سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

اهمیت و سیاست تکنولوژی در شرایط جدید بین‌المللی


۱) مقدمه
كلمه تكنولوژی كه اخیراً فرهنگستان علوم معادل فن‌اوری را برای آن برگزیده است ریشه فارسی ندارد و جزو آن دسته از كلمات است كه بدون تغییر, كاربرد بسیاری در زبان فارسی یافته است. در حال حاضر این كلمه در فرهنگ صنعتی كشور مترادف با ماشین‌آلات تولید و بیانگر ویژگیهای فنی آن است. در بررسی دقیق‌تر نیز تكنولوژی به عنوان روش تولید معرفی می‌گردد. بنابراین می‌توان براساس تعریف فوق تكنولوژی را خرید؛ یعنی ماشین‌آلات تولید را تهیه كرد. می‌توان دست به انتقال تكنولوژی زد؛ یعنی اطلاعات فنی مربوط به روش كار ماشین و چگونگی استفاده از آن را به منظور دستیابی به بهره‌وری بیشتر از ماشین به همراه آن به دست آورد. تكنولوژی چیزی فراتر از دانش تولید و فرآیندهای آن به شمار می‌رود. تكنولوژی آمیخته‌ای از دانش، مهارت و توانایی‌های فنی است كه دارندة آن را قادر می‌سازد تا جهان طبیعت را تغییر دهد. تكنولوژی نوعی نگرش برخاسته از توانایی و تجربه است كه ابزار، ماشین‌آلات و سخت‌افزارهای تولیدی، وسیلة نگرش فوق به شمار می‌روند. (The Dynamics of Technology, نوشتة Giancarlo Barbiroli, ص۳) برای روشن شدن اهمیت تكنولوژی در عصر حاضر و انتخاب سیاست تكنولوژی مناسب بررسی شرایط جدید بین‌المللی ضروری است. در این مقاله این شرایط مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به آن، بر اهمیت تكنولوژی تاكید شده و انواع سیاست تكنولوژی مطرح شده است.
۲) شرایط جدید بین‌المللی
سرعت تحولات جهانی در چند دهه اخیر بسیار قابل توجه است. بعضی از عمده‌ترین شرایط پدید آمده عبارتند از:
۲-۱) جهانی شدن اقتصاد و تشكیل بلوكهای اقتصادی
درگزارشی در سال ۱۹۹۲ چنین مطرح شده است: رشد سالانة همكاریهای بین‌المللی در ده سال گذشته در زمینه صنایع ارتباطات ۸ برابر، داروسازی ۷ برابر و علم و تكنولوژی ۶ برابر شده است. (International Technical Activities of Multinational Enterprises with Special Reference to their activities in Industrializing nations, نوشتة Peters lois S, مركز سیاست‌گذاری علم و تكنولوژی, مؤسسة Rensselaer, نیویورك, ۱۹۹۲) میزان همكاریهای آمریكا و اروپا در تمام زمینه‌ها حدود ۶۳ درصد و آمریكا و ژاپن ۲۶ درصد و اروپا و ژاپن ۱۱ درصد بوده است. در گزارش مركز سابق سازمان ملل در TNC نیز آمده است كه در حدود ۱۰۰۰ شركت بیش از نصف تولیدات صنعتی جهان را تحت كنترل داشته و تقریباً دوسوم تجارت بین‌المللی، تحت پوشش آنها قرار دارد. در عین حال كه جهانی شدن اقتصاد, افزایش رقابت بین‌المللی را در پی داشته است, اما بلوكواره‌های اقتصادی در حال تشكیل از جمله اروپای واحد، مزیتهایی را برای كشورهای عضو ایجاد كرده و ورود دیگران به این بازارها را مشكلتر نموده‌اند. اگرچه برای كشورهای در حال توسعه, افزایش همكاریهای بین‌المللی ممكن است دسترسی به علم و تكنولوژی را بیشتر كند, ولی در عین حال می‌تواند فاصلة بین كشورهای فقیر و غنی را افزایش داده و حتی برخی از كشورها را به جهت آنكه توانایی موفقیت و سازگاری با تكنولوژیهای جدید را ندارند از بازارهای قدیمی و تازه محروم گرداند (Technology in a changing world, OECD, ۱۹۹۱) در عصر انحصارات و تسلط شركتهای چندملیتی، مكانیزم جبرانی بازار رقابتی نمی‌تواند بطور صحیح عمل نماید و نیاز به اقدامات اصلاح‌كننده از سوی دولتها دارد. دولتها باید توازن بین رقابتهای بین‌المللی و همكاریهای موجود را حفظ كنند (دكتر ولادیسلاو كوتچكو، رئیس بخش اجتماعی، تكنولوژی و علوم سازمان یونسكو، "شكافهای بین‌المللی و پاسخ یونسكو به آن" نشریه علمی و پژوهشی شریف، شماره ۳, آذر ۱۳۷۱).
۲-۲) محیط جدید تولید
امروزه تولید به عنوان یك سلاح رقابتی مطرح است. راهبرد قدیمی تولید انبوه كه از "اقتصاد تعداد" نشات گرفته اعتبار خود را از دست داده و به جای آن راهبردی اتخاد می‌گردد كه انعطاف‌پذیری را ممكن ساخته و زمان طراحی، زمان ورود به بازار (برای محصولات جدید) و دوره سفارش‌دهی مشتری (برای محصولات موجود) را كاهش دهد.
برخی مشخصات مهم این محیط جدید عبارتند از:
الف) افزایش تنوع محصول: بازار كنونی دیگر با محصولات یكسان و تولید شده در سطح انبوه ارضا نمی‌شود. واحدهای تولیدی امروزه می‌بایست با ارائة محصولات متنوع با رقیبان خود رقابت نمایند. انفجار تنوع محصول در صنایع اتومبیل و كامپیوتر به خوبی نمایانگر این وضعیت می‌باشد.
ب) كاهش شدید دورة عمر محصول: دورة عمر محصول در بیانی ساده عبارتست از مراحل طراحی، ساخت و پایان عمر محصول. در مراحل اولیه تقاضا كم بوده و آهسته افزایش می‌یابد. در طی این مرحله سازنده می‌تواند طرح محصول و روش تولید را ایجاد و تثبیت نماید. مرحلة دوم، مرحله بلوغ محصول و تقاضای بالا و پایدار برای آن می‌باشد و سرانجام مرحلة سوم و پایانی، نشانگر كاهش تدریجی تقاضاست.
در روش قدیمی تولید و تجارت، دورة طراحی و دورة تولید محصول مجزا بودند, ولی در شرایط امروز تولید نمی‌تواند در سالیان متمادی دارای تقاضای بالا و پایدار باشد. این امر بدین دلیل است كه طراحی مجدد محصول بطور متناوب صورت می‌گیرد و عمر مفید محصول در بازار در معرض تهاجم مدلهای جدید و بهبودیافتة محصول می‌باشد. بعلاوه با توجه به فشارهای رقابتی، واحدهای تولیدی باید تلاش كنند تا محصولاتشان را در زمان كوتاهی به بازار برسانند. تمامی این مطالب بدین معناست كه تولیدكننده می‌بایست فرآیند تولید را به نحوی برپا سازد كه برای تطابق سریع با طرحهای جدید محصول بدون صرف هزینه‌های بالای ایجاد فرآیند، به اندازة كافی انعطاف‌پذیر باشد. در غیر اینصورت هزینه‌های مرحله طراحی و توسعه فرآیندی بقدری زیاد خواهد شد كه نمی‌تواند توسط اندك زمان تقاضای بالا در دوره عمر محصول جبران شود.
ج) توجه به تاثیرات زیست‌محیطی سیستمهای تولیدی و محصولاتشان: جامعه و قوانین به تولیدكنندگان فشار می‌آورند تا محصولاتی ساخته و فرآیندهایی بكار گیرند كه بر محیط زیست اثر نامطلوب نگذارند. از جمله در زمینه‌هایی مانند مصرف انرژی، استفاده از مواد بازیافتنی, استفادة مجدد از محصول در پایان دورة عمر و امثالهم این امر مشهود است.این دو هدف با یكدیگر متعارضند. از یك طرف بازار و شرایط رقابتی موجود در آن برای تولید محصول برطبق نظر مشتری و دورة عمر كوتاه تولید فشار می‌آورند و توسعه تكنولوژی نیز تولید آنرا تسهیل می‌نماید درست در همین زمان فشارهایی برای افزایش عمر عملی محصول و در صورت امكان بازیافت محصولات و قطعات در مرحلة انهدام آنها وجود دارد.
د) تغییر ساختار هزینه و اجتماع: در گذشته هزینه‌های مستقیم نیروی كار, تقریباً نیمی از هزینة تولید به حساب می‌آمد, ولی امروزه در صنعت الكترونیك این رقم ۵% تا ۸% محاسبه می‌گردد. در كارخانجات آینده, جایی كه تقریباً تولید بدون انسان معمول خواهد بود واضح است كه هزینه مستقیم نیروی كار دیگر نمی‌تواند پایه‌ای برای سیستمهای استاندارد حسابداری باشد. در دسترس بودن تكنولوژی اطلاعات و سیستمهای پیشرفته ارتباطی, كار غیرمتمركز و انجام كار در خانه را امكان‌پذیر ساخته است. اینها برخی از فعل و انفعالهای اجتماعی هستند كه به هر حال بر وضعیت تولید اثر می‌گذارند (دكتر غضنفری، "سیستمهای مدیریت تولید" دانشگاه علم و صنعت ایران).
۲-۳) روند رو به كاهش ارزش مواد اولیه در تجارت جهانی
بررسی تاریخ تجارت جهانی بیانگر آن است كه مبادلة محصولات كشاورزی و پس از آن مواد معدنی آغازگر و پایه‌گذار اولین مبادلات اقتصادی بین ملتها و جوامع انسانی به شمار می‌روند. اما با گذشت زمان, بازار تولید و صادرات مواد اولیه معدنی، سوخت و محصولات كشاورزی، رفته رفته ارزش نسبی خود را به عنوان كالایی تجاری از دست داده و در چارچوب نیازهای استراتژیك ملی كشورها محصور شده‌اند. برخی دلایل این امر عبارتند از: بهبود روشهای تولید محصولات كشاورزی و معدنی، عرضة فراوان‌تر مواد اولیه معدنی، سوخت و كشاورزی، ارتقا سطح نیازهای بشری به مصنوعات پیچیده‌تر و بالاخره آشتی روشهای تولید صنعتی با طبیعت از طریق افزایش بهره‌وری به همراه كاهش مصرف مواد اولیه مورد نیاز محصولات تولیدی.
به عنوان شاهدی بر این مدعا، در سال ۱۹۷۱ جهت خرید یك دستگاه اتومبیل به طور متوسط ۸۳/۵ تن روغن نخل لازم بود, اما در سال ۱۹۸۴ این میزان جهت خرید یك دستگاه خودرو به مقدار قابل توجه ۰۳/۱۶ تن رسیده است و این در حالی است كه روشهای تولید انبوده خودرو به مراتب با بهره‌وری بیشتری نسبت به روشهای تولید روغن نخل بهبود یافته‌اند (سید حبیب‌الله طباطباییان، "چشم‌اندازهای توسعة تكنولوژی، بایدها و نبایدها"، مجموعه مقالات اولین همایش تدوین برنامه سوم توسعه، سازمان برنامه و بودجه).
به عنوان مثال دیگر به دلیل استفاده از مواد پیشرفته, بخصوص كامپوزیتهای پلیمری, مصرف فولاد آمریكا در سال ۱۹۹۰ كمتر از ۱۹۶۰ است و این در حالی است كه تولید ناخالص ملی آن، دو و نیم برابر شده است. كاهش مصرف مواد خام قیمت آنرا به شدت پایین آورده است. با محاسبة نرخ تورم، قیمتهای مواد خام در ۱۹۹۰، ۳۰ درصد زیر قیمتهای ۱۹۸۰ و تقریباً ۲۰ درصد پایین‌تر از قیمتهای ۱۹۷۰ بود. انقلاب علم مواد در سالهای آینده شتاب بیشتری خواهد گرفت و انتظار میرود كه میزان مصرف تقریباً تمام منابع طبیعی كمیاب در هر واحد تولید ناخالص ملی باز هم كاهش یابد. تهیه ‌كنندگان مواد خام سنتی در جهان سوم برای منابع همیشه ارزان خود بازارهای كوچكی خواهند یافت (لسترتارو، "رویارویی بزرگ: نبرد اقتصادی آینده ژاپن، اروپا و آمریكا"، ترجمة عزیز كیاوند، نشر دیدار, صفحه ۴۸).
۲-۴) روند رو به افزایش سهم تكنولوژیهای پیشرفته در بازده واقعی اقتصاد
آمارها نشان میدهند كه تولیدكنندگان تكنولوژیهای پیشرفته، سهم قابل توجهی در بازدهی واقعی اقتصاد در اكثر كشورهای پیشرفته داشته‌اند. این بازدهی عمدتاً مرهون كامپیوتر و نرم‌افزار آن، الكترونیك، مخابرات، ارتباطات و تكنولوژی اطلاعات بوده است. مثلاٌ در سال ۱۹۹۶، بازار جهانی صنایع الكترونیك بالغ بر هزار میلیارد دلار بوده و انتظار می‌رود كه با شروع قرن جدید به دو تریلیون دلار افزایش یابد (New Scientists, شمارة۱۸۳۹). از طرفی سهم صنایع كارخانه‌ای با تكنولوژی پایین، مخصوصاً صنایع كشتی‌سازی، صنایع فولاد، نساجی، صنایع تصفیة نفت و صنایع تولید فلزات ساخته شده در بازارهای جهانی كاهش یافته است. باور رایج اینست كه هفت صنعت كلیدی چند دهة آینده عبارتند از میكروالكترونیك، بیوتكنولوژی، صنایع تولید مواد جدید، هوانوردی غیرنطامی، مخابرات، رباتها با ماشین افزار و كامپیوترها با نرم‌افزار آن. همة اینها صنایع متكی بر نیروی مغزی هستند. هریك از این صنایع میتواند در هر جایی مستفر گردد. حال در عمل این صنایع در كجا مستقر خواهد شد بستگی به این دارد كه چه كسی بتواند نیروی مغزی را برای استقرار آنها سازمان دهد. (لسترتارو، "رویارویی بزرگ: نبرد اقتصادی آینده ژاپن، اروپا و آمریكا"، ترجمة عزیز كیاوند، نشر دیدار, صفحه ۴۸). ۲-۵) جهانی شدن ارتباطات و اطلاعات
امروزه، مخابرات، ارتباطات و سیستم سریع و ارزان ارتباطی و اطلاع‌رسانی Internet, دهكده جهانی مك‌لوهان را تحقق بخشیده است. دسترسی به اطلاعات و انتخاب آگاهانة مشتریان, رقابت در تولید را دامن زاده و امواج تكنولوژیهای جدید به سرعت در جهان پخش می‌گردند. شاید در گذشته امكان بسنده كردن به نیازهای اصلی انسان و جلوگیری از میل او به استفاده از ابزارها و محصولات منتوع و جذاب وجود داشت, ولی تجربة فروپاشی شوروی نشان داد كه در جهانی كه امواج فرهنگی كشورهای سرمایه‌داری، رفاه، مصرف‌زدگی و استفاده از آخرین محصولات تكنولوژی را به رخ دیگران می‌كشد, در مدت كوتاهی همان نیازی كه انسانی در یك كشور مرفه احساس می‌كند در كشورهای در حال توسعه نیز وجود خواهد داشت. در جهان امروز همة كشورها ناگزیرند با تحولات تكنولوژی حركت كرده و توانایی دادوستد با كشورهای دیگر را برای تامین نیازهای مردمشان حفظ كنند.۳) اهمیت تكنولوژی
با توجه به شرایط بین‌المللی گفته شده, بویژه جهانی شدن اقتصاد و ارتباطات, در جهان امروز اقتدار سیاسی و نظامی كشورها در گرو توسعة اقتصادی است. روند رو به كاهش ارزش مواد اولیه در تجارت جهانی نشان می‌دهد كه توان صنعتی, نقش اصلی در توسعة اقتصادی كشورها داشته و با توجه به محیط جدید تولید و افزایش سهم تكنولوژی بویژه تكنولوژیهای پیشرفته در بازده واقعی اقتصاد، توان صنعتی در گروه توان تكنولوژیك است. ارتباط زیربنایی هر یك از این مولفه‌ها با یكدیگر در شكل زیر ترسیم گردیده است: همانطور كه در بخشهای قبل نیز مطرح شد، در شرایط جدید اقتصادی جهان, تكنولوژی و اطلاعات امروزه جز اصلی‌ترین مؤلفه‌های تأثیرگذار می‌باشند. شكل زیر روند اهمیت هریك از مولفه‌های تولید را در زمانهای مختلف نشان داده است: به عبارت روشن‌تر به دلیل ظرفیتهای محدود بخش كشاورزی و تولید صنعتی در ایجاد اشتغال از یك طرف و ظرفیت پایان‌ناپذیر بخشهای صنعتی بالاخص در حوزه‌های تكنولوژیهای برتر، رویكرد توسعة صنعتی به عنوان راه‌حلی اجتناب‌ناپذیر در برابر عموم كشورهای جهان قرار گرفته است (لسترتارو، "رویارویی بزرگ: نبرد اقتصاد آیندة ژاپن، اروپا و آمریكا"، ترجمه عزیز كیاوند، نشر دیدار، ۱۳۷۵، صفحه ۴۸).
نقش تكنولوژی در تحولات مهم جهان نیز قابل توجه است. به عنوان نمونه می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:
- رنسانس مسیر اروپا را عوض كرد و از عوامل مهم بروز رنسانس، تكنولوژی چاپ بود.
- حاكمیت پرتقالیها و اسپانیاییها بر نیمی از دنیا ناشی از دستیابی به تكنولوژی ساخت كشتیهای بزرگ بود.
- مهمترین عامل در شكل گرفتن جغرافیایی سیاسی عصر حاضر, دستیابی آمریكا به تكنولوژی بمب اتم و تسلیم ژاپن در جنگ جهانی بود. در واقع كشورهای مختلف جهان براساس بهره‌مندی آنها از تكنولوژی دسته‌بندی می‌شوند. به عبارت دیگر توانایی ملل مختلف در تولید محصولات پیچیده‌تر و تصرف طبیعت, بیانگر تفاوت واقعی توسعه‌یافتگی فنی و اقتصادی ایشان به شمار می‌رود. بسیاری از صاحبنظران نیز بر این نكته اذعان دارند. به عنوان نمونه میتوان به موارد ذیل اشاره كرد:
۱- دكتر ماهاتیر محمد, طراح توسعه مالزی, درباره دیدگاه ۲۰۲۰ چنین می‌گوید: "مالزی یك برنامة استراتژیك طراحی نموده است كه تا سال ۲۰۲۰ به یك كشور كاملاً پیشرفته تبدیل گردد. دستیابی به این هدف مستلزم توسعة جامع كلیه بخشهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و روانی جامعه می‌باشد. . . . توسعة متوازن در تمامی بخشها با استفاده از منابع طبیعی و انسانی مستلزم داشتن امكانات قوی در علم و تكنولوژی می‌باشد. به خوبی ملاحظه میشود كه طی سالیان گذشته صنایعی كه موفقیت زیادی در مالزی داشته‌اند، آنهایی هستند كه از تكنولوژی برتر استفاده نموده‌اند مانند صنایع میكروالكترونیك پیشرفته، كالاهای مصرفی، كامپیوتر و مخابرات" (دكتر ماهاتیر محمد, "مالزی و برنامة دیدگاه ۲۰۲۰", ترجمة مهدی حسین, ماهنامة تدبیر، شمارة ۵۱، اردیبهشت ۱۳۷۴، صفحه ۸۳).
۲- دكتر هیونگ ساپ‌چوی, طراح توسعه كره چنین می‌گوید: "در كشورهای در حال توسعه, تكنولوژی به مثابة مهمترین وسیله رسیدن به اهداف توسعة ملی تلقی می‌شود. در مجموع، تكنولوژی رابطه‌ای بین نهاده‌ها و داده‌های توسعه ایجاد می‌كند. تغییرات تكنولوژی موجب تغییراتی در روند تولید میشود كه به نوبة خود سبب افزایش باروری است. برای ارائة تصویری از تجربة كره، به نقش تكنولوژی در سطح ملی در راستای توسعه توجه بسیار زیادی خواهیم داشت؛ نه به دلیل اینكه به یك نظام تمركز یافته اعتقاد داریم, بلكه بدان سبب كه می‌تواند در سطح ملی موثر باشد. دولت ملی در رابطه با اهداف توسعه و انتخاب تكنولوژی مناسب در جهت رسیدن به آن اهداف، نقش قاطعی در مراحل مختلف توسعه دارد. دولت كره، سیاستها و استراتژیهای نیرومندی برای توسعه علوم و تكنولوژی تنظیم كرد كه دارای جنبه‌های حمایتی ابتكاری بسیاری بودند." (دكتر هیونگ ساپ‌چوی، "نقش تكنولوژی در توسعه ملی، تجربه كره", ترجمه یوسف نراقی و طاهره براتی, فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی، شماره پنجم، تابستان و پاییز ۱۳۷۲).
۳- دكتر نوازشریف, مدیر پروژه اطلس تكنولوژی (دهه ۸۰) و سیستم اطلاعات مدیریت تكنولوژی (دهه ۹۰) چنین می‌گوید: "جهان آنقدر وسیع و پر جمعیت شده است كه هیچ فعالیت اقتصادی بدون وجود تكنولوژی متصور نیست. یكی از علل توجه به تكنولوژی, افزایش رقابت در پهنه جهانی است. فقط كافی نیست چیزی تولید شود, كسی كه كالا یا خدمتی را بهتر و ارزانتر تولید می‌كند, دیرگان را از گود اقتصادی بیرون می‌كند. پس ما در این دنیای رقابت و كمیابی منابع و رشد جمعیت، اگر تكنولوژی نداشته باشیم زنده نخواهیم ماند و با این عامل امكان كسب برتری رقابتی در بازار ممكن میشود. لذا تكنولوژی برای توسعه اقتصادی از یك نقش غیرمستقیم برخوردار است و اساس پیشرفت اقتصادی–اجتماعی را فراهم می‌آورد" (دكتر نوازشریف، "تكنولوژی و توسعه در گفتگوی تدبیر و نوازشریف", تدبیر، شماره ۴۲, خردادماه ۱۳۷۳, صفحه ۱۵).۴- در بیانیة خط مشی تكنولوژی دولت هند نیز تصریح شده است كه دولت هند علم و تكنولوژی را به عنوان اساس پیشرفت اقتصادی در نظر می‌گیرد و برای این امر لازم است هماهنگی لازم بین بخشهای مختلف دولت مركزی و دولتهای ایالتی و سایر بخشهای ذیربط در تمام سطوح با بخشهای مختلف اقتصادی، علمی و تكنولوژیكی ایجاد گردد. مشاركت دادن تمام مردم هند از اهمیت زیادی برخوردار است. (سید محمد بدر طالع, "بیانیة خط مشی تكنولوژی دولت هند", پژوهشكدة مطالعات و تحقیقات تكنولوژی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران, ۱۳۷۲).
۴) سیاست تكنولوژی
در بخشهای قبلی اهمیت تكنولوژی در شرایط جدید بین‌المللی مطرح شد. سوالی كه اكنون مطرح می‌شود اینست كه سیاست تكنولوژی كشورهای مختلف در این شرایط جدید چیست؟ قبل از پاسخگویی بهتر است درباره معنی و مفهوم سیاست تكنولوژی تاملی صورت گیرد:
فضای محیطی و شبكة پشتیبان تكنولوژی, نقش عمده‌ای در جذب موفق تكنولوژی و توسعة پویا و انتشار آن دارد. نقش دولت در ایجاد این فضا بخصوص در كشورهای در حال توسعه مهم است.
در این زمینه سوالات اساسی ذیل قابل طرح است:
- چرا فعالیتهای علم و تكنولوژی در بسیاری از كشورهای در حال توسعه جان نمی‌گیرد؟
- چرا این فعالیتها كه در جای‌جای نهادهای دولتی و خصوصی این كشورها صورت می‌گیرد، از هم گسیخته و نامنسجم است؟
- چرا منافع كشفیات علمی دانشگاهی كشورهای در حال توسعه كه از محل بودجه‌های ناچیز این كشورها تغذیه می‌شود, سرانجام به جیب كشورهای پیشرفته می‌رود؟
- چرا دستاوردهای تحقیقاتی موسسات و مراكز تحقیقاتی این كشورها, راهی به صنعت نمی‌یابد تا به محصول و خدمات, تبدیل‌شده و چرخهای كم|تحرك اقتصاد آنها را به گردش درآورد؟
- چرا تكنولوژیهای منتقل شده به این كشورها به صورتی پویا توسعه نیافته و پس از مدتی لازم است با سرمایه‌گذاری بیشتری تكنولوژی جدیدی را منتقل كرد؟
- چرا تلاشهای كسب تكنولوژی به صورتی هدفمند و با تكمیل تمام زنجیره‌های آن صورت نمی‌پذیرد؟
به نظر می‌رسد بیشتر این معضلات بدلیل نبود یك سیاست ملی علم و تكنولوژی است كه در بالاترین سطح دولتی و با مشاركت همه بخشهای ذینفع و موثر تدوین شده باشد. در برنامة عملی اقدام وین كه در همایش سازمان ملل ارائه شده است ، چنین پیشنهاد شده است: "دولت هر كشور رو به توسعه باید یك سیاست علم و تكنولوژی تدوین كند كه متضمن ایفای مسوولیتهای اساسی معینی چون طرح‌ریزی، بودجه‌بندی، مدیریت، هماهنگی، انگیزش، ارتقا و اجرای فعالیتهای علمی و تكنولوژیكی مرتبط با اهداف تعریف‌شدة توسعه باشد." در بررسی سیاست كلان علم و تكنولوژی كشورهای مختلف در ۱۰ سال اخیر به پاره‌ای عناصر مشترك برمی‌خوریم كه اهم آنها به شرح ذیل است:
- تاكید بر تعیین و پیگیری اولویتهای تكنولوژی (عناوینی همچون تكنولوژیهای حیاتی یا تكنولوژیهای كلیدی).
- برقراری تناسب هوشمندانه و آینده‌نگر بین سطوح و انواع مختلف فعالیتهای تحقیق و توسعه.
- تاكید بر نقش حساس و هدایتگرانة دولت در حوزه علم و تكنولوژی.
- توجه به تحقیقات پیش رقابتی در تكنولوژیهای عام، یعنی تكنولوژیهایی كه به هیچ صنعت خاصی اختصاص ندارند و بنابراین توسعة آنها موجب شكوفایی همه بخشهای صنعتی میشود.
- توجه به آثار فرهنگی، اجتماعی و زیست‌محیطی علم و تكنولوژی.
- تاكید بر اصلاح ساختار و سمت و سوی نظام آموزشی كشور به تناسب شرایط و مقتضیات نوین علم و تكنولوژی.
- تاكید روزافزون بر توسعة اثربخش همكاریهای دولت، دانشگاه، صنعت و موسسات پژوهشی دولتی و غیردولتی.
- گسترش همكاریها و مبادلات تحقیقاتی و تكنولوژیكی در سطح بین‌المللی.
- تاكید بر تمركززدایی از نظام توسعه علم و تكنولوژی و افزایش نقش‌آفرینان این عرصه در سطح جامعه (عقیل ملكی‌فر، "مطالعة تطبیقی استراتژی علم و تكنولوژی آمریكا و ژاپن از جنگ جهانی دوم تاكنون"، پایان‌نامة كارشناسی ارشد مدیریت صنایع، دانشگاه صنعتی امیركبیر, مردادماه ۱۳۷۵).
اساس موفقیت سیاست تكنولوژی، حمایت هرچه بیشتر از شركتهای كوچك و متوسط، به عنوان كاربران و اشاعه دهندگان پیشرفتهای تكنولوژیك در سراسر ساختار صنعتی كشور است. مطالعات انجام شده نشان میدهد كه سیاستهای كلان تكنولوژی در كشورهای عمده صنعتی، توجه ویژه‌ای به گسترش این شركتها معطوف نموده‌اند. حمایتهایی از این نوع عبارتند از:
-یاری‌رسانی تحقیقاتی موسسات تحقیق و توسعه ملی به شركتهای كوچك و متوسط كه معمولاً بنیه تحقیقاتی استواری ندارند.
- واگذاری تسهیلات مقدماتی برای راه‌اندازی این شركتها، بویژه از طریق شهركهای تكنولوژی و اعطای وامهای دراز مدت و كم بهره.
- تصویب قوانین حمایتی برای رشد شركتهای كوچك و متوسط نوپا.
- خریداری محصولات و خدمات این شركتها توسط سازمانهای دولتی.
علاوه بر مشتركات فوق، سیاست تكنولوژی كشورهای مختلف, تفاوتهای قابل توجهی با یكدیگر دارند. بطور كلی این سیاستها را می‌توان در چهار رده اصلی طبقه بندی نمود:
الف: سیاست تكنولوژی ماموریت‌گرا: كشورهایی مانند آمریكا، انگلیس و فرانسه كه از این سیاست پیروی میكنند، هم و غم خود را به جستجوی رهبری استراتژیك بین‌المللی معطوف كرده‌اند. آنها ایدئولوژی مشخصی دارند و می‌خواهند با استفاده از اهرمهای مختلف بویژه اهرم نظامی، رهبری خود را بر نظام بین‌المللی تحمیل كنند. هدف آنها دستیابی به نوآوریهای بنیادی و خط شكنانه بویژه برای تقویت اقتدار نظامی است. این كشورها عمدتا در مرحلة ایده و معرفی منحنی عمر تكنولوژی فعالند.
ب: سیاست تكنولوژی نفوذگرا: كشورهایی مانند آلمان، سوئد و سوئیس كه از این سیاست پیروی می‌كنند هم و غم خود را به تامین كالاهای مورد نیاز عمومی برای عرضه در بازارهای داخلی و خارجی معطوف نموده‌اند. این كشورها در جستجوی سلطه بر بازارهای تجاری بین‌المللی می‌باشند.
هدف اصلی این سیاست انتشار گستردة نوآوریها و قابلیتهای فنی در سراسر صنعت از طریق ساختار صنعتی و تسهیل مداوم و رو به افزایش انطباق صنایع با تغییرات تكنولوژی است. تاكید این سیاست بر تقویت زیرساختهای تكنولوژی از قبیل نظام كارآموزی، استاندارد سازی و تحقیق و توسعه است. این كشورها عمدتا در مرحلة رشد و بلوغ تكنولوژی فعالند.
ج: تلفیق دو سیاست بالا: به نظر میرسد كه سیاست كشور ژاپن، تلفیقی است. این كشور یك دغدغه اصلی دارد و آن حفظ و بازسازی مزایای رقابتی صنعت كشور در تجارت بین‌المللی برای تسلط بر بازارهای دنیاست. یك هدف این سیاست مشابه كشورهای ماموریت گرا افزایش نظام یافته مهارتهای تكنولوژیك و دستیابی به قابلیتهای دست اول بوده و هدف دیگر آن مشابه كشورهای نفوذگرا، حصول اطمینان از نفوذ این مهارتها به تمامی صنعت، بویژه شركتهای پیشتاز كوچك و متوسط است. تاكید این سیاست بر تقویت تلاشهای هماهنگ برای پیشبرد اهداف تكنولوژی ملی و همراه با آن، ایجاد ظرفیت گسترده برای انتشار نوآوریهای تجاری در گستره صنعت است. تصمیم گیریهای آن بسیار نامتمركزتر از كشورهای ماموریت گراست, اما برنامه ‌های دولتی تجاری متمركزی كه توسط وزارت صنایع و تجارت بین‌المللی ژاپن سازماندهی و حمایت می‌شوند نیز در مجموعة سیاستها لحاظ شده‌اند. (عقیل ملكی‌فر، "مطالعه تطبیقی استراتژی علم و تكنولوژی آمریكا و ژاپن از جنگ جهانی دوم تاكنون"، پایان‌نامه كارشناسی ارشد مدیریت صنایع، دانشگاه صنعتی امیركبیر, مردادماه ۱۳۷۵).
د: سیاست دنباله‌گرا: سیاست كشورهای جنوب شرق آسیا، دنباله‌گراست. آنها توان خود را مصروف ایجاد ظرفیتهای تكنولوژی در داخل برای انتقال و جذب تكنولوژی و سپس صادرات محصولات صنعتی آنها به كشورهای دیگر و عمدتا كشورهای صنعتی متمركز كرده‌اند. این كشورها تا حدود زیادی متكی بر سرمایه‌گذاری و انتقال ماشین‌آلات كشورهای صنعتی هستند و محصولاتی تولید می‌كنند كه عمدتا تولید آنها در كشورهای صنعتی، دیگر مقرون به صرفه نیست. این كشورها عمدتا در مرحله بلوغ تكنولوژی فعالند.
ه: سیاست تداوم دهنده:سیاست كشورهایی كه توانایی تكنولوژی ضعیفی دارند، در این دسته قرار می‌گیرد. تولید این كشورها عمدتا محصولاتی است كه در مرحلة نزول دوره عمر تكنولوژی قرار دارند و تولید آنها در كشورهای سایر رده‌ها بدلیل ارزش اقتصادی بسیار پایین مقرون به صرفه نیست. به عبارت دیگر، یك بازار محدود و با سود پایین ولی عمومی انحصاری در اختیار این كشورها قرار می‌گیرد.
همانطور كه ملاحظه می‌شود هر یك از سیاستهای فوق در ارتباط مستقیمی با چرخه عمر تكنولوژیست. این موضوع در شكل زیر ملاحظه می‌شود:
شكل ۳ ) ارتباط چرخه عمر تكنولوژی با سیاست علم و تكنولوژی
در پایان ذكر دو نتیجه كه از مطالعات تطبیقی كشورهای صنعتی بدست آمده است، مفید است:
۱) نتیجه اول اینكه هر سیاست تكنولوژی در محیط اقتصادی و یا سازمانی ویژه‌ای طراحی و اجرا می‌شود. بنابراین میزان كامیابی سیاست تكنولوژی هر كشور به محیط خاص آن كشور بستگی دارد. برخی معیارهای كامیابی سیاست تكنولوژی عبارتند از: آیا رابطة فعال بین دانشگاه و صنعت برقرار است یا نه؟ آیا صنایع كشور از ایده‌های نو استقبال می‌كنند یا نه؟ آیا دستاوردهای تحقیقات سطح بالایی كه در موسسات تحقیقاتی ملی حاصل می‌شود در محدوده بخش خاصی باقی می‌ماند یا به همه بخشهای صنعتی سرایت می‌كند؟ آیا بازار كشور، محیط رقابتی مناسبی برای جذب ایده‌های نو فراهم می‌آورد؟ آیا تسهیلاتی برای ورود شركتها و صنایع نوپا به بازار وجود دارد یا تازه واردان با مشكلاتی مواجه‌اند؟
۲) نتیجة دوم اینكه مسئله و چالش اصلی سیاست تكنولوژی، افزایش میزان بهره‌برداری از دستاوردهای تحقیقاتی و تكنولوژیك است و نه افزودن بر دستاوردهای تحقیقاتی. صنایع مبتنی بر تكنولوژی برتر بخش كوچكی از درآمد ملی را تولید میكنند. بنابراین رشد اقتصادی بلندمدت اساساً به ظرفیت بهره‌برداری از قابلیتهای تكنولوژیك در عرض محدوده وسیعی از فعالیتهای اقتصادی بستگی دارد. این امر در نهایت متكی بر این است كه سیاست تكنولوژی چه سازوكارهایی برای انتشار تكنولوژی در سراسر صنعت پیش‌بینی می‌كند؟

منبع : سایت شبكه تحلیلگران تكنولوژی ایران
منبع : خبرگزاری فارس