پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بازی منصفانه در ورزش


بازی منصفانه در ورزش
ورزش، پروراندن و وزیدن روح و جسم و مسابقه و رقابت با خود و دیگران است. وقتی که ورزش به سمت رقابت و مسابقه جدی پیش می رود، نگرش ها و تاملات ذهنی و روانی خاصی نیز در آن اهمیت می یابد. بازی منصفانه نقطه پیوند نگرش های مثبت ذهنی به ورزش و با روح درستی و حقیقت آن و پیروی از قوانین است. از طریق تعمیق و گسترش مفهوم عملی بازی منصفانه می توان به توسعه ورزش و حمایت از آن در مقابل تهدیدکننده کمک کرد.
افتخار واقعی در ورزش با نمایش روح درستی و تلاش یا پیروزی با پیروی از اصول پذیرفته شده قانونی و اخلاقی به دست می آید.
در شرایط اجتماعی و فرهنگی جدید توسل به تخلف، دوپینگ، تقلب و شکست قوانین چهره جدیدی از ورزش حرفه ای و نخبه گرایی را به نمایش گذاشته است که در آن رفتار غیرمنصفانه تعجب آور نیست. برخی برآنند که اساس و بنیاد اجتماعی بازی منصفانه از دست رفته است و بدون تغییر ساختارهای اجتماعی ورزش، نمی توان رفتار غیرمنصفانه را از بین برد. متاسفانه بسیاری از یافته های علمی، فنی و ابزارهای مصنوعی نیز در جهت برد و پیروزی قرار گرفته است، درصورتی که باید درخدمت تولید عالی ترین و زیباترین اجراهای ورزشی باشد.
با این وجود، ورزش به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی حامل پیام ها و ارزش های زیادی است که همیشه در دوره های مختلف زندگی بشری آشکار بوده است ولی در ورزش قهرمانی و حرفه ای، تفکر پیروزی به هر قیمت، قدرت اقتصادی و تجاری در ورزش به تقلب، خشونت، دوپینگ و سایر رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی منجر شده است که می توان از آن به عنوان یک بحران اخلاقی یاد کرد نه بحران امکانات، برنامه و فن آوری. این فرآیند با بسیاری از قوانین ورزشی، هنجارها و ارزش های جامعه امروزی نیز سازگار نیست و از طرف دیگر قوانین و هنجارهای اخلاق عمومی جامعه نیز توانسته است از مشکلات ورزش قهرمانی در این زمینه بکاهد. بنابراین اصلاح و تدوین مجموعه قوانین و استانداردهای اخلاقی برای حل این بحران ضرورت پیدا کرده و ایده بازی منصفانه نیز تلاشی برای سازگاری مجدد ورزش با اخلاق است.
● بازی منصفانه در فرهنگ ایرانی
مفهوم بازی منصفانه در فرهنگ ملی و دینی ایران پیشینه ای طولانی و عمیق دارد، اعتقاد به پرورش مرد خرد و مرد عمل در ایران باستان موجب شد که هیچگاه ریاضت یا ورزش گرایی محض بر زندگی فردی و اجتماعی ورزشکاران مستولی نشود. در حقیقت پهلوانان، مظهر واقعی شعار پندار نیک و کردار نیک یا بنابر نظر هرودت، راست گویی (راست کرداری) بودند؛ کسانی که حتی حافظ جان و مال مردم نیز تلقی می شدند. آنان نه فقط در میدان ورزش، منصفانه رقابت می کردند بلکه در عرصه زندگی نیز جوانمرد بودند. جوانمردی در ایران، رابطه تنگاتنگی با اخلاق و مذهب دارد، در بسیاری از داستان ها و اشعار می توان پیوند میمون ورزش و اخلاق را در ایران مشاهده کرد. بنابراین اول ورزش و دوم اخلاق وجود ندارد.
این حس نیاز به وجود قهرمان، پهلوان و الگو در همه فرهنگ ها وجود دارد؛ همان طور که فرهنگ ملی نمی تواند بدون قهرمان و الگو باشد، فرهنگ ورزشی نیز نمی تواند بدون قهرمان و الگو باشد به ویژه اینکه امروزه در کشور ما، قهرمان ورزشی از اولین الگوهای انتخاب برای نوجوانان و جوانان محسوب می شوند. بنابراین پسندیده است در کشور سرمایه گذاری بیشتری در جهت نه فقط گسترش بازی منصفانه بلکه اساسا گسترش جوانمردی در عرصه ورزش و زندگی ورزشی قهرمانان انجام گیرد.
حضرت علی (ع) سمبل و نمونه واقعی جوانمردی و پهلوانی در کل جهان است، همان طور که پیامبر اکرم (ص) درباره او می گوید: «جوانمردی جز علی نیست.» از این رو اگر حضرت علی، مظهر حفظ مکتب وحدت و عدالت در عصر خودش در نظر گرفته شود؛ از عدالت او می توان در عرصه ورزش نیز سود جست و جوانمردی، درستی و دوستی در رقابت های ورزشی نیز می تواند نشانه هایی از عدالت جویی (رقابت برابر) ورزشکار باشد. شاگردان مکتب علی از پوریای ولی و سایر پهلوانان گمنام در طول تاریخ این کشور نیز چنین بودند. گفته های مرحوم غلامرضا تختی نیز مربوط به دوره ای است که ورزش حرفه ای درحال فرسایش اخلاقی و اعمال غیرعاقلانه بود؛ او پس از دریافت مدال طلای المپیک ۱۹۵۶ ملبورن گفت: «پیروزی برای مدال نیست، مدال فقط وسیله ای است که پیروزی را به یاد می آورد و زنده می کند. با این قهرمانی چیزی بر مغزم و وزنم اضافه نشد، من همان رضا بودم فقط دیگر احساس حقارت نداشتم.»
این گفته ها نشان می دهد که مدال و قهرمانی برای یک جوانمرد و پهلوان فقط بخشی از زندگی است، همان طور که دیگران گفته اند: در پیروزی، همه چیزی نیست و آن فقط یک چیز است.
در فرهنگ ما، قهرمان و پهلوان، فقط مظهر قدرت بدنی و ورزش نیست؛ از نظر فلسفی نیز پهلوان، سمبل وحدت و انسجام سه بعد جسم، ذهن و روان است، سه جنبه ای که در او باید به یک کل کامل ارتقا یابد. در تمدن غرب نیز از زمان افلاطون و تاکنون افراد زیادی به یک فلسفه اخلاقی در تربیت بدنی و ورزش اعتقاد داشتند، به طوری که امروزه ورزش به عنوان یک نماد شبه مذهبی تعریف شده است و قهرمانی در کنار ورزشکارانی با ارزش شمرده می شود.
با این وجود در فرهنگ ایرانی، فرد به بهانه تربیت و برتری جسمانی نه فقط حق ندارد به دیگران آسیب برساند (حمایت و مراقبت از دیگران)؛ بلکه حتی حق ندارد به خودش هم آسیب برساند (دوپینگ و افراط در تمرین). چنین رویکردی در تعمیق مفهوم بازی منصفانه بسیار سودمند و موضوعی فراتر از رفتار اجباری (پیروی از قوانین) تلقی می شود.
دکتر رحیم رمضانی نژاد
منبع : روزنامه ایران ورزشی