پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


نوواژه ها و مهندسی زبان


نوواژه ها و مهندسی زبان
ظهور یك مفهوم تازه معمولاً با ظهور نامی تازه همراه است این نام جدید در زبان جامعه ای پا می گیرد كه این مفهوم تازه در آن خلق شده است. واژه گزینی به عنوان روشی برای خلق یك نام تازه در رشته های خاصی كه در آن ظهور مفاهیم تازه فعالیت واژه گزینی مداوم را ایجاب می كند، امری ضروری است. این نام را نو واژه می نامند.
دردایرهٔالمعارف ویكی پدیا نوواژه این گونه تعریف شده است: «نوواژه ، واژه ای است كه به تازگی ابداع شده است یا می توان آن را عامل ساخت یك واژه یا گروه دانست. » واژه گزینی یا اصطلاح سازی رشته ای است كه با پدیده های تازه ای مواجه است كه در زبان ها بروز می نمایند. به عقیده واژه شناسان كلاسیك مانند راندو (۱۹۸۳) یا گیلبرت (۱۹۷۵) واژه گزینی با مطالعه پدیده ای سروكار دارد كه در یك زمان در مسیر توسعه یك زبان رایج بروز می كند. این پدیده را می توان در تمام سطوح توصیفی زبان مانند سطح آوایی، واجی، صرف، نحو یا واژگان مشاهده كرد. (كابره، ۲۰۴:۱۹۹۲) بطور كلی علم واژه گزینی در بردارنده سه بعد اساسی است:
۱) بررسی مفاهیم (به عنوان بازنمودهای مرتبه اول عناصر بنیادین دانش تخصصی كه اجزای سازنده «واحدهای» بزرگتر دانش هستند، همانند نظریه ها و گزاره ها)
۲) بررسی باز نمود مفاهیم (بازنمودهای مرتبه دوم مفاهیم مشتمل براصطلاحات و دیگر گزینش های زبانی و همچنین بازنمودهای غیرزبانی همچون فرمول ها و نهادهای تصویری)
۳) بررسی اشیاء (كه مفاهیم به آن ها مربوط می شود) علم واژه گزینی در دیگر حوزه ها نیز كاربردهای متعددی دارد، به عنوان نمونه:
- ارتباطات (كه در آن اصطلاحات و دیگر انواع بازنمود ها پیش نیاز برقراری رابطه میان متخصصان هستند)
- مستندسازی یا به عبارتی «ارتباط مكتوب» میان حوزه های تخصصی
- اطلاعات كه تأثیر مثبت آن برنوآوری و انتقال دانش بخوبی شناخته شده است ضمن آنكه انتقال دانش، انتقال فناوری را میسر و كارآمد می كند
- و نیز در حوزه هایی همچون آموزش و تعلیم، مهندسی زبان و مهندسی دانش، وساطت زبان (ترجمه و تفسیر) (گالینسكی: ۱۰-۹)
كابره نیز به نقل از بولانگر (۱۹۸۹) واژه گزینی را شامل ۵ فعالیت می داند:
۱) فرایند عملی خلق واحدهای واژگانی تازه با استفاده از منابعی كه ممكن است به مكانیسم خلاقیت زبانی در یك زبان حساس باشند یا نباشند.
۲) مطالعه نظری و عملی نوآوری های واژگانی مانند فرایندهای خلق، معیارهای تشخیص، پذیرفتنی بودن یا گستردگی نوواژه ها، جنبه های اجتماعی و فرهنگی
واژه گزینی و …
۳) فعالیت مؤسسه ای كه به طور منظم به گردآوری، تعیین و اشاعه یا تحقق نو واژه های درون خط مشی زبانی خاصی می پردازد.
۴) وظیفه تشخیص رشته های تازه توسعه یافته یا رشته هایی كه دارای خلأ هایی هستند كه نیاز به مداخله دارند.
۵) ارتباط میان عنصر تازه در فرهنگ لغت ها بویژه در دو مورد:
الف) كاربرد فرهنگ های لغت به عنوان یك صافی برای تشخیص نوواژه ها.
ب) تجزیه و تحلیل این كه در فرهنگ ها با واژه گزینی چگونه برخورد می شود. (كابره، ۱۹۹۲ :۵-۲۰۴)
● اهمیت واژه گزینی
همانطور كه گفتیم واژه گزینی رشته ای است كه با پدیده های تازه در زبان ها مواجه است. به طور معمول در دو حالت نیاز به مداخله از جانب یك سازمان یا نهاد دولتی یا وابسته به دولت وجود دارد؛ اول هنگامی كه به یك مفهوم، دو یا چند نام اطلاق می شود و این امر تأثیری منفی بر ارتباط می گذارد.
دوم هنگامی كه یك زبان خاص واژه لازم برای بیان یك مفهوم را دارا نیست. در مورد اول به عقیده كابره (۱۹۹۲) برای برقراری ارتباط صحیح باید نام های مختلف را تقلیل داد، بطوری كه تنها یك نام باقی بماند و در مورد دوم برای بیان مفهوم تازه باید نامی تازه ساخته شود.
باطنی (۴۵:۱۳۷۱) در بحث واژه گزینی به دنبال این است كه دریابد آیا زبان موجود در جامعه جوابگوی نیازهای امروزی این جامعه است یا خیر؟ و آیا در آن كاستی هایی یافت می شود؟ اگر یافت می شود چگونه می توان آن ها را برطرف كرد.
حق شناس (۲۳۹:۱۳۷۰) واژه گزینی را بلوایی می داند كه به دنبال هجوم مفاهیم نو به یك جامعه برای مثال جامعه فارسی زبان برپا می شود، زیرا با دریافت این كه این مفاهیم نو اسباب پیشرفت و تعالی خواهند شد و از آنجایی كه هیچ مفهوم نویی را نمی توان بی واژه ای كه به آن دلالت داشته باشد در ذهن نگهداشت و در زندگی بكار بست، در لحظه فزونیِ مفاهیم گرفتار كمبود كلمه می شویم. به عبارت دیگر هرگاه جامعه به واردات خو كرده باشد و از سازندگی حتی در زمینه واژه، هراس داشته باشد، چنین هنگامه ای در می گیرد كه در همین دو نكته ریشه دارد: نیاز به واژه های تازه برای مفاهیم نو و هراس از ساختن آنها.
حداد عادل (۱۳۷۲ : ۴-۲۰۳) معتقد است كه هرگاه جامعه ای دارای رونق علمی باشد یا محقق داشته باشد و محققانش در آزمایشگاه ها تحقیق علمی انجام دهند و قدم به قدم از راه فرایند منطقی یا علمی به كشف علمی نائل شوند و در یك كلام، خودشان به علم برسند، همزمان و به موازات این طی طریق علمی، به زبان علمی هم دست می یابند. بنابراین از دیدگاه او واژه گزینی هنگامی حائز اهمیت است كه مفهوم در عمق جان گویشور زبان درك شود و مقدم بر لفظ، انسی درونی با مفهوم داشته باشد و آنگاه برای پیدا كردن یك لفظ و یك اصطلاح دستی دراز شود.
احمد منصوری نیز در نامه فرهنگستان واژه گزینی را تولید ابزارهای تفكر خلاق و مجموعه ای از دانش ها، بینش ها، فرایند ها و روش ها، مهارت ها، ابزار و مدیریت معرفی می كند. به عقیده او واژه گزینی باید به عنوان صنعت تلقی شود و مهندسی در مدیریت صنعت
واژه گزینی وارد شود و تولید فناوری و واژه گزینی و بومی شدن آن و اشاعه واژه گزینی در تمام سطوح تحصیلی و زندگی معمولی ضروری است. (منصوری، ۲۸۳:۱۳۸۲)
علاءالدین طباطبایی (۳۵:۱۳۷۶) نیز معتقد است وظیفه بنیادین زبان ایجاد ارتباط است و آدمیان از رهگذر زبان می توانند در زمینه های بیشمار از مسائل درونی و عاطفی گرفته تا كهكشان های دور دست، با یكدیگر ارتباط برقرار كنند و نظام شگفت انگیز زبان به گونه ای تكوین یافته است كه بتواند با نهایت صرفه جویی از عهده این كار برآید. او واژه سازی و واژه گزینی را حاصل این نظام می داند. از آنچه گفته شد می توان اهمیت واژه گزینی را در این موارد خلاصه كرد:
۱) تقلیل نام های مختلف
۲) خلق نام های تازه
۳) پاسخگویی به نیازهای جامعه
۴) نهراسیدن از ساخت واژه های تازه
۵) درك مفهوم، قبل از ساخت واژه نو
۶) مهندسی در مدیریت صنعت واژه گزینی
۷) تلاش در ایجاد ارتباط با دیگران با ساخت واژه های تازه.
منابع :
محمدرضا باطنی(۱۳۷۱). «فارسی زبان عقیم؟» در پیرامون زبان و زبانشناسی. تهران: فرهنگ معاصر.
حداد عادل، غلامعلی (۱۳۷۲). «چند نكته در باب زبان فارسی علمی» در زبان فارسی و زبان علم. تهران: مركز نشر دانشگاهی.
حق شناس، محمدعلی (۱۳۷۰). «بلوای واژه سازی» در مقالات ادبی، زبانشناختی. تهران: نیلوفر
طباطبایی، علاء الدین (۱۳۷۶). فعل بسیط فارسی و واژه سازی ۱۳۷۶. تهران: مركز نشر دانشگاهی.
.(۱۹۹۲) Teresa . M ، Cabre
Company Publishing John Benjamins . Terminology
اعظم ارومیه
منبع : روزنامه ایران