سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا


گلاب آدینه


گلاب آدینه
▪ نام اصلی: گلاب مستعان- متولد ،۱۳۳۲ تهران
▪ تحصیلات: فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه ملی
▪ فیلم های بلند: ۱۳۵۹: رسول پسر ابوالقاسم، چوپانان کویر، ۱۳۶۷: زرد قناری، ۱۳۶۸: شکار خاموش، ۱۳۷۰: بهترین بابای دنیا، ۱۳۷۳: روسری آبی، ۱۳۷۵: معجزه خنده، فصل پنجم، ۱۳۷۶: بانوی اردی بهشت، ۱۳۷۷: بال های سپید، ۱۳۷۹: زیرپوست شهر، ۱۳۸۰: زندان زنان (انتخاب بازیگران)، ۱۳۸۱: دوشیزه و نغمه (بازیگردان)، ۱۳۸۲: مهمان مامان و...
▪ جوایز: ۱۳۷۳: بهترین بازیگر نقش دوم زن- سیزدهمین جشنواره فیلم فجر- روسری آبی

● صورت مسئله و راه حل های ممکن
در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر بنا بر سنت رایج در این رویداد آئینی قرار است از خانم گلاب مستعان (با نام خانوادگی مستعار آدینه) به دلیل یک عمر فعالیت هنری در کسوت بازیگری و نقش آفرینی های ممتاز تجلیل به عمل آید. نحوه انجام این بزرگداشت نیز براساس سنت موجود نمایش آخرین فیلم یا چند فیلم از شخص مورد نظر و اهدای جایزه ای و نمایش کلیپی از نامبرده در مراسم افتتاحیه جشنواره است. مسئله از جایی آغاز می شود که نشریات عمومی و تخصصی به این مناسبت به چاپ مطالبی درباره او می پردازند. گفت وگو و تحلیل کارنامه هنرمند سنت رایج است. پس پیش به سوی گفت وگو و تحلیل کارنامه.
● تکراری نباشد
بدون شک شما به عنوان خواننده صفحات سینمایی روزنامه ها و همچنین مجلات تخصصی سینما اطلاعات قابل توجهی درباره خانم گلاب آدینه در حافظه دارید. ایشان نیز در چند سال گذشته در گفت وگوهایی که به مناسبت بازی های درخشان شان در فیلم هایی چون زیرپوست شهر و مهمان مامان و اشتغال شان در شغل تازه تاسیس بازیگردانی در نشریات انجام داده اند، درباره زندگی و هنرشان حرف های قابل توجهی زده اند. به طوری که با یک نگاه انتقادی به نظر می رسد حرف تازه ای از سوی منتقدان و خود ایشان برای بیان در این موقعیت آئینی (بزرگداشت در جشنواره فیلم فجر) باقی نمانده است. راه برای گفت وگو و تحلیل کارنامه ای به شدت مسدود به نظر می رسد، اگر بخواهیم خداوکیلی حرف تازه ای بزنیم و به ورطه تکرار و دوباره گویی نیفتیم، چنته خالی داریم. به نظر شما چه باید کرد؟
● فهرست دانسته های تاریخی
همه می دانیم که خانم گلاب آدینه فرزند مرحوم حسینقلی مستعان نویسنده شهیر و بزرگ داستان های عامه پسند مطبوعات و روزنامه نگار موثر در دهه های ۲۰ و ۳۰ هستند. مرحوم مستعان به حضور دخترشان در سینما و تئاتر به دلایل فرهنگی و اعتقادی مخالف بودند ولی خانم آدینه برخلاف میل پدر در دانشگاه ملی (شهید بهشتی) وارد کلاس های تئاتری می شوند که همسر آینده شان مهدی هاشمی استاد آن کلاس بود. از طریق این کلاس ها خانم آدینه وارد گروه تئاتر پیاده می شود. در آن جا با داریوش فرهنگ و سوسن تسلیمی آشنا می شود. نام مستعار خانوادگی آدینه انتخاب سرکار خانم تسلیمی است. تا اینجا می دانم که از فرط تکرار دارید مطلب را با عصبانیت ادامه می دهید. ولی چاره چیست. خانم آدینه در اجراهای گروه تئاتر پیاده شرکت می کنند. الگوی ایشان در بازیگری مهدی هاشمی و سوسن تسلیمی است. با پیروزی انقلاب جذب سینما می شوند، با سمت منشی صحنه و بازیگر و با بازی در سریال سلطان و شبان به شهرت می رسند. بازی در نقش های کبوتر (روسری آبی)، طوبا (زیرپوست شهر) و عفت (مهمان مامان) اوج قابل تامل کارنامه خانم آدینه محسوب می شوند. از عصبانیت خود کم کنید.
● آن بازیگران پیشرو
بد نیست که کمی به تاریخ بپردازیم، اگرچه تاریخ و مرور آن همیشه ملال آور است. ولی چاره چیست. شما پای این مطلب هستید و من دارم آن را می نویسم. در دهه پنجاه برای هر سلیقه ای در تهران نمایشی اجرا می شد. در تئاتر پارس و نصر در لاله زار روحوضی، در تئاتر سنگلج در پارک شهر نمایش های ایرانی و درام های سنگین و در تئاتر شهر در پارک دانشجو نمایش های مدرن. هر نمایش بازیگران خاصی خود را می طلبید. بازیگران غریزی و سیاه بازها و آکروباتیست ها و ژانگولرین ها و مقلدان صدا و شومن های پرطرفدار در صحنه های لاله زار. بازیگران پیرو سبک های روانشناسانه و روش های گروتسکی و استانیسلاوسکی در صحنه تئاتر سنگلج و بازیگران پیرو روش فاصله گذاری و انکار برشت و پیتر بروک و دوستداران نرم های بدیع و مدرن در سالن های تئاتر شهر. چنین گرایشاتی در تئاتر ایران در دهه پنجاه به همراه دیدگاه های تند سیاسی فضای بازیگری در ایران را به تنوع قابل توجهی رسانده بود. گلاب آدینه در یکی از گروه های تئاتری کار بازیگری اش را شروع کرد که دانش را بر استعداد ارجح می دانستند. سوسن تسلیمی حاصل چنین نگرشی اوج مثال ما برای این گروه است. البته مهدی هاشمی نیز بود. گلاب آدینه در همسایگی تسلیمی و هم خانگی هاشمی صاحب یک سلیقه در بازیگری شد. او در اجراهای گروه تئاتر پیاده به فعالیت هایی می پرداخت که در آن تجسم نقش با ابزار بازیگری تشخص می یافت. تشخصی جامعه شناسانه نه غریزی و روانشناسانه و نه تیپ گونه. حاصل این تدبر و تعقل نه در دهه ۵۰ بلکه در دهه ۷۰ خودش را نشان داد. شاه نقش بازیگر مورد نظر را رخشان بنی اعتماد در آستین پروراند؛ طوبا.
● عبور از تکرار
می دانم که تاکنون هیچ حرف تازه ای در میان نبوده. بد نیست کمی به تحلیل تحلیلگران بازیگری درباره گلاب آدینه بپردازیم، شاید ذائقه تان عوض شود. گلاب آدینه در سه نقش گل کرده است. سه نقش از زنان متعلق به طبقه فرودست جامعه. ویژگی این زن ها تلاش آنها برای حفظ کانون خانواده است. کبوتر در روسری آبی تلاش می کند دوام بیاورد تا بالاخره با مرد مورد علاقه اش که او نیز کارگری بیش نیست ازدواج کند. طوبا در زیر پوست شهر در گیر و دار تنش های اقتصادی یک خانواده حاشیه نشین کار می کند و کار می کند تا خانواده با فرزندان ناهمگون خود متلاشی نشود. او در حاشیه شهر و سیاست با دیو فقر ستیز می کند (عجب جمله ای) و زندگی عفت در مهمان مامان هم تعریف چندانی ندارد. جنگ مامان برای پهن کردن آن سفره رنگین آبرومند خودتان دیدید که چه مصائبی را در پی داشت. این تکرارها هرگز درباره گلاب آدینه به تکرار اعصاب خردکن یک نقش تبدیل نشد. او خود جمله ای در این باره دارد که نقل به مضمون است که: این زن ها از طبقه یکسانی هستند اما شخصیت یکسانی ندارند. به همین خاطر ریزه کاری ها و جزئیات نقش ها در کبوتر و طوبا و عفت با هم تفاوت دارند. اینجا است که توشه بازیگری گروه تئاتر پیاده به داد بازیگری می رسد که قرار است هی پشت سر هم نقش زنان فرودست و حاشیه نشین را بازی کند، بغض کند و گریه نکند، دلداری بدهد، قربان صدقه بچه ها برود و از نداری و تنگناهای زندگی حرف بزند.
● گلایه ها
این بخش شاید در جمع بندی این مطلب کمی ما را کمک کند. اگرچه ممکن است بعضی ها یادشان نباشد و این باعث خوشحالی مولف است. گلاب آدینه دو بار به طور رسمی و روشن اعتراضش را به شرایط کار بازیگران در سینمای ایران در رابطه با کار خودش اعلام کرد. بار اول هنگام نمایش عمومی فیلم زیرپوست شهر که او به عنوان بازیگر اول فیلم جایی در بیلبوردها و پوسترهای فیلم نداشت. بازیگران نقش دوم و ستارگان جوان در آن تصویر ها جایی برای گلاب آدینه باقی نگذاشته بودند. بار دوم او سفره دلش را در یک مجله تخصصی سینما باز کرد و گفت که وقتی گزیده کار می کند باید دستمزد بیشتری بابت نقش اول یک فیلم خاص که نقش اول انگ او و برای او نوشته شده بگیرد. او درست می گفت شرح گفت وگویش با محمدرضا شریفی نیا (بازیگری که فعالیت های تولیدی اش همیشه زبانزد خاص و عام بوده) نشان می داد که شریفی نیا بدون توجه به اینکه مشغول گفت وگو با کیست فقط مشغول پایین آوردن هزینه کلی فیلم است. به نظر شما مهمان مامان بدون آدینه چه چیزهایی کم داشت؟
● پدر آری پدر
گلاب آدینه در خانواده با فرهنگ و بااصالتی رشد کرده است. جایگاه مستعان در روزنامه نگاری و داستان نویسی تاریخ رسانه ها و ادبیات ایران جایگاهی ممتاز و تقریباً تکرارنشدنی است. مستعان مترجم رمان بینوایان و سردبیر نشریه مهمی (از لحاظ فرهنگی) به نام راهنمای زندگی بود. داستان هایی چون آفت به قلم مستعان بی شک در تاریخ رمان نویسی ایران باید مورد تحلیل دوباره قرار بگیرند. اینها را نوشتم تا بگویم علت مخالفت پدر خانم آدینه یعنی مرحوم مستعان با بازیگری ایشان را هم می توان دلیلی برای موفقیت امروزه این بازیگر دانست. مستعان بزرگ دل خوشی از سینما نداشت. شخصیت سخت او که در آثارش به خوبی هویدا است مانع از آن می شد که اجازه حضور دخترش در نمایشات سخیف را بدهد. دختر آن پدر امروز گزیده کار می کند و حواسش به کارنامه اش هست. به نظر می رسد این ارثیه بزرگ خالق داستان های پرحادثه جذاب باشد برای دختری که به رغم مخالفت پدر بازیگر شد.
● کافی است
حالا ما یک مطلب داریم درباره گلاب آدینه، مناسب برای چاپ. متنوع و مجزا و اعصاب شما آرام خواهد شد اگر واسطه خواندن این مطلب تماشای آخرین فیلم خانم آدینه باشد. زنی مغموم در روستایی در شمال. راه خلاقیت ادامه دارد. ما هم به هدف خود رسیدیم.
منبع : روزنامه شرق