یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پارمنیدس


پارمنیدس
معروفترین فیلسوف الئاتیک پارمنیدس است او در خانواده ای برجسته در الئا بدنیا آمد از پارمنیدس غالبا به عنوان شاگرد زنوفان یاد میشود وی نزد همشهریان خود به خاطر وضع یک سری از احترام بالایی برخوردار بود. پارمنیدس به خاطر زندگی نمونه اش مورد تحسین بود به طوری که زندگی خاص وی در میان یونانیان تبدیل به ضرب المثل وجود داشت
پارمنیدس معاصر هراکلیتوس بود چناچه در بعضی جاها با کنایه به مخالفتهایی با وی میپردازد که بیانگر فلسفه های کاملا متفاوت این دو است چناچه در پیش دیدیم فلسفه هراکلیتوس فلسفه تغییر و تحول است وفلسفه اضداد و فلسفه ای که حس در آن نقش اساسی بازی میکند بر خلاف آن فلسفه پارمنیدس فلسفه آرامش و سکون و بیحرکتی و وحدت است که فقط بر عقل تکیه دارد و حس در آن بکلی کنار گذاشته شده است
او زندگی بشر را دارای دو بعد میدانست بعد اول که حقیقت ودرستی است که او این بعد را به عقل و خرد مربوط میکرد وبعد دوم خطا پذیر و پر از اشتباه است که دنیا حواس است
پارمنیدس نیز مانند دیگر یونانیان عقیده داشت که هر چه وجود دارد پیوسته وجود داشته است وخواهد داشت او درگامی دیگر تبدیل و حرکت وتغییر را خطای حواس دانست ومنکر همه آنها شد واینگونه او نیز مانند استاد , خود را در زمره عقل گرایان(Rationalism) محض قرار داد وی در باره ازلی بودن وجود بدین شکل استدلال میکند: اگر وجود آغازی داشت یا از وجود پدید آمده یا از عدم اگر بگوییم که از وجود پدیدار شده پس منشا آن خود است و حادث بودن منتفی و اگر بگوییم از عدم پدید آمده از لحاظ عقلی غیر قابل قبول است.
در مورد تغییر وتحول ومرگ وفنا چنین میگوید: تحول یا وتغییر یا از وجود است به وجود یا از وجود است به فنا اگر از وجود است به وجود پس تغییری نداریم و اگر از وجود است به عدم که این گزینه از لحاظ عقلی اشتباه است یا حرکت اینگونه رد میکند حرکت باید در مکان باشد و مکان هم یا و جود است یا عدم اگر وجود است پس حرکت وجود در وجود است یعنی سکون و اگر عدم است دیگر حرکت ممکن نیست چون حرکت باید در مکان باشد.
پارمنیدس خلا را نیز با چنین استدلالهایی رد میکند او میگوید وجود یکی است وپیوسته وبدون اجزا زیرا اگر اجزایی داشت یا چند تا بود بین این اجزا باید خلا باشد و خلا یا وجود است یا عدم اگر وجود است که دیگر بین اجزا وجود پیوستگی وجود دارد و اگر عدم است عدم قادر به ایجاد گسستگی بین اجزا نیست
در مجموع وی وجود را یکی , نامحدود, همگن , قایم به ذات ازلی وابدی و غیر متحرک میپندارد و در و محسوسات ما را که همه خلاف این را نشان میدهد باطل میداند و راه اثبات را فقط در عقل و مجردات میبیند.
منبع : تاریخ فلسفه