پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ستاره های کاغذی درخششی ندارند شهرت طلبی آرامش جامعه را تهدید می کند


ستاره های کاغذی درخششی ندارند شهرت طلبی آرامش جامعه را تهدید می کند
همراه همکاران در تحریریه کیهان ورزشی با نگاهی مضطرب روبروی صفحه تلویزیون میخکوب شده ایم و آخرین دقایق نبردهادی ساعی قهرمان نامی کشور را دنبال می کنیم.
یکی از همکاران می گوید: «حریف ایتالیایی چه قد و هیکلی دارد!»
ساعی با تمام توان به سمت حریف می رود و با یک امتیاز پیشی می گیرد.
دیگری ازمیان جمع می گوید: «برو، حمله کن.»
هادی ساعی نفس نفس می زند ودرحالی که اشاره ای به دست آسیب دیده اش دارد، دوباره حمله را شروع می کند.
دل توی دلمان نیست. فقط تلاش هادی است که می تواند کاروان ما را طلایی کند. سکوت جمع حاضر، سنگینی ثانیه های انتظار را به رخ می کشد.
به فکرهایم برمی گردم. اگر ساعی در این مبارزه طلا نیاورد، آیا نامش در صفحات نشریات کم رنگ خواهد شد؟ رسانه های گروهی در طرح چهره افراد به افکار عمومی نقش مؤثری ایفا می کنند اما چه راهکارهای را برای مهار آسیب های شهرت اندیشیده ایم؟ به راستی اخلاق ورزشی و تلاش حرفه ای ورزشکارانی چون ساعی هرگز از خاطره ها خط نمی خورد. آنهایی که از دل مردم برخاسته اند و به عشق مردم در عرصه های مختلف تلاش می کنند، همیشگی اند. شخصیت هایی که شهرت برایشان مهم نیست، حتی برق طلا هم مهم نیست، مهم ردپای تلاش آنهاست، این گروه با ستاره های کاغذی شهرت طلب فرسنگ ها فاصله دارند.
پایان نبرد ساعی اعلام می شود، همه همکارانم صلواتی می فرستند و یکی از میان جمع می گوید: «حقش بود. ورزشکار بااخلاق باید نتیجه بگیرد.»
در زندگی تمام افراد نعمت هایی وجود دارند که حکم شمشیر دولبه را بازی می کنند. نعمت هایی چون شهرت، ثروت، زیبایی، قدرت. به قول معروف خیلی مرد می خواهد که بر قله شهرت بنشینی و پایت نلغزد و به زیرنیفتی. بسیاری از افراد زندگی شان را با خواب و خیال «ستاره شدن» سپری می کنند، بی آن که بدانند با توانایی های وجودی شان ستاره بوده اند، اما هیچ گاه به خود فرصت درخشیدن نداده اند.
مهم نیست درخت سرو باشی و بر پیشانی باغ تمام فصول سبز بنشینی، مهم این است گیاه سبز کوچکی باشی تا بهار تکامل پایدار بمانی و تمام طول زمستان یادآور سبزی ها باشی. رسالت این گیاه کوچک کمتر از آن سرو بزرگ نیست.
نمی توان از دایره شهرت گریخت. یک ابتکار، یک خلاقیت و یک رفتار مؤثر در نگاه افکار عمومی تو را به دایره شهرت می رساند اما چگونه باید همراه شهرت زیست؟ آسیب های این پدیده غیرقابل انکار است.
● شهرت هدف نیست
نوجوانی که می خواهد جای یکی از بازیکنان ستاره تیم بایرن مونیخ باشد،نمره ورزش سال گذشته اش به زور و جبر اعتراض به مرز ۱۵ رسیده است، اما تمام بازی های داخلی و خارجی فوتبال را دنبال می کند.
اسم ستاره های کاغذی فوتبال را با تاریخ تولدشان حفظ است. یک عکس بزرگ از بهترین های آنها به در اتاقش چسبانده و هر صبح خودش را در جمع آنها می بیند. از او می پرسم: «چرا دوست داری ستاره فوتبال باشی؟» با خنده شیطنت آمیزی می گوید: «آن وقت همه از من امضاء می گیرند، مصاحبه می کنند و تمام دنیا مرا می شناسند!»
حکایت این نوجوان حکایت ساده ای از شیفتگان شهرت و محبوبیت تصنعی است. البته سن و سال او فصل رویاهاست. مشکل از این جا شروع می شود که شخصیت ما با این خواسته های نادرست شکل بگیرد و فردا اگر در جمعی صاحب نام شدیم، خودمان را گم کنیم. اساساً چرا باید شهرت هدف باشد، در حالی که صرفاً یک امر اجتناب ناپذیر برای برخی افراد در زمان موفقیت است. شهرت حتی وسیله هم نیست.
● تبعات مخرب شخصیت سازی به شیوه غرب
مصطفی اجتهادی جامعه شناس و استاد دانشگاه با اشاره به این که متد «carrier making» ساختن شخصیت یک شیوه غربی است و حرکت امضا گرفتن از شخصیت ها از همین شیوه برخاسته است، به مقایسه شاخصه های جامعه صنعتی با جامعه سنتی می پردازد و توضیح می دهد: «در جامعه سنتی مقلد طبیعت هستیم. یک کشاورز در جامعه سنتی مدتها انتظار می کشد تا فصل کاشت و برداشت فرا برسد، اما در جامعه صنعتی رویکرد خلاقانه حاکم است. تمام ماشین ها و ابزار کوچک و بزرگ ساخته دست بشر هستند. به این ترتیب در جامعه صنعتی روی فرد، خلاقیت و فکر او تأکید می شود، در حالی که جوامع سنتی پیرو اخلاقیات جمعی بوده اند.» وی مثالی ارائه می دهد: «قالب یخی را در نظر بگیرید، وقتی حرارتش می دهیم ملکول ها از هم جدا می افتند و حتی بخار می شوند. در جامعه صنعتی چهارچوب های رفتاری جدا شده اند و هر کس تلاش می کند خود را روی آب نگه دارد. به این ترتیب سعی دارد وجود خود را ابراز کند و شهرت طلبی پیش می آید.»
از این جامعه شناس سؤال می کنم: «کدام یک بهتر است؟ اخلاقیات جمعی و تلاش گروهی یا اخلاق و شهرت فردی؟» وی پاسخ می دهد: «هرکدام از افراد در جهان فعلی دنیای خاص خود را دارند. حتی دو برابر ممکن است بگویند ما همدیگر را نمی فهمیم! واقعیت این است که در دنیای فعلی تعامل بین افراد کمتر، سلیقه ها مختلف و بازار رقابت برای ابراز سلیقه و اثبات تلاش های فردی به شدت داغ است. به نظر می رسد هر کس برای خلق الگوی رفتاری منحصر به فرد تلاش می کند.»
این جامعه شناس ادامه می دهد: «در جامعه اسلامی ایران انتظار ما گسست کامل از الگوهای سنتی نیست، بلکه انتظار داریم الگوهای سنتی در قالب جدید و به شیوه نو به جامعه و بخصوص قشر جوان ارائه شوند. ما باید بستری از انتخابات گوناگون سالم را ایجاد کنیم و پیش روی مخاطبین قرار دهیم. شاید عده ای بگویند پس آزادی در انتخاب چه می شود؟ پاسخ ما این است که در اسلام آزادی بی حد و مرز غربی هرگز پذیرفتنی نیست، ما محدوده و مرز انتخاب را با چندین گزینه مشخص کرده و پیش روی جامعه قرار می دهیم. آزادی تعریف شده اسلامی اجازه تجربه کردن و انتخاب الگو را در دایره استانداردی به همه افراد هدیه می دهد.»
وی در تکمیل صحبت هایش می گوید: «ما هرگز فردگرایی بشر مدرن را نمی پذیریم. جامعه اگر می خواهد به حیات خود ادامه دهد باید همگرایی را بین اعضای خود تقویت کند.»
● درگیری برای کسب شهرت
بدون تردید اخبار متناوب برخوردهای فیزیکی و درگیری های لفظی برخی از ورزشکاران را خوانده اید به این دو نمونه توجه کنید: «در دوره قبل جام ملت های آسیا (پکن) دو تن از بازیکنان یک تیم پس از مشاجره لفظی در برابر دوربین های بین المللی به درگیری فیزیکی پرداختند.
یکی از بازیکنان تیم فوتبال در بازی های ۲۰۰۶ آلمان نیز در برابر دوربین های بین المللی با لگد به زیر ساک پزشک تیم زد تا خشم خود را ابراز کند.»
این که چرا برخی از ورزشکاران یا افراد جویای نام برای حفظ شهرت کاذب خود رفتارهای خارج از عرف از خود نشان می دهند؛ سؤالی است که پاسخ آن را کارشناسان عرصه ورزش اشاره کرده اند.
● برق مدال و درخشش اخلاق اسلامی روی سکوی قهرمانی
تعریف ورزش و ورزش قهرمانی در جامعه اسلامی فقط ورزش برای کسب مدال نیست. ورزش برای تندرستی هم ابزاری برای تربیت سالم به حساب می آید. البته قهرمان پروری را هم باید مدنظر داشته باشیم و مدال را ابزاری برای تقویت انگیزه ها و اقبال عمومی به ورزش، تندرستی و تربیت سالم بدانیم، اما نباید از شهرت طلبی ها هم غافل ماند.
سید ابوالقاسم شاه مرتضی کارشناس ورزشی می گوید: «جامعه برای هرکدام از افراد صاحب نام عرصه ورزش هزینه کرده است، ورزشکاران مشهور باید بدانند که حضور آنها در میادین به معنای نمایش اخلاق اسلامی است. به یاد بیاوریم که باشگاه های ترکیه بارها و بارها پیشنهاد انعقاد قرارداد را به رضازاده مطرح کردند، ولی حاضر نشد هویت ایرانی و اسلامی خود را بفروشد.
در دیداری هم که ایشان با مقام معظم رهبری داشتند، رهبر انقلاب فرمودند: «این کار رضازاده از ۱۰ مدال برتر است.» بنابراین کسی که در قله قرار گرفت و قهرمان شد دیگر متعلق به خودش نیست.»
شاه مرتضی در پاسخ به سؤالم درباره چگونگی مهار پدیده شهرت طلبی و مصونیت از آسیب های آن در ادامه می گوید: «راه حلی که به ذهن می رسد این است که سازمان تربیت بدنی، کمیته ملی المپیک و همه نهادهای ورزشی این باور را در خود به وجود آورند که هدف نهایی ورزش تربیت است. سکو و مدال لازم است، اما کافی نیست.
متأسفانه بعضی از مدیران فدراسیون ها تنها به فکر قهرمان پروری اند. اعزام یکی از کشتی گیران با کتف مصدوم به المپیک آتن نمونه ای از این شوق به خواسته های دنیایی است. در این مورد همه متخصصان اعلام کرده بودند که ورزشکار قادر به حضور در صحنه نیست.
از طرف دیگر عده ای هم دائماً تکرار می کنند مدال آوری مهم نیست، اخلاق مهم است. ولی سؤال ما این است که اگر فرد روی سکو قرار نگیرد، آیا اخلاق اسلامی اش در منظر جهانی دیده می شود و به چشم می آید؟»
این کارشناس امور ورزشی با اشاره به برخی کاستی ها در مهار پدیده شهرت طلبی افراد می گوید: «برخی از مدیران ورزشی گله مندانه مدعی اند ما که نمی توانیم اخلاق یک جوان بیست ساله را تغییر دهیم، شخصیت او طی سال های قبل شکل گرفته است. در پاسخ به این قشر نیز باید گفت چطور با سرمایه گذاری ملی و اردوهای تمرینی می توان یک قهرمان ساخت، لااقل به این چهره های ورزش بگوییم در جلوی دوربین های بین المللی خودشان را حفظ کنند چون نماینده کشورشان هستند.»
● دره هایی که اعتبار را می بلعند
در این نکته شکی نیست که پدیده شهرت به ویژه در عرصه ورزش و هنر آسیب هایی را به همراه دارد همچنان که در برخی مطبوعات شبه زرد در سال های گذشته منتشر شد یکی از فوتبالیست های مطرح بارها سرسفره عقد نشست و بساط زندگی تعداد زیادی از دختران را بر باد داد! یا این که خبری تأثربرانگیز درباره یک جوان جویای نام مطرح شد مبنی بر این که وقتی با یک پرواز عادی راهی مسابقات در شهرستان می شوند، ناگهان به بهانه شوخی با دوستش پشت بلندگوی کابین قرار گرفته و بی مقدمه اعلام می کند هواپیما در حال سقوط است. به این ترتیب موجی از اضطراب مسافرین این پرواز را فرامی گیرد. البته پرونده وی به محاکم قضایی هم کشیده شد اما...
در تراژدی دیگری همسر دوم یکی از بازیکنان مطرح فوتبال یک شبه نه تنها زندگی او را از هم می پاشد، بلکه موجی از تحلیل های جامعه شناسی و خبری روز را به رفتار خود و فرد مذکور اختصاص می دهد.
● شهرت یعنی احترام به خطوط قرمز
رسول کربکندی به عنوان پیشکسوت فوتبال و کارشناس ورزشی نیز تأکید می کند: «ورزشکاران حتی نباید چراغ قرمز را رد کنند، چون چشم های جامعه آنها را می بیند و اعتبار شخصیت های ورزشی شکسته می شود. همه افراد سرشناس باید این رسالت را بپذیرند و زمینه های عملکرد مثبت را در خود تقویت کنند.»
● سرمایه گذاری برای تربیت اخلاقی ورزشکاران
مجیدجلالی کارشناس فوتبال چهره سازی در ورزش را یک ضرورت می داند اما آن را از پدیده شهرت طلبی منفک می کند و توضیح می دهد:«ورزشکاران باید نگاهشان به قله ای باشد تا در مسیرهای سخت امیدوار باشند شاید یک روز به آن قله می رسند.»
وی در ادامه می گوید:«کسی که چهره شده و به شهرت رسیده نباید رفتارهایش درخلوت و در برابر دیدگان جامعه متفاوت باشد. سیاست گذاران فرهنگی باید شاخصه های اسطوره شدن را به گونه ای تعیین کنند که معتدل بوده و با سلایق و علایق جامعه اسلامی ما هماهنگ باشد.»
جلالی با اشاره به این که نباید ورزشکاران را از لحاظ سازندگی اخلاقی بی برنامه رها کرد توضیح می دهد:«در برخی کشورها نوجوانان ۱۵، ۱۶ ساله را که احساس می شود در آینده فوتبال کشورشان نقش پر رنگی خواهند داشت، برای چگونگی حضور در میادین و مسابقات بین المللی آموزش می دهند. نوع برخورد با هواداران، نوع مصاحبه، نوع رانندگی و حتی نوع غذا خوردن درکشورهای خارج را به آنها آموزش می دهند.
چرا همیشه فکر می کنیم موقع اعزام تیم هایمان با دو جلسه مصاحبه در روز آخر و صحبت های یک روانشناس همه چیز را به بچه های تیم خود از لحاظ رفتاری آموخته ایم؟»
وقتی در جمع از ما تعریف می شود، وقتی رئیس اداره ما را کارمند نمونه معرفی می کند، وقتی روی یک تکه پارچه با خط درشت می نویسند: مقدم آقای مهندس... را به اجلاس... گرامی می داریم، وقتی نام شرکت و مدیرعامل آن در بالای همه نام ها قرار می گیرد، مفهومش این است که شهرت پشت در قلبمان به کمین نشسته است و موذیانه لبخند می زند. درست در همین موقع است که باید روی یک تکه کاغذ با رنگ قرمز بنویسیم: من هنوز در ابتدای راه هستم و تا رسیدن به پایان مسیر تکامل چه بسیار فاصله است. این کاغذ باید همیشه در برابر چشم باشد و هر صبح و شب ذره بودنمان را در برابر کائنات یادآوری کند.
هیچ نامی همیشگی نمی شود، مگر به واسطه عمل زیبا و ماندگاری که انجام شده است. این که در فرصت اندک دنیا هدف تنها رسیدن به یک نام باشد، عجیب است. درحالی که کار خوب خود به خود نام خوب را به دنبال خواهد داشت. همچنان که شاعر توانای ایران زمین گفت: «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز.»
به این ترتیب شهرت نه تنها هدف نیست، حتی وسیله هم نمی تواند باشد، تنها پیامدی است با آثار و عواقب بسیار، که بزرگان و عالمان دینی از آن هم صرف نظر کرده اند. چه بسیار علمای بزرگ شیعه که در زمان حیاتشان از بیم خطرات شهرت مدتها از پذیرش مقام مرجعیت دوری گزیده اند و تنها به واسطه درخواست های مکرر مردم و سایر علمای دین این مسئولیت خطیر را پذیرفته اند. پس شهرت دره ای است که باید تا می توانیم از آن دور بمانیم، از این روست که افتادگی؛ تواضع و با مردم بودن از شاخصه های اصلی مشاهیر ایران است.
● تغییر معیارهای شهرت
غول های رسانه ای که متولد شدند، چهره سازی به شیوه غربی آغاز شد. هنرپیشه ها، مانکن ها، خواننده ها و حتی ورزشکاران در نقش الگوهای بشر مدرن معرفی شدند. تعریف و نگاه مردم از چهره محبوب با سلیقه سردمداران غربی به تدریج تغییر کرد. آدم های زیبا و پولدار معیار قرار گرفتند. با روند فعالیت این غول های رسانه ای دیگر یک دانشمند صاحب فکر و یا شاعران و نویسندگان منحصراً در طبقه مشاهیر قرار نمی گیرند ، بلکه در ردیف های بسیار پایین فهرست نامداران جای دارند. دور نگه داشتن جامعه از تفکر و سرگرم شدن به امور و ظواهر دنیا، تقویت امواج مصرف گرایی، ترویج بی بند و باری غربی از روشن ترین دلایل ایجاد این موج است. امروزه در دایره شهرت نام ورزشکاران و هنرمندان بیشتر از سایر اقشار به چشم می خورد و این حکایت تلخی است که در جابه جایی چهره های مشهور جامعه گریبانگیر آن شده است و آثار سویی نیز به همراه دارد.
این واقعیت را نمی توان انکار کرد که نسل جوان جوامع از قربانیان اصلی جریان ستاره سازی به شیوه غربی محسوب می شوند. آنان از افراد صاحب نظر، متفکر و اندیشمند کمتر می شنوند در حالی که چهره های فانتزی در برابر چشمانشان رژه می روند. این ستاره های کاغذی نه تنها درخششی در آسمان زندگی بشر نداشته اند، بلکه درخشش باطن حقیقت جو آدمی را نیز بی فروغ می کنند.
این خبر را که در نشریات با درونمایه اجتماعی منتشر شده و معمولاً نمونه هایی از آنها به چشم می خورد بخوانید: «دختر جوان ۲۰ ساله ای در پی عشقش به یکی از ستاره های سینما خواب و خوراک خود را از دست داده و کارش به جنون کشیده شد. نهایتاً دست به خودکشی زد.»
و یا در نمونه دیگری می خوانیم: «زنی که به حرفه گریم و آرایشگری مشغول بود، با پیشنهاد ۱۰۰ میلیون تومانی در صدد جلب رضایت فلان کارگردان برای اجازه قرار گرفتن چند ثانیه ای خود در مقابل دوربین وی برآمد!»
● سازندگی اخلاقی راهکاری برای مصونیت از شهرت
متاسفانه با جا به جایی معیارهای ناب شهرت، نام هایی در دایره نام آوران قرار می گیرد که ظرفیت سنگینی و وزانت شهرت را ندارند. از این رو ردپای آنها در برخی رفتارهای غیر متعارف به تدریج به چشم می خورد.
عبدالحسین برزیده کارگردان فیلم های سینمایی دکل، پرواز خاموش، سریال های تلویزیونی لانه شیطان، خانه پدری که این روزها فیلم مثل هیچ کس را در دست ساخت دارد با اشاره به جمله ای از امام (ره) که فرمودند: «خدا نکند شهرت به جامعه ای روی بیاورد که هنوز خودشان را نساخته اند.» به شیوه چهره سازی در رسانه های کشورمان اشاره کرده و توضیح می دهد: «چرا وقتی یک نفر در یک رشته خاص صاحب شهرت می شود، همه خیال می کنند وی در هر مسئله ای می تواند صاحب نظر باشد؟ مثلاً فلان هنرپیشه یا بازیکن را می آورند و از وی در مورد مسائل سیاسی و اخلاقی می پرسند. وقتی در یک رشته توانمند شدیم این به معنای این نیست که در همه شاخه ها صاحب نظریم و باز هم تأکید می کنم خدا کند شهرت زمانی به سراغمان بیاید که ما از قبل روی خودمان سازندگی داشته باشیم.»
واقعیت این است که رسانه های گروهی پس از ورود یک نام به دایره شهرت با دستپاچگی می کوشند وی را در اندازه یک الگو و اسطوره معرفی کنند، اما از این که آیا او شرایط و ملاک های این نقش را دارد، غافل می مانند.
رضا نباتی کارشناس مسائل قرآن نیز ضمن اشاره به این که در بررسی سوره های قرآن با افراد مختلف که الگو معرفی شده اند، آشنا خواهیم شد، می گوید: «جوانان باید متوجه باشند که چهره های مطرح شده در رسانه ها اکثراً تنها می توانند در بخشی از حرفه خود به عنوان یک فرد پرتلاش الگو باشند، چه بسا شاعر و نویسنده ای که شعر و داستان فوق العاده خوبی خلق کرده، اما در زندگی شخصی خود مشکل دارد. این فرد نمی تواند از همه جوانب الگو قرار گیرد. معلمان و مربیان باید این موضوع را به نوجوانان و جوانان گوشزد کنند.»
وی ادامه می دهد: «چنانچه بخواهیم از کسی الگو بگیریم، باید ببینیم از چه بعدی می تواند الگو باشد و از همان بعد تأثیرپذیری داشته باشیم، وگرنه تقلید کورکورانه مخرب است. چه بسیار جوانانی هستند که تا به حال فلان رشته ورزشی را انجام نداده اند، ولی قهرمان این رشته به اصطلاح الگوی آنهاست. آیا چنین چیزی عقلانی است؟»
● چهره های ماندگار در مهجوریت
یک واقعیت انکارناپذیر این است که در قرن ۲۱ رویکرد رسانه ای اعم از مکتوب و تصویری بیشتر متوجه چهره های سینما، ورزش و سیاست است. اگر پیش از این شهرت و رقابت بر سر اختراع یک علم و ابزار بود، امروزه رقابت بر سر زیبایی، پول و قدرت است. سؤال اساسی این جاست که آیا الگوسازی رسانه ای صرفاً از چهره های ورزشی و سینمایی کار سنجیده ای است یا خیر؟ لااقل در کشور خودمان چه بسیار دانشمندان جوان هسته ای داریم که عملکردشان دنیا را متحول کرده ،اما در گمنامی زندگی می کنند. به نظر می رسد دانشمندان در طول تاریخ همواره گمنامی را بر شهرت ترجیح داده اند.
وقتی یک گروه علمی روی موضوع کشف ساختار DNA کار می کردند، تنها زن گروه - که تا انتهای کار فقط یک قدم فاصله داشت - همه چیز را رها کرد و به دیگران سپرد. ماکت ساختار DNA را که به او نشان دادند با چشمانی اشکبار گفت: «این زیبایی بی نظیر است. این مارپیچ اعجاب انگیز که گوشه ای از قدرت بی نهایت خداست، با شکوه است و من خوشحالم که در شناخت آن تلاشی داشته ام.»
این زن می توانست نام خود را به عنوان کاشف DNA به تنهایی ثبت کند، ولی در عرصه رقابت با سایر اعضای گروه خودش را اسیر نکرد و نام را نادیده گرفت.
هیچ می دانید در قرن حاضر حتی گروه های علمی هم برای ثبت نام خود رقابت دارند. مثلاً یک پروژه تحقیقاتی سه ساله را طی یک سال و نیم به اتمام می رسانند تا نامشان زودتر ثبت شود!
● جاده لغزنده شهرت
از حبیب الله بهمنی کارگردان سریال مهربانو، و فیلم های کارهای نامرئی، زندانی ۷۰۷، زندانی سیاه، لوح فشرده و فیلم مرگ در برلین سوال می کنم: صاحبان شهرت برای درامان ماندن از آسیب های احتمالی عملکردشان چگونه باشد؟ وی پس از مکثی کوتاه می گوید:«این سوال بسیار سختی است. اگر جواب این سوال را من و یا سایر هنرمندان صاحب نام بدانیم که بسیار خوب است و در واقع با رسیدن به پاسخ درک کرده ایم که شخص صاحب نام باید سازندگی اخلاقی داشته باشد. کسی که با انگیزه شهرت طلبی به ویژه در حیطه هنر وارد می شود، مطمئن باشید دچار لغزش خواهد شد. هنر باید آرمان، ایده و دیدگاه قرار گیرد و عرصه ارزش های بالا و مفید برای بشر باشد، اگر به ضد آن تبدیل شود، هنرمند برای طرح نام خود دست به هر کاری می زند.»
وی در ادامه می گوید:«جوانان ما اگر سراغ آدم های مشهور بروند و بپرسند شهرت به چه درد شما می خورد؟ قریب به اتفاق می گویند: فقط دردسر دارد.
ظاهربینی خیلی ها باعث می شود که عده زیادی فریب بخورند و خیال کنند راه درست در شهرت است. واقعیت این است که بزرگترین بازیگران سینما در یک دوره کوتاهی طلوع می کنند و در دوره دیگری افول دارند.»
● تربیت هنرمند اسلامی
فرج الله سلحشور کارگردان سریال های ایوب پیامبر و حضرت یوسف (ع) نیز با گلایه از سیاست های برنامه سازی صدا و سیما می گوید: «این قدر که سعی می کنیم چهره های ورزشی و سینمایی را مطرح کنیم، به دنبال معرفی نخبگان علمی و مذهبی نیستیم. الگوهایی که به جامعه می دهیم باید شرایط یک انسان والا و مکتبی را داشته باشد.»
این کارگردان در ادامه می گوید:«هنرمندی که در آرزوی دنیاست، دچار تبعات سوء شهرت می شود. کسی که هدفی جز تامین منیات خود ندارد، دچار ضعف ایمان است و نمی تواند الگو قرار گیرد.» وی با اشاره به این که دانشکده های هنر محل پرورش نسل های آینده هنرمندان هستند، تاکید می کند:«باید بیش از پیش برای سازندگی اخلاقی این قشر برنامه ریزی داشته باشند، تا هنرمندان ایران اسلامی در آینده حرف ها و الگوهای پخته تری را پیش روی جهانیان بگذارند.»
هر یک از افراد جامعه در مسیر زندگی با پیچ و خم های متعددی روبه رو می شود. نحوه برخورد با مشکلات و عبور ازاین پیچ و خم ها بسیار متفاوت است. برخی از افراد می کوشند با تیزبینی، درایت و هوشمندی بر مشکلات غلبه کنند، اما متاسفانه برخی دیگر به ورطه مشکلات دیگر می غلطند.
کارشناسان جامعه شناسی و روانشناسی بر این باورند که هر یک از افراد ظرفیت محدودی در برخورد با پدیده های اجتماعی روز و فراز و نشیب های زندگی دارد. بنابراین باید برای ورود آنان به دایره شهرت به ظرفیت ها توجه کرد.
یکی از کارشناسان مسایل فرهنگی معتقد است:«هر فردی را که می خواهیم به کمک رسانه ها به افکار عمومی معرفی کنیم باید امتحان پس داده باشد و به اصطلاح دوره امتحانی در برخورد بامشکلات، میزان صبوری و پایبندی به باورهای ملی و دینی را بگذراند سپس در حریم شهرت قدم بگذارد.»
این کارشناس از جمله علل ظهور و سقوط زود هنگام برخی از شبه مشاهیر را ظرفیت بسیار محدود آنان در مواجهه با خواست همگانی می داند و تاکید می کند پیش از این که به تبلیغ افراد مطرح در عرصه های فرهنگی، ورزشی و اجتماعی بپردازیم باید مراقب بروز رفتارهای پرخطر آنان در جامعه باشیم. شکست آنان در مواجهه با مشکلات روزمره می تواند عملکرد آنان از یکسو و رفتارهای رسانه ای در معرفی وی به عنوان فرد مشهور از سوی دیگر را زیر سوال ببرد.
گالیا توانگر
منبع : روزنامه کیهان