جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
نمایشنامه های مابعد استعمار هلن گیلبرت
اشارهای به مفهوم «ما بعد استعمار» به علّت ترجمه و اجرای نمایشنامه «آنوا» اثر آما آتا آیدو نمایشنامهنویس «غنا»یی بیش از چند دهه است كه مجامع فرهنگی و تئاتری و پژوهشی اقدام به گردآوری آثار قلمی و نظری نویسندگان و هنرمندان عرصه تئاتر كردهاند و با عناوین تئاتر مابعد استعمار، نمایش مابعد استعمار، نمایشنامههای مابعداستعمار، نقد مابعد استعمار، و غیره كتابهایی منتشر ساختهاند تا جهانیان را با ماهیت امپریالیسم و استعمار و عواقب این پدیدهٔ شوم آشنا سازند. در ایران این آثار و نویسندگان آنان (از جمله آما آتا آیدو) و طبعاً مضامین آنها بسیار ناشناختهاند. البته، معرفی جامع و همهجانبهٔ این حوزه وسیع و بعضاً آثار وابسته به آن نیازمند مجال و فرصتی دیگر است. فقط محض آگاهی خواننده اشاره میكنیم كه مجموعه نمایشنامهها و البته به حوزه وسیع استعمارزدایی فرهنگی یا نمایشنامههای مابعد استعمار كه به قلمرو گسترده و بالنسبه جدید تئاتر مابعد استعمار تعلق دارند ـ ازجمله آنوا ـ آثار متنوع و چشمگیری را به نمایش میگذارند كه بر شكل تئاتر معاصر جهان تأثیر بهسزایی داشته است. این تئاتر توجه خود را معطوف به چشماندازهای فرهنگی، آیینی و سنتی اقوامی از سراسر جهان كرده است كه سالیانی دراز زیر سلطه قدرتهای استعمارگر قرار داشتهاند، و بعدها بر اثر تلاشهای مستمر ملّیگرایان سیاسی و فرهنگی بهویژه تئاتر به آزادی و استقلال دست یافتند. نمایشنامههای مابعد استعمار با استفاده از عرصه گسترده فنون نمایشنگاری مقتبس از تئاتر غرب و همچنین سنتهای اجرایی بومی به رسوا كردن ذات امپریالیسم و نتایج آن میپردازد. علایقی كه نمایشنامهنویسان این سنخ تئاتر به شیوههای متنوع به توسط گرایش نشان میدهند بهطور كلی عبارتاند از: گفتوگوی محرّك ابزاری، آداب روزمرهٔ موسیقایی، قصهگویی، اوراد آیینی، روایت حماسی، رقص، عرضهداشت چند رسانهای و نمایش عروسكی. موضوعات كلی كه این آثار درونمایه خود میسازند از این قرارند: روابط نژادی و طبقاتی، جهانیسازی، فساد سیاسی، بردگی، جنسیت و ناسیونالیسم، عرضهداشت رسانهای...
شایان ذكر است كه معرفی این مقوله با ترجمه كامل دو نمایشنامه (آنوا، و، صورتی، اثر «آیدو» و «تامپسون») از گونه وابسته به آن در ایران صورت میگیرد. نمایشنامهنویس معاصر نیجریهای اظهار میكند «بر ضد سكوت خنثایی كه خودكامگان برآن اند تا بر اتباعشان تحمیل كنند، هنرمند مخالف و دگراندیش میتواند از طریق موهبت استعاره و رمز، پا رودی و تمثیل، صورتكگذاری و شكلك پیروزی را از آنِ خود كند.» این اظهار نظر اوشوفیسان توان بالفعل و خاص تئاتر را برای گمراهی نظامهای قدرتمند، مستبد، ضمن رو كردن امیدها و علایق در بند مینمایاند و به طرزی شایسته و درخور كامیابی برخی از جذابترین آثار دراماتیك اجراشده در سراسر جهان را در دهههای اخیر آشكار میكند. بخش اعظم این آثار در میان مللی به منصه ظهور رسیدهاند كه پیشتر توسط قدرتهای امپریالیسم غرب استعمار شدند. مللی كه تمایل و اضطرار شدیدی برای بازگشت به تاریخ بومی و سنتهای اجرایی محلی از خود نشان میدهند، نه فقط به عنوان ابزار استعمارزدایی فرهنگی بلكه همچون هماوردخواهی در برابر بنیادهای مطلق اجرایی تئاتر غرب. در ضمن، در طول این زمان تقبل گستردهٔ متون غربی و اصطلاحات و فنون اجرایی نیز از سوی استعمارشدگان وجود داشته است تا آن حد كه منتقدین تئاتر فرهنگی مابعد استعمار را اغلب به مثابه تئاتر ذاتاً همگام دستهبندی كردند. اجزای پرانرژی، پرشور و برانگیزانندهٔ پیكرهٔ متنوع و قدرتمند این آثار مدتهای مدید موضوع بررسیهای ناقدانه در اقلیمهایی بوده است كه از آنجا سر بر آوردهاند، و اكنون به چنان حجم انبوهی رسیدهاند كه طالب اذعان آشكار است. هم در حوزهٔ دانشگاهی و هم در حوزه تئاتر. گردآوری بر تكه اثر خلاق تحت توصیف «مابعد استعمار»، به گونهای كه این مجموعه نمایشنامه بر آن بوده است، همانا ورود به مباحث جنجالی و در عین حال پربار است، نه فقط در این خصوص كه متنها باید بر / گونهای ارزش محوری همسو و هماهنگ باشند بلكه همچنین در خصوص ساخت و تركیب زمینهٔ انتقادی كه آنها در آن گرد میآیند. با وجود فشاری بالنسبه جدید در محافل آكادمیك، مابعد استعمارگرایی دامنه مفهومی خود را در سالیان اخیر همه جا گسترانید به طوری كه به قول استفان سلمون Stephan Slemon، یك دسته مواضع فكری كاملاً ناهمگون، زمینههای حرفهای، و مخاطرات انتقادی را اینك ترسیم و توصیف میكند. در بسیاری از متنها، این اصطلاح درجاتی از پایوری، یا دست كم برنامهای مبین مقاومت بر سلطهگری را خاطرنشان میكند، در متون دیگری، اصطلاح مذكور اشاره دارد بر وجود تاریخی خاص و یا یك مرحله رویدادنگاری در انتقال فرهنگی به یك دولت ملی مدرن؛ حال آنكه متون دیگری، این اصطلاح را با ناخشنودی بیشتری برای القاء یك گزینش فرهنگ غربی مورد استفاده قرار میدهند. آنچه در همه این تعاریف مشترك است، علیرغم مفاهیم ضمنی متنوعشان، توجه متمركز به توان فرهنگی است.از نظر كسانی كه كمتر به مرزبندیهای انتظامی علاقهمند هستند، «مابعد استعمار» بدل به اصطلاحی سهمی و همهكاره و گاهی مفید شده است تا با آن بتوانی هر گونه مقاومت، بهویژه بر ضد ستم طبقاتی، نژادی و جنسی را توصیف كرد. توجه خود من به این زمینه بسیار خاصتر است، توجه من معطوف است به عادات فرهنگیای كه هم ارتباط تاریخی و هم ارتباط پراكنده با امپریالیسم غرب دارد، خواه به این پدیده با نگاهی انتقادآمیز یا با تردید، یا توطئهآمیز نگریسته شود. بنابراین، نمایشنامههای این مجموعه، علاوه بر اقتباس از فرهنگهایی كه توسط قدرتهای اروپایی و آمریكایی استثمار میشدهاند، به طرق آشكار نسبت به بازمانده آن تجربه، واكنش نشان میدهد. واكنشهای آنان، خواه آتشین، خشماگین، بیاعتنا، ریشخندآمیز، هزلآمیز، بزرگداشتگونه، ضد و نقیض و حتی بولهوسانه، به صورت درونمایههای مضمونی، ساختارهای روایی و یا مشخصه اجرایی جلوهگر میشود، اینها همه به روش فرهنگی خاص تدوین میگردند، و منابعی را مورد مدّاقه قرار میدهند كه در محیط تئاتری خاصی در دسترساند... نمایشنامههایی كه در این حیطه مابعد استعمار به روشهایی خاص گرد میآیند به واسطه دیدگاههای مطرحشده در آنها فرصتهایی برای گفتمانی ثمربخش فراهم میآورند.این متون كه عمیقاً در فرهنگها و شرایط تاریخی ویژه جایگیر شدهاند، ضمن برانگیختن كنجكاوی و پس راندن ناآگاهی، خواننده را تشویق میكند تا به دوندگی اندیشمندانهای كه برای ایجاد واكنش آگاهانه ضروری است اقدام كند. قابل توجه است كه تلاش برای رهایی از یوغ استعمار دول استعمارگر چه صلحآمیز یا قهری، و دست یافتن به استقلال، بهویژه در قلمرو تئاتر ـ كه به صورت متون ضد امپریالیستی سر بر آورد ـ قبل از هر جای دیگر جهان، در آفریقا و منطقه كارائیب صورت گرفت؛ ظاهراً دلیل آن این است كه به دنبال جنبشهای حقوقی مدنی فراملّی از ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰، گروههای اكثریت در كانادا و استرالیا به طور جدی شروع به پیش كشیدن مسائلی در ارتباط با اقتدار و حكومت بومی كردند. به دنبال این قبیل دعاوی آزادیخواهانه، استقلال فرهنگ و زبان بومی از پی تلاشهای قلمی مانند شعر، نمایشنامه، داستان، مقاله و هنرهای اجرایی محلی، به دست آمد. «وله شوئینكا» در خصوص رهاسازی زبان بومی از قید و بند زبان تحمیلی بیگانه، اظهار میدارد: «وقتی ما زبان بیگانهای را به وام میگیریم تا با آن تندیس بسازیم یا نگارگری كنیم، نخستین كاری كه باید انجام دهیم این است كه تمامی متعلقات و امكانات موجود در سرچشمه فكر و بیان خود را به همكاری دعوت كنیم. چنین زبانی را ما باید با فشار ادا كنیم، آن را بكشیم، بكوبیم و متراكمش كنیم، تكهپارهاش كنیم و باز آن را سر هم كنیم، بدون هیچ عذرخواهی، وقتی لازم میآید كه مسئولیت تجربه كردن را به گردن بگیریم.»
چكیدهای از مقدمه بر نمایشنامههای مابعد استعمار
به كوشش هلن گیلبرت؛
انتشارات روتلج ـ۲۰۰۱
داود دانشور
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر یسنا قوه قضاییه آتش سوزی پلیس تهران بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
حقوق بازنشستگان قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی شهاب حسینی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب سینما سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس
کولر هوش مصنوعی تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی دیابت کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی