یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


آمریکا بیدار شو


«فارنهایت ۱۱/۹» هم در فرم و هم محتوا یك قدم جلوتر از فیلم برنده اسكاری «بوئینگ برای كلمباین» است. فیلم او مستندی كلیشه ای نیست كه تیترهای خبری امروز را به صراحت وارد سینما كند، عناوینی كه موضوعات آنها مربوط به رقابت داغ انتخابات ریاست جمهوری است. در حقیقت قصد «فارنهایت ۱۱/۹» شكستن قوانین متعارف فیلم دیدن در آمریكا و در عین حال اثرگذاری روی مخاطبانی است كه در سمت دیگر قالب سیاسی قرار دارند (كاری كه به نحوی دیگر «مصائب مسیح» مل گیبسون نیز انجام داد.)
مور در این فیلم با اتكا به تفكر سكولار و استفاده تصادفی از اتفاقات رخ داده، توانسته بیشتر قدرت فیلم سازیش را روی حالت حمله متمركز كند. او با نگرشی استادانه و غیرانحصاری فیلمی خرد كننده ساخته است. بدون هیچ شكی فیلم او یك «ضد تبلیغ» است، زیرا زمانی می توان گفت فیلم تبلیغی است كه عناصر موجود در آن اثر خوبی روی دیدگاهها بگذارند، نه یك اثر مخرب و ویران كننده.
مور استاد جوسازی است و در برانگیختن احساسات و بالا بردن حرارت مخاطبینش مهارت دارد. شخصیت او غیرفریبنده است و در عین حال هوش موذی و حیله گری دارد. چشمانش برای دیدن چیزهای بی معنی و پوچ بسیار تیزبین است. مور فیلم سازی است كه هم خندیدن را می داند، هم خنداندن. «پیتر فینج» را در فیلم شبكه به یاد بیاورید، گویی مور هم مانند او تحملش به سر آمده و دیگر نمی تواند چیزهایی را كه یك عمر به خوردش داده اند درونش نگه دارد و حالا در این فیلم همه را بیرون می ریزد.
ساختار «فارنهایت ۱۱/۹» بسیار جاه طلبانه تر از آن است كه كسی بتواند توضیحی راجع به همه قسمتهایش بدهد. فیلم درباره روابط خانواده بوش و عربستان سعودی، تشدید لایحه میهن پرستی یا حمله به عراق نیست، اگر چه به این موضوعات هم می پردازد ولی در اصل یك جور تاریخ غلو شده از سه سال گذشته می باشد.
جاذبه «فارنهایت ۱۱/۹» از تصاویر بسیار آشنایی می آید كه ممكن است عده زیادی از آمریكایی ها آنها را ندیده باشند، تصاویری كه متناوباً و به صورت موزاییك در كنار هم گذاشته می شوند. چیدمان فیلم، حاصل آزمایش همه چیز در یك مكان است كه به راستی نیرومندترین قسمت كار حرفه ای مایكل مور است. فیلم بیشتر از آنكه باعث تغییرات در احزاب سیاسی آمریكا شود، موجب تقویت پایه های لیبرال در افراد ناآگاه اجتماع می گردد. «فارنهایت ۱۱/۹» شامل كلیپهایی است كه پخش عمومی نشده اند (و یا اصلاً كسی آنها را ندیده)، مور در این باره می گوید:«بعضی از آنها بدون اینكه درخواست كنم، برایم می رسید. مردمی كه راجع به پروژه ام شنیده بودند، همواره می خواستند به من كمك كنند، درواقع یك جور هماهنگی غیررسمی در راستای رسیدن به هدف وجود داشت. وقیح ترین این كلیپها شامل گفتار و رفتار بوش می شود كه احتمالاً حامیانش در آرزوی این بودند كه بوش آن كارها را انجام ندهد.»
در جایی از فیلم جورج دبلیو بوش نشان داده می شود كه در سال ،۱۹۹۲ رك و راست توضیح می دهد كه او چرا یك كالای داغ تجارت جهانی بوده: «هنگامی كه شما پسر رئیس جمهورید، در واشنگتن همه تمایل دارند كه بهتان احترام بگذارند. بنابراین من هر وقت بخواهم می توانم به پدرم برسم.» «دسترسی، قدرت است »((Access is Power اما جالب تر وقتی است كه بعد از ۱۱ سپتامبر بوش با سخت گیری تمام جامعه بین المللی را به«متوقف كردن تروریست ها»فرامی خواند. سخنرانی داغ و معروف او از رسانه ها پخش شد، در پایان سخنرانی او فكر كرد كه بقیه حرفها و حركاتش دیگر از هیچ رسانه ای پخش نمی شود، یك دفعه ۱۸۰ درجه رفتارش تغییر می كند، از جای خودش یك قدم به عقب می رود. (مثل اینكه در زمین گلف است، نه اتاق جنگ) و مانند یك مجری حرفه ای تلویزیون می خندد و می گوید:«حالا این دست بازی رو ببینید.»شاید آزاردهنده ترین صحنه در طول فیلم، نشان دادن بوش در صبح روز ۱۱ سپتامبر باشد. تقریباً هفت دقیقه بعد از اینكه به او گفته می شود كه دومین هواپیما هم به مركز تجارت جهانی برخورد كرد، او در یك مدرسه ابتدایی (در فلوریدا) میان بچه هایی است كه دارند شعر«بز اهلی من» را می خوانند. این تصویر نشان دهنده نظریه مایكل مور است:«واقعاً كسی كه در حال حاضر رئیس جمهور آمریكا است، لیاقت این پست را دارد؟»مقوله دیگر كلیپها، جنگ عراق است. جایی از فیلم، مور فیلمبردارانش را هدایت می كند كه خودشان را جز سربازان آمریكایی جا بزنند تا بتوانند به میان آنها بروند و فیلم بگیرند. تصاویر این قسمت شامل صحنه هایی است كه سربازان آمریكایی از روی روپوشهای زندانی ها اندامهای تناسلی آنها را می گیرند تا برای لحظه ای تفریح كنند و شاد باشند.
با اینكه فیلم لحظات خنده داری هم دارد ولی غم حاكم بر سراسر فیلم به هیچ وجه آن را مبدل به یك اثر كمیك نمی كند. موقعیت هایی كه«فارنهایت ۱۱/۹»ایجاد می كند به قدری سنگین است كه مخاطب برای هر كدام می خواهد بگرید، اما مور در این گونه مواقع با یك صحنه پیش بینی نشده گریه را تبدیل به خنده می كند و باعث می شود كه فیلم حالت تعادل خودش را حفظ می كند.
ترفند مور برای ایجاد تعادل، گذاشتن بی معنی سیاست در كنار فرهنگ عامه است.به عنوان مثال در سكانسی كه چگونگی خروج سریع اعضای خانواده بن لادن بعد از ۱۱ سپتامبر از آمریكا نشان داده می شود، آهنگ«ما از اینجا می رویم » پخش می شود كه روی كلیپ«تور ماهیگیری»(جك وب) گذاشته شده است. و خطر ورود سعودی ها با خشم مطرح می گردد. مایكل مور تمایل زیادی دارد كه ریسك كند ولی دیدگاهش بیان شود. فیلم او نشان می دهد، افرادی كه خود را با افتخار سردمداران سفید پوست بزرگ دنیا می پندارند و در عین حال مردم هم به آنها اعتماد كامل دارند، در واقع بسیار مضحك، سرهم بند، بی عرضه، خودبین و دروغگو هستند. فصل فصل«فارنهایت ۱۱/۹»به ما نشان می دهد كه مور مشتاق است با هر وسیله ممكن كارش را انجام دهد و به هدفش برسد. او می گوید:«آمریكایی ها بیدار شوید، اینها كسانی هستند كه شما زندگی فرزندانتان را بهشان سپرده اید.»او در یكی از خیابانهای واشنگتن ظاهر می شود و در حالی كه از یك نماینده كنگره (كه موافق جنگ و موافق به سربازی رفتن بچه ها می باشد) سؤال می پرسد، سعی می كند كه از طریق بلندگوی یك كامیون حامل بستنی،«لایحه میهن دوستی» را برای اعضای كنگره بخواند و تأكید می كند كه اعضای كنگره هیچ وقت از این كارش ناراحت نمی شوند. با این حال امتیاز«فارنهایت ۱۱/۹»نسبت به فیلمهای قبلی مور (مثل«راجر و من ») حضور كم رنگ تر كارگردان در جلوی دوربین است، او به این نتیجه رسیده كه گویا حضورش پشت دوربین مؤثرتر است. زیرا از این راه می تواند نكاتی را كه برایش مهمتر می باشد، به مناظره عمومی بگذارد. فصل آغازین فیلم راجع به این است كه جورج بوش چگونه از فلوریدا به كاخ سفید می رود. فیلم در این قسمت یك جلسه سوررئالی از كنگره با ریاست«ال گور »را نشان می دهد كه در حال تصدیق انتخابات است. در این جلسه اعضای سیاه پوست كنگره، یكی یكی به سلامت انتخابات اعتراض می كنند، ولی حتی یك سناتور هم موافقت نمی كند كه به اعتراض نوشته شده آنها، كه باعث رد صحت انتخابات می شود، بپیوندد. ودر نهایت بوش رئیس جمهور آمریكا می شود. مور ادعا می كند كه بعد از ۱۱ سپتامبر، حكومت نه تنها بر تعقیب تروریستها بلكه روی ترساندن مردم آمریكا جهت حمایت از حمله به عراق، نیز تمركز كرده بود. « ترس كارساز است »جمله ای است كه«جیم مك درمات»عضو دموكرات و تنها روانشناس كنگره، به مایكل مور می گوید. او سپس اضافه می كند كه«حكومت با ما مثل وسیله رفتار می كند.»مور زمان قابل ملاحظه ای از فیلم را به مصاحبه با زنی به نام«لیلا لیپسكام »اختصاص می دهد، تا بعد احساسی كارش نیز ساخته شود. او كسی است كه خودش را یك« آمریكایی واقعاً سربلند»می داند. هر روز پرچم آمریكا را به اهتزاز در می آورد و بچه هایش را به شدت تشویق می كند تا در زندگی، نظامی بودن را به عنوان بهترین گزینه شغلی در نظر داشته باشند، او باور داشت كه جنگ با گرفتن جان پسرش به اتمام می رسد.«لیپسكام »به مایكل مور می گوید:«مردم فكر می كنند می دانند، ولی نمی دانند «و با گریه ادامه می دهد:«من هم فكر می كردم می دانستم، اما نمی دانستم.»نام «فارنهایت ۱۱/۹»برگرفته از رمان«فارنهایت ۴۵۱»(ری برادری) است، درجه حرارتی كه در آن كتابها می سوزند. این رمان، جهانی راحت در آینده را تصویر می كند كه در آن كتاب وجود ندارد، جایی كه تلویزیونها در همه جا به افراد می گویند كه باید به چه چیز فكر كنند (سالها پیش، فرانسوا تروفو، كارگردان فقید موج نوی فرانسه، فیلمی از روی این رمان و همین نام ساخت.)
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید