جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فوبیا یا هراس غیرطبیعی


فوبیا یا هراس غیرطبیعی
کمتر پیش می آید که رفتارها و حساسیت های افراد در زندگی روزمره را بیماری بدانیم. اما زمانی که این حساسیت ها زندگی فردی و اجتماعی افراد را مختل می سازد آدمی را وامی دارد که در حل آن کوشا باشد. لابد بارها این صحنه را دیده اید که اشخاص حاضرند از ده ها پله بالا روند اما از آسانسور استفاده نکنند. آیا کودکی را دیده اید که به دنبال سوسکی می دود، اما مادر از ترس مفرط فریاد می کشد و ده ها نمونه بارز دیگر که هر روز مشاهده می کنیم.
«هراس» ها جزء شایع ترین اختلالات روانی محسوب می شوند. هراس (فوبی) ترس غیرمنطقی است که به اجتناب هشیارانه از شیء، فعالیت یا موقعیت ترس آور منجر می شود و عملکرد فرد را برای زندگی مؤثر و راحت مختل می سازد. هراس می تواند به صورت مشخص و خاص یا به صورت اجتماعی متجلی شود. ترس آشکار و مستمر از اشیاء یا موقعیت های قابل مشاهده و محدود است که در معرض محرک هراس آور تقریباً همیشه بلافاصله منجر به واکنش اضطرابی می شود. اگرچه نوجوانان و بزرگسالان مبتلا از افراط و غیرمنطقی بودن ترس خود آگاهند، اما این امر ممکن است در مورد کودکان صادق نباشد و اگرچه فرد از محرک هراس آور اجتناب می کند ولی گاهی نیز آن را همراه با وحشت و اضطراب متحمل می شود. این تشخیص تنها زمانی رواست که اجتناب، ترس یا انتظار توأم با اضطراب برای رویارویی با محرک هراس آور، به طور قابل ملاحظه ای با فعالیت های روزمره، کارکرد شغلی یا زندگی اجتماعی شخص تداخل کند یا موجب پریشانی شود. فرد مبتلا، در موقع حضور یا انتظار رویارویی با یک شیء یا موقعیت مشخص، دچار ترس قابل ملاحظه، مستمر، مفرط و نامعقول می شود و کانون این ترس ممکن است انتظار آسیب یا صدمه دیدن از یک شیء یا موقعیت باشد. مثلاً از سگ بترسد، چرا که می ترسد او را گاز بگیرد. این ترس و اضطراب تقریباً همیشه بلافاصله در مواجهه با محرک ترس آور احساس می شود. به همین دلیل فرد مبتلا از این گونه موقعیت ها اجتناب می ورزد. هر چند ترس از اشیاء یا موقعیت های معین به ویژه در کودکان بسیار متداول است، اما باید توجه داشت که اگر این ترس ها به طور قابل ملاحظه ای مزاحم کارکردهای فرد نباشد یا منجر به پریشانی آشکار نشوند، لزومی برای این تشخیص مطرح نمی شود. مثلاً در مورد فردی که به شدت از مار می ترسد و در عین حال در منطقه خالی از مار زندگی می کند، و در اثر ترس از مار فعالیت هایش محدود نمی شود، و از داشتن ترس از مارها ناراحت نیست، تشخیص هراس مشخصی لزومی نمی یابد. از طرف دیگر مسئله سن در نوع ترس عادی یا غیرعادی دانستن آن، نقشی اساسی در تشخیص ایفا می کند. به همین دلیل بیشتر متخصصان ترس هایی را که با سن کودک تناسب دارد، جزء هراس های کودکی به حساب نمی آورند، مگر همان گونه که گفته شد این ترس ها بسیار شدید باشند، یا پس از سنی انتظار نمی رود ادامه یابند چرا که از یک طرف بسیاری از ترس ها ناپایدارند و مربوط به سن خاصی است و از طرف دیگر دگرگونی های ناشی از رشد ادراک کودکان نیز در فهم ما از ترس های آنان مؤثر است. مثلاً آشکار شدن اختلاف بین واقعیت های درونی و واقعیت های عینی می تواند به توجیه این موضوع کمک کند که چرا کودک خردسال از هیولا می ترسد، حال آنکه کودکان بزرگتر به ترس های واقعی تر دچارند.
این اختلال براساس تقسیم بندی کانون ترس یا اجتناب پنج طبقه دارد
۱) نوع حیوانی
۲ ) نوع محیط طبیعی
۳ ) نوع خون و تزریق - آسیب
۴ ) نوع موقعیتی
۵ ) سایر انواع.
▪ نوع حیوانی: معمولاً در کودکی شروع می شود و طی آن کودک از حیوانات و حشرات می ترسد. معمول ترین این ترس ها ترس از مار، موش، قورباغه، مارمولک، سگ، گربه، اسب و حشرات است.
▪ نوع محیط طبیعی: این هراس هم معمولاً در دوران کودکی شروع می شود. در این گونه کودک مبتلا از اشیاء یا رخدادهای موجود در محیط طبیعی مانند توفان ، گردباد، سیل ، زلزله ، رعد و برق ، تاریکی، آب و همانند آنها در هراس است. تقریباً ترس های دیگر نظیر ترس از رودخانه، ارتفاع، آتش، تنهایی، موجودات فضایی، هیولا و نظایر اینها جزء این دسته از فوبیاها است.
▪ نوع خون - تزریق - آسیب: عمدتاً خانوادگی است و در دوران کودکی شروع می شود. اغلب براساس واکنش شدید عصب واگ مشخص می شود و در واقع ترسی است که کانون آن دیدن خون یا زخم و سایر تدابیر دردناک پزشکی است.
▪ نوع موقعیتی: در این نوع از اختلال هراس که یک مرحله از اوج آن در کودکی و دیگری در اواسط دهه سوم زندگی است فرد مبتلا از یک موقعیت خاص همچون مسافرت با وسایل عمومی، تونل، آسانسور، پرواز، رانندگی، فضای بسته، توالت، اشکاف و نظایر آنها هراس دارد.
▪ سایر انواع: در صورتی که هراس مورد نظر از چهار نوع گفته شده نباشد، مانند ترس از ماسک ها و عروسک ها، صدای بلند، ترس از سقوط، میکروب، خفه شدن، شورش، شیطان، گمشده و نظایر اینها، هراس با این نوع ثبت می شود.
هراس ها به طور کلی موجب محدودیت سبک زندگی و تداخل در تحصیل و شغل و حتی سلامتی جسمی می شوند. مثلاً هراس های مشخص از نوع تزریق - خون - آسیب ممکن است اثرات زیانباری بر روی سلامت دندان یا جسم فرد داشته باشد چرا که شخص ممکن است از خدمات و مراقبت های پزشکی لازم اجتناب ورزد یا در ترس از خفگی امکان دارد فرد غذاهای خود را به موادی محدود کند که بلع آنها آسان باشد و در نتیجه دچار سوءتغذیه شود و یا حتی از خوردن دارو اجتناب کند. معمولاً در کودکان ِ مبتلا، اضطراب توأم با گریه، قشقرق به پا کردن، سفت کردن اندام یا محکم چسبیدن ابراز می شود. این کودکان اغلب نمی دانند که ترس های آنها افراطی و غیرعقلانی است و به ندرت از هراس خود اظهار ناراحتی می کنند. توجه داشته باشید که ترس از حیوانات و سایر اشیای موجود در محیط طبیعی شیوع خاصی داشته و معمولاً در کودکی حالتی گذرا دارند. به همین خاطر تشخیص هراس مشخص فقط زمانی مطرح می شود که ترس ها به اختلال قابل ملاحظه بالینی منجر شوند مانند خودداری از رفتن به مدرسه به خاطر ترس از رویارویی با یک سگ در خیابان و نظایر آنها.
این اختلال علاوه بر ۵ نوع ترس های فرعی به دو نوع ترس های اجتماعی و خاص هم دسته بندی می شود. در اختلال هراس اجتماعی، اجتناب آشکار و مستمر از موقعیت های اجتماعی یا عملکرد وجود دارد که ممکن است موجب شرمندگی شوند. در افراد مبتلا قرار گرفتن در معرض موقعیت های اجتماعی یا عملکردی، بلافاصله منجر به حمله وحشت زدگی وابسته به موقعیت یا با زمینه موقعیتی می شود. اگرچه نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به این اختلال متوجه غیرمنطقی و مفرط بودن ترس خود هستند، ولی این مسئله در مورد کودکان الزامی نیست. تنها در صورتی این تشخیص مناسب خواهد بود که اجتناب، ترس یا اضطراب حاصل از رویارویی با موقعیت اجتماعی یا عملکردی به طور قابل ملاحظه ای با فعالیت های عادی کارکرد شغلی و زندگی اجتماعی تداخل کند، یا شخص پریشانی آشکاری در مورد ابتلا به هراس نمودار سازد.
افراد مبتلا در موقعیت های اجتماعی یا عملکردی ترس آور، نگران و آشفته اند و از احتمال تغییر واهمه دارند. به همین علت معمولاً از موقعیت های ترس آور اجتناب می نمایند و در این موقعیت ها اضطراب شدیدی را تجربه می کنند، به انتقاد حساسند و ارزیابی منفی از خود، عزت نفس ضعیف، احساس حقارت و اشکال در ابراز خود دارند. اغلب در مدرسه تا محیط اجتماعی و شغلی احتمال شکست دارند.
همانطور که گفته شد در کودکان مبتلا به این اختلال، گریه کردن، قشقرق، چسبیدن یا ماندن در کنار شخص آشنا، و محدود کردن روابط دیده می شود. احتمال دارد کودکان خردسال در موقعیت های اجتماعی، کمرویی افراطی، کناره گیری و عملکرد اجتنابی نشان دهند و به آشنایان بچسبند. برخلاف بزرگسالان، کودکان مبتلا به هراس اجتماعی، امکان اجتناب از همه موقعیت های ترس آور را ندارند و ممکن است قادر به شناسایی ماهیت اضطرابشان نباشند. برای مطرح کردن این تشخیص در کودکان باید شواهدی در مورد توانایی برقراری روابط اجتماعی با افراد آشنا وجود داشته باشد و اضطراب اجتماعی باید در رابطه با همسالان روی دهد نه صرفاً در مقابل بزرگسالان. به دلیل شروع زودرس و مزمن این اختلال، آشفتگی در کودکان بیشتر به شکل ناتوانی در دستیابی به سطح کارکرد مورد انتظار نمودار می شود تا افول سطح کارکرد بهینه؛ البته در دوره نوجوانی امکان دارد افت در عملکرد اجتماعی و تحصیلی پدیدار شود.
● فوبیای خاص: پیدایش فوبی خاص ممکن است از همراه شدن یک شیء یا موقعیت خاص با هیجانات ترس یا هراس ناشی شود. مکانیسم های مختلفی برای همراه شدن فرض شده است. به طور کلی میل غیراختصاصی به دستخوش ترس یا اضطراب شدن تشکیل دهنده زمینه است؛ وقتی یک رخداد خاص (مثلاً رانندگی) با یک تجربه هیجانی (مثلاً یک تصادف) همراه می شود، شخص مستعد رابطه هیجانی دائم بین راندن اتومبیل و ترس یا اضطراب برقرار می کند. خود تجربه هیجانی ممکن است پاسخی به یک رخداد برونی- به طوری که در تصادف اتومبیل مطرح است- یا یک رویداد درونی - بیش از همه ممکن است یک حمله هراس- باشد. هر چند ممکن است شخص هرگز دوباره حمله هراس پیدا نکند و واجد ملاک های اختلال هراس نباشد، چنین فردی ممکن است ترس مداوم از رانندگی پیدا کند، نه ابتلا به حمله هراس در ضمن رانندگی.
سپیده یوسفی
نینا
http://newmind.mihanblog.com