یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سرگذشت آدمهای خاکستری


سرگذشت آدمهای خاکستری
مهرداد فرید چند سالی است که به جرگه کارگردانان سینما پیوسته است. او در دومین ساخته سینمایی اش بعد از «آرامش در میان مردگان» در قالب کمدی، تلاش کرده کار تازه ای ارائه دهد. به بهانه دومین ساخته اش «همخانه» که این روزها بر پرده سینما هاست با او به گفتگو نشستیم.
▪ بعد از اولین ساخته تان «آرامش در میان مردگان» را که یک فیلم معنا گرا بود، چطور شد که به «همخانه» رسیدید؟
ـ هیچ وقت قالبها و ژانرهای سینمایی را نمی شود از پیش تعیین کرد و در واقع این سوژه ها و قصه ها هستند که خودشان را برای چگونه ساختن معرفی می کنند. من هیچ تعهدی ندادم مبنی بر اینکه بخواهم یک گونه خاصی از فیلمسازی را در پیش بگیرم، بنابراین وقتی سوژه ای مثل «همخانه» پیش بیاید قالب مناسب را انتخاب می کنیم. این طور نیست که من تصمیم گرفته باشم که این فیلم کمدی یا دیگری درام باشد، ممکن است سوژه دیگری وجود داشته باشد که بعداً بخواهم بسازم و ژانر آن مثلاً متعلق به سینمای وحشت باشد، به خاطر اینکه اقتضای سوژه همین است و ما خیلی در انتخاب ژانرها مختار نیستیم، اما در سوژه ها چرا؛ وقتی سوژه انتخاب شد خود به خود به همراه خودش ژانر خودش را هم به سازنده فیلم تحمیل می کند.
▪ این اقتضایی که از آن صحبت می کنید، چیست؟
ـ شما قطعاً با شرایط فیلم اولی بودن در سینمای ایران آشنا هستید. فیلم اولی ها مورد بی مهری دولت و بخش خصوصی هستند، پس باید این احتمال را بدهند که فیلم اولشان فیلم آخرشان بشود!
▪ فکر کنم همخانه قرار بود در سال ۷۹ساخته شود، دلیل وقفه این چند ساله تا زمان ساخت چه بود؟
ـ به خاطر اینکه اصلاً قرار نبود من یک فیلمساز شوم من هم مثل شما یک روزنامه نگار بودم. از یک جایی به بعد به این نتیجه رسیدم که باید فیلم ساخت. این فیلم هرچند توی صف بود، اما نوبتش افتاد برای سال ۸۶. این فیلم تا به حال شرایط ساختش مهیا نبود.
▪ با این نظر که همخانه البته نه کاملا، اما به هر حال یک فیلم تجاری است، موافقید؟
ـ البته من خودم خیلی دوست داشتم که این طوری تلقی شود که «همخانه» یک فیلم تجاری به حساب بیاید و قائدتا با این توصیف پرتماشاچی باشد، اما عملاً در اکران و نظرسنجی هایی که انجام شد، متوجه شدیم که بیش از هر چیز یک فیلم فرهنگی هنری است که این هم از نوشته های همکاران شما استنتاج می شود. همان طور که می دانید این نوع از تقسیم بندی ها چه بخواهیم و چه نخواهیم وارد عرصه سینما شده است .من خودم دوست داشتم یک فیلم تجاری بسازم، اما نتیجه کار به جز این از آب درآمد و وجه فرهنگی هنری اش بر وجه تجاری اش غالب است.
▪ چطور شد که قالب کمدی رمانتیک را برای این فیلم انتخاب کردید؟
ـ این وجه قضیه تشخیصش با تماشاچی حرفه ای سینماست که بگوید کدام وجهش پر رنگ تر است و قضاوتش با من نیست. اما به نظرم اگر همخانه در قالبی به جز کمدی ساخته می شد فیلم خوبی از آب در نمی آمد .من از بین انواع کمدی ها، کمدی موقعیت را برگزیدم که طیفی از رمانتیک را هم در برداشت.
▪ اما وجه رمانتیک داستان پر رنگ تر از وجه کمدی آن است؟
ـ من نمی خواستم تماشاچی را فقط بخندانم، برای همین مراقب بودم که در این وجه فیلم غرق نشوم و تماشاگر را هم غرق نکنم که از محتوای فیلم غافل شود.
▪ فیلم با یک مقدمه چینی طولانی آغاز می شود، نترسیدید همان ابتدا تماشاگر را دلزده کنید؟
ـ اما نظر من عکس گفته شماست! فیلمنامه فعلی همخانه کاملاً منطبق با معیارهای فیلمنامه نویسی است و این ایرادها به آن وارد نیست. به نظرم، زمان بندی و ریتم فیلم استاندارد است و من قواعد نگارش فیلمنامه را برای یک قصه کلاسیک رعایت کرده ام.
▪ کمدی این فیلم تا حدودی به سمت کمدیهای بیلی وایلدر رفته است، آیا در ساخت این اثر به نمونه های خارجی اش هم نظر داشته اید؟
ـ من ازعلاقه مندان به سینمای بیلی وایلدر هستم و اگر این استنباط از فیلم شده به نظرم اتفاق خوبی برای«همخانه» افتاده است. فکر می کنم این سینماگر محبوب سینمای آمریکا می تواند الگوهای خیلی خوبی را به سینمای ایران معرفی کند که تماشاگرانش به سینمای کمدی علاقه مندند. به نظرم، اگر فیلمی با این استاندارد ساخته شود کمک شایانی به سینمای ایران می کند. همانطور که اشاره کردید شکل قصه و قالب این فیلم می تواند موارد مشابه زیادی داشته باشد. من می توانم نمونه بیاورم، اما مهم ایرانی کردن این موقعیت بود و مهم این بود که در ایرانیزه کردن به توفیق برسم.
▪ تماشاگر ما از فاکتور وجود ستاره ها برای انتخاب فیلم مورد علاقه اش بهره می برد، اما فیلم شما از وجود ستاره در قالب نقشهای اصلی بهره ای نبرده است. تعمدی در کار بوده است؟
ـ تعمدی در کار نبوده و اقتضای ساخت فیلم این طور بوده است. من ابتدا می خواستم که از بازیگران شناخته شده برای ایفای نقشهای اصلی استفاده کنم. حتماً می دانید که در انتخاب بازیگران شناخته شده سینمایی همیشه محدودیتهایی وجود دارد، ضمن اینکه در آن مقطعی که من جستجو می کردم و به دنبال بازیگران بین ۲۰ تا ۲۵ ساله بودم، گزینه های زیادی وجود نداشت. و اکثرشان با پروژه های دیگر قرارداد داشتند. شرایط تولید هم به نوعی بود که نمی توانستم فیلم را برای ساخت نگه دارم. الان هم که این اتفاق افتاده به وجه تجاری فیلم صدمه زده، اما به زعم خودم این اتفاق باعث شده که وجوه فرهنگی هنری فیلم تقویت شود.
▪ با توجه به فضای فیلم، از موسیقی مدرنی بهره برده اید،در این مورد توضیح دهید؟
ـ بله، درست است. موضوع فیلم درمورد دانشجویان است. یکی از ویژگی های دانشجویان هم این است که قالبهای موجود را نمی پذیرند و اهل قالب شکنی، هنجارشکنی و جسارت هستند. همین ویژگی هنجارشکنی کافی بود تا مرا متقاعد کند که انتخاب این موسیقی درست بوده است.
▪ بازیگر نقش «مهسا» در بعضی از صحنه ها پرخاشگری های بی دلیلی دارد و واکنشهایش خوب از آب در نیامده است. نظر شما چیست؟
ـ شخصیتی که برای مهسا طراحی شده شخصیتی است که به لحاظ تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش محصول جامعه ای است که دارد در آن زندگی می کند. این جامعه با همه نهادهای آموزشی اش از جمله خانواده،مدرسه و....معمولاً باعث می شوند دخترها وقتی که در محیط های جدیدی قرار می گیرند، خواسته یا ناخواسته، سپرهای عاطفی را در مقابل جنس مخالف قرار دهند که در بعضی از جایگاهها و لحظه ها غیرمنطقی به نظر می رسد. ما در طراحی این شخصیت خواستیم به این نوع ناهنجاری ها اشاره داشته باشیم و اتفاقاً چون قالب کار ما طنز موقعیت بود، یک مقداری هم به کمیک بودن قصه کمک بیشتری بکند. اگر قرار بود قالب قصه درام باشد و کمدی در آن وجود نداشته باشد، نمی شد این اقرارها را نشان داد. مهسا واقعاً خودش را برای جمشید لوس می کند و من می خواستم تماشاچی در بخشهایی از فیلم بیشتر با جمشید همذات پنداری کند تا مهسا.
▪ به عنوان سؤال آخر بفرمایید چرا همخانه آدم سیاه نداشت؟
ـ این کار عمدی بود. من سعی کرده ام بگویم در جامعه ما آدم سیاه وجود ندارد. همه آدمها خاکستری اند. این موقعیتها هستند که باید به آنها نهیب زد واعتراض کرد، نه آدمهایی که در آن موقعیت قرار می گیرند. این موقعیتها هستند که آدمها را منفی جلوه می دهند .سینمای پست مدرن،ادبیات پست مدرن، رمان پست مدرن و....همه به این سمت می روند که آدمها را در دو جبهه مختلف روبه روی هم قرار ندهند و سعی بر این است که آدمها را معمولی نشان بدهند و طیف سیاه و سفید را به رنگ خاکستری تبدیل کنند.
تکتم بهاردوست
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید