سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

دور تسلسلی که قلعه نویی و تیم ملی را تهدید می کند


دور تسلسلی که قلعه نویی و تیم ملی را تهدید می کند
در این موضوع كه بیش از ۹۰ درصد فوتبالدوستان تهرانی را هواداراناستقلال و پرسپولیس تشكیل می دهند، هیچ شكی نیست و باید گفت پایتخت ایران مثل دیگر شهرهایش نیست كه علاقه مندان به فوتبال باشگاهی آن، بین تیم های مختلف منطقه پخش شده باشند. اگر در تبریز تیم هایی چون ماشین سازی، تراكتورسازی و شهرداری، هواداران خاص خود را دارند و در اصفهان، فارس، خراسان، مازندران و گیلان نیز وضعیت به همین منوال است كه جمعیت فوتبالدوست منطقه، بین تیم های مختلف آن پخش شده، اما در تهران شرایط كاملاً متفاوت است چراكه به جز سرخابی ها، دیگر تیم ها همچون پاس، راه آهن و پیكان از نعمت برخورداری از هوادار محروم هستند - از سایپا و صباباتری بگذریم كه در خارج از تهران، هواداران محلی خود را دارند- و اینچنین است كه وقتی در پایتخت به فردی می رسی كه مشخص است فوتبال باشگاهی ایران را به طور جدی - و شاید هم تفریحی و به ندرت- تعقیب می كند، اولین سؤالی كه به ذهن خطور می كند، این است كه قرمزته یا آبیته؟ از سوی دیگر باید به این مهم اشاره كرد كه تهران به عنوان پایتخت ایران، میزبان اكثر بازی های ملی در رده های مختلف است و وقتی این ۲ موضوع با یكدیگر تلفیق می شوند، این مورد رخ می نماید كه به جز هواداران شهرستانی تیم ملی كه رنج سفر و سختی راه را به جان می خرند تا درورزشگاه آزادی، یاور و همراه ملی پوشان باشند، عموم حاضرین در این محل را چه در بازی های معمولی و چه در دیدارهای حساس و سرنوشت ساز، طرفداران آبی و قرمز تشكیل می دهند كه بعضی اوقات اتحاد بی نظیر آنها و در برخی موارد، كری های آنان، بیش از هر مورد دیگری به چشم می آید.
یك مسأله دیگر نیز كه باید مدنظر قرار داد، اعتراف به این حقیقت از سوی كارشناسان وصاحبنظران فوتبال كشور است كه هرگاه استقلال و پرسپولیس در اوج بوده اند، تیم ملی بیشترین نفع را برده، اول از این جهت كه توان فنی تیم بالاتر می رود و دوم هم اینكه طرفداران این ۲ تیم با انگیزه و شور و اشتیاقی متفاوت به یاری تیم ملی می شتابند. البته عكس این جریان نیز در فوتبال ایران صادق است و تاكنون به دفعات دیده ایم كه افت سرخابی ها، روند حركتی این رشته پرطرفدار را در تمام رده ها تحت تأثیر قرار داده است.در سال های اخیر، ناكامی های ۲ تیم پرطرفدار پایتخت - البته قهرمانی استقلال در لیگ پنجم در این بین یك استثنا است- سبب بی انگیزگی هواداران آنها و نیز خالی شدن تدریجی ورزشگاه ها شده است و اگر نبود بازی های مقدماتی جام جهانی و دلخوشی تماشاگران به بازی هایی كه در آن نفراتی چون كریمی، مهدوی كیا، زندی، نكونام و دایی به میدان می رفتند، هیچ علاقه مند به فوتبالی به خود اجازه نمی داد در این مدت به حضور در ورزشگاه آزادی - به عنوان سمبل محل برگزاری بازی های ملی- فكر كند. اگرچه صعود بهجام جهانی و قهرمانی آبی ها در پنجمین دوره لیگ برتر، می رفت تا شور و نشاط را بار دیگر میان میلیون ها ایرانی عاشق فوتبال زنده كند و موجب آشتی آنها با ورزشگاه ها شود اما نتایج ناامیدكننده تیم ملی در آلمان، حذف استقلال از لیگ قهرمانان آسیا به خاطر یك سهل انگاری و اشتباه بچه گانه و نیز تداوم ناكامی های چند ساله پرسپولیس، مجدداً تاریكی و بی انگیزگی مرگباری را بر فوتبال كشور حاكم كرد و امروز وقتی به پشت سر خود نگاه می كنیم، می بینیم كه به جز معدود بازی های استقلال و پرسپولیس در لیگ ششم و جام حذفی كه هواداران تمام سكوهای ورزشگاه آزادی را به تسخیر خود درآوردند، اكثراً شاهد بی روحی كشنده این محل به سبب كم تعداد بودن حاضرین بوده ایم.
اوج این جریان در روز بازی های تیم امید به چشم آمد كه صندلی های خالی ورزشگاه آزادی بدجوری توی ذوق می زد و وقتی این اتفاق به ناكامی محتمل امیدها كمك كرد، دور تسلسلی به وجود آمد، بدین ترتیب كه شكست های تیم های مختلف باعث قهر تماشاگران و قهر تماشاگران نیز باعث خالی تر شدن ورزشگاه هاو كمك به ناكامی تیم های پرطرفدار گشت كه مطمئناً در آینده نیز این روند تداوم خواهد یافت، مگر اینكه این فوتبال و تصمیم گیرندگانش تكانی به خود بدهند تا ركود و بی انگیزگی از آن رخت بربندد و به مقصدی نامعلوم بكشد. آنهایی كه در سازمان تربیت بدنی، كمیته ملی المپیك، فدراسیون فوتبال و دیگر نهادهای ذی نفوذ و تأثیرگذار خواسته یا ناخواسته به ناكامی و در جا زدن های تیم های ملی و نیز استقلال وپرسپولیس كمك كرده اند، بانی اصلی به وجود آمدن این تسلسل شده اند كه فوتبال ایران هر روز یك گام به عقب تر بردارد. افت تیم های پرطرفدار پایتخت و اثرات این مورد، تنها فوتبال باشگاهی كشور را تحت تأثیر قرار نمی دهد و همین بی میلی و بی انگیزگی كه اطراف تیم ملی بزرگسالان كنونی، اعزامی به مسابقات جام ملت های آسیا از سوی هوادارانش به وجود آمده، یكی از چندین نتایج تلخ این مهم است. اگر همین ۲ سال قبل، همه دست به دست هم دادند و تیم برانكو را به جام جهانی هدایت كردند، امروز به واسطهاتفاقاتی كه ذكر كردیم، كمتر كسی به همراهی تیم ملی رغبت نشان می دهد.این مهم، سبب وارد شدن تیم قلعه نویی به دور تسلسل یادشده خواهد شد چراكه نبود اشتیاق در میان هوادار فوتبال ایرانی، تیم پرمایه ایران را كه سرمربی جوانش در یكی از بدترین دوران ورزش كشور آن را تحت هدایت خود می بیند، نا امید و بی روحیه به شرق دور اعزام خواهد كرد و از آن سو، ناكامیاحتمالی تیم ملی - البته خدای ناكرده- هم این دور و تداومش را تقویت خواهد كرد.اگر چنین اتفاقی رخ دهد و یك قربانی دیگر به قربانی های فوتبال ایران اضافه شود، احتمالاً برای دوباره به حركت درآوردن چرخ پرطرفدارین رشته ورزشی این مملكت، باید مثل اعراب كه روزی حسرت تماشاگران متعصب و با اشتیاق ما را می خوردند، برای حضور تماشاگر در ورزشگاه ها، جایزه های چشمگیر گذاشت و به این وسیله عده ای را ترغیب كرد كه برای پر كردن صندلی ها به محل برگزاری بازی ها بیایند.
امروز باید افسوس این را خورد كه ای كاش بازی های جام ملت های آسیا در تهران و ورزشگاه آزادی برگزار می شد و قهرمانی احتمالی تیم ملی، دور تسلسل به وجود آمده را باطل می كرد اما نه تنها این مهم عملی نمی شود، بلكه فضای به وجود آمده و خطری كه قلعه نویی و شاگردانش را تهدید می كند، نگرانی ها را به حداكثر رسانده است. امیدواریم قلعه نویی كه قهرمانی در ایران را با استقلال تجربه كرده، در جام ملت ها بتواند افتخار دیگری را نصیب خود كند كه از این اتفاق، فوتبال ایران هم نفعی ببرد و به روزها و ماه های آینده امیدوار شود اما اگر این موضوع رنگ واقعیت به خود نگیرد...،از ادامه این جمله هراس داریم؛ امید كه نیازی به بازگو كردن آن نباشد.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید