شنبه, ۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 18 May, 2024
مجله ویستا

مراقبت از بیماری


مراقبت از بیماری
آمریكا در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ با نوع جدیدی از تهدید مواجه شد: تروریسم؛ حملات آن روز ۲۹۹۶ نفر كشته بر جای گذاشت كه مسافران هواپیماهای خطوط هوایی كه به عنوان حربه مورد استفاده قرار گرفته بودند نیز جزو كشته‌شدگان بودند. بسیاری از مردم بر این باورند كه حمله ۱۱ سپتامبر فاجعه‌آمیزترین حادثه در تاریخ ایالات متحده آمریكا است.
چنانچه روزانه ۶ فروند هواپیمای مسافربری غول پیكر جت در آمریكا سقوط می‌كردند و در نتیجهٔ آن سالانه ۹۳۶/ ۷۸۳ نفر كشته می‌شدند، چه می‌شد؟ این یك فاجعه مصیبت‌بار و تراژدی عمومی محسوب می‌شد، این گونه نیست؟
خوب، فراموش كنید! در حال حاضر هم یك چنین تراژدی‌ای به وقوع می‌پیوندد. در واقع سالانه بیش از ۷۵۰ هزار نفر در ایالات متحده آمریكا، نه به خاطر سقوط هواپیما، بلكه به علت رخدادی عادی می‌میرند و به علت همین عادی بودن، كمتر از طرف افكار عمومی خطرناك تلقی می‌شود و آن چیزی جز پزشكی مدرن نیست.
طبق گزارش سال ۲۰۰۳ حوزه علم پزشكی تحت عنوان «مرگ با علم طب» كه توسط پزشكانی چون: گی نول، كارولین دین، مارتین فلدمن، دبورا راسیو و دروتی اسمیت تهیه شده است، سالانه ۹۳۶/۷۸۳ نفر در ایالات متحده آمریكا به خاطر خطاهای متعارف پزشكی جان خود را از دست می‌دهند. تعداد تلفات به علت خطای متعارف پزشكان، برابر با تعدادی است كه گویی روزانه ۶ فروند هواپیمای غول‌پیكر و آن هم در طول یك سال، سقوط كند. اما چرا این تعداد از تلفات سالانه، از طرف رسانه‌ها پوشش خبری داده نمی‌شود؟ چرا دولت جهت جلوگیری از وقوع خطا قبل از رخ دادن آن‌ها هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد؟
پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، كاخ سفید جهت ممانعت از اقدامات و عملیات تروریستی در داخل آمریكا، وزارت امنیت داخلی را به وجود آورد. از آغاز فعالیت وزارتخانه مذكور، تاكنون میلیاردها دلار به آن تخصیص یافته است. در بودجه سال ۲۰۰۶، ۲/۳۴ میلیارد دلار به وزارتخانه امنیت داخلی، اعتبار تخصیص یافته است، كه این میزان تخصیص اعتبار، فقط اندكی از میزان بودجه اختصاصی در سال ۲۰۰۳ كه ۷/۳۷ میلیارد دلار بود، كاهش دارد.
طبق بررسی‌های انجام یافته توسط تیم فول و همكاران كه یك بررسی دقیق و جامع از هزاران گزارش پزشكی است، ایالات متحده آمریكا سالانه ۲۸۲ میلیارد دلار بر روی مرگ و میرهای ناشی از خطاهای پزشكی و یا iatrogenic deaths هزینه می‌كند. البته آمار ارایه شده در آن گزارش، خیلی محافظه‌كارانه می‌باشد و طبق محتویات این گزارش، فقط بخشی از اشتباهات پزشكی افشا گردیده است.
خطاهای ارتكابی در واقع خیلی بیشتر از آنچه كه در این گزارش آمده می‌باشد (تقریباً چیزی حدود ۲۰ برابر آن). در اكثر مواقع، پزشكان از ترس تلافی فامیل قربانیان، از افشای خطاهای ارتكابی اجتناب می‌نمایند. مردم آمریكا نه یك بار، بلكه چندین بار به مطب پزشكان و یا بیمارستان مراجعه می‌نمایند، غافل از این‌كه خطرات هشدار دهنده‌ای آن‌ها را تهدید می‌نماید. مردم به این امر واقف هستند كه در مطب پزشكان و یا بیمارستان‌ها، خطاهایی صورت می‌گیرد اما این گونه فرض می‌كنند كه خطاها به علت قلّت آن‌ها قابل توجه نمی‌باشند. متأسفانه، با قبول پزشكی مرسوم، بیماران داوطلبانه به گرفتاری خودشان در چنگال اصلی‌ترین عامل مرگ در ایالات متحده آمریكا، تداوم می‌بخشند.
طبق گزارش یاتروجنیك (خطاهای پزشكی) سال ۱۹۹۵ ایالات متحده آمریكا، سالانه بیش از یك میلیون نفر از بیماران بیمارستان‌های ایالات متحده مصدومیت پیدا می‌كنند و تقریباً ۲۸ هزار نفر از تعداد پیش گفته در دوره زمانی مذكور، به علت همین مصدومیت‌ها، جانشان را از دست می‌دهند.
بنابراین تعداد مرگ و میرهای گزارش یاتروجنیك، از تعداد مرگ و میرهای تصادفات اتومبیل كه تعدادشان ۴۵ هزار نفر است، بیشتر است و طبق گزارش دیگری، میزان مرگ و میر ناشی ازتصادفات رانندگی، از كل بقیه تصادفات زیادتر می‌باشد. این گزارش ۱۰ سال پیش منتشر گردید، وقتی كه جمعیت ایالات متحده آمریكا، نسبت به تعداد جمعیت كنونی، ۳۴ میلیون نفر كمتر بود و رسوایی‌های كمپانی‌های داورسازی از قبیل كمپانی Vioxx مطرح نشده بود. امروزه، هزینه بیمه‌های بهداشتی ۵/۱۵ درصد از تولید ناخالص ملی ایالات متحده آمریكا را به خود اختصاص می­دهد كه با احتساب هزینه‌های جانبی آن به ۴/۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۴ رسید.
افزایش محبوبیت توریسم پزشكی (medical tourism) در ایالات متحده آمریكا، حاكی از بدتر شدن سیستم مراقبت‌های بهداشتی است.
وقتی كه آمریكایی‌ها مبالغ هنگفتی پول در زمینه مراقبت‌های بهداشتی هزینه می‌كنند، طبیعتاً باید سرویس مراقبت‌های بهداشتی با كیفیتی را دریافت نمایند، اما این‌طور نیست. طبق گزارش «مرگ با علم طب» از تعداد ۹۳۶/۷۸۳ مورد مرگ ناشی از خطاهای متعارف پزشكی، حدود ۱۰۶ هزار نفر به علت داروهای تجویزی جان خودشان را از دست داده‌اند. البته این عدد هم عددی محافظه‌كارانه است. برخی كارشناسان تخمین می‌زنند كه عدد ۱۰۶ هزار نفر باید به ۲۰۰ هزار نفر تغییر داده شود زیرا به علت واكنش مضر و مخرب دارویی بیماران تحت درمان، كمتر از میزان موجود گزارش شده است.
آمریكایی‌ها امروزه در حل مسایل خود به شیوه‌های سریع روی می‌آورند و این رویكرد خودش را حتی در حل مسایل و مشكلات مربوط به سلامتی نشان می‌دهد. در این چارچوب، آن‌ها شدیداً به تجویز دارو و درمان از طرف پزشك جهت مداوای بیماری‌هایشان وابسته می­باشند. برای مداوای هر بیماری متصور- واقعی ویا غیرواقعی- احتمالاتی وجود دارد كه از آن میان، پیچیدن نسخه‌های دارویی گران­قیمت می­باشد. حتی در بهترین نسخه‌های دارویی تجویزی پزشكان، داروها پر از تأثیرات و عوارض جانبی هستند.
مسأله این است كه داروهای تجویزی، اغلب بیماری­ها را مداوا نمی­كنند بلكه صرفاً علایم بیماری­ها را می­پوشانند. معالجه پزشكان ایالت متحده آمریكا نیز بیماری را مراقبت می­نماید نه سلامتی و بهداشت را.
بنابراین، تجویز بیش از اندازه دارو و درمان برای تداوم بیماری طراحی می­شود به جای این­كه جهت­ جلوگیری از آن تجویز شود. به علت دسترسی آسان به انواع بسیار زیاد دارو، واكنش­های دارویی مخرب غیرقابل پیش­بینی، عادی و متداول می­باشد. واكنش­ها و عوارض جانبی، باعث تجویز محافظه­كارانه دارو می­شود ولی این امر باز هم منجر به نرخ بسیار بالایی از مرگ و میر بیماران (در حدود ۱۰۶ هزار نفر) می­گردد. به خاطر داشته باشید كه این تعداد از مرگ و میر بیماران، صرفاً جان­باختگان قبل از رسوایی Vioxx را در بر می­گیرد و خود داروهای پیشگیری­كننده موسوم به conx- ۲ به تنهایی می­توانند منجر به مرگ ده­ها هزار نفر گردند.
هر دو گروه بیماران و پزشكان به آسانی تحت تأثیر تبلیغات وسوسه­انگیز داروها قرار می‌گیرند و احساس می­كنند كه به داروهای خطرناك نیاز دارند. بیماران آمریكایی هنگام مراجعه به پزشكان و همین كه نسخه داروهای تجویزی نوشته می­شود، به یك معامله خام و نپخته تن در می­دهند. علم پزشكی، كسب و كاری گران­قیمت و پول­ساز است؛ كسب و كاری كه رقابت در آن بسیار بالاست در صورتی كه نباید این گونه باشد. گزارش تیم نول، ۵ مورد از مهم­ترین جنبه­های سلامتی را برمی­شمارد كه پزشكی مدرن به خاطر روحیه مادی­گرایی و پول دوستی­اش آن­ها را انكار می­كند: استرس، فقدان فعالیت بدنی كافی، دریافت بیش از اندازه كالری، غذاهای دستكاری شده ژنتیكی و قرار گرفتن در معرض سموم محیطی؛ همه این موارد، سلامتی و بهداشت مردم آمریكا را در وضعیت بدی قرار می­دهد و آن­ها نیز برای معالجه و مداوا به پزشك مراجعه می­كنند، اما پزشكان به جای از بین بردن و مداوای علل بیماری و بهداشت ضعیف آنان از قبیل ارائه یك رژیم غذایی دقیق، به آن­ها صرفاً مقدار زیادی دارو تجویز می­نمایند كه این داروها هم فقط علایم بیماری را پنهان می­كنند وكاملاً طبیعی است كه با به كارگیری چنین سیستم معالجه پزشكی كاملاً ناقصی، سالانه تعداد زیادی آمریكایی، جانشان را از دست بدهند. بیماری آن­ها با استفاده از این داروهای تجویزی بهبودی نمی­یابد بلكه آن­ها داروها را طبق نسخه پزشك استفاده می­كنند تا بیماری و نشانه­های آن موقتاً كم­رنگ شود.
باید اضافه كرد كه همه پزشكان، متد مداوای فوق­الذكر را قبول ندارند. در واقع، اكثر پزشكان نیز مانند مردم از شرایط حاضر عصبانی هستند؛ از این­كه پزشكی علمی تبدیل به پیشنهاد دهنده قیمت و فروشنده به بالاترین قیمت­ها شده است كه در آن بیش از آنكه كمپانی­های داروسازی مقصر باشند، جامعه مقصر است.صنعت داروسازی، كسب و كاری چند تریلیون دلاری می­باشد. كمپانی­های سازنده دارو، میلیاردها دلار برای تبلیغ و افزایش فروش داروهای تجویزی هزینه می­كنند. تقریباً همه به خاطر داریم كه تلویزیون، تبلیغ داروها را در هر زمینه­ای، از داروهای مربوط به بیماری­های آلت تناسلی تا رفع بی­خوابی برعهده دارد. چه كسی شاهد نبوده است كه در دفتر پزشك یا بیمارستان، بیماران قلم و كاغذ را برداشته و فی­الفور نشانه­های داروهای تجویزی را به پزشكان ارائه نكرده­اند.
كارشناسان پزشكی ادعا می­كنند كه درخواست بیماران جهت دریافت داروهای معین هیچ تأثیری بر روی تعداد نسخه­های نوشته شده برای آن دارو ندارد. كمپانی­های داروسازی ادعا می­كنند كه تبلیغ داروهای آن­ها از طریق تلویزیون، جنبه آموزشی دارد. مردم بر این باورند كه FDA تمام تبلیغات، را قبل از پخش آن‌ها از طریق رسانه‌ها بررسی می‌كند و تنها به سالم‌ترین و مفیدترین تبلیغات اجازه پخش می­دهد. صنعت داروسازی سیستم زیركانه و هوشیارانه­ای دارد: شركت­ها و كمپانی­های داروسازی با نفوذ در افكار عمومی، آن­ها را برای درخواست و خرید داروهای تجویزی، جهت­دهی می­نمایند و بدین ترتیب، افكار عمومی و مردم از پزشكان درخواست می­نمایند تا داروها و درمان خاص آن­ها را تجویز نمایند و پزشكان نیز در نهایت، به زور و اجبار، با درخواست بیمارشان مبنی بر تجویز داروهای درخواستی، موافقت می­كنند. در پایان این پروسه، همه خوشحال هستند! درست است؟ نه كاملاً! هنوز میزان مرگ و میر ناشی از داروهای تجویزی، مستمراً در حال افزایش است.
این گونه به­نظر می­رسد كه جامعه صادقانه به این باور رسیده است كه داروهایی كه از طریق تلویزیون تبلیغ می­شوند، سالم هستند، علی­رغم این واقعیت كه عوارض جانبی فراوان داروها، از اسهال گرفته تا مرگ، فهرست­بندی شده­اند. وقتی كه بیماران از پزشكان تجویز دارویی خاص را كه اخیراً تبلیغ آن را بر روی صفحه تلویزیون دیده­اند، درخواست می­كنند، به نظر می­رسد كه كاملاً توجیه شده­اند و توجیه آن­ها این است كه لابد آن دارو سالم است، وگرنه به هیچ­وجه تبلیغ نمی­شد.
اما باید به این نكته توجه داشت كه تبلیغات، تنها ابزار صنعت داروسازی جهت تأثیرگذاری در پزشكی نیست. مطالعات انجام شده توسط تیم نول خاطرنشان می­سازد كه طبق گزارش شبكه تلویزیونی ABC كمپانی­ها و شركت­های داروسازی، سالانه با صرف بیش از ۲ میلیارد دلار، پزشكان را به بالین حدود ۳۱۴ هزار بیمار اعزام می­نمایند. در حالی كه پزشكان، با دلارهای كمپانی­های داروسازی به موفقیت دست پیدا می­كنند و از بسیاری از امتیازات جنبی این رویدادها بهره­مند می­شوندو با این حساب، چگونه امكان دارد آن­ها به سؤالاتی در زمینه نفوذ، اعتبار قانونی و صحت كمپانی­های داروسازی و یا تولیدات آن­ها، بی­طرفانه جواب بدهند؟ قطعاً همهٔ شرایط موجود اظهار ناراحتی می­كنند و به خاطر آگاهی جامعه نگران هستند. تعارض منافع عمده­ای در آمریكا بین جامعه آمریكا، توده مردم، جامعه پزشكان و صنعت داروسازی وجود دارد و در حالی كه توده مردم از این تعارض منافع، ضربات شدیدی را متحمل می­شود اما با این حال، كمترین اطلاع­رسانی در این زمینه صورت نمی­گیرد. مردم معمولاً هدف كوتاه مدت استفاده از دارو جهت تسكین بیماری را ملاحظه می­نمایند و گاه حتی آن را هم نمی­دانند. بی­دلیل نیست كه صنعت داروسازی هنوز هم صنعتی چند تریلیون دلاری باقی مانده است.
داروهای تجویزی تنها بخشی از عیوب غم­انگیز سیستم مراقبت­های بهداشتی و سلامتی ایالات متحده است. در واقع، مرگ و میرهای ناشی از هر یك از بیماری‌های سرپایی، زخم بستر و سوء تغذیه، بیشتر از مرگ و میرهای ناشی از واكنش‌های مخرب دارویی است. مسایل مبتلا به سیستم، خیلی عمیق و پیچیده است و بدون تغییرات سریع و گسترده در سیستم سرمایه، اخلاقیات قابل اصلاح نمی‌باشد.
اولین فاكتور (پول)، دلیل عمده و اصلی عدم تغییر و اصلاح در صنعت پزشكی است. هرچه تجویز دارو و توصیه به عمل جراحی بیشتر باشد، سود بیشتری عاید صنعت پزشكی می‌شود.اخذ تأییدیه برای داروهای بیشتر از سازمان FDA، صرف‌نظر از سالم بودن آن‌ها، به معنی پول بیشتر برای صنعت داروسازی خواهد بود. همچنان كه سیستم مراقبت‌های بهداشتی و درمانی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد، به نظر نمی‌رسد كه پزشكان و كمپانی‌های دارویی از كسب مقدار كلانی پول صرف‌نظر كنند؛ حتی اگر چند صد هزار نفر جانشان را در این پروسه از دست بدهند. حتی در مرگ و میرهای ناگهانی بیماران تحت درمان كه ناشی از تجویز داروهای مرگبار می‌باشد، اشخاص مقصر دخیل در امر، مصونیت دارند: كمپانی‌های داروسازی می‌توانند FDA را برای تأیید تولیداتشان و نیز پزشكان را برای تجویز بیش از اندازه داروها، مقصر بشناسند. پزشكان نیز می‌توانند بیماران را متهم بنمایند برای این‌كه آن‌ها داروها را درخواست كرده‌اند و در استفاده از داروها، نسنجیده عمل كرده‌اند.
آنچه كه جا دارد در پایان مطرح شود، یك سؤال اخلاقی است. طبق تعریف فرهنگ عامیانه از این اصطلاح، اخلاقیات اصول و خطوط راهنمای اخلاقی و معنوی می‌باشند كه رفتار افراد و نیز كارهای حرفه‌ای آن‌ها را كنترل می‌كند. برخی اصول اخلاقی از دوران كودكی در وجود انسان ریشه می‌داوند، اما برخی از آن‌ها بعداً و از طریق جامعه آموخته می‌شوند. به عنوان نمونه، تقریباً در همه دانشكده‌های پزشكی با شیوه‌ها و الگوهای مختلف، دانشجویان مراسم سوگند فارغ‌التحصیلی پزشكی را به جای می‌آورند، اما با این حال هیچ‌كدام از الگوهای پزشكی مدرن، پروژه‌ها و برنامه‌های خاصی برای مراقبت‌های پزشكی مناسب طراحی نمی‌كنند همه الگوهای مدرن پزشكی به دنبال طبابت‌های پول‌ساز هستند.
دولت آمریكا سالانه بیش از ۳۰ میلیارد دلار در زمینه امنیت داخلی هزینه می‌كند. این مقدار هزینه، خیلی مهم و بااهمیت به نظر می‌رسد. از سال ۲۰۰۱ تاكنون، ۲۹۹۶ نفر در نتیجه تروریسم در ایالات متحده آمریكا جانشان را از دست داده‌اند كه همهٔ آن‌ها بلااستثنا در نتیجهٔ حملات ۱۱ سپتامبر بوده است. در همین دوره زمانی، ۴۹۰ هزار نفر، بدون احتساب مرگ و میرهای ناشی از رسوایی‌های Vioxx، در نتیجهٔ استفاده از داروهای تجویزی جانشان را از دست داده‌اند، به این معنی كه داروهای تجویزی در این كشور، حداقل ۴۰۰/ ۱۶ درصد مرگبارتر از تروریسم هستند. دوباره باید خاطرنشان سازیم كه آن اعداد خیلی كم نشان داده شده‌اند و یا به عبارتی، اعدادی محافظه‌كارانه هستند. چنانچه عددی واقع‌بینانه‌تر را مطرح نماییم كه مرگ و میرهای ناشی از داروهای بدون نسخه پزشك را هم در بر بگیرد، در آن صورت، مصرف دارو ۰۰۰/۳۲ درصد مرگبارتر از تروریسم خواهد بود؛ اما دامنه و میزان «مرگ و میرهای ناشی از پزشكی» باز هم وسیع‌تر است. پزشكی مرسوم، (Conventional medicine) كه عمل‌های جراحی غیرضروری، اشتباهات پزشكی و زخم‌های بستر را در بر می‌گیرد، حدود ۷۰۰/۱۰۴ درصد مرگبارتر از تروریسم هستند. با این همه، دولت ما هیچ توجه و هیچ اعتبار و سرمایه‌ای جهت اصلاح سیستم مراقبت‌های بهداشتی و درمانی به كار نمی‌برد.
آیا نمی‌توانیم تنها مقدار كمی از سرمایه‌های وزارت امنیت داخلی را در تعمیر و اصلاح سیستم مراقبت‌های بهداشتی ایالات متحده آمریكا (كه دلیل اصلی مرگ و میر بیماران در آمریكاست) به كار ببریم؟ آیا ما نمی‌توانستیم در ارتباط با مقررات تحقیقات پزشكی و داروهای تجویزی، سخت‌گیرانه‌تر عمل نماییم و حتی جریمه­گذاری كنیم؟ هیچ‌كس به فكر اثبات این مطلب نیست كه تروریسم در جهان امروز مشكل‌ساز نیست، بخصوص برای كشوری مثل ایالات متحده آمریكا. هیچ كسی نمی‌گوید كه جان باختگان «سپتامبر» اهمیتی نداشتند و یا این‌كه آن‌ها در ۱۱ سپتامبر مورد هجوم واقع نشدند، اما موضوعات خطرناك زیادی در ایالات متحده آمریكا وجود دارد، كه چنان با آن‌ها برخورد می‌شود كه گویی هیچ خطری ندارند، در حالی كه آن‌ها در واقع مرگبارتر هستند، فساد رایج در صنعت داروسازی و سیستم مراقبت‌های بهداشتی و درمانی آمریكا، امروزه تهدیدات بزرگ‌تری را به سلامتی، امنیت، آرامش و رفاه مردم آمریكا تحمیل می‌كند كه از تروریسم خطرناك‌تر است.
چنانچه دولت جرج بوش واقعاً به فكر نجات جان انسان‌ها از خطر مرگ است- آن هم نجات جان خیلی از انسان‌ها- آیا آن مقدار هزینه­ای كه برای مقابله با خطر جنگ با تروریسم لازم است، در اینجا لازم نیست؟
نویسنده: جسیكا فِرازر
منبع: نیوز تارگت WWW. Myvitaminguide. com
منبع: ماهنامه سیاحت غرب
منبع : خبرگزاری فارس