سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

چه خوب خودمان را گول زدیم


چه خوب خودمان را گول زدیم
پیشنهاد می کنیم هر طور باید و صلاح می دانید خجالت بکشید و حسرت بخورید. حالا دیگر آفریقایی ها هم برای ما کلاس می گذارند و با تیم امیدشان به تهران سفر می کنند تا مثلاً مقابل تیم ملی بازی کنند. واقعاً جالب است.
برای این بازی تدارکاتی میان دو فدراسیون ایران و غنا قراردادی امضا شده که غنا طبق آن می بایست با مردان اصلی اش و همان هایی که در جام جهانی جمهوری چک را بیچاره کردند و برزیل را ترسانده بودند، مقابل تیم ملی بازی می کرد. آنها زیر قول و قرارشان زدند هرچند که این موضوع برای ایرانی ها عادی شده است. دیگر وقتی مقدونیه هم حاضر نمی شود با تیم اصلی اش مقابل ما بازی کند، چه انتظاری از غنا دارید که در جام جهانی در جمع ۱۶ تیم برتر حضور پیدا می کند بیاید با تیم اصلی اش مقابل ایران بازی کند.
وقتی بازیکنان دو تیم وارد زمین شدند، ملی پوشان ایران هرچقدر تلاش می کردند بازیکنی با چهره آشنا پیدا کنند موفق نبودند. قطعاً اسین را در بازی های چلسی در تلویزیون دیده بودند و آپیاه را هم با پیراهن یوونتوس (که روزگاری در آن بازی می کرد) اما هرچقدر به بازیکنان غنا خیره می شدند خبری از این بازیکنان مطرح نبود و بهترین بازیکن آنها کوموردی بود که در یونان بازی می کرد و اتفاقاً گل اول تیمش را هم وارد دروازه ایران کرد. واقعاً اشتباه است اگر بخواهید زیادی از این پیروزی لذت ببرید.
می توانید به داشتن یک تیم ملی قابل قبول برای جام ملت ها فکر کنید اما واقعاً نمی توانید به پیروزی با چهار گل مقابل یک تیم درجه چندمی آن هم در حالی که همه نفرات اصلی را دارید به عنوان یک نتیجه هنرمندانه یا قاطعانه نگاه کنید.تماشاگران هم اصلاً استقبال خوبی از بازی نکرده بودند. حالا این درست که تیم حریف جذاب نبود یا ساعت برگزاری بازی دیر شده بود اما خب، شش هزار نفر هم خیلی جمعیت کمی برای بازی تیم ملی بود.
البته شاید یکی از دلایل مهم این استقبال ماجرای بنزین بود. به هر حال مردم ما که معمولاً با ماشین شخصی به دیدن بازی های تیم ملی می روند احتمالاً پیش خودشان سنجیدند و به این نتیجه رسیدند ارزش ندارد بنزین را برای رفتن به ورزشگاه آزادی مصرف کنند و از همان تلویزیون بازی را دیدند. بعد از مدت ها بازیکنان تیم ملی دوباره در یک فوتبال دور هم جمع شده بودند. تغییرات هم در وضع ظاهری آنها به خوبی دیده می شد. قرار است آنها نمونه واقعی از یک چهره ایرانی را در جهان نشان دهند و در ادامه این شعار دیدید که کریمی، زندی، نکونام و خیلی های دیگر دیروز با موی تقریباً کوتاه شده مقابل غنا در زمین حاضر شده بودند.
اسکوربورد ورزشگاه هم هرچند دقیقه یک بار با نشان دادن تصویر کلود روی سرمربی تیم اصلی غنا داغ دل حاضران در استادیوم را تازه می کرد. با هر بار دیدن او بیشتر به اینکه چقدر در حال قدرت نمایی مقابل یک تیم خیلی معمولی هستیم پی می بردیم.
عادل فردوسی پور هم انصافاً در گزارشش چیزی کم نگذاشت و تاکید می کرد تیم ملی مقابل تیم «ب» غنا بازی می کند. او خیلی این جمله را تکرار کرد و دو بار هم با حرارت بیشتر حرفش را می زد.
در اوج همه این مسائل خیلی زود بچه ها گل اول را زدند. کار گروهی آنها خیلی خوب بود و در نهایت کاظمیان بود که با یک سانتر زیبا توپ را به عنایتی رساند تا او هم گل اول بازی را با ضربه سر به ثمر برساند؛ همکاری میان دو بازیکنی که کمتر احتمال می رفت در ترکیب قرار بگیرند. روند بازی کاملاً به نفع تیم ملی بود. بازیکنان غنا به راحتی دریبل می خوردند. علی کریمی دیروز کم فروغ بود اما هروقت دلش می خواست غنایی ها را تحقیر می کرد که ای کاش اینطوری دریبل نمی خوردند. بعضی مواقع احساس می کردیم مقابل یک تیم مدرسه ای بازی می کنیم.
خیلی از زمان گل اول نگذشته بود که با مانور جواد کاظمیان و خطا روی او تیم ملی صاحب یک ضربه پنالتی شد. شاید خیلی ها انتظار داشتند مهدوی کیا پشت توپ قرار بگیرد اما این نکونام بود که با یک ضربه خیلی دقیق توپ را برای دومین بار وارد دروازه غنا کرد.
چند دقیقه ای بود که بازی خیلی قشنگ شده بود. ولی کاملاً مشخص بود که بازیکنان از این شکل بازی راضی نبودند چون اصلاً محک نمی خوردند. یک همکاری دیگر در نهایت به گل سوم بازی ختم شد. این بار کریمی پاس داد و باز هم رضا عنایتی که استاد تمام کردن موقعیت های خوب است گل سوم تیم ملی و دومین گل خودش را در این بازی به ثمر رساند.
تماشاگران هم حالا نه خیلی زیاد، ولی قدرت این را داشتند که از بازی تیم ملی مقابل حتی چنین غنای ضعیفی نیز لذت ببرند و وقتی عنایتی گل سوم را زد اعضای کادر فنی تیم ملی هم با شوق و ذوق فراوان به هوا می پریدند. احتمالاً آنها قدرت این را داشتند که خودشان را گول بزنند و جوری خوشحالی کنند که انگار جلوی تیم اصلی غنا جشنواره گل راه انداخته ایم.
در نیمه اول غیر از سه گل موقعیت های زیادی هم وجود داشت تا تیم ملی گل های بیشتری بزند، مهدوی کیا یک بار در موقعیتی تک به تک مغلوب دروازه بان غنا شد و ضربه وحید هاشمیان هم به تیر دروازه غنا برخورد کرد.
دیگر همه داشتند از غنا ناامید می شدند که کوموردی تنها بازیکن تقریباً مطرح غنا با یک شوت خیلی خوب از پشت محوطه دروازه وحید طالب لو را به راحتی آب خوردن باز کرد. طالب لو هیچ واکنشی به این ضربه نشان نداد و سرجایش مثل یک موجود خشک شده، فقط به توپی که وارد دروازه اش شده بود نگاه می کرد.
نیمه اول با نتیجه سه بر یک به نفع ایران به پایان رسید. مزدک میرزایی هم بلافاصله در استودیوی پخش شبکه سه با کارشناس برنامه که مجید نامجو مطلق بود ارتباط تلفنی برقرار کرد و نامجومطلق با صحبت هایش نشان داد خیلی به روش ۱-۵-۴ تیم خوشبین نیست. یکی از جملات کنایه آمیز او واقعاً در نوع خودش جالب بود؛ «خیلی خوب شد که غنا با تیم اصلی اش نیامد، چون با این وضع بدنی بازیکنان ایران شاید اتفاق ناخوشایندی به جای نتیجه فعلی رخ می داد.» با شروع ۴۵ دقیقه دوم قلعه نویی دو مهره اصلی اش را از زمین بیرون کشید.
او خطیبی را جای هاشمیان وارد زمین کرد و محمد نوری را هم به جای علی کریمی به میدان فرستاد؛ هافبک سپاهان که علامت سوال بزرگ لیست قلعه نویی از ابتدا تاکنون بوده. نوری بازیکن خوبی است ولی در فوتبال ایران بازیکنان زیادی هستند که می توانند به عنوان جانشین کریمی به میدان بروند و مساله این است که ظاهراً قلعه نویی هم قصد دارد نوری را به همراه تیم به مالزی ببرد و از او به عنوان جانشین کریمی استفاده کند.
در حالی که در این فوتبال بازیکنانی مثل مسعود شجاعی و ایمان مبعلی هم حضور دارند که از نظر کلاس فوتبال چند برابر بالاتر از نوری هستند. جالب بود قلعه نویی حتی شجاعی را برای گرم کردن هم صدا نزده بود. مساله عجیب به نظر می رسید. قلعه نویی عملاً با این حرکتش ثابت کرد همچنان با شجاعی مشکل دارد و بیشتر از اینکه سعی داشته باشد او را مورد ارزیابی قرار دهد با انجام دادن این حرکت در بازی با غنا و حرکاتی از این دست که شاید در این مقطع مناسب نباشد اشاره ای به آن شود، شجاعی جوان را تحقیر کرد.
به نظر می رسد ترکیب بازی با غنا ترکیب مورد نظر قلعه نویی برای جام ملت ها هم باشد. ترکیبی که در آن سمت چپش با فریدون زندی و رضا عنایتی شکل بگیرد که هیچ کدام با قواعد پست جدیدشان آشنا نیستند و سمت راستی داشته باشد که مهدوی کیا در آن محو شود چون کاظمیان محور حملات و بازوی راست آن منطقه است. یک مشکل بزرگ هست قلعه نویی دو مهره خوب برای سمت راست و چپ دارد اما او نه به کعبی میدان می دهد و نه به معدنچی و هر کسی می داند این دو بازیکن چقدر خوب می توانند به واسطه خلاقیت هایی که دارند در مواقع حساس به داد تیم ملی برسند.
غنا با شروع نیمه دوم توسط آدو دومین گل خودش را به ثمر رساند. شوخی، شوخی فاصله تیم ملی با تیمی که همه مسخره اش می کردند به یک گل رسیده بود. برای اینکه اوضاع بدتر از این نشود بازیکنان تیم ملی یکپارچه به دروازه غنا حمله ور شدند و با سانتر زندی و ضربه سر زیبای هادی عقیلی گل چهارم را به ثمر رساندند. برای بازیکنان اختلاف با دو گل هم خیلی بد نبود. غنا در نیمه دوم به خودش آمده بود و بهتر از نیمه اول کار می کرد.
سرانجام قلعه نویی دستور داد حسین کعبی خودش را گرم کند. او هم به کنار زمین آمد. جوراب های خودش را کامل بالا کشیده بود و جای کاظمیان وارد زمین شد. نیمه دوم نیمه به مراتب سردتری از ۴۵دقیقه اول بود. به قول عادل فردوسی پور بازیکنان منتظر بودند هر چه زودتر داور فقط سوتش را بزند. بازی مقابل این غنا اصلاً فایده ای نداشت. عادل فردوسی پور هم که تا توانسته بود به تیم ملی تیکه انداخته بود، برای خودش لیست تیم ملی را هم مشخص کرد و از روی شماره بازیکنان به این نتیجه رسید که شجاعی، رحمتی، شکوری و ستار زارع بازیکنانی هستند که به جام ملت های آسیا نمی روند.
در لیست غنا دو نام دیده می شد که جلب توجه می کرد. آنها هم اسین داشتند و هم آپیاه. اما هیچ کدام آن دو بازیکن معروف نبودند و تنها از نظر نام با آنها شباهت داشتند. رسول خطیبی هم که زیادی این بازی را جدی گرفته بود روی یک ضربه بعد از گرفتن کارت زرد با مسعود مرادی درگیری لفظی پیدا کرد تا از زمین بازی اخراج شود. خطیبی وقتی می خواست به سمت رختکن برود سعی کرد نزدیک قلعه نویی شود اما قلعه نویی با حالتی عصبانی او را رد کرد و ترجیح داد با خطیبی با آن رفتار بچگانه اش روبه رو نشود.
قلعه نویی معدنچی را به جای عنایتی وارد زمین کرده بود و مرتضی اسدی را هم به جای زندی که اصلاً از پست جدیدش راضی نبود به میدان فرستاد.
بازیکنان به هیچ وجه از ترکیب تیم ملی راضی نبودند. زندی بارها به نکونام گفته بود متمایل به چپ کار کند. چون او با قواعد دفاعی آشنا نیست. کریمی هم که کاملاً به مرکز زمین و نکونام نزدیک بود همین طور از او درخواست پاس می کرد.
اما نکونام تنها مجبور می شد یک جواب بدهد؛ «تو یک متری من هستی چطور پاس بدهم. بهتر است توپم را ۲۰ متر جلوتر بفرستم.» در نهایت موفق شدیم در پایان به غنا چهار گل بزنیم. امیر قلعه نویی هم احتمالاً برای این بازی حرف های زیادی دارد.
شکی نیست که او برای این تیم زحمت کشیده اما امیدواریم در مصاحبه هایش دوباره نگوید غنا تیم نوزدهم رنکینگ است و بردنش خیلی کار سختی بود چون حداقل این غنا تیمی نبود که بتواند خطرساز شود و تنها بهانه ای شد برای خیلی ها تا بفهمند غنا هم به راحتی و بدون نفرات اصلی اش مقابل ایران قرار می گیرد.
آرش محمدی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید