چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


تولد تاریخ فرهنگ


تولد تاریخ فرهنگ
تاریخ فرهنگ، دانشی میان رشته ای است كه از تعامل چند رشته شكل گرفته است. انسان شناسی، فرهنگ شناسی، باستان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ هنر و ... در كنار یكدیگر رشته ای مابعد تخصصی به نام تاریخ فرهنگی را به وجود آورد كه دانشگاه های ما تا امروز از آن محروم مانده اند. تاریخ فرهنگی در معنای جدید ش در دهه ۱۹۷۰ احیا شد و رونق مجدد یافت. تا پیش از آن تاریخ نگاری اغلب نظامی، سیاسی و تا حدی اجتماعی بود؛ و اغلب فرهنگ را نادیده می گرفت. از این رو در ابتدا، تاریخ فرهنگی در واكنش به آنها صورت گرفت.
تاریخ فرهنگی همچنین بخشی از چرخش فرهنگی و اهمیت یافتن فرهنگ در علوم انسانی مانند علوم سیاسی، جغرافیا، اقتصاد، روانشناسی و مطالعات فرهنگی است.
این تحقیقات رویكرد خود را از نظریه انتخاب عقلانی رفتارهای حاكم بر علم اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی، به سوی توضیح تأثیر ارزش های گروه ها و رفتارهای آنها تغییر داده اند. پیش از این ناعقلانیت های وجود انسان كه شامل احساسات و ارزش ها بود مورد توجه نبودند و به تبع آن فرهنگ كه با آن مقوله ها سرو كار دارد مغفول می ماند. از ۱۹۷۰ نامعقولیت ها به مثابه اموری تعیین كننده، در مركز توجه قرار گرفته است و علایق گروه های خاص در سرزمین ها و دوره های خاص با اهمیت شده اند.
از جمله این آرا، مباحث هانتینگتون است كه معتقد است در جهان امروز مرز های فرهنگی مهم تر از مرزهای سیاسی و اقتصادی اند. طبق نظر او بعد از جنگ سرد به جای برخورد منافع، چالش های تمدنی موضوعیت می یابند.
همین طور رونالد رابینسن (جامعه شناس) در كتاب «جهانی شدن و نظریه های اجتماعی» در سال ۱۹۹۱ نظریه جهان محلی شدن را مطرح كرد. وی در فصل دوم كتاب خویش به این بحث می پردازد كه فرهنگ در دوره كلاسیك علوم اجتماعی تاسال های ،۱۹۲۰ طرف توجه بود، ولی از آن به بعد در پرده بی اعتنایی پیچیده شد.
زیرا از یك سو شاهد غلبه اندیشه ماركسیسم بودیم كه به ماتریالیسم تاریخی معطوف بود و از طرف دیگر سلطه تكنولوژی بر پیشرفت مادی بشر سایه افكند. در آن دوران، فرهنگ بیشتر به عنوان یك متغیر تابع [ونه به عنوان یك متغیر مستقل] قلمداد می شد. به تعبیر او پس از ۱۹۷۰ وقایعی رخ داد كه فرهنگ جایگاهی مركزی یافت. اول این كه اقتصادی و ثروت زا شد. توریسم، صنایع فرهنگی وصنعت و دانش به صورت ایده ها، نمادها و ایماژ های مولد درآمد محسوب شد. دوم این كه زندگی بشر تحت تأثیر رسانه ها و تكنولوژی رسانه ای قرار گرفت. این در حالی بود كه آنها خود از جنس فرهنگ بودند. سه دیگر اینكه اقوام و گروه های اجتماعی به دلیل توسعه فرایندهای دموكراتیك در سطح جهان موقعیت های بیشتری برای ابراز وجود خود پیدا كردند. در نتیجه هویت های مختلف سر بر آوردند. در نهایت، تحولات معرفتی و روش شناسانه ای در فضای علم رخ داد.
به سبب این تحول، تبیین های متكی بر سوبژكتیویته یا ذهنیت اهمیت یافتند. نحله های پدیدار شناسانه هرمنوتیك و پست مدرن نگاه دیگری را به وجود آوردند كه به فرهنگ در درون حوزه علم جایگاه بخشید. از این رو دانش هایی كه به فرهنگ توجه داشتند نیز به وجود آمدند. در ابتدا و از همه مهمتر مطالعات فرهنگی متولد شد كه به یك معنا تاریخ نگاری فرهنگی به شدت متأثر از آن است. چرا كه در دقیق ترین تعریف تاریخ نگاری فرهنگی چیزی جز مطالعات فرهنگی نیست.
می توان گفت مطالعات فرهنگی چهارسنت دارد.
سنت ادبی، سنت فرهنگی، سنت جامعه شناسانه و سنت تاریخی ، كه در واقع سنت تاریخی، دانش جدید به نام مطالعات فرهنگی است. مورخان این حوزه خود را به عنوان مطالعه كنندگان فرهنگی نیز می شناسند. شایان ذكراست كه ظهور جنبش های جدید مثل ، جنبش های ضد نژادپرستی، جنبش های مذهبی، جنبش زنان، محیط گرایان و جنبش های مدنی كمك كردند كه مفهوم فرهنگ مهر خود را برزندگی انسان در نیمه دوم قرن بیستم بزند.
اما مهمتر از همه ظهور چیزی به نام فرهنگ عامه پسند بود. محصولاتی كه رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سینما، ماهواره [و در نهایت] اینترنت ارائه كردند، منتج به چیزی شد كه «تامسون» از آن با عنوان رسانه ای شدن فرهنگ معاصر نام می برد. به تعبیر او در كتاب «ایدئولوژی فرهنگ مدرن» در نیمه دوم قرن بیستم چرخه تولید، توزیع و مصرف نمادها و معنا توسط رسانه ها صورت می گیرد. این باعث شد نگاه های سنتی با چالش رو به رو شود و توجه از عناصر هویت ساز تاریخی به نرمی به سوی مقولاتی نظیر مصرف، سبك زندگی، محصولات رسانه ای و فرهنگ عامه پسند كشیده شود.
عامه مردم نیز نسبت به مفهوم فرهنگ اقبال كردند و اصطلاحاتی همچون، فرهنگ شهروند، فرهنگ رانندگی و... جعل شد. در واقع، فرهنگ نه تنها در گفتمان آكادمیك و سیاسی، بلكه در گفتمان عمومی نیز راه داده شد.
مسأله تنها این نیست كه ابژه فرهنگ برابر مطالعات تاریخی نهاده شده است، بلكه رویكرد آنها فرهنگی شده است و به همین سبب تاریخ فرهنگی را می توان در امتداد گفتمان مطالعات فرهنگی یا به عبارت دیگر همان سنت تاریخی در كنار سنت های ادبی، فلسفی و جامعه شناسانه، دانست. اغلب مطالعه كنندگان فرهنگی از كتاب «تامسون» به مثابه یكی از چهار متن اصلی شكل دهنده مطالعات فرهنگی نام می برند. بنابراین سهم این مورخ نشان دهنده جایگاه علم تاریخ در این حوزه است.
كتاب «شكل گرفتن طبقه كارگر انگلیس» (اثر تامسون) توانست با ارائه یك رویكرد بینا رشته ای، دانش تازه پاگرفته مطالعات فرهنگی را با تاریخ در دهه ۱۹۷۰ درآمیزد. رشته «تاریخ فرهنگی» را بدین گونه می توان تعریف كرد؛ دانشی كه علاقه بیشتری به شناخت وجوه نمادین و تفسیر های آنها دارد. نمادها در هر جایی از هنر تا زندگی روزمره وجود دارند و چنانچه بخواهیم به عنوان مثال تاریخ فرهنگی خزانه های مالی را مطالعه نماییم، دیگر موضوع ما اقتصاد و پول نیست. شاید یك راه مطمئن تر و دقیق تر، برای شناخت این رشته، توجه به روش های مطالعه در آن باشد.
می توان گفت در مطالعه تاریخ فرهنگی بیشتر از روش های كیفی سود می برند. تاریخ شفاهی، زندگی نامه ها، مصاحبه و مشاهده به مراتب بیشتر از اسناد و اشیاء به كار می آیند. به لحاظ تاریخی می توانیم تاریخ فرهنگی را به چهار مرحله تقسیم كنیم مرحله كلاسیك (۱۹۰۵-۱۸۰۰)، مرحله تاریخ اجتماعی هنر (۱۹۷۰-۱۹۳۰)، كشف تاریخ فرهنگ عامه پسند (از دهه ۶۰ تا ۷۰) و مرحله تاریخ جدید (از ۱۹۹۰)، تقسیم بندی یاد شده در جغرافیای غرب مصداق دارد و ما می توانیم روندهایی كه در ایران شكل گرفته اند را نیز نام ببریم.
هرچند آنها به معنای دقیق، تاریخ فرهنگی نیستند ولی تاریخ فرهنگ محسوب می شوند. یعنی مطالعاتی هستند كه مورخان ما در حوزه های نمادین مثل حوزه های فكری، هنری و دینی انجام داده اند. اینها عرصه هایی هستند كه نمادها در آن تولید و عرضه می شوند. اگر تاریخ را به صورت از پائین به بالا بنگریم به گونه ای كه تجربه زیستی مردم در دوره های پیش از رسانه موردتوجه قرار بگیرد، تاریخ نویسی فرهنگی صورت می پذیرد. مواردی مانند لالایی ها، متل ها، ضرب المثل و اساساً فولكلور از این حیث دارای اهمیت هستند.
از انقلاب مشروطه توجه به فرهنگ عامه آغاز شد. زیرا انقلابیون نیاز داشتند به زبان مردم در جهت تحریك آنان سخن بگویند . در دوره های بعدی نیز ناسیونالیسم رمانتیك ایرانی فرهنگ مردم را ابژه مطالعاتی خود قرار داد. اما هنوز نمی توان بطور جدی و به شكل امروزی در ایران مدعی مطالعات فرهنگی یا تاریخ فرهنگی شد. تا زمانی كه انسان به خود نیندیشد، متولد نمی شود. در نتیجه آنچه به مردم قداست می دهد و آنچه درباره مردم است نیز مورد توجه قرار نمی گیرد.
دكتر نعمت الله فاضلی
مكتوب حاضر متن ویراسته و تلخیص شده سخنرانی دكتر نعمت الله فاضلی است كه در نشست تخصصی كتاب ماه با عنوان تاریخنگاری فرهنگی برگزار شد.
منبع : روزنامه ایران