پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تأثیر حزب الله لبنان بر جنبش های اسلامی فلسطین و شباهت های فرآیندی


تأثیر حزب الله لبنان بر جنبش های اسلامی فلسطین و شباهت های فرآیندی
حزب الله لبنان یك حزب صرفاً ملی و معمولی در یكی از كشورهای كوچك خاورمیانه نیست، چرا كه این حزب گرچه خود را در چارچوب های ملی تعریف كرده و در چنین فرآیندی به شدت فعال شده است، اما...
حزب الله لبنان یك حزب صرفاً ملی و معمولی در یكی از كشورهای كوچك خاورمیانه نیست، چرا كه این حزب گرچه خود را در چارچوب های ملی تعریف كرده و در چنین فرآیندی به شدت فعال شده است، اما در عین حال از ویژگی های فرا ملی بسیاری برخوردار بوده و كاركرد منطقه ای قابل توجهی پیدا كرده است. این ویژگی در اصل یكی از مهمترین شاخص های انقلاب اسلامی ایران است كه حزب الله با بهره گیری از همگونی مذهبی خود با انقلاب، شالوده فكری و رفتاری خود را بر اساس آن پی ریزی و اكثر ویژگیهای انقلاب اسلامی را در خود بومی سازی كرده و الگوی عربی قابل توجهی را برای جوامع منطقه ارائه داده است. از این رو می توان گفت حزب الله پیامبر امین انقلاب اسلامی ایران در جهان عرب و عامل به اصول آن بوده است. یكی از مهمترین عرصه های تأثیر گذاری حزب الله در خاورمیانه، جامعه فلسطینی است كه به علت همگونی قومی و اشتراك در اولویت تضاد با اشغالگران صهیونیست و نیز نیاز به الگوی موفق، همواره از تجربه سیاسی در حال تكامل حزب الله استفاده كرده و آن را با محیط سیاسی خود متناسب ساخته است.
وجه تشابه و تأثیر گذاری حزب الله و جنبش های اسلامی فلسطین و در رأس آن جنبش های حماس و جهاد اسلامی عبارتند از:
● حزب الله در شرایط سرخوردگی سیاسی ناشی از اشغال نیمی از كشور لبنان بوجود آمد. رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۲ ظرف سه روز و تقریباً بدون مقاومت قابل توجه، جنوب لبنان را اشغال كرد و در اطراف بیروت پایتخت این كشور استقرار پیدا كرد؛ ۱
در آن شرایط همه كشورهای عربی به استثنای سوریه یا سكوت سیاسی كردند و یا اینكه عملاً هیچ كاری در جهت مقابله با این تجاوز انجام ندادند. در جریان اشغال لبنان دولت حاكم بیروت تغییر كرد و آقای «امین جمیل» (در سال ۱۹۸۲) به ریاست جمهوری رسید(۲). امین جمیل فرزند «پیر جمیل» مؤسس حزب فالانژ لبنان ویكی از سران شاخه نظامی این حزب به شمار می آید كه در جنگ داخلی لبنان درگیر بود و در حمله رژیم صهیونیستی به این كشور همپیمان اشغالگر بود. دولت لبنان به رهبری جمیل در ۱۷ می ۱۹۸۳ با رژیم صهیونیستی قرار دادی را امضا كرد كه در آن نه تنها موجودیت رژیم اشغالگر را به رسمیت شناخت كه حضور نظامی اشغالگران اسرائیل در جنوب لبنان از رودخانه اوّلی تا مرز بین المللی را قانونمند ساخت(۳).
در چنین شرایطی كه محیط داخلی و منطقه ای به علت شكست نظامی كاملاً دچار سرخوردگی و انفعال بود حزب الله به عنوان جریان جدید سیاسی و فریادگر مخالفت اكثریت مردم با اوضاع ذلت بار آن دوران، تولد یافت و تصمیم گرفت در جهت مخالف جریان حاكم در لبنان و منطقه حركت كند.
جنبش های اسلامی فلسطین به ویژه جنبش های حماس و جهاد اسلامی در شرایط كاملا مشابهی موجودیت خود را اعلام كردند. از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۲ سازمان آزادیبخش فلسطین مهمترین بازیگر سیاسی عرصه فلسطین بود كه مبارزه مسلحانه را از خارج (اردن و سپس لبنان) هدایت می كرد. این سازمان در سال ۱۹۷۰ پس از درگیریهای نظامی با ارتش اردن در حوادث سپتامبر سیاه از این كشور اخراج شد و به لبنان انتقال یافت(۴). ساف از طریق مرز جنوب لبنان مبارزه بر ضد رژیم صهیونیستی را ادامه داد. در جریان حمله رژیم صهیونیستی به لبنان، سازمان آزادیبخش فلسطین دچار شكست سختی شد و از جنوب لبنان بدون مقاومت قابل توجه به بیروت عقب نشینی كرد و پس از ۴۲ روز محاصره، میانجیگری امریكا را پذیرفت و با «فلیپ حبیب» فرستاده امریكا وارد گفتگو شد. سرانجام خروج كامل از لبنان و استقرار در تونس را قبول كرد(۵). شكست نظامی ساف و خروج آن از لبنان میزان تاثیر گذاری این سازمان بر بحران فلسطین را تا حد زیادی كاهش داد و عملا صحنه بحران زده فلسطین را خالی از بازیگر یا بازیگران فعال عربی كرد. ساف پس از خروج از لبنان، راهكار مبارزه نظامی با رژیم صهیونیستی را با راهكار سیاسی جایگزین ساخت و «یاسر عرفات» رهبر این جنبش در نوزدهمین اجلاس شورای ملی فلسطین در سال ۱۹۸۸ در «الجزایر» آمادگی كامل خود را برای تغییر میثاق این سازمان اعلام كرد(۶). در چنین شرایطی جنبش «اخوان المسلمین» فلسطین كه تنها جنبش اسلامی موجود در آن سرزمین بود به علت تاثیر پذیری فكری و رفتاری از جنس مادر در مصر، همچنان با رویكرد فرهنگی مذهبی فعال بود و مبارزه جدی سیاسی و برخورد نظامی را رد می كرد. در اوایل دهه هشتاد سازمان جهاد اسلامی فلسطین بر اساس فرهنگ انقلاب اسلامی ایران و تجربه حزب الله لبنان موجودیت خود را در نوار غزه فلسطین اعلام كرد(۷). جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) نیز در چارچوبهای نه چندان متفاوتی در اواسط دهه هشتاد پیدایش یافت(۸). این دو جنبش اسلامی از رحم جنبش اخوان المسلمین فلسطین خارج شدند ولی فرهنگ انقلاب و مبارزه را به صورت مستقیم از انقلاب اسلامی ایران و یا غیر مستقیم و از طریق حزب الله عاریه گرفتند. این دو جنبش در انتخاب رویكرد خود تجربه و نتیجه فعالیت دو دهه ساف را رد و در جهت متفاوت با آن حركت كردند. این دو جنبش اسلامی بر آن شدند تا فرآیند تصیم گیری در بحران فلسطین را از خارج به داخل انتقال دهند و با آغاز انتفاضه نخست در سال ۱۹۸۷ در سرزمینهای اشغالی كرانه باختری و نوار غزه موفق شدند الگوی جدیدی در فرآیند مبارزه ملت فلسطین پدید آورند كه با رویكرد چپ و وارداتی جنگ مسلحانه ساف كاملاً متفاوت است. این رویكرد كه یك دگرگونی بنیادی در مبارزه به شمار می آید با آغاز انتفاضه مسجدالاقصی (دوم) در سال ۲۰۰۰ تكامل یافت و عملیات شهادت طلبانه را به جریان مبارزه فراگیری سیاسی اضافه كرد.
● كلان نگری و حفظ اولویت های تضاد و مبارزه:
حزب الله لبنان از هنگام تاسیس تا كنون سعی كرده است اهداف و الویت های سیاسی خود را در چارچوبهای كلان تعریف كند. كشور لبنان از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ درگیر جنگ داخلی بوده است و حزب الله در چنین محیطی پیدایش یافت كه كاملاً دسته بندیهای آن بر اساس مواضع سیاسی و مذهبی شكل گرفته بود. موفقیت حزب الله در فعالیت در جامعه درگیر جنگ داخلی بدون اینكه خود آلوده چنین جنگی گردد، مساله بسیار مهمی است كه به مجموعه اهداف و رویكردهای حاكم بر تفكر حزب الله بر می گردد. حزب الله از همان آغاز تضاد با رژیم صهیونیستی را اولویت اعلی اعلام كرد و همه همپیمانیها و تضادهای خود را بر اساس آن تعریف كرد(۹). حزب در دهه گذشته نیز به رغم اینكه وارد ساختار سیاسی رسمی شده ولی تا كنون موفق به حفظ اولویت های تضاد خود با رژیم صهیونیستی بوده است.
جنبش های اسلامی فلسطین نیز در محیط بسیار مشابهی فعالیت داشتند. این جنبش ها در محیطی شكل گرفتند كه عرصه تكثیر و فعالیت سازمانهای چپ و ناسیونالیستی بود و از همان آغاز با تحریك و دشمنی آنان روبرو شدند. این جنبش ها به رغم این شرایط سخت اولویت تضاد خود را با رژیم صهیونیستی تعریف كردند و هیچگاه در نتیجه رفتار خصمانه دیگر گروه های سیاسی به جنگ های فرعی تن ندادند. شعار حرمت ریختن خون فلسطینی كه همواره از سوی اسلامگرایان تكرار می گردد، تفكر سیاسی ـ دینی آنان را در عین حفظ اولویت سیاسی نمایان می كند. پس از امضای سازش اسلو میان رژیم صهیونیستی و ساف در سال ۱۹۹۳ صدها تن از مسئولان و اعضاء جنبش های اسلامی حماس و جهاد توسط نیروهای امنیتی دولت خود گردان فلسطین باز داشت شدند ولی این جنبش ها جهت اولویت تضاد خود را تغییر ندادند و با شكیبایی و تحمل سختیها به مبارزه بر ضد دشمنی صهیونیستی ادامه دادند(۱۰).
●تلاش برای ملت سازی وحفظ همبستگی ملی:
حزب الله لبنان در فعالیت سیاسی خود از زمان پیدایش تا كنون همواره در جهت حفظ همبستگی ملی حركت كرده است. مداخله نكردن حزب الله در جنگ داخلی و دوری از هرگونه انحصار طلبی در مبارزه با رژیم صهیونیتسی و تلاش برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی كه متعلق به همه لبنانیان است، فرایندی را به وجود آورد كه می توان آن را نخستین گامهای عملی ملت سازی در لبنان شمرد. كشور لبنان پس از جنگ اول جهانی در نتیجه معاهده استعماری «سایكس ـ پیكو» میان انگلیس و فرانسه به وجود آمد و از آنجا كه دولتهای متعاقب در جهت ملت سازی فعالیت نداشتند، از این رو وفاداری خُرد مذهبی نیرومند تر از وفاداری كلان ملی است.
حزب الله لبنان از همان آغاز آزاد سازی سرزمینهای اشغالی لبنان را وجهه همت خود ساخته و به رغم پایگاه گسترده اجتماعی كه از آن برخوردار بود، سهم خواهی از قدرت نكرد و خود را از رقابتهای واگرایانه مذهبی، سیاسی به ویژه در جریان جنگ داخلی كاملاً كنار كشید و تنها زمانی تصمیم گرفت وارد قدرت رسمی آن هم در پارلمان شود كه احساس كرد جریان مقاومت در خطر است و با حضور در قدرت باید از این دستاورد ملی حمایت كرد. این رفتار حزب الله نوعی فرآیند ملت سازی با محوریت دستیابی به استقلال ملی را به وجود آورد و به همین علت پایگاه حزب الله بر خلاف همه احزاب دیگر لبنانی از پایگاه مذهبی آن فراتر رفت.
در فلسطین نیز رفتار جنبش های اسلامی در برابر شرایط سیاسی در چارچوبهای مشابه صورت گرفت. در سال ۱۹۸۷ زمانیكه نیروهای اسلامگرا، انتفاضه فلسطین را آغاز كردند، هیچگونه سهم خواهی سیاسی برای آنان مطرح نبود و شعارهای آنها همگی و بدون استثنا در چارچوبهای ملی تنظیم شده بود. زمانیكه رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۹۲ در یك حركت سیاسی با ساف وارد گفتگو شد و اسلامگرایان را بعنوان مهمترین بازیگران سیاسی مؤثر در داخل فلسطین بویژه در فرآیند انتفاضه، نادیده گرفت، جنبش های حماس و جهاد اسلامی به رغم مخالفت سیاسی و اصولی با این گفتگوهای ذلت بار، در جهت از بین بردن همبستگی ملی حركت نكردند(۱۱).
در مراحل بعد كه دولت خود گردان فلسطین تشكیل شد و رفتار انحصار طلبانه سیاسی و سركوب نظامی مخالفان را در پیش گرفت، حماس و جهاد اسلامی حفظ همبستگی ملی را در اولویت رفتاری خود قرار دادند و هیچگاه از آن عدول نكردند(۱۲).●سازش ناپذیری در برابر دشمن:
حزب الله لبنان از همان آغاز تاسیس با توكل و ایمان به پیروزی الهی به مبارزه با دشمن پرداخت و شرایط سیاسی هیچگاه این حزب را در این مسیر متزلزل نكرد. در سال ۱۹۸۳ كه «رژیم امین جمیل» رئیس جمهور وقت لبنان سازشنامه ۱۷ می را با اسرائیل امضا كرد(۱۳)، حزب الله بدون توجه به فرآیند تسلیم پذیری حاكم بر دولت لبنان، راه خود را در مبارزه بر ضد اشغالگر ادامه داد و با وارد كردن ضربات پی در پی و آشكار كردن شكست پذیری رژیم صهیونیستی، باور به پیروزی در میان مردم را تقویت كرد و موضع تسلیم پذیری دولت را زیر سئوال برد.
این موضع در جنبش های اسلامی فلسطین نیز كاملا و به همان قوت به چشم می خورد. جنبش های جهاد و حماس در آغاز انتفاضه نخست بدون در نظر گرفتن برتری كامل نظامی دشمن صهیونیستی، مبارزه سیاسی را آغاز كردند و از طریق هویت یابی جامعه چند پاره فلسطین و آگاهی بخشی در میان آنها موفق شدند باور آنان را در تحقق وعده های الهی در پیروزی تغییر دهند.حمله متقابل دشمن از طریق امضای سازشنامه اسلو با ساف تبعید شده در تونس و حذف اسلامگرایان داخل كه بازیگران اصلی انتفاضه بودند، بر عزم جریان اسلامی در پیگیری مبارزه هیچگونه تاثیری نگذاشت. هنگامیكه شرایط سیاسی با روی كار آمدن دولت خود گردان به رهبری «یاسرعرفات» تا حد زیادی تغییر كرد، جنبش های اسلامی داخل برای اثبات حقانیت و درستی راه خود، مبارزه را عمدتا در ابعاد سیاسی ادامه داده و به جریان سازش فرصت دادند تا با شكست در حل و فصل بحران از طریق گفتگو با دشمن، جبهه مقاومت، پایگاه گسترده تری پیدا كند. پس از ناكامی گفتگوهای مرحله نهایی در «كمپ دیوید» میان عرفات و باراك و با نظارت كلینتون رئیس جمهور سابق امریكا در سال ۱۹۹۸، انتفاضه مردم فلسطین تحت عنوان مسجدالاقصی در سال ۲۰۰۰ از سر گرفته شد و ویژگیهای جدید نیز به دست آورد(۱۴).
●مشكل رابطه دولت و مقاومت:
حزب الله لبنان از همان آغاز خود را در شرایطی یافت كه با دولت تا حد زیادی ناهمگونی دارد و در بسیاری از مواضع سیاسی با دولت اختلاف نظر پیدا می كرد. این شرایط میدانی ایجاب كرد كه مقاومت برای این مشكل راه حلی سیاسی پیدا كرده و از تشدید تضاد تا مرز درگیری نظامی جلوگیری كند. حزب الله لبنان در اداره این بحران سعی كرد با گسترش پایگاه اجتماعی و سیاسی خود و افزایش مقبولیت این جریان، نوعی مصونیت برای خود به وجود آورد و دولت را تحت فشار قرار دهد تارفتار خود را دگرگون سازد. در مارس سال ۱۹۸۳ زمانیكه دولت امین جمیل برای سركوب مخالفان خود، تصمیم به اعزام ارتش به حوزه جنوبی بیروت و سركوب مردم گرفت، حزب الله كه با این اقدام مخالف بود، موفق شد مردم بعلبك را بسیج كند تا جاده خروجی شهر را ببندند واز جابجایی نیروهای نظامی جلوگیری كنند(۱۵). این رفتار یكی از نمونه های رفتاری اداره بحران حزب الله در برابر سیاستهای دولت است. در این فرآیند حزب الله همواره تلاش داشت تا از پایگاه اجتماعی خود جدا نشود و آنان را در كنار خود داشته باشد. در سال ۱۹۹۲ حزب الله لبنان به این جمعبندی رسید كه با شركت در انتخابات و حضور در پارلمان به نحو بهتری می تواند از منافع مردم و جریان مقاومت دفاع می كند(۱۶). موفقیت حزب در كسب نمایندگی مردم در این انتخابات و انتخابات بعدی عرصه مانور سیاسی حزب را گسترش داد.
در فلسطین نیز فرآیند مشابهی شكل گرفت. جنبش های اسلامی فلسطین در سال ۱۹۸۷ انتفاضه نخست را آغاز كرد و اولین تعامل با مردم و نحوه بسیج سیاسی آنان را تجربه كردند. در این مرحله جنبش های اسلامی در اداره فرآیند مبارزه بر ضد اشغالگران صهیونیست به خواست مردم نزدیك شدند. در مرحله امضای قرار داد اسلو و تشكیل دولت خود گردان فلسطین (از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۰) كه جامعه فلسطینی دچار اختلاف نظر شده بود، جنبش های حماس و جهاد اسلامی به جناح سازشكار فرصت دادند ولی در این مدت با فعالیت سیاسی و مذهبی، تجربه تعامل با مردم را گسترش دادند و در هنگام از سرگیری انتفاضه دوم با حجم اجتماعی بیشتری وارد معادله سیاسی شدند. موفقیت جریان اسلامگرای طرفدار مقاومت به حدی چشمگیر بود كه بخشی از جریان سازش به رهبری دولت نیز پس از شكست گفتگوهای سیاسی با اسرائیل در كمپ دیوید، به فرآیند مقاومت پیوست و در قالب كتائب الاقصی اعلام موجودیت كرد. تشكیل جریان مقاوم در جنبش فتح یكی از مهمترین شاخص های غلبه اجتماعی جریان مقاومت به شمار می آید. تصمیم جنبش حماس در شركت در انتخابات پارلمانی ۲۰۰۵ و كسب ۷۴ كرسی از ۱۲۰ مجموع كرسی های پارلمان نشان از گرایش گسترده مردم به انتخاب راهكار مقاومت است(۱۷). حضور حماس در قدرت و تشكیل دولت به رهبری اسماعیل هنیه، جنبش اسلامی را در آستانه تصاحب كامل قدرت و پیروزی كامل منطق مقاومت قرار داد و توطئه های مختلف داخلی و خارجی بر ضد این تحول، همگی این واقعیت را نمایان می كرد كه جنبش های اسلامی در فلسطین تا چه حد توانمند شده اند.
● تلاش برای برقراری معادله جدید با دشمن صهیونیستی:
رژیم صهیونیستی از هنگام اعلام موجودیت غاصبانه خود همواره به طور یكجانبه، ابتكار عمل برتری نظامی و توان واكنش سریع و مؤثر را در انحصار خود داشته و از برقراری هر گونه معادله جلوگیری كرده است. حزب الله از آغاز مقاومت بر ضد اشغالگران صهیونیست، دریافت كه دشمن تا دندان مسلح و بیرحم است و در برابر هر عملیات كه نظامیان او را هدف قرار می دهد، به مردم بیگناه لبنان حمله می كند و عملا حزب الله را در بعد همخوانی با مردم به چالش می كشد. این مشكل حزب الله را وادار كرد تا در جستجوی معادله جدیدی باشد تا در سایه آن این حزب آزادانه به مبارزه خود ادامه دهد و مردم بیگناه لبنان را نیز از آسیب پذیری مصون دارد. حزب الله با در پیش گرفتن راهكار آسیب رسانی متقابل به مناطق شمالی فلسطین اشغالی در صدد وادار كردن دشمن به معادله جدید بود ولی اسرائیل سرباز می زد تا بالاخره در عملیات «خوشه های خشم» یا «توافق ابریل» ۱۹۹۶، اسرائیل ناگزیر شد بی طرفی مردم غیر نظامی را بپذیرد(۱۸). حزب الله لبنان با این دستآورد موفق شد واكنش خود را در برابر تجاوز دشمن به مردم بیگناه، قانونمند سازد. دغدغه آسیب پذیری مردم لبنان، كمك كرد تا عملیات چریكی خود را گسترش دهد و سرانجام در سال ۲۰۰۰ دشمن را به عقب نشینی كامل از جنوب لبنان وادار سازد(۱۹)، كاری كه اسرائیل این رفتار را در هیچ جای دیگری انجام نداده بود.
در بحران فلسطین نیز دشمن صهیونیستی یك طرف اصلی معادله است اما شرایط طرف فلسطینی بسیار سخت تر و توان مانور آن محدود تر بود. اسرائیل در سرزمینهای اشغالی كرانه باختری و نوار غزه در برابر هرگونه حمله نظامی واكنش های شدیدی از خود نشان می داد و نه تنها اقدام متقابل را حق خود می داند كه تخریب خانه مجری عملیات را نیز در چارچوب سیستماتیك واكنش خود اجرا می كند. گاهی دشمن صهیونیستی یك محله یا یك روستا و حتی یك شهر را به خاطر یك عملیات، كیفر دستجمعی می كرد و علاوه بر حمله به آن منطقه از مردم آن انتقام سختی می گرفت. این رفتار دشمن شرایط مبارزه را پیچیده و سخت كرده بود و جنبش های اسلامی به طور طاقت فرسا فعالیت خود را ادامه می دادند. با آغاز انتفاضه مسجد الاقصی جنبش های اسلامی با اتكاء به فرهنگ جهادی دینی، عملیات شهادت طلبانه را به عنوان یكی از راهكار های برپایی نوعی موازنه وحشت به كار گرفتند. در این فرآیند به دشمن نیز تلفاتی وارد می آمد و در سه سال نخست انتفاضه مسجد الاقصی تلفات دشمن را یك به سه رساند كه این معادله در طول تاریخ بحران فلسطین بی سابقه است(۲۰). رژیم صهیونیستی برای گریز از این شرایط تصمیم گرفت دیوار تفكیك نژادی را میان مناطق اشغالی ۱۹۶۷ و ۱۹۴۸ بسازد و امیدوار بود این راهكار، معادله وحشت موجود فیمابین را به نفع رژیم صهیونیستی تغییر دهد و این رژیم متجاوز فارغ از نگرانی، سیاست تجاوز كارانه خود را استمرار بخشد(۲۱). اما گروههای حماس و جهاد در اداره این بحران توان جدیدی را كسب كردند و آن تولید و شلیك موشك است(۲۲). گروه های مبارز فلسطینی با این راهكار عملا دیوار حائل را بی فایده كرده و شاید به همین علت است كه به پایان رساندن ساخت دیوار از اولویت افتاد. كندن تونل و انجام چندین عملیات موفق و به اسارت گرفتن یك نظامی صهیونیست با این راهكار نیز، راهبرد دشمن را در از بین بردن موازنه وحشت با شكست مواجه ساخت(۲۳). گر چه معادله وحشت فلسطینیها با رژیم صهیونیستی از توانمندی زیادی برخودار نیست اما شروع قابل قبولی است و می تواند با پیشرفت، رفتار رژیم صهیونیستی را تغییر دهد. عقب نشینی اسرائیل از غزه شاخص مهمی در كار آمدی این معادله نسبی است اما زمانی مردم فلسطین آرمان های خود را تحقق می دهند كه توان واكنش فلسطینیان دشمن را به صورت جدی آسیب پذیر سازد و جامع? آن را به چالش بكشد.
منابع:
۱. اسداللهی، مسعود، از مقاومت تا پیروزی، (تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور، ۱۳۷۹) ص ۱۵۳.
۲. همان، ص ۸۷.
۳. همان، ص ۸۱.
۴. الانتفاضه ـ المقاومه الفلسطینه، (بیروت، مركز باحث للدراسات) ص ۷۳.
. فصل الله، حسن، الخیارات آخر (بیروت، دارالهادی، ۱۹۹۴) ص ۳۰.
۶. ابوعمرو، زیاد، جنبش اسلامی در كرانه باختری و نوار غزه، ترجمه حسن خامه یار، (تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، )۱۳۷۳، ص ۱۳۱.
۷. همان، ص ۱۵۷.
۸. همان، ص ۱۴۴.
۹. اسداللهی، مسعود، همان، ص ۶۹.
۱۰. مواقف و سیاست القوی الفلسطینیه من التطورات، مجله در اسات باحث، سال اول، تابستان ۲۰۰۳، ص ۱۳۰.
۱۱. الانتفاضه، المقاومه الفلسطینه، همان ص ۱۳.
۱۲. همان.
۱۳. فضل الله، حسن، همان، ص ۴۸.
۱۴. الانتفاضه، المقاومه الفلسطینیه، همان، ص ۳۹.
۱۵. اسدالهی، مسعود، همان، ص ۷۱.
۱۶. همان، ص ۱۳۰.
۱۷. فلسطین، ابعاد و چشم اندازها، (تهران، جمعیت دفاع از ملت فلسطین، ۱۳۸۵)، ص۶ .
۱۸. اسدلهی، مسعود، ص ۱۴۳.
۱۹. سلامه، حسین، حزب الله فی العقل الاسرائیلی، (بیروت، مركز الاستشارات و البحوث، ۲۰۰۶) ، ص ۹۸
۲۰. همان، ص ۱۰۴.
۲۱. فلسطین، ابعاد و چشم اندازها، همان، ص۶۲ .
۲۲. همان، ص۶۰۲ .
۲۳. همان، ص .
* استاد دانشگاه و رئیس كمیسیون سیاسی و امور بین الملل
جمعیت دفاع از ملت فلسطین

منبع: qodsna
منبع : خبرگزاری فارس