جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تحلیلی بر ناکامی استراتژی آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ


تحلیلی بر ناکامی استراتژی آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ
نظام بین الملل در دوران جنگ سرد، منحصر به یک نظام دوقطبی به رهبریت آمریکا «بلوک غرب» و اتحاد جماهیر شوروی «بلوک شرق» بود. رقابت بین دو ابرقدرت جهانی مبتنی بر رقابت ایدئولوژیکی و نظامی بود و هر کدام از قدرتها سعی براین داشتند که مانع از نفوذ یکدیگر به قلمرو خود گردند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، نظام جهانی نیز دچار تحولات شگرفی گردید . ایالات متحده آمریکا همواره درصدد بوده است نظم نوینی را به سردمداری انحصاری خود بر نظام بین الملل تحمیل نماید. اما دراین مسیر با چالش های متعددی مواجه بوده که مانع از تحقق کامل و جامع این هدف شده است. به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران ، منطقه خاورمیانه از مهمترین موانع در جهت تثبیت رهبری جهانی آمریکا بوده است. منطقه خاورمیانه به دلیل موقعیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک خاص خود همواره در طول تاریخ مورد توجه ونگاه قدرتهای منطقه ای وفرا منطقه ای بوده است، اما در طول نزدیک به یک قرن و در پی اکتشاف منابع انرژی، این منطقه اهمیتی صد چندان یافته است و امروزه میتوان گفت نبض اقتصاد جهان در آن می زند . با توجه به این ویژگی خاص، آمریکا توجه جدی خود را به منطقه خاورمیانه معطوف کرده و سعی برآن دارد که موانع موجود را از سرراه بردارد و راه رهبری خود را بر جهان هموار کند.
ظهور عوامل بازدارنده ای چون اوج گیری مجدد انتفاضه فلسطین، مقاومت مردمی حماس، حزب ا... لبنان و پیروزی احزاب اسلام گرا در برخی از کشورهای منطقه که از جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک ابرقدرت اسلامی و بزرگ منطقه ای الگو گرفته اندو همچنین حادثه ۱۱ سپتامبر، بحران افغانستان و عراق ، موفقیت سیاست جهانی آمریکا را با توفیق در سیاست خاورمیانه ای این کشور گره زده است. اگر خاورمیانه بعنوان حلقه مفقوده رهبری آمریکا بر جهان تکمیل شود به نظر می رسد آمریکا برای رهبری جهانی مشکل چندانی نخواهد داشت. بدین منظور طرح موسوم به «خاورمیانه بزرگ» توسط کارشناسان سازمانهای پژوهشی آمریکا تدوین و مورد تائید دولت آن کشور قرارگرفته، که در برگیرنده ابعاد و اهداف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در قبال کشورهای خاورمیانه بویژه کشورهای عربی این منطقه می باشد. آمریکا می کوشد با اجرای این طرح به اهداف خود که همان تثبیت رهبری جهانی است دست یابد.
حال این سؤال مطرح است آیا طرح خاورمیانه بزرگ و رهیافتهای از پیش تعیین شده این کشور برای خاورمیانه تاکنون با موفقیتی همراه بوده است؟ برای پاسخ به این سؤال نگاهی گذرا به طرح خاورمیانه بزرگ ضروری می نماید.
- فرآیند شکل گیری طرح خاورمیانه بزرگ
طرح خاورمیانه بزرگ برای نخستین بار در «۱۲ سپتامبر» ۲۰۰۲ توسط کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا مطرح گردید. همزمان آقای پاول تاسیس بنیاد
« انترپرایز Enterprise » را اعلام کرد و متعهد شد که آمریکا به کشورهایی مانند عربستان سعودی، لبنان، الجزائر و یمن برای الحاق به سازمان تجارت جهانی کمک نماید، مناسبات تجاری دو جانبه خود را با کشورهایی نظیر مصر و بحرین گسترش دهد، از برنامه های منطقه برای اصلاحات سیاسی، اجتماعی، و اصلاح نظام آموزشی حمایت نماید و از مبارزات شهروندان منطقه برای کسب آزادیهای سیاسی و استقرار دمکراسی پشتیبانی کند. بدنبال این اظهارات در ۲۰۰۳ نوامبر دولت بوش طرح خاورمیانه بزرگ را رسما اعلام نمود. در ابتدا این طرح با مخالفت شدید کشورهای عربی و از سوی دیگر با تردید کشورهای اتحادیه اروپا مواجه گردید . بعد از انتقادات اولیه از طرح خاورمیانه بزرگ، دیپلماتهای آمریکا و اروپا به منظور به جریان انداختن طرح، رهبران کشورهای عربی را تشویق نمودند تا برنامه اصلاحات اقتصادی و سیاسی خود را تا پیش از نشست سران گروه ۸ در ژوئن ۲۰۰۴ تدوین و ارائه نمایند. بدین گونه طرح مذکور با تعدیل صورت گرفته در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۴ در نشست گروه ۸ به تصویب رسید. طرح خاورمیانه بزرگ از نظر پوشش جغرافیایی علاوه بر ۲۲ کشور اتحادیه عرب، کشورهای ترکیه، اسرائیل، افغانستان، پاکستان و ایران را در برمی گیرد.
- دلایل ایجاد طرح خاورمیانه بزرگ
آمریکا برای ضرورت اجرای طرح خاورمیانه بزرگ به گزارش توسعه انسانی جهان عرب توسط سازمان ملل در سال ۲۰۰۳ استناد نموده است . در این گزارش آمده، اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهان عرب سیر خطرناکی را می پیماید، که به زعم آمریکا میان این موضوع و رشد بنیادگرایی رابطه مستقیمی وجود دارد. برخی از شاخص ها در گزارش مذکور عبارت است از:
- مجموع درآمد ناخالص ملی ۲۲ کشور عربی بسیار کمتر از کشور اسپانیا می باشد.
- از مجموع ۱۶۲ میلیون نفر بالای ۱۸ سال در کشورهای عرب نزدیک به ۶۵ میلیون نفر یعنی نزدیک به ۴۰ درصد بیسواد می باشند که دو سوم این تعداد را زنان تشکیل می دهند.
- تا سال ۲۰۱۰ میلادی بیش از ۵۰ میلیون جوان وارد بازار کار خواهند شد و تا سال ۲۰۲۰ میلادی نیز کشورهای عرب برای بیکاران جوان خود نیاز به ایجاد یک میلیون فرصت شغلی دارند.
- متوسط درآمد یک سوم کشورهای خاورمیانه از دو دلار در روز تجاوز نمی کند از اینرو برای بهبود شرایط معیشتی این کشورها بازنگری در برنامه های کلان اقتصادی را می طلبد.
- براساس بنیاد نظر سنجی های علمی و معتبر جهانی در سال ۲۰۰۳ میلادی ۵۱ درصد از جوانان عرب تمایل به مهاجرت دائم به کشورهای اروپائی را دارند.
اما به نظر می رسد، پائین بودن شاخص های توسعه انسانی در منطقه خاورمیانه، نمی تواند دلیل اصلی طرح خاورمیانه بزرگ باشد. زیرا این شاخص ها درگذشته نیز پائین بوده اند. ظهور بنیادگرایی می تواند عامل مهمی در ایجاد این طرح دخیل باشد. نظریه پردازان آمریکایی «بنیادگرایی» را به عنوان جانشین کمونیسم پس از فروپاشی شوروی معرفی کرده و آنرا تهدیدی برای جهان پس از پایان جنگ سرد میدانند. در سالهای نخست از نظر آنها، انقلاب اسلامی ایران کانون این تهدید بود اما پس از رویداد «۱۱ سپتامبر» آنها کشورهای نظیر عربستان، مصر، یمن و... را برای رشد گروههایی چون القاعده معرفی کردند. به نظر آنها در این کشورها، دولتها برظواهر امور حکمرانی می کنند و در باطن دردست گروههای بنیادگرا می باشد. در اینجا باید یادآوری کنیم که گروههای مذکور نظیر القاعده، طالبان و... توسط خود آمریکا در دوران جنگ سرد و بعد از آن بوجود آمده اند.
- خلاصه ای از اهداف طرح خاورمیانه بزرگ
۱) نهادینه شدن اصول دمکراسی، روی کارآمدن حکومتهای منتخب مردمی، رعایت حقوق بشر و آزادی های بنیادین و احترام به تنوع افکار.
۲) مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی جامعه برای استقرار و گسترش دمکراسی.
۳) اصلاح و نوسازی دستگاه دولت وشیوه مدیریت و حکومت رانی.
۴) کاهش نرخ بیسوادی، آموزش برای همه و بهبود دسترسی به آموزش بویژه برای دختران و زنان.
۵) آزادی های اجتماعی از جمله برابری زن و مرد و آزادی بیان.
۶) دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتقاء مهارت و آموزش نیروی کار.
۷) سیاست شفاف سازی و مبارزه با فساد در عرصه های سیاسی، اقتصادی و برنامه ریزی کلان اقتصادی.
۸) فعال کردن نقش سازمانها و گروههای مدافع حقوق بشر، گرفتن تضمین های لازم از حکومتهای عرب در مورد آزادی عمل رسانه های گروهی.
۹) بستر سازی برای مشارکت زنان در همه عرصه های اجتماعی، اجرایی و تغییرات بنیادین در دستگاه قضایی.
۱۰) ایجاد اشتغال، و شرایط مناسب برای رشد بخش خصوصی، گسترش تجارت آزاد، سرمایه گذاری و ارتقاء همکاریهای اقتصادی منطقه ای و بین منطقه ای.
اگر با دقت به طرح خاورمیانه بنگریم، در خواهیم یافت پیش از آنکه این طرح انجام اصلاحاتی را برای دموکراتیزه کردن و حل مشکلات مردم منطقه در نظر داشته باشد، در واقع طرحی است در راستای منافع قدرتهای بزرگ، که ثبات منطقه آنها در دستیابی به منافعشان یاری خواهد رساند. بویژه این طرح برای آمریکا بیش از سایر قدرتهای بزرگ حائز اهمیت است و موفقیت در آن کمک شایانی در تثبیت نظم نوین جهانی مدنظر آمریکا خواهد بود.
آمریکا در پس پرده خاورمیانه بزرگ اهدافی را در راستای منافع خود دنبال می کند که بطور خلاصه به آنها اشاره می شود.
- منابع انرژی و امنیت آن؛ پس از پایان جنگ سرد، رقابت بین قدرتهای جهان بیشتر جنبه اقتصادی پیدا کرده تا سیاسی و نظامی ، در نتیجه برای قدرتهای بزرگ دستیابی به منابع عظیم انرژی از اهمیت بسیاری برخوردار است. از آنجائیکه براساس آمارهای موجود ۷۰ درصد منابع انرژی جهان در منطقه خاورمیانه موجود می باشد، بی تردید این موضوع از دو جنبه برای آمریکا حائز اهمیت است. از یک سو کنترل بازار، قیمت و امنیت مسیرهای انتقال انرژی و از سوی دیگر در دست گرفتن این منبع با اهمیت اقتصادی برای کنترل کردن رقبای بزرگ خود همچون اتحادیه اروپا، ژاپن و چین که به نفت خاورمیانه به شدت وابسته هستند. به عقیده بسیاری از صباحبنظران یکی از دلایل حمله نظامی آمریکا به عراق، دستیابی به منابع عظیم نفتی این کشور بوده است، و علت مقاومت دولت نومحافظه کار آمریکا برعدم خروج از این کشور، در دست داشتن همین منابع عظیم نفتی است، از آنجائیکه سازمان اوپک نقش بسیار مهمی در تعیین قیمت نفت و تاثیر بر بازار مصرف آن داشته و دارد، آمریکا با نفود در منطقه و تسلط بر انرژی آن، نقش اوپک را تضعیف خواهد نمود.
- تروریسم و نابودی آن؛ آمریکاییها معتقدند کانون اصلی تروریسم منطقه خاورمیانه است و ریشه اصلی شکل گیری تروریسم در نبود دموکراسی و حکومت های دموکراتیک در منطقه است و از این رو در تلاشند تا با ایجاد فرآیندهای دموکراتیزه کردن در درون کشورهای منطقه، این معضل را برطرف نمایند.
- امنیت رژیم صهیونیستی؛ مهمترین هدف آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ را می توان امنیت اسرائیل و مسئله اعراب و اسرائیل دانست. از دید آمریکا صلح خاورمیانه و ایجاد ثبات و آرامش در منطقه بدون تردید به صلح اعراب و اسرائیل وابسته است. آمریکا که از سال ۱۹۴۸ تاکنون از رژیم صهیونیستی حمایت همه جانبه نموده است، دیگر از جهات سیاسی و اقتصادی به نفعش نیست که بحران و موضوع فلسطین همچنان به قوت خود باقی باشد. لذا می کوشد در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ، اقدام به ایجاد یک کشور مستقل فلسطین ضعیف و سرخورده نموده و در این راستا بتواند طرح خاورمیانه بزرگ را توجیه نماید. در خاورمیانه کنونی مشکل اصلی آن مسئله اعراب و اسرائیل می باشد، اما با بزرگ شدن محدوده جغرافیایی خاورمیانه، این مسئله حساسیت خود را از دست داده و در کنار آن مسائلی همچون اختلاف شیعه و سنی، ایران و اعراب، بحرانهایی همچون افغانستان، عراق و... مطرح شده که به نفع رژیم صهیونیستی می باشد. چرا که اعراب دیگر همچون گذشته تنها اسرائیل را بعنوان مشکل نخواهند دانست و این به تثبیت قدرت رژیم صهیونیستی در منطقه کمک بسیاری خواهد نمودو این تثبیت قدرت در آینده می تواند هزینه های آمریکا را با کاهش نیروهای نظامی خود در منطقه کاهش داده و اهداف استکباریش را با متحد اصلی خود در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی پیگیری نماید.
- ناکامی های طرح خاورمیانه بزرگ
طرح خاورمیانه بزرگ کاملاً براساس معیارهای غربی تدوین شده است، و در آن واقعیت های منطقه بکلی نادیده گرفته شده، که می تواند به نوعی توهین به مذهب، شعور، فرهنگ و معیارهای منطقه باشد. از همان ابتدا با توجه به تأکید بر انتخابات آزاد، به جای روی کارآمدن افراد و دولتهای طرفدار غرب، شاهد پیروزی مخالفین قدرتهای غربی در منطقه بوده ایم که این خود نشان از مخالفت افکار عمومی منطقه نسبت به حضور غربی ها یا دولتهای طرفدار و وابسته آنها در منطقه است. در مصر گروه اخوان المسلمین تعداد زیادی از کرسی های مجلس آن کشور را به دست آورد. در فلسطین گروه حماس توانست با تکیه بر آرای مردم دولت را بدست بگیرد. پیروزی مجاهدین افغان و تشکیل مجلس قانونگذاری اسلامی در افغانستان، پیروزی ائتلاف یکپارچه در انتخابات پارلمان عراق و روی کار آمدن دولت شیعی حامی ایران در این کشور، پیروزی حزب الله در انتخابات پارلمانی لبنان و مشارکت در دولت این کشور، تسلیم شدن گروه اکثریت «۱۴ مارس» وابسته به غرب در مقابل مقاومت گروه اقلیت به رهبری حزب الله و تشکیل دولت وحدت ملی لبنان، پیروزی شیعه های بحرین در انتخابات پارلمانی و مسائلی از این قبیل همگی طرح خاورمیانه بزرگ را در اولین گام با موانع بسیار جدی مواجه ساخته است. آمریکا در این میان بر سر دو راهی حساسی قرار گرفته است، آیا از روندهای دموکراتیک حمایت و پشتیبانی کند یا در مقابل آن بایستد؟ برای پاسخ به این سؤال به مسئله فلسطین اشاره می کنیم.
قدرتهای غربی و در رأس آنها آمریکا، علیرغم شعارهایی که در حمایت از فرآیندهای دموکراتیک در طرح خاورمیانه بزرگ داده شده است، دولت مردمی حماس به رهبری اسماعیل هنیه را مورد تأیید قرار نداده و از همان ابتدا مورد تحریم های زیادی قرار داده اند و از رژیم صهیونیستی در محاصره کردن جمعیت ۱.۵ میلیون نفری نوار غزه و قتل عام مردم مظلوم آن منطقه به جرم دادن رای به گروه حماس در انتخابات حمایت همه جانبه می نمایند. جالب توجه اینکه از نخست وزیر انتصابی دولت خودگردان که با روندهای دمکراتیک مغایر می باشد حمایت کرده و می کنند. از عوامل دیگر ناکامی طرح خاورمیانه بزرگ، می توان به شکست اسرائیل در مقابل حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه اشاره نمود. زیرا یکی از اهداف اصلی طرح خاورمیانه بزرگ، حفظ امنیت و تثبیت جایگاه اسرائیل بعنوان قدرت مطلق منطقه ای می باشد. مسئله مهم دیگری که حیات طرح مذکور را با ناکامی مواجه ساخته، شکست آمریکا در عدم دستیابی به اهداف خود در عراق و افغانستان و یافتن راه حلی مناسب برای خروج از بن بست موجود، بطوری که مانع از مخدوش شدن چهره خود در منطقه و جهان شود. چرا که شکست آمریکا در این دو کشور مساوی است با شکست کامل طرح خاورمیانه بزرگ. بی گمان مذاکره آمریکا علیرغم میل باطنی با ایران بر سرعت امنیت عراق در این چارچوب قابل تحلیل می باشد. در پایان می توان موضوع هسته ای صلح آمیز ایران را نیز به آن اضافه کرد، چرا که موفقیت ایران در این موضوع اعتبار آمریکا و متحدان غربی اش را در منطقه و جهان تحت تأثیر قرار داده و آن را مخدوش خواهد نمود.
- نتیجه گیری
از تصویب طرح خاورمیانه بزرگ چهار سال می گذرد. علیرغم اینکه کشورهای گروه ۸ به رهبری آمریکا، در این منطقه برنامه های خاصی را مد نظر داشتند، اما همانطوری که در بخش های قبل مورد بحث قرار گرفت این طرح نتوانسته اهداف این کشورها را تأمین کند. و حتی در مواردی نیز شاهد عقب نشینی این کشورها در موضوعاتی مانند (ایران، سوریه، عراق، حزب الله لبنان و حماس) بوده ایم. بطوری که هم اکنون بسیاری از تحلیل گران غربی حتی حامیان آنها، با دیده یأس به این طرح می نگرند. در علت این ناکامی می توان گفت آمریکا و متحدانش آنچه که در قالب طرح آورده اند، ظاهری است برای رسیدن به اهداف باطن، زیرا این طرح کاملاً با معیارهای غربی تدوین شده، و در آن تمام معیارها، مذهب، فرهنگ و شعور مردم مورد بی حرمتی قرار گرفته است. بنابراین واضح است اگر مردم منطقه احساس نمایند به سنتهای مذهبی و فرهنگی آنها توهین شده، شأن و عزت سیاسی حاصل از استقلال اراده آزاد فردی آنها در نظر گرفته نمی شود، هیچ گاه دموکراسی تعریف شده از طرف غرب را نخواهند پذیرفت و در مقابل آن عکس العمل نشان خواهند داد. آمریکا و حامیان غربی اش باید این واقعیت را درک کنند، در صورتی که خواهان صلح واقعی در خاورمیانه هستند، باید از دخالت و اشغالگری در کشورهای منطقه اجتناب نموده، به خواست و انتخاب مردم به دیده احترام بنگرند، در غیر این صورت در منطقه خاورمیانه هیچگاه صلح واقعی روی نخواهد داد و تمام طرحها و اهداف آنها در منطقه عقیم خواهد ماند. و پافشاری بیش از حد آنها جهت رسیدن به اهداف نامشروع خود در منطقه خاورمیانه، چهره ای منفور در اذهان مردم مسلمان منطقه بجای خواهند گذاشت.
مهدی یاری
منبع : روزنامه کیهان