جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

لیبی و سلاحی به نام نفت


لیبی و سلاحی به نام نفت
ثروتی به نام نفت از آغاز تا به امروز همواره برای بسیاری از کشورهای دارنده و صادرکننده این طلای سیاه علاوه بر منبع اصلی درآمد به عنوان حربه‌ای در جهت پیشبرد منافع سیاسی و غیرسیاسی مطرح بوده و لیبی هم از جمله همین کشورها به حساب می‌آید. بدون تردید معمر قذافی دیکتاتور لیبی اگر از جایگاهی ویژه در اوپک به عنوان رئیس‌جمهور یکی از مهم‌ترین صادرکنندگان نفت مطرح نبود، هرگز نمی‌توانست به مدت چندین دهه به آتش‌افروزی‌های خود ادامه دهد و همچنان چون خاری در چشم آمریکا و غرب باقی بماند. البته آن آتش‌افروزی‌ها در نهایت قذافی را به جایی رساند که چاره‌ای جز یک چرخش تقریبا ۱۸۰ درجه‌ای نداشت و در سال ۲۰۰۴ بود که با ارائه اسناد و مدارک فعالیت‌های غیرصلح‌آمیز اتمی‌اش به غرب، اولین قدم را برای آشتی و البته برای برقرار ماندن دیکتاتوری مطلقه‌اش برداشت. البته بی‌تردید قذافی از همان اشتهای سیری‌ناپذیر آمریکا و اروپا به نفت استفاده می‌کند.
اروپا برای مصارف گاز و نفت خود به تامین‌کننده جدیدی نیاز دارد و از سوی دیگر می‌خواهد وابستگی خود به گاز و نفت روسیه را تا حد امکان کاهش دهد و بدین ترتیب عادی‌سازی روابط با رژیم لیبی برای صنایع اروپا از اهمیتی حیاتی برخوردار است. پس از آنکه لیبی در تابستان ۲۰۰۷ پس از چندین سال مذاکره و دریافت غیرمستقیم پول بالاخره آن گروه پزشکی بلغاری را آزاد کرد، آخرین شرط اتحادیه اروپایی برای عادی‌سازی روابط با این به اصطلاح جمهوری دموکراتیک سوسیالیستی شمال آفریقا محقق گردید. آمریکا، چین، ایتالیا و فرانسه نیز از قبل با این کشور سرشار ازمنابع نفت و گاز روابط تجاری برقرار کرده بودند. البته معمر قذافی در سال ۲۰۰۶ قول داد که دست از تروریسم دولتی‌اش بردارد و برای اعمال تروریستی که به دستور وی انجام گرفته، غرامت بپردازد.
اواخر ماه فوریه ۲۰۰۸ بود که کمیسر سیاست خارجی اتحادیه اروپایی یعنی خانم «بنیتا فررو-والدنر» رسما اعلام کرد که این اتحادیه در صدد انعقاد قراردادی جامع با لیبی است؛ قراردادی که ساخت مناطق آزاد تجاری در آن کشور و توافق بر سر تامین مطمئن نفت و گاز این اتحادیه را تضمین می‌کند و «تامین مطمئن انرژی برای همه ما مهم است». به گفته خانم والدنر، لیبی از دیرباز یکی از مهم‌ترین صادر‌کنندگان نفت بوده است اما امروز می‌خواهد استراتژی بلند مدتی در کنار اتحادیه اروپایی برای استفاده مطمئن این اتحادیه از منابع نفت و گاز در پیش گیرد.
جالب اینجاست که اتحادیه اروپایی و آمریکا بر خلاف همه سال‌های گذشته، ظاهرا دیگر چندان توجهی به وضعیت نگران‌کننده حقوق بشر در لیبی نشان نمی‌دهند و خانم والدنر هم در این مورد می‌گوید: «البته در آینده به مسئله فقدان دموکراسی و نقض حقوق بشر در لیبی توجه خواهد شد اما در حال حاضر آلترناتیوی برای بهبود روابط با این کشور وجود ندارد. اهمیت ژئوپلیتیک لیبی و نقش مهمی که در شمال آفریقا و دریای مدیترانه بازی می‌کند بسیار بالاتر از این حرف‌ها است»(!).
اما نفت متحد دیگری هم برای قذافی به ارمغان آورد. ولادیمیر پوتین در آخرین روزهای ریاست‌جمهوری‌اش یعنی در اواسط ماه می ۲۰۰۸ وارد طرابلس شد تا «به تحکیم دوستی» با قذافی بپردازد. موضوع مذاکرات آنها در آن خیمه معروف بدوی علاوه برفروش اسلحه به لیبی، مشارکت روسیه در استخراج و بهره‌برداری از منابع عظیم گاز و نفت موجود در بیابان‌های لیبی نیز بود. روسیه در این مذاکرات متعهد شد که جنگنده‌های فوق مدرن سوخو-۳۵ خود را که ارزشی چند میلیارد دلاری دارند به لیبی فروخته و علاوه بر آن موشک‌های زمین به هوا نیز در اختیار آن کشور بگذارد و زرادخانه کهنه لیبی را که مملو از سلاح‌های ساخت شوروی سابق است به روز کند و البته در قبال این دست و دلبازی‌ها توانست مشارکت خود در فعالیت‌های نفتی لیبی را تضمین کند.
صنایع عظیم نفت و گاز لیبی بیش از هر چیز نیازمند به تکنولوژی جدید است تا بتوان به صورت علمی و امروزی از آن منابع استفاده کرد و روسیه به خوبی می‌تواند این نیاز لیبی را تامین کند. اما این قرارداد بیش از همه موجبات عصبانیت اتحادیه اروپایی را فراهم کرد زیرا همان طور که پیش از این آمد اروپا با نزدیکی به لیبی در درجه اول در نظر دارد تا وابستگی خود به نفت و گاز روسیه را کاهش دهد. اما بازی جدید نفتی قذافی با این اتحادیه یعنی انعقاد قراردادهای متقابل با لیبی تا حد زیادی نقشه‌های سران اروپا را به هم می‌ریزد.
بدین ترتیب نفت امروزه برای لیبی همچنان در حکم یک برگ برنده به شمار می‌آید و قذافی می‌تواند با بازی جدیدی که با تکیه بر این منابع شروع کرده است، حداقل تا سال‌های آینده دیکتاتوری خود را حفظ کند. اما این بازی روی دیگری هم می‌تواند داشته باشد و چه‌بسا با یک حرکت هوشمندانه غرب، رهبر لیبی بار دیگر در عرض یک روز تبدیل به همان دشمن پیشین گردد؛ امری که به عقیده کارشناسان اروپایی چندان هم بی سابقه و غیر‌ممکن نیست.
محمدعلی فیروزآبادی
منبع : روزنامه کارگزاران