیات بزرگی را به طرف رومیان طراحی نمود و اسامه بن زید را به فرماندهی سپاه اسلام منصوب کرد و از همه مسلمانان خواست زیر پرچم اسامه، برای جهاد حرکت نمایند تا به این ترفند جبهه نفاق منحل شود. اما پس از چند روز پیامبر اکرم(ص) مطلع شد که در حرکت سپاه، سستی ایجاد شده است، ازاین رو با همان حال بیماری به میان سپاه آمدند و مسلمانان را تحریص و تهییج نمودند و چندین بار آنها را بر پیروی از دستور، امر نمودند اما تخلف عده ای از صحابه به بهانه های واهی مانع از حرکت سپاه اسامه شد و با رحلت رسول خدا(ص) همه سپاه به مدینه بازگشت.(۷)
حرکت بعدی منافقان و ضربه مهلکی که بر پیکره اسلام وارد شد ممانعت از نوشته شدن وصیت رسول خدا(ص) در لحظات آخر عمر ایشان بود. واقعه ­ای که به "مصیبه یوم الخمیس" معروف شد. پس از آنکه پیامبر اکرم(ص) متوجه تمرد و بازگشت عده ای از مسلمانان از سپاه اسامه شدند تصمیم گرفتند خلافت علی(ع) را در محضر اصحاب مکتوب نمایند. اما همان افرادی که از رفتن به جبهه جنگ سر باز زده بودند و مترصد آخرین لحظات عمر پیامبر(ص) بودند از تدوین منویات ایشان جلوگیری نمودند و کلماتی در آن مجلس صادر شد که قلم از بیان آن شرم دارد.
پس از رحلت رسول خدا(ص)، بهترین جایگاه برای پیشبرد مقاصد منافقان، سقیفه بود، که پیامدهای سوء فرهنگی و اجتماعی را همچون مهجوریت اهل بیت(ع)، جلوگیری از نشر احادیث پیامبر(ص)، جعل حدیث ، اجتهاذات بی­اساس به دنبال داشت.
● خلفا و بدعت ها
از جمله مسائلی که در سیر جامعه اسلامی پس از رسول خدا(ص) به سوی انحطاط ، نقش اساسی داشت بدعت­هایی بود که توسط خلفا صورت گرفت. اولین بدعتی که بعد از رحلت رسول خدا(ص) رخ داد، مخالفت با سنت آن حضرت در مورد خلافت علی(ع) بود. با قرار گرفتن خلافت در دست سیاستمداران دنیاطلب، احکام الهی یکی پس از دیگری جای خود را به بدعت­ها و پدیده­های جدید داد.
هرچه فاصله مردم با زمان رسالت بیشترمی­شد، بدعت­ها گسترده تر و عمیق­تر شده و با حاکمیت امویان، تخلف از کتاب و سنت، بسیار رواج پیدا کرد به نحوی که اسلام را وارونه و نفهمی­های خود را به جای اسلام معرفی کردند.امام حسین(ع) درباره آنها فرمود:
"ان هولاء قد لزموا طاعه الشیطان و ترکوا طاعه الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استاثروا بالفیئ و احلوا حرام الله و حرموا حلاله"(۸)
آگاه باشید! این مردم ملازم اطاعت شیطان شده و اطاعت خدا را ترک کرده­ و فساد را آشکار و حدود را تعطیل و فیء و بیت المال را به خود اختصاص داده و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرده اند.
موارد زیر تنها بخشی ا ز بدعت­هایی است که در زمان خلفا صورت پذیرفت :
۱) غصب خلافت
علی(ع) در بیان ماجرای سقیفه و چگونگی چیرگی دنیاطلبان بر او چنین فرمود:
" به خدا قسم ابوبکر خلعت خلافت را در حالی بر تن کرد که می­دانست منزلتم نسبت به خلافت منزلتی محوری است..."(۹)
۲) تبعیض نژادی
در عصر خلیفه دوم بر خلاف نص صریح قرآن و کلام رسول خدا(ص)، سیاست تبعیض نژادی بنیان نهاده شد و در تدابیر احکام، مقررات و مواضعی که در شرایط و مناسبت­ها حالات مختلف داشت، حقوق غیرعرب پایمال گردید و عرب بر عجم تفضیل و برتری یافت.
ابن ابی الحدید می­نویسد: عمر در پرداخت اموال به مسلمانان، قانون مساوات عصر پیامبر(ص) را نقض کرد؛ او سابقین در اسلام را بر دیگر مسلمانان، مهاجرین از قریش را بر غیر قریش، مهاجرین را بر انصار، عرب را بر عجم و آزادگان را بر بردگان ترجیح و برتری داد.(۱۰)
برخی از تبعیضات عمر را می­توان چنین برشمرد:
الف) تحریم مدینه بر غیر عرب.
ب) عدم قصاص عرب در مقابل غیر عرب.
ج)تبعیض در تقسیم اموال.
د) هم کفو نبودن عرب و عجم در ازدواج.
ه) قلع و قمع عجم . و ...
۳) قطع سهم ذی القربی
پیامبر اکرم(ص) طبق نص قرآن، بخشی از خمس را برای ذوی القربی قرار داد که این امر در زمان ابوبکر نقض شد.
۴) قطع سهم مؤلفه قلوبهم
یکی از گروه­هایی که به تصریح قرآن کریم از زکات بهره می­برند" مؤلفه قلوبهم" هستند یعنی کسانی که حاکم اسلامی به صلاح­ دید خود و به جهت جلب رضایت و یا تحکیم ایمانشان به آنها بخشی از زکات را می­پردازد. اما سهم این گروه نیز در زمان ابوبکر و به دست عمر قطع شد.
۵) غصب فدک و آزار فاطمه
داستان منع اهل بیت(ع) از یک منبع مالی عظیم به نام فدک و آزارهایی که از سوی خلیفه اول و دوم در مورد ایشان صورت پذیرفت را همه می­دانند که به جهت اختصار و با توجه به روشن بودن مطلب، از بیان آن صرف نظر می­کنیم.
۶) تحریم متعه زنان و متعه حج
از جمله مسائل فقهی مورد اختلاف شیعه و سنی، مسأله متعه و ازدواج موقت است که قرآن کریم بر حلیت و جواز آن تصریح دارد.(۱۱)
عمل به متعه در زمان پیامبر(ص) و ابوبکر صورت می­گرفت(۱۲) اما وقتی خلیفه دوم به خلافت رسید، با آن به شدت برخورد و از آن نهی کرد. (۱۳)
این بدعت عمر پیامدها سوئی در جامعه اسلام به جا گذاشت. به تعبیر ابن عباس: لولا نهی عمر لما احتاج الی الزنا الا الشقی(۱۴) اگر عمر از متعه نهی نمی­کرد کسی محتاج زنا نمی­شد مگر آدم فرومایه و بی­آبرو.
از دیگر مسائل اختلافی نیز، متعه تمتع است؛ به این بیان که حجاج بعد از عمره ، به حج تمتع بپردازند( این حج را متعه گفته­اند بدان جهت است که شخص می­تواند بین احرام عمره و حج بیشتر لذات ممنوعه در ایام احرام را مرتکب شود) این امر نیز از تصریحات قرآن کریم است(۱۵) و در زمان پیامبر(ص) بدان عمل می­شده است اما در زمان خلیفه دوم مورد نهی قرار گرفت(۱۶)
۷) انحطاط سیاسی و اقتصادی در عصر عثمان
در عصر خلفای اول و دوم تنها انحطاط فرهنگی بود که گریبان­گیر جامعه بود اما در عصر عثمان این فساد و افساد به مقوله سیاست و اقتصاد نیز سرایت پیدا کرد. علی(ع) در خطبه شقشقیه می­فرماید:
"... تا سومین آنها بر سر کار آمد، او همانند شتر پرخور و شکم برآمده، تلاشی جز جمع آوری و خوردن بیت المال نداشت. بستگانش به همکاری­اش برخاستند. آنها همچون شتران گرسنه­ای که بهاران به علفزار بیفتد و با ولع شدید گیاهان را ببلعند، برای خوردن اموال خدا دست از آستین درآوردند..."(۱۷)
دوران خلافت عثمان، دوران خاصی بود که طی آن، تفکر استثمار رشد کرده و بزرگترین کاخ­ها توسط استانداران او ساخته شد تا جایی که صدای حق طلبی بسیاری از مهاجرین و انصار برخاست .
نمونه­هایی از بخشش­های عثمان به خویشانش از این قرار است:
▪ عثمان به حارث بن حکم (برادر مروان) ۰۰۰/۳۰۰ درهم بخشید و شترهای زکات و قطعه زمینی که پیامبر(ص) وقف مسلمانان کرده بود به او داد.
▪ به سعید بن عاص بن امیه ۰۰۰/۱۰۰ درهم ، به مروان بن حکم ۰۰۰/۱۰۰درهم ، به ابوسفیان ۰۰۰/۲۰۰ درهم ، به طلحه ۰۰۰/۲۰۰/۲ درهم و به زبیر ۰۰۰/۹۸۰/۵ درهم بخشید. خود عثمان از بیت المال ۰۰۰/۵۰۰/۳۰ درهم و ۰۰۰/۳۵۰ دینار، یعلی بن منبه ۰۰۰/۵۰۰ دینار و عبد الرحمن ۰۰۰/۵۶۰/۲ دینار برداشتند.(۱۸)
اینها تنها بخشی از بدعت­هایی بود که در زمان خلفا صورت گرفت و پس از آن نیز در زمان معاویه و فرزندش یزید، با لاابالی­گریهایی غیر قابل وصف ادامه یافت و زمینه را برای قیام سید الشهداء(ع) مهیا ساخت.
آنچه در این نوشتار گذشت خلاصه­ای از کتاب ارزشمند "زمینه­های قیام امام حسین(ع)" تألیف حسین عبدالمحمدی بود که دوست­ داران اهل بیت(ع) می­توانند با مراجعه به این کتاب، به مطالب گسترده­تری در این زمینه دست پیدا کنند.
۱) نهج البلاغه، خطبه ۱۶ .
۲) همان.
۳) انساب الاشراف(بلاذری) :۵۸۰/۱ .
۴) البیان و التبیین(جاحظ) :۲۹۸/۳.
۵) بحارالانوار :۴۴/۳۴۰، تاریخ طبری:۳/۳۰۵، الكامل فی التاریخ:۵۵۲/۳ ، اعیان الشیعه:۵۹/۱۰ ۲ - بحار:۳۲۶/۴۴ .
۶) مغازی واقدی :۳/۱۱۲۰ .
۷) تاریخ طبری : ۴/۳۰۴ ؛ الکامل(ابن اثیر):۳/۵۵۳ .
۸) نهج البلاغه، خطبه ۳ .
۹) شرح نهج البلاغه: ۸/۱۱۱ .
۱۰) نساء : ۲۴.
۱۱) مسند احمد:۴/۴۳۶.
۱۲) الغدیر:۶/۲۳۸.
۱۳) همان.
۱۴) بقره: ۱۹۶.
۱۵) الغدیر:۶/۲۱۰.
۱۶) نهج البلاغه، خطبه ۳.
۱۷) شرح ابن ابی الحدید:۱/۱۹۸؛ الغدیر: ۸/۲۸۶.
منبع : عرفان


همچنین مشاهده کنید