دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

حنای رنگ باخته اصلاح طلبان


حنای رنگ باخته اصلاح طلبان
۱) دلایل متعددی برای بی اعتبارشدن گفتمان اصلاح طلبان نزد توده های مردم، قابل برشماری است. این روزها که تشتت و اختلاف بر سر کرسی قدرت در جبهه اصلاح طلبان به اوج خود رسیده است، تلاش رقبای اصلاح طلب برای بازیابی هویت خویش با هزینه تخریب رقبای هم مسلک آنها روبرو بوده است و این دست خودزنی های سیاسی بر فراخ دامنگی بی اعتباری مدعیان اصلاح طلبی نزد مردم افزوده است.
پرده افکنی های طیف میانه رو اصلاح طلب از شالوده شکنی های بی مهار تندروهای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین علاوه بر آن که مهر تاییدی بر سلوک سیاسی معارض آنان با نظام اسلامی دارد، پرده از تمامیت خواهی و استیلاطلبی این طیف در میان اصلاح طلبان برمی دارد. قطع نظر از تنازعات اخیر رخ داده در جرگه اصلاح طلبان وجود یک واقعیت در این گفتمان محسوس است. سال ها قبل در طلیعه دمیدن بخت دولت اصلاح طلب محوری ترین سیاست اصولی و راهبردی اعلام شده به مردم از سوی اصلاح طلبان، «توسعه سیاسی»، «کرامت انسانی»، «دفاع از حقوق بشر» و «نهادینه سازی دموکراسی» بود. درست در همان مقطع زمانی بود که رشد چشمگیر تورم و کاهش قدرت خرید مردم، هزینه های کمرشکنی را بر توده های ضعیف جامعه تحمیل نمود. از سویی ضعف مدیریتی اصلاح طلبان، فساد گسترده ای را در سیستم اداری کشور بوجود آورده و موجبات گسترده شدن نارضایتی های ملت را باعث شد. تعمیق شکاف طبقاتی میان اقشار فقیر و غنی و آشکار شدن نمادهای این تبعیض در کوچه و بازار شهر، حاصل بی توجهی سیاست مداران اصلاح طلب به اصلی ترین دغدغه ملت بود. و اینها همه در حالی بر پیکره انقلاب نقشی ناهمگون را می نگاشتند که از تریبون اصلاح طلبان همچنان تاکید بر اصول سابقا مطرح شده شنیده می شد. بی مهری های دولت اصلاح طلب به مطالبات حقیقی مردم تا آنجا پیش رفت که رهبر معظم انقلاب در نهیبی آشکار به دولتمردان فرمودند که از فقر و فساد و تبعیض موجود در جامعه نبایستی غافل شد و اصلاحات حقیقی در این معضلات بایستی صورت گیرد. با این همه، سلوک سیاسی احزاب اصلاح طلب همچنان بر مدار بی اعتنایی به نیازهای توده ملت و دلسوزان انقلاب و رقابت های قدرت طلبانه درون جبهه اصلاحات قرار داشت، اتمام این سیر باطل با پایان جلوس اصلاح طلبان بر کرسی دولت توام شد.
۲) پیروزی اصولگرایان در تیرماه سال هشتاد و چهار علاوه بر عوارض پرهزینه ای که بر طیف اصلاح طلب وارد آورد حامل تجربیات ذی قیمتی هم برای ایشان بود. از جمله آن که هوشمندان اصلاح طلب این نکته حیاتی را فهم کردند که جز با درک زبان ملت نمی توان، بهای اعتماد آنان را پرداخت و اگر دولتی با گفتمان امام پس از هشت سال رواج ادبیات اصلاح طلبانه به انتخاب مردم درآمده است پیامی جز ناکارآمدی و عدم مطلوبیت سیاست های توسعه محور اصلاح طلبان نداشته است.
قرارگرفتن اصلاح طلبان در موقعیتی که پایگاه اجتماعی آنها به شدت تضعیف شده و پایه های مشروعیت خویش را متزلزل می یافتند تلاش آنان را بر آن داشت تا با اتخاذ رویکردی جدید در جهت پرکردن شکاف پدید آمده با توده های اجتماعی، بحران منزلت خویش را التیام بخشند. این رویکرد با تغییر راهبردهای جبهه اصلاحات در قالب یک چرخش استراتژیک رخ نمود. اصلاح طلبانی که تا دیروز مردم را لشگر قابلمه به دست دانسته و فقر معیشتی و شکاف طبقاتی را محصول فقدان توسعه سیاسی می دانستند ناگهان در انتخابات مجلس هشتم شعارهای معیشتی و رفاهی را درصدر فهرست اهداف نامزدهای انتخاباتی خود قرار دادند. دغدغه نان، مسکن و رفاه برای مردم تا آن جا پیش رفت که حتی برخی فعالین اپوزیسیون اعلام داشتند اولین بخش از حقوق بشر، مساله نان مردم است! وی در ادامه تصریح می دارد: «بنده فکر می کنم راه دموکراسی و حقوق بشر در ایران قطعا از رفاه اجتماعی و تامین نیازهای اولیه زندگی (در حد متوسط) می گذرد.» (سایه حقوق بشر بر ایران، رضا علیجانی، سایت ادوارنیوز، ۸۶.۱۲.۳)
ساده اندیشانه ترین تحلیل آن است که چرخش آشکار استراتژیک در مواضع اصلاح طلبان را ناشی از تنبه و عقبگرد در سیاست های اشتباه سابق آنها بدانیم. تلاش این طیف بر آن است تا به هر قیمتی- حتی بکارگیری سیاست های عوامفریبانه- فرصت از دست رفته حضور در کابینه را بازیابند و روحی در کالبد نیمه جان اصلاحات بدمند.
جالب آن که هوشمندی مردم در انتخابات مجلس هشتم، برای چندمین بار بر سیاست های غیرصادقانه اصلاح طلبان دست رد زده و احزاب دوم خردادی از تغییر مشی خود طرفی نبستند.
محمد عبداللهی
منبع : روزنامه کیهان