چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

نیچه و استعاره


نیچه و استعاره
نیچه را می توان سلف فیلسوفان پست مدرن دانست چرا که او از منتقدین سرسخت مدرنیته و دوران روشنگری قرن هجدهم بوده است. نیچه منظر ها را در هم می ریزد و برای نوشتن تفکراتش و بیان نظراتش نیز باید راهی جدید برگزیند تا این نوآوری را تکمیل کند. او با سبک نوشتاری خود نشان داد که فلسفه و شعر از یکدیگر جدا نیستند و زبان ریاضی جزء ذات فلسفه نیست. به نظر می رسد نیچه طبقه بندی فلسفه را تحت عناوین موجود غیرممکن می دانسته و همین موضوع باعث می شود او نوع تازه یی از نوشتن را ابداع کند. او در مورد این پرسش که فلسفه نوعی هنر است یا نوعی علم، معتقد است که فلسفه هم در مقاصد و هم در نتایجش هنر است.
اما همان وسایلی را به کار می برد که مورد نیاز علم است یعنی بازنمایی مفهومی. او معتقد است که تنها یک روش خاص فلسفی وجود ندارد، فقط یک راه از پیش تعیین شده برای پیمودن نیست که از آغاز زمان یا حتی توسط خود او معین شده باشد و ما ناچار باشیم همان را در پیش بگیریم.
نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت، بخش سوم « درباره جان سنگینی» چنین می گوید؛«من از بسی راه ها و روش ها به حقیقت خویش رسیده ام. من تنها با یک نردبام تا بلندایی بر نشدم که بر آن چشمانم را در دوردستانم دور می زند. و همیشه راه را به اکراه پرسیده ام.
زیرا این کار همیشه با ذوق من ناسازگار است. خوش تر داشته ام از خود راه ها بپرسم و جویا شوم. رفتن ام همیشه جویش بوده است و پرسش؛ و به راستی، برای چنین پرسش ها پاسخ نیز می باید آموخت، باری، این - ذوق من است. ذوقی که نه خوب است و نه بد؛ بل ذوق من است؛ ذوقی که از آن دیگر نه شرم دارم و نه نهان شان می دارم. به آنانی که«راه» را از من پرسیده اند، چنین پاسخ داده ام؛ این- اکنون راه من است. راه شما کدام است؟ زیرا راه مطلق در کار نیست.»
نوشته های نیچه سراسر پر است از استعاره، البته آنچه به عنوان استعاره گفته می شود تنها نوع ادبی آن نیست گر چه این نوع را نیز دربرمی گیرد. سارا کافمن نویسنده مشهور فرانسوی که پیش از این کتاب تاریکخانه ایدئولوژی از او به فارسی چاپ شده است در این کتاب به بررسی جایگاه استعاره در فلسفه نیچه می پردازد. به عقیده او استعاره در فلسفه نیچه جایگاه مهمی دارد که حتی نظریه خواست قدرت او را نیز دربر می گیرد.
کافمن بعد تازه یی از فلسفه نیچه را برای خواننده می گشاید و او را برمی انگیزد که حتی آثار او را دوباره و از این چشم انداز تازه بازخوانی کند.پیش از این نیز در کتاب شعر و اندیشه نوشته داریوش آشوری نیز در مقاله یی که در مورد بخش سوم کتاب چنین گفت زرتشت درباره لوح های نوکهن پاره هشتم آن نوشته است به خوبی نقش استعاره را زمانی که سه دوره از تاریخ غرب را یعنی یونان باستان، قرون وسطی و دوران مدرن را به زبان استعاره بیان می کند، نشان می دهد.

حمید صداقت
منبع : روزنامه اعتماد