با اجازه سازمان ملی جوانان...بله

ازدواج را برای اولین بار آدم اختراع کرد! آدم می گویم منظور مان اولین بشری است که خدا از گل آفرید و بهش روح و قلب و چشم و عقل و کلیه و این جور چیزها داد تا کامل بشه اما این آدم به این چیزها قانع نبود هنوز احساس نقص می کرد برای همین بود که خدا حوا خانوم را آفرید و بعد این دو رفتند و گول شیطان را خوردند و از بهشت رانده شده و در زمین پناهنده شدند و این طوری شد که ازدواج های زمینی با مهریه هایی چون چند هکتار زمین شلغم کاری شده و چند چاه عمیق آبی شیرین و شور یا چند معدن طلا و نقره و فیروزه و این جور چیزها رسم شد اما باز هم عده ای از جوانان از ازدواج سر باز می زدند و می رفتند دنبال درس و تحصیل و مدرک!
و این طوری شد که سن ازدواج بالا رفت و مسئولان در آن زمان ها با هم فکری مردم روشی اختراع کردند تا جوان ها بیشتر به سمت ازدواج سوق داده شوند و آن روش ازدواج ریتمیک یا ازدواج توام با موسیقی بود که در ابتدا در جوامع روستایی و عشایری به صورت استفاده از اسب یا قاطر یا حتی الاغ شروع شد و استادان موسیقی محلی هم در کنار عروس و داماد سازهایشان را کوک می کردند و هفت شب و هفت روز به اجرای زنده برنامه می پرداختند و این رسم کم کم شکل اروپایی تری گرفت و رقاصان محلی و احیانا شهری هم به آن اضافه گردید، خواننده ها هم کم کم خوش تیپ تر و اهل پشت مو گشته و سبیل قشنگ شدند خلاصه رنگ روز ازدواج ها علاوه بر ترقی در زمینه جلسات بله برون و شیرینی خوردن و ok بگیرون! در مورد تعیین سقف مهریه هم کلی پیشرفت کرد و کم کم به معضلی جدی بر سر راه کبوتران عشق قرار گرفت و این ظواهر امر برای ازدواج و این شعار قشنگ ازدواج را آسان بگیریم هم نتوانست جلوی رشد بی رویه ازدواج گریزها را بگیرد و اغلب جوانان ترجیح می دادند از فرط بیکاری بروند و یکی از خواننده های مراسمات ازدواج شوند تا یکی از طرفین امر خطیر ازدواج!
مسئولین که نفهمیدند مشکل جوانان پول است و جوانان کسری بودجه دارند، موضوع مهم و تاثیرگذار وام ازدواج را راه اندازی کردند و تا به امروز که ما داریم این صفحات را روسیاه می کنیم مبلغ این وام ازدواج به ۴ میلیون تومان ناقابل هم رسیده ولی ما هم چنان شاهد فرار جوانان از ازدواج هستیم.
گفتیم که بعضی ها بعضی چیزها و یا خیلی چیزها را با عشق اشتباهی می گیرند (ا... نگفته بودیم؟! خب حالا گفتیم چه فرقی می کند؟) مثلا دندان درد می گیرند آن هم بر اثر عدم استعمال مسواک دستی یا برقی یا حتی نخ دندان! بعد برایش قصه درست می شود که فلانی از بس مجرد مانده و به ازدواج فکر نکرده دچار آسیب های اجتماعی و روحی روانی شده است مثلا می گویند زده به دندان هایش یا ریزش مو در وسط و طرفین سر و حتی جوش زدن یا نزدن پوست هر دوشان از نشانه های غرب بودگی است که راه هیمای درمان زیادی دارد.
گفته می شود: مسئله ازدواج چهارمین اولویت جوانان کشور است و ما کارشناسان صفحه جوان فکری می کنیم اولین اولویت جوانان کشور انتخاب کشور مورد علاقه برای گذراندن ماه یا ماه های عسل است و دومین اولویتشان رنگ و مدل و نوع ماشین ازدواجشان است و سومین اولویت هم مسلما چه نوع شغلی داشته باشن تا به همسر آینده شان بیایند. خواهد بود تا به اولویت چهارم یعنی اصل قضیه فکر کنند ابتدای سال اعلام شد که سه چهارم جوانان کشور ازدواج دیر هنگام دارند و همین اواخر هم اعلام کرد به سلامتی ما و شما توی کشور ۱۵ میلیون جوان مجرد داریم که تا دیر نشده باید فکری به حالشان برداریم و در همین راستا دست به یک سری طرح و برنامه و نظریه و این جور چیزها دادند که در این میان طرح ازدواج نیمه مستقل مطرح و بر سر زبان ها افتاد که با اجازه شما باعث شادی مزاج برخی ها هم شد و کام بعضی ها را به خنده و شادی و شعف باز و سپس شیرین کرد! این طرح سه شرط اساسی دارد که هر کدامشان لنگ بزند کل قضیه مشکل پیدا می کند:
۱) همراهی پدر و مادر عروس و داماد در تمام طول مدت ازدواج نیمه مستقل
۲) وفاداری آقای داماد در تمام طول مدت ازدواج نیمه مستقل
۳) تحمل عروس خانم در تمام طول مدت ازدواج نیمه مستقل
که البته نباید از نظر دور داشت که برای ازدواج کاملا مستقل هم دیگر یکی از این دو دچار نقصان شود کل نظام ازدواج این دو طرف کن فیکون است و باز آن طرف با قضیه شوم طلاق روبه رو خواهد بود.
طبق این طرح یعنی طرح ازدواج نیمه مستقل که با آخرین متد اقتصادی روانشناسی دنیا هماهنگ و حتی چند قدم جلوتر است، پسر یعنی آقای داماد می تواند در کمال آرامش روحی و روانی و به دور از جنجال آفرینی های مادر زن و تا رسیدن به شرایط اقتصادی مطلوب و مورد نظر عروس خانم و مامانش اینا! در خانه پدری دختر (عروس) مستقر یا (تلپ) گشته و هیچ به روی خودش نیاورده و دیگران هم حق ندارند به رویش بیاورند و در گوش بگویند داماد سرخانه در این روش پسر نباید عمرا کم بیاورد یا احساس غریبگی کند و یا حس بدی از چشم های مادر زنش پیدا کند! و گوش شنوا برای نق زدن و سر کوفت شنیدن از طرف همسرش را پیدا کند!
به هر حال همان طور که سازمان ملی جوانان نیز عرض کرده اند این راه با همکاری والدین و با وفاداری داماد و تحمل های عروس حتما موفقیت آمیز خواهد بود حتی موفقیت آمیز تر از نصیحت های سقراط و شعرهای شکسپیر و سخنان عاشقانه طرف داران ازدواج و حتی وام ۴ میلیونی ازدواج !!!

منبع : روزنامه خراسان