دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

‌تبیین علت نهایی


‌تبیین علت نهایی
بحث از علت نهایی از مهمترین مباحث فلسفی است و از جمله مباحثی است که پذیرفتن و نپذیرفتن آن در طرز جهان‌بینی انسان تغییر کلی ایجاد می‌کند. در مورد وجود اصل علت غایی دو نظر اساسی وجود دارد:
۱) علت غایی اختصاص به حوزه وجود انسان و حیوان که حرکت با اراده دارند، دارد. حتی پاره‌ای از افعال انسان نیز عبث نامیده می‌شود.
۲) نظر دیگر این است که در همه فاعل‌ها و بر همه معلولات و مخلوقات جهان اصل علت غایی حکمفرماست. حکمای الهیون از این نظر پیروی و از آن دفاع می‌کنند. علت غایی همان هدف و انگیزه‌ای است که فاعل را وادار به انجام دادن کار می‌کند.(۱) الهیون علاوه بر استدلات فلسفی از نظر حسی و علوم تجربی نیز نظام متقن و حکیمانه جهان را یادآور می‌شوند و می‌گویند خلقت و آفرینش موجودات حکایت می‌کند که طبیعت یک جریان هدف‌دار را طی می‌کند. زیرا از نظر فلاسفه الهی شگفتی‌ها و شاهکارهای خلقت بدون در نظر گرفتن غایت قابل توجیه نیست. ملامحسن فیض کاشانی در اصول المعارف برای اثبات علت غایی چنین استدلال می‌کند که هر معلول ممکن است و تا هنگامی که وجود ممکن به وسیله داعی و مقتضی‌ ترجیح پیدا نکند، موجود نمی‌شود و داعی همان غایت ایجاد است.
بنابراین ممکن بدون غایت موجود نمی‌شود.(۲) برای معلول نیاز به علت فاعلی وعلت غایی است و هیچ برهانی بر ضرورت مبانیت و جدایی علت فاعلی و غایی اقامه نشده است و اگر چنین برهانی وجود داشته باشد، استدلال مرحوم فیض بر واجب تعالی نقض می‌شود، زیرا در این صورت واجب تعالی که علت فاعلی است،‌علت غایی نمی‌تواند باشد و برای واجب غایتی زاید بر ذات نیز نمی‌توان تصور کرد. همچنین باید توجه داشت که همواره میان غایت و ذی‌غایت یک رابطه تکوینی وجود دارد و آن این است که ذی‌غایت طبعا متوجه و متحرک به سوی غایت خویش است.(۳)
۲) اگر ما معلول را با این وصف شناختیم که هویتش عین ایجاد و عین احتیاج وابستگی است، دو نتیجه مهم می‌گیریم:
الف) بدون آنکه احتیاجی به براهین امتناع تسلسل علل داشته باشیم، وجود علت بالذات و واجب‌الوجود یعنی هویتی که واقعیتش هویت تعلقی و ارتباطی و ایجادی نیست، بلکه هویتش عین غنا و استقلال و قیام بالذات است را اثبات می‌کنیم
ب) طبق نظر اکثر فلاسفه اسلامی حداکثر ارتباطی که بین اجزای جهان تصور شود، مثل حلقه‌های زنجیراست ولی مطابق نظر ملاصدرا جهان عین پیوستگی و ارتباط است.(۴) فیض کاشانی در اصول المعارف مباحث علت غایی را منظم‌تر از آنچه در اسفار آمده است، تنظیم کرده است و از خداوند سبحان به عنوان غایت و محبوب حقیقی یاد می‌کند.(۵)
علامه طباطبایی در نهایه‌الحکمه برهانی را بر اثبات علت غایی اقامه می‌کنند واین برهان علت غایی را برای هر فعل متحرکی اثبات می‌نماید،اعم از آنکه فعل آن متحرک فاعل علمی و یا غیرعلمی باشد. با توجه به این برهان با نظر به کثرات هر یک از موجودات در حرکت خود، فاعل و غایت مربوط به خود را دارد، مانند انسان که به مصداق: “یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه”(۶) در نهایت به ملاقات مبدا متعالی نایل می‌شود و اگر وحدت حقیقی عالم موردنظر قرار گیرد، آن واحد حقیقی نیز از فاعل و غایت برخوردار است و اگر به مجموع حرکتهای متکثر نظر شود، مجموع تنها در ذهن وجود دارد و دارای تحقق خارجی نیست. لذا نه فاعل دارد ونه غایت و این نفی از سنخ سالبه به انتفاء موضوع می‌باشد.(۷) عصاره مباحث علت غایی که در کتب حکمای الهی مطرح شده چنین است:
▪ اول، هیچ موجودی نیست که دارای غایت نباشد و موجودات جهان به حسب فطرت و خلقت اصلی خود دارای هدف هستند.
▪ دوم، همان‌گونه که فاعل همه اشیا ذات اقدس‌اله است، غایت همه امور نیز خداوند سبحان است.
▪ سوم، همان گونه که اثبات علل وسطی در سلسله علت‌های فاعلی منافی با توحید مبدا فاعلی نیست، اثبات علل غایی متوسط نیز منافی با توحید مبدا غایی نمی‌باشد. چهارم، مجازی بودن فاعل‌ها و غایت‌های وسطی منافات با ترتیب و چینش طبیعی عالم ندارد و همان گونه که در قوس نزول توحید افعالی به این معنا نیست که همه اشیا صادر اول هستند بلکه به این معناست که فاعل حقیقی همه موجودات خداوند سبحان است. در قوس صعود نیز غایت حقیقی همه اشیا خداوند سبحان است ولکن هر یک از اشیا در جایگاه خاص خود قرار دارند و همه اشیا به سوی خداوند باز می‌گردند.(۸) فلاسفه اسلامی از علت غایی تعریف‌هایی دارند که خلاصه آن چنین است: بعضی علت غایی را آن دانسته‌اند که وجود برای آن‌است(۹) و علت غایی را از لحاظ وجودی بعد از معلول و در ذهن شخص فاعل علت مقدم دانسته شده است(۱۰) و در تعریف دیگری فرق هدف و غایت مورد لحاظ قرار گرفته نتیجه کار از این جهت که از اول مورد نظر فاعل بوده غرض و از جهت منتهی الیه علت غایی دانسته شده است و آن را جزء علل وجودی می‌دانند.(۱۱) همچنین آن را کمال اخیری دانسته‌اند که فاعل با توجه به آن فعلش را انجام می‌دهد و مطلوب بالاصاله است و متحرک به واسطه آن استکمال می‌یابد(۱۲) و براساس قول ملاصدرا ممکن بدون تحقق علت غایی یافت نمی‌شود.(۱۳) فلاسفه یونان در راس آن ارسطو علت غایی را هدف و منظوری می‌دانند که ماده به خاطر آن تغییر می‌کند. حکمای الهی معتقدند:‌بدون علت غایی معلول محقق نمی‌شود،هرچند سایر علل موجود باشند. از نظر ابوعلی سینا ماهیت غایت بر فاعلیت علت فاعلی تقدم دارد؛ زیرا علیت علل دیگر به خاطر غایت به فعلیت می‌رسد اما غایت برای چیز دیگری به وجود نمی‌آید. پس غایت در ذهن فاعل تحقق می‌یابد، سپس آن علت‌ها فعلیت می‌یابد. اگر دقت شود علت العلل و محرک نخستین در پیدایش هر چیز همان غایت است.(۱۴) علامه طباطبایی نیز گفته‌اند:‌”ان الغایه متقدمه علل الفعل تصورا و متاخره عنه وجودا”:‌همانا غایت از جهت تصور مقدم بر فعل و اما از لحاظ وجود وتحقق متاخر از آن می‌باشد.”(۱۵) آیت‌الله سیدرضا صدر می‌گوید: “در افعال ارادی اگر غایت نباشد، اراده محقق نخواهد شد.”(۱۶) ملاصدرا نیز معتقد است آنچه فاعل را به حرکت در می‌آورد، تحقق خارجی ماهیت است و آن همان علت غایی است.(۱۷)
فرشته اسراری
پی‌نوشتها:
۱- مطهری، مرتضی، مجموعه آشنایی با فلسفه اسلامی، ج۲، ص ۳۹
۲- فیض کاشانی، ملامحسن، اصول المعارف، ص ۷۱-۷۲
۳- همان
۴- مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص ۶۵۹
۵- همان، ص ۴۰۹
۶- انشقاق، آیه ۶
۷- طباطبایی، سیدمحمدحسین، نهایه الحکمه، ص ۱۵۹
۸- جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم، ج۹، ص ۴۰۰-۲۳۳
۹- ابن سینا، دانشنامه علایی، ص ۵۴
۱۰- ابوالبرکات بغدادی، ابن النبادی، ...، ج۲، ص ۱۷
۱۱- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص ۳۹۸-۳۹۹
۱۲- زنجانی، حسین، شرح بدایه الحکمه، ص ۳۲۲
۱۳- رحیق مختوم، ج۹، ص ۲۳۷-۲۳۸
۱۴- ابن سینا، الهیات نجات، ترجمه و شرح احمد بهشتی، ص ۶۲۰
۱۵- صدر، رضا، فلسفه آزاد، ص۰ ۹-۸۹
۱۶- کبیر قمی، محمد جوادی، ویژگی‌های فلسفه، ص ۳۰۴
۱۷- رضانژاد، غلامحسین، حکمت نامه یا شرح کبیر منظومه، ص ۸۲۷‌
منبع : روزنامه رسالت