یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


یک سفر مجازی


یک سفر مجازی
فیلم «وقتی همه خواب بودند» در راستای ژانر جدید معناگرا در سینمای ایران، نوشته و ساخته شده است. از آنجا كه صحبت درباره لزوم و حضور این ژانر در سینمای ایران مبحثی دامنه دار است كه از پرداختن به این فیلمِ خاص ما را بازمی دارد، این مطلب فقط و به طور خاص به فیلم مورد نظر می پردازد.
«وقتی همه خواب بودند» دو خطی جذابی دارد:
وقتی قابله پیر روستا كه تنها آرزویش نائل شدن به سفر حج است بنا به دلایلی از این سفر محروم می شود، بچه های روستا با كمك هم یك سفر حج مجازی برای او ترتیب می دهند.
در این دو خطی آنچه اصل و اساس ماجرا را تشكیل می دهد، منطق و ویژگی است كه به بچه ها كمك می كند كه این سفر مجازی را به یك سفر واقعی بدل كنند. به این مفهوم كه ویژگی های بی بی سلیمه از لحاظ فیزیكی كه درست نمی بیند و نمی شنود، در درجه اول اهمیت قرار می گیرد چون بدون در نظر گرفتن این ویژگیها سفر نمی تواند شكل بگیرد. نا آشنایی بی بی سلیمه با جزئیات سفر،مسافت و حتی آشنایی با وسیله ای مانند هواپیما و . . . از نكاتی هستند كه باورپذیری این سفر مجازی را برای بی بی بالا می برند نه مخاطب.
به این ترتیب مخاطب به لحاظ آگاهی بیشتر و احاطه بر نقشه ای كه بر این سفر حاكم است بیش از هرچیز باید با ابعاد معنوی این سفر كه در انتها تبدیل به حج واقعی بی بی می شود همذات پنداری كند. حضور دو پسر بچه و جوان ساده دلی به نام نصیر كه نقطه نظرش بسیار نزدیك به همان كودكان است كمك می كند تا خط قصه و جزئیات این سفر، هم به جهت بار معنوی و هم به جهت لحن طنز زیرپوستی كه داراست تخت نشود و مخاطب را تا حدی اداره كند. مخاطبی كه تفاوت طیاره و تله كابین، صحرای عربستان و دشت های شمالی و بلال حبشی و جوان جنوبی را می داند و به بار معنایی لحظاتی كه درعرض سفر اتفاق می افتد وبا شوخی های ساده گاه و بیگاه بچه ها دل خوش كرده است.
در این میان شخصیت كریم به گونه ای طراحی شده كه دچار تضاد هم با اهداف جمعی مردم روستا و هم با بی بی و نصیر است. نخستین حاجی روستا شدن انگیزه ای است كه تضاد كریم با بی بی را رقم می زند وبه تَبع همین انگیزه نمی تواند همسو با اهالی روستا به حال بی بی كه از بزرگترین آرزوی زندگیش محروم شده دل بسوزاند. همه این ها ویژگی هایی است كه كریم را تبدیل به قطب منفی و یا به نوعی مانعی برای رسیدن بی بی و بچه ها به هدفشان می كند. اما آنچه كه در جست وجوی كریم و دنبال كردن كاروان مجازی حج از سوی او اتفاق می افتد، چیزی نیست جز روایت موازی كه نه تنها به پیشبرد قصه كمك نمی كند بلكه بیشتر تكرار موقعیت های قبلی است بدون آنكه این تكرار به مفهومی در خور برسد.
شخصیتی بددل كه می تواند در لحظات عرفانی طواف مجازی بی بی، حقیقت نه واقعیت را بر سرش فریاد بزند و . . . . اما آنچه در انتها برای این شخصیت پیش می آید مفهومی در حد همان تحولات گل درشت و بنیادینی است كه زمینه نداشتنش باعث می شود وجوه منفی اولیه او هم زیر سؤال برود چه برسد به سازش او با جو عمومی روستا و البته نصیر.
یكی از تمهیدات ظریفی كه توانسته به كاركرد مناسبی در قصه و فیلم برسد، استفاده و عدم استفاده از سمعك در شنوایی و ناشنوایی بی بی است. این مؤلفه در لحظات بحرانی مانند سكانسی كه كریم داوطلبانه برای مطلع كردن بی بی از محروم شدن از سفر حج می رود كاركردی ویژه پیدا می كند و نقطه عطف مهمی را در قصه شكل می دهد. در حالی كه همه فكر می كنند بی بی درملاقات با كریم همه چیز را فهمیده و گوشه گیری او را به هم به این مسأله نسبت می دهند، فقط بچه ها هستند كه به این نكته ظریف دقت می كنند كه بی بی هنگام حرف زدن كریم سمعكش را درآورده آن هم به این دلیل ساده كه (مگه حرفهای مش كریم شنیدن داره؟). همین بازی با شنیدن و ناشنیدن در سكانسی بحرانی تر هم كاركرد پیدا می كند كه این بار كاركردی نمادین و مفهومی است بیش از آنكه نقطه عطف قصه را شكل دهد.
هنگامی كه بی بی در حال طواف و سعی است كریم باز هم با تكیه بر جنبه انعطاف ناپذیر فرایض دینی، گول زدن بی بی را گناه می داند و واقعیت را بر سرش فریاد می زند. بی بی در عكس العمل به این حرفها یا همان بازتاب یك وجهی مذهب و فرایض دینی، درعملی نمادین سنگی از روی زمین برمی دارد و به سوی شیطان نادیدنی پرتاب می كند. در همین لحظه كه مخاطب منتظر است كه از شنیده شدن این حرفها از سوی بی بی اطمینان پیدا كند، در نمایی اسلوموشن سمعك از گوش او جدا می شود و به زمین می افتد.
این كنش نمادین با نوع خاص پرداخت آن قرار است تأثیر و تغییر و تحولی در پیرامونش ایجاد كند كه شاید نوع یكسویه آن در شخصیت كریم منعكس می شود. كریم علاوه بر خریدن تمام سوغات هایی كه بی بی برای اهالی روستا در نظر داشته، برای برآوردن حاجت نصیر ساده دل -كه ازدواج با گلنار دختر خودش است- هم قول تلویحی می دهد. كه این تحول را با توجه به مقدمات چیده شده و روحیات خاص كریم كه به طور اخص مسافران این حج مجازی را برای ادب كردن نصیر دنبال می كند، تا حد زیادی غیرقابل باور می كند.
به نظر می آید هر چند قصه و جزئیاتش و پرداخت فیلم متناسب با دنیای معصومانه و باور كودكان كه قهرمانانش هستند طراحی شده، این نكته هیچ وقت كمرنگ نمی شود كه فیلم باید برای مخاطب عام باورپذیر باشد نه قهرمانانش كه دنیای خاص و جغرافیای محدود خودشان را دارند.
همسو شدن سه گروه كاروان مجازی حج،كریم و سه نفر از اهالی روستا در شكل نمادینش می تواند همسو شدن قشرهای مختلف فكری از افراد متعصبی چون كریم و یا كسانی كه به باور مطلق نرسیده اند و در نهایت بی بی و بچه ها كه متعلق به گروهی هستند كه به باور مطلق رسیده اند، را به نوعی نمایشی نمادین از حج حقیقی نزدیك كند كه اقشار مختلف دینی-مذهبی در كنار هم به همسویی می رسند.
این شكل نمایش علاوه بر وجه نمایشی باید بتواند از لحاظ نقاط كلیدی فیلمنامه و قصه گویی هم منطق و راهكار خود را پیدا كند كه متأسفانه این اتفاق كمتر افتاده و دنبال كردن كریم و همینطور ۳ نفر از اهالی روستا از جهت بار روایی نقش مهم و خاصی ندارند و فقط به جهت طراحی موقعیت پایانی در این مسیر قرار گرفته است.
از اتفاقات دیگری كه می توانست در فیلمنامه و فیلم شكل بهتری پیدا كند و به نوعی در بهترین جای ممكن واقع شود، طراحی سكانس پایانی است. به نظر می آید در سكانس طواف و سعی بی بی و بی هوش شدن او لب چشمه، همه چیز به گونه ای طراحی شده كه این شخصیت با رسیدن به خانه خدا و انجام فریضه حج هر چند مجازی اما برآمده از دل، به پایان این رنج و كهولت برسد و به نوعی مرگش هم شكل نمادین لقاء الله را پیدا كند. اما پایان فیلم در این سكانس اتفاق نمی افتد بلكه در رویكردی كه با تغییر لحن در پایان شكل می گیرد همه چیز به خوبی تمام می شود تا هم تحول كریم به تصویر در بیاید و هم دیدار بی بی با همه رفتگان روستا. شاید بیش از این پرداختن به نكات قوت و ضعف، پایان فعلی می توانست در شكلی موجزتر و مفهومی تر شكل بگیرد، بحث سلیقه ها را پیش بكشد كه بالطبع سلیقه غالب، متعلق به فیلمساز است زیرا داستانی را كه خلق كرده در چنین شكلی به پایان رسانده است.
سحر عصر آزاد
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید