چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

جدال با بیماری‌های غیرواگیر از واقعیت تا خیال


جدال با بیماری‌های غیرواگیر از واقعیت تا خیال
سرانجام آمار و ارقام لازم برای آغاز جدالی بزرگ با بیماری‌های غیرواگیر فراهم شد و منتشر گردید. آماری که سیاستگذاران بخش سلامت را به طراحی و اجرای مداخلاتی برای پیشگیری و کنترل این بیماری‌ها وادارد؛ بیماری‌هایی که بیش از گذشته به شیوه زندگی مردم وابسته است و نیازمند نوع دیگری از مداخلات بهداشتی است؛ مداخلاتی که بیش از تجارت / صنعت دارو و درمان، به توانمندسازی مردم برای رعایت یک شیوه زندگی سالم وابسته است. هر چند که بسیاری از مدیران بخش سلامت از ضرورت آموزش مردم برای اتخاذ شیوه زندگی سالم سخن می‌گویند اما با کوچک کردن مفهوم شیوه زندگی سالم در حد آموزش‌های پیشگیرانه در زمینه تغذیه و تحرک فیزیکی، معلوم نیست که چگونه می‌خواهند با بیماری‌های غیرواگیر مقابله کنند.
تصور می‌شود مهم­ترین موانع ترویج شیوه زندگی سالم، شامل نحوه تعریف و پذیرش مفهوم آن و توان مردم به ویژه اقشار با وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین برای زندگی سالم است. مردم به طور معمول الگوی قابل تشخیصی از رفتار را در زندگی روزانه خود به نمایش می‌گذارند.
واژه شیوه زندگی سالم ناشی از این ایده است که الگوی زندگی روزانه فعالیت‌ها می‌تواند به عنوان سالم یا ناسالم مورد قضاوت قرار گیرد. در زندگی واقعی، شیوه زندگی مردم محصول ترکیبی از انتخاب‌ها، شانس‌ها و منابع در دسترس آنها می‌باشد و محیط فرهنگی اجتماعی پیرامون افراد، از مهم‌ترین عوامل تعیین کننده شیوه زندگی آنهاست.
رفتارهای بهداشتی مردم توسط پنج دسته از عوامل تعیین می‌شوند : عوامل فردی، تعاملات بین فردی، عوامل ساختاری، عوامل اجتماعی و سیاست‌های همگانی. اکنون شواهد قوی و قانع کننده بسیاری درباره تأثیر عوامل غیرفردی(تعاملات بین فردی، عوامل ساختاری، عوامل اجتماعی وسیاست‌های همگانی) بر سلامت، وجود دارد.
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت: شیوه زندگی راهی است برای زندگی بر اساس الگوهای قابل تعریف رفتار که از طریق تعامل میان ویژگی­‌های فردی، روابط بین فردی و شرایط اجتماعی اقتصادی و محیطی زندگی افراد تعیین می‌شود.
طبق تعریف مذکور، تلاش برای ارتقای سلامت از طریق توانمندسازی مردم در تغییر شیوه زندگی اشان باید هم در راستای تغییر فرد و هم در راستای تغییر شرایط زیستی و اجتماعی مؤثر در رفتار یا شیوه زندگی افراد تنظیم شود چرا که الگوهای رفتاری در پاسخ به شرایط متغیر اجتماعی و محیطی، همواره در حال تعدیل و تغییر می‌باشند.
هویت، انتخاب‌ها و شیوه زندگی افراد تا حد زیادی با توجه به وابستگی متقابل آنها به جامعه‌اشان تعریف می‌شود بنابراین شیوه زندگی سالم باید بیش از تعدادی مهارت اکتسابی، به عنوان مجموعه‌ای از صلاحیت‌های اکتسابی و انتخاب مسیری برای خلق یک محیط حمایتی مشترک برای زندگی سالم درک شود. در واقع، شیوه زندگی سالم را می‌توان تلاشی برای تأمین تعادل منطقی و خردمندانة میان اصلاح سلامت فرد، سلامت و تندرستی دیگران و سلامت جامعه دانست.
برای پرورش مفهوم وابستگی متقابل، جامعه باید به عنوان بستری پویا برای توسعه وابستگی‌های متقابل مردم ارزش گذاری شود، جایی که مردم احساس کنند بخشی از یک جامعه توسعه دهنده سلامت وعنصری برای بقا و تکامل آن جامعه‌اند.
در جوامع پیش صنعتی، مردم برای بقا نیازمند تعاون و اشتراک بودند اما با صنعتی شدن جوامع و تغییرهای حاصل از آن، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی از عدم وابستگی و توجه به منافع فردی حمایت می‌کنند.اکنون بسیاری از مردم اهل یک جامعه حمایتی نیستند.
در مراکز شهری و حومه شهر، اغلب مردم دور از خانواده و دوستانشان زندگی می‌کنند. فرهنگ سرعت، فرصتی برای ایجاد روابط جدید و خلق احساس عمومی ‌باقی نمی‌گذارد. جایگزینی وابستگی به خانواده و همسایه‌ها توسط نهادهایی مانند سازمان‌ها، دولت‌ها و شرکت‌ها موجب توسعه بی عاطفگی و قطع ارتباطات شده است. جامعه اغلب محل کار است. جامعه بازارنگر فردگرا، مردم را به خرید خدماتی که در آغاز توسط روابط فردی و جمعی ارایه می‌گردید، تشویق می‌کند بنابراین دیگر انگیزه‌ای برای خلق وتوسعه روابط انسانی متقابل باقی نمی‌ماند.
انتخاب‌های شیوه زندگی، رفتارهای اتفاقی و مستقل از ساختار و بافت جامعه نیستند بلکه انتخاب‌هایی متأثر از شانس‌های زندگی‌اند. انتخاب‌های مردم همچنین به شدت تحت تأثیر استرس می‌باشد.مردم اغلب غوطه ور در مشکلات شغلی، خانوادگی یا مالی هستند و محدودیت وقت یا فشار زمان به صورت یک عامل مؤثر استرس در آنها مشهود است.
تمامی‌ رفتارهای انسان و حتی مقاومت آنها نسبت به فرهنگ غالب، به درجات متفاوتی فرهنگ و ارزش‌های یک جامعه معین را منعکس می‌سازد. هنجارهای جامعه و استانداردهای رفتاری نیز انتخاب‌های فردی را محدود می‌کنند.رعایت هنجارهای جامعه، تجسم برخورداری فرد از امنیت و پذیرش اجتماعی است و بی‌اعتنایی به آنها بسیار مشکل می‌باشد. سطح برخورداری از منابع، تأثیر مهمی ‌بر ایجاد بیماری دارد.
احساس کنترل زندگی و موفقیت یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم انتخاب شیوه زندگی می‌باشد. عدم کنترل بر شرایط کار، عامل مهمی‌در ابتلای به بیماری می‌باشد. سطوح بالای استرس نشان دهنده عدم کنترل طولانی مدت است که موجب اضطراب و احساس نا امنی می‌شود.
استرس مسوول دامنه گسترده ای از تغییرهای فیزیولوژیک شامل افسردگی، استعداد ابتلای به عفونت، دیابت، فشار خون بالا، خطر بیشتر حمله قلبی می‌باشد. تأثیر حمایت و همبستگی اجتماعی بر بیماری قلبی بسیار قوی تر از انواع مراقبت‌های پزشکی می‌باشد.
نقش ناتوانی به عنوان عامل خطری برای بیماری و در مقابل نقش توانمندی به عنوان یک عامل ارتقای سلامت شناخته شده است. برخورداری از قدرت کنترل بر سونوشت فردی یا فقدان آن، تاثیر بزرگی بر سلامت دارد.نداشتن کنترل بر سرنوشت در مردمی‌که بسیاری از تقاضاهایشان بی جواب مانده یا به طور مزمن در شرایط حاشیه ای قرار گرفته‌اند و نیز در افراد فاقد منابع، حمایت‌ها یا توانایی‌های لازم برای توسعه کنترل بر زندگی‌اشان، استعداد ابتلای آنها به بیماری را افزایش می‌دهد. یک محیط اجتماعی سالم، احساس تعلق و برخورداری از ارزش را در مردم ایجاد می‌کند که چنین احساسی از استرس مردم می‌کاهد، قدرت کنترل سرنوشت‌شان را افزایش می‌دهد و نیز از انزوای اجتماعی آنها می‌کاهد.برخورداری از حمایت و ارتباط اجتماعی با خانواده، دوستان و جوامع، عامل مهمی‌برای سلامت و کاهش مرگ زود هنگام می‌باشد. ممکن است ثبات تأثیر روابط اجتماعی بر سلامت، بیشتر و حتی خیلی بیشتر از رعایت شیوه زندگی فردی باشد.
حمایت اجتماعی، حفاظی در برابر حوادث گوناگون زندگی و شرایط زندگی بوده و نیز منبعی عاطفی و کاربردی برای توسعه توان سازش و افزایش کیفیت زندگی مردم می‌باشد. وابستگی و تعلق به یک گروه اجتماعی موجب می‌شود مردم مراقبت شدن، دوست داشته شدن و محترم شمرده شدن را احساس می‌کنند. چنین تعلقی موجب حس برخورداری از مقام اجتماعی و احساس کنترل می‌شود که اثر حفاظتی این دو عنصر برای سلامت بسیار قوی می‌باشد. احتمال تجربه افسردگی و بیماری روانی، خطرات بارداری و ناتوانی مزمن در مردم برخوردار از حمایت اجتماعی کمتر، بیشتر است. روابط اجتماعی مناسب می‌تواند عواقب استرس را کاهش دهد. مداخله­‌های حمایت اجتماعی، نتایج پزشکی را در مجموعه ای از جمعیت‌های پرخطر بهبود می‌بخشد. چالش‌های تمرکز بر جامعه، شامل مسایل قدرت ( در گروه‌ها و یا خارج از گروه‌ها )، شبکه سازی و کنترل آزادی‌های فردی می‌باشد.یکی از بزرگترین چالش‌های نوع بشر، ایجاد امتداد منطقی بین فرد و جامعه و نیاز به رسیدن به تعامل معقول بین تلاش در سطح فرد و جامعه می‌باشد.هر چند که جامعه منبع عمده‌ای برای سلامت است اما می‌تواند خود چالش عمده ای برای سلامت باشد.
انتخاب، بیشتر متأثر از فیزیولوژی انسان است. بدن انسان غذاهای شیرین و چرب را خوش طعم می‌یابد، به آسانی به مواد شیمیایی معتاد می‌شود و جویای فرصتی برای استراحت است. این خصوصیات فیزیولوژیک به سادگی مغلوب نمی‌شود. انسان‌ها در جستجوی لذت و دوری از دردند و بسیاری از رفتارهای سالم به صورت نیاز به دست برداشتن از این لذت‌ها ظاهر می‌شوند. احتمال درگیری در رفتارهای مخاطره‌آمیز مانند انتخاب غذای ناسالم و استعمال دخانیات در مردمی‌که در شرایط فقر یا ناامنی زندگی می‌کنند، بیشتر است چرا که لذت تأمین شده از چنین رفتاری، اغلب موجب دوری و رهایی موقت از شرایط دشوار زندگی می‌شود. صفات فردی مانند خوش‌بینی و رضایت شخصی در زندگی سالم مؤثرند.
برای مثال، تحقیقات نشان داده‌اند که افراد خوش‌بین عمر بیشتری دارند. افرادی که درباره خودشان تفکر مثبتی ندارند یا تأثیر تلاش خود را در ایجاد تغییر احساس نمی‌کنند، چرا باید شیوه زندگی سالم را برگزینند؟ مفهوم درماندگی آموخته شده بیانگر چنین وضعیتی است. درماندگی آموخته شده بیان می‌کند که مردم وقتی وارد کارهای اجتماعی می‌شوند که باورکنند که تلاش‌هایشان بی‌فایده نخواهد بود. در حالت درماندگی آموخته شده، آنها نمی‌توانند هیچ کنترلی برمحیط زندگی خود داشته باشند. اگر مردم معتقد شوند که نمی‌توانند بر جنبه‌های مختلف زندگی‌اشان اعمال کنترل نمایند، تغییر رفتارشان برای کنترل سلامت خود، خانواده و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، بعید به نظر می‌رسد.
امروزه، جامعه ما را با مجموعه فشرده‌ای از انتخاب‌ها و با این چالش که کدام انتخاب صحیح است، روبه‌رو ساخته است. مردم قدرت تمیز میان پیام‌های متضاد رسانه‌ها و سایر منابع را ندارند. آنها می‌توانند به سمت تجربه لذت فوری رفتارهایی کشیده شوند که در درازمدت عواقب منفی را برای آنان به بار می‌آورد.
ترویج یک شیوه زندگی سالم بدون برخورداری از تفکری استراتژیک و برنامه ای علمی‌و مدون و فقط با اطلاع رسانی ناقص در زمینه تغذیه، تحرک فیزیکی و دخانیات؛ خواب و خیالی بیش نیست؛ خواب و خیالی که از سلامت مردم می‌کاهد و بر گناهان همه متولیان توسعه آموزش و ارتقای سلامت برای ترویج یک شیوه زندگی سالم در کشور می‌افزاید.ترویج شیوه زندگی سالم را جدی بگیرید؛ جدی‌تر از تولید چند تیزر تلویزیونی یا پوستر.
منبع : روزنامه سلامت